کتاب «من اگر روضه خوان بودم» به قلم ملیحهسادات مهدویشهری و توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شد.
به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، این کتاب مجموعه دستنوشتههای ملیحه سادات مهدویشهری در محرم ۱۴۰۲ است. او تلاش کرده روضههای محرم را با نگاهی تازه به روایتها بازنویسی کند.
ساختار کتاب
یازده مجلس روضه مکتوب که در تمامیشان محور روایت حضرت زینب(س) است و اول و آخر روضهها هم به ایشان گره خورده. روضهخوان این بار به طرز دیگری از کربلا میخواند تا بدانیم اگر زینب نبود کربلا در کربلا میماند.
ملیحهسادات مهدوی این روضهها را در فضای مجازی منتشر کرده بود. اما به دلیل استقبال بسیار مخاطبانش و درخواست برای انتشار در یک کتاب، این نوشتهها در قالب کتاب منتشر شد.
تصویرگر این کتاب، زهرا اطهمخانی است که تصور صحنههای کربلا را برای مخاطبان آسانتر کرده است.
کتاب «من اگر روضه خوان بودم» در ۹۶ صفحه و به قیمت ۸۵۰۰۰ تومان در سایت کتاب جمکران و کتابفروشیهای سراسر کشور در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
برشی از کتاب
من از اهل کاروان خبر ندارم، اما حدس میزنم زینب به کربلا که رسیده، فارغ از همۀ آنچه در انتظارش بوده، اول از همه تَل را پیدا کرده. بعد دشت را کاویده که تا کجا جای گریز دارد. بعد فاصلهها را سنجیده و قلق بستن خیمه را یاد گرفته، بعد هم دست به زانوهایش کشیده و زیر لب گفته: «از عهدۀ همهاش برمیآیم...»
اِلّا یک چیز!
برای آن یک چیز هم شب عاشورا خودش را در آغوش حسین رها کرده. با چشمهایی که از شدت هراس میلرزیده، بیهیچ حرفی به قلبش اشاره کرده که یعنی: «حسین جان ببین دارد از سینه بیرون میافتد! من تاب همهچیز را دارم اِلّا فراق تو...»
و همانطور که در آن سکوتِ تبدار، چیزی جز صدای کوبیده شدن قلب زینب به سینهاش شنیده نمیشده، میان لرزش اشکهایی که برای فرونچکیدنش در تقلا بوده، حسین انگشت اشارهاش را روی قلب زینب گذاشته و آن یک چیز را هم حل کرده...
و بعداز آن اشارۀ حسین بوده که زینب از پس همه چیز برآمده؛
حتی از پسِ بیحسینی... .
/ منبع: ایکنا
نظر شما