از روسیه هر روز خبر تازهای می رسد . به نظر میرسد که دمیتری مدودف رئیسجمهوری جوان روسیه خود را برای فاصلهگرفتن از ولادیمیر پوتین مهیا میکند. اما سوال اینجاست که آیا مدودف میتواند به واقع از سایه مردی که سالها مرشدش بود خارج شود؟
ماه گذشته بود که ولادیمیر پوتین با حضور در میان جمعی از بازرگانان روسی از عدم وجود رقابت میان خود و مدودف خبر داد . پوتین سالها رئیسجمهوری روسیه بود و بعد به پایان رسیدن دوره قانونی ، درست مانند رهبری دموکرات کنار رفت و البته کرسی را به مدودف شاگرد قدیمی خود واگذار کرد . در همان جلسه بود که پوتین از گزینه بازگشت به قدرت در سال 2012 سخن گفت . اشارتی که در نهایت به ضرر مدودف تمام خواهد شد.پوتین در همان جلسه دو جمله گفت و تکلیف را بر مریدش مشخص کرد: ما مینشینیم و با هم بحث میکنیم. ما مردانی از یک خون هستیم.
شاید پوتین این سخنان را از " کتاب جنگل " نقل میکند . در این کتاب قهرمان داستان از حیوانات می خواهد که به حرمت هم خونی دست از رقابت و جنگیدن با هم بردارند . چند روز پس از این سخنان پوتین بود که مدودف فرصت را غنیمت شمرده و با زیرکی تمام به سخنان مرشد خود پاسخ داد . مدودف که طبیعتا علاقهای به واگذاری قدرت در 2012 ندارد، خطاب به خبرنگاران گفت: شاید باید برگه آزمایش خونم را بیاورم تا ببینم آیا واقعا من و پوتین همخون هستیم؟
درست چند روز پیش از دیدار پوتین با بازرگانان بود که مدودف مانیفست جدیدی برای روسیه تعریف کرد. مانیفستی با عنوان " به پیش روسیه ". آنچه در این مانیفست قید شده بود در حقیقت برنامهای بود جامع برای دور دوم ریاست جمهوری .این مانیفست نخستین تریبون بود برای مخالفت مستقیم مدودف با پوتین .
رئیس جمهوری جدید روسیه در این مانیفست به صراحت اعلام کرد که روسیه در طول هشت سال گذشته در مسیر اشتباهی قرار داشتهاست . در بخشهایی از این مقاله مدودف اعتراف کره بود که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی روسیه به بیماریهای جدی مبتلا است . فساد مالی، وابستگی به نفت و صادرات بنزین و نبود نوآوریهای اقتصادی و نزول در سطح قضایی از جمله ایرادهایی بود که مدودف بر روسیه تحت حکمرانی پوتین نسبت داد. مدودف با پوتین در خصوص موضع گیری روسیه در مورد عضویت این کشور در سازمان تجارت جهانی مخالف است. مدودف مردیست که از همصدایی با اروپاییها در تحریم ایران استقبال میکند اما پوتین به شدت مخالف آن است . پوتین سفر نخستوزیری اسرائیل به روسیه را مخفی نگاه میدارد اما مدودف از همان ابتدا خواهان برخورد شفاف بود.
همگان این مانیفست را به سکویی برای آغاز اصلاحات در روسیه تشبیه میکنند .برخی کارشناسان ادعا میکنند که سخنان تابستان گذشته جوزف بایدن در خصوص محدودیت های اجتماعی در روسیه جرقهای شد برای مدودف که در راس این سکو قرار گیرد . برخی تغییرات سمبلیک هم اعمال شد . مدودف تا کنون بارها پطر کبیر را به باد انتقاد گرفته است و این در حالیست که پوتین به کرات استالین را مورد تمجید قرار داده است . در شرایطی که پوتین در بسیاری از موارد ترجیح میدهد با رسانه ملی گفتگو کند؛ مدودف با مصاحبه با یکی از رسانههای لیبرال سنتشکنی کرد .
در طول سالهای حضور پوتین در قدرت مدودف آنچنان به او و دیدگاههایش وفادار بود که اکنون باور این فاصله گرفتن برای دموکراتها نیز سخت است . مدودف همچنان متهم به ناکامی در آزادی میخائیل خودورکوسکی است . مردی که موسس کمپانی نفتی در روسیه بود و به اتهام براندازی منتظر حضور در دومین دادگاه است . در شرایطی که دولت روسیه فرصت را برای برگزاری انتخاباتی آزاد فراهم کند مخالفان مدودف ثروتمندان و لردهای صنعت نفت این کشور خواهند بود . اصلاح طلبان در روسیه تنها زمانی موفق بودهاند که این کشور در جنگی نظامی متحمل شکست شدهاست . در فاصلهای مانند سالهای 1979 تا 1989، یعنی روزهای جنگ و درگیری در افغانستان . همین طیف از اصلاح طالبان زمانی با شکست روبهرو شدهاند و یا در جای خود درجا زدهاند که اصلاح طلبانی ضعیف مانند بوریس یلتسین بر کرسی قدرت نشستهبودند . حالا دمیتری مدودف هم اصلاحطلبی است ضعیف.
یک سوال ذهن تحلیلگران روسی را به خود مشغول کردهاست و آن این است که آیا مدودف باید مرکز ثقل مانیفست خود را تغییر دهد و به جای فکر کردن به راهی برای مهار گرایش به الکل و اقتصاد در حال نزول، بر دشمنان روسیه متمرکز شود؟ پیش از مدودف همه روسای جمهور روسیه دست به چنین کاری زدهاند اما مدودف مردی در قد و قامت این کارها نیست . هنوز احتمال دارد که اصلاحطلبان در روسیه برگهای برنده را بیاندک ترسی در دست بگیرند . اما این موفقیت بدون همکاری با غرب امکانپذیر نیست . روسیه این روزها به هزاران دلار سرمایهگذاری نیاز دارد. نیاز به مهارتهای مدیریتی مدرن و تکنولوژی همچنان در این کشور حس میشود . هیچکدام از این نیازها بدون حمایت نخبگان و افکار عمومی خارج از روسیه به دست نخواهد آمد . مدودف به خوبی بر این حقیقت واقف است . البته رقبای او هم بر این حقیقت صحه میگذارند . بنابراین آنچه انتخابات 2012 را شکل میدهد همین رقابت میان مدعیان قدرت است و نه همخونی با پوتین .
نیویورک تایمز / ترجمه : سارا معصومی
نظر شما