سیدمحسن فرجادی: سهیلا جلودارزاده نامزد جبهه مردمسالاری در تهران و سرلیست این فهرست انتخاباتی است. تا کنون این فهرست انتخاباتی به عنوان نماینده اصلاح طلبان معرفی می شد در حالی که جلودارزاده خود را نماینده اصلاح طلبان نمی داند. او که عضو خانه کارگر و دارای مدرک مهندسی نساجی از دانشگاه امیرکبیر است اصرار دارد که به دنبال پیگیری حقوق کارگران است. او روز سه شنبه میهمان خبرآنلاین بود و در گفت و گویی بی مقدمه به پرسش هایی درباره اصلاح طلبان و دلایلی که نامزد انتخابات مجلس نهم شده است پاسخ داد.
چه شد که وارد صحنه انتخابات شدید، وقتی خیلی از اصلاحطلبها نیامدند؟
من سیاسی حرف نمیزنم. از روز اول هم گفتم که من صنفی آمدهام.
من سیاسی حرف نمیزنم. از روز اول هم گفتم که من صنفی آمدهام.
به هر حال شما در دستهبندی اصلاحطلبها شناخته میشوید.
من یک فرد اصلاحطلب هستم، یک فرد اصلاحطلب به منزله این نیست که من نماینده فکری اصلاحطلبها، افکار سیاسی اصلاحطلبها در این مقطع هستم، من نمیتوانم ادعا کنم، من نه سخنگوی اصلاحطلبها میشوم و نه نشانه حضور آنها در انتخابات. چون وقتی شورای هماهنگی اصلاحات اعلام کرده که در انتخابات لیست نمیدهد، خیلی کار غیراخلاقی است که من بیایم و بگویم نماینده تفکر اصلاحطلبان هستم و من اصلاً انگیزهام از حضور در انتخابات یک عنصر سیاسی نبوده، به جهت اینکه احساس میکنم که صحنه مبارزه سیاسی ما امروز یک صحنه برابر و عادلانه و سالم اسلامی نیست، چون ما در اسلام باید همیشه اصلاح ذات البین بکنیم. آیه قرآن کریم است که مسلمانها و پیروان حضرت رسول (ص) باید اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم باشند و مسلمانها باید به دنبال اصلاح ذات البین باشند، من چون این را احساس نمیکنم در عرصه سیاسی و از طرف دیگر با توجه به اینکه من نماینده جامعه کارگری بودم سه دوره، تحت حمایتشان بودم، در واقع شخصیت سیاسی ـ اجتماعی من با حمایتهای جامعه کارگری کشور ساخته شده، یکی از سرمایههایی هم که کارگران برای به اصطلاح لابیهای مربوط به زندگیشان به آن احتیاج دارند و در واقع باید بیایم و این دینم را ادا بکنم نمایندگی مجلس است. به همین دلیل به اصطلاح گفتم من نماینده صنفی کارگران در این دوره انتخابات هستم. حالا اگر در مجلس هم موفق شدم به عهده میگیرم.
امروز هیچ سیاستی بیشتر از به کار انداختن جبهه کار و تولید در کشور نباید مورد توجه باشد چون استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی و استقلال فرهنگی، همه در گرو استقلال اقتصادی است، این هم وصیت امام بوده است.
امروز سال جهاد اقتصادی، اعلام شده بود، آخرین روزهایش را داریم طی میکنیم ولی حتی به مقدمات آن هم نپرداختیم و این میشود زیان انباشته؛ یعنی یک سال گذشت و سال بعد هم جز این چارهای نداریم، هنوز این شروع نشده و به نظر من خیلی لازم است که همه به آن فکر بکنند.
مشخص شد که هدف شما از حضور در انتخابات چیست، یک حضور صنفی و اینکه وظیفه خودتان را به عنوان یک فعال سیاسی برای افزایش مشارکت ایفا کنید. چرا اصلاحطلبها در مقطع فعلی سعی نکردند خودشان وارد میدان شوند و با مردم حرف بزنند، یا یک لیستی را معرفی کنند. علاوه بر این -اگر خواستید جواب بدهید - در این چند ماه اخیر، در مرحله ثبتنام و بعد از آن که لیست اعلام شد، آیا گلایهای از شما شد؟ از شما خواسته شده که انصراف بدهید؟
اولا که اصلاحطلبها خصوصا در تهران تعداد زیادی از یارانشان در حال حاضر مشکل دارند. در حال حاضر، من هم این را میدانم، و لیستی که بخواهند برای تهران معرفی کنند، به آن نرسیدهاند، از نظر اخلاقی هم شاید به آن نرسیدهاند که یک عدهای که با هم بودهاند، حالا بخواهند بدون هم تصمیم بگیرند، به دنبال این بودند و هستند که یک فضای برادرانه و سیاسی را مجدداً در کشور ایجاد شود و بتوانند حرفهایشان را بزنند، در مورد این مسئله دومتان، نه هیچ کس به من نگفت که...
یعنی هیچ گلایهای از جانب دوستان اصلاحطلب به شما نشد؟
نه. فقط یک اساماسی به من داده بودند که یک شوخی درباره انتخابات در آن کرده بودند. هیچ فردی با من صحبتی نکرده است. ما واقعا کارگریم، به آن چیزی که کار کردهایم فقط تکیه میکنیم و اگر سرمایهای هم نداشته باشیم، دوباره از صفر کار میکنیم. به خاطر همین فکر کردم در این فضای سیاسی به خاطر اینکه، واقعا بتوانیم به هدف خودمان برسیم که تمرکز روی حل مشکلات اقتصادی و مطالبات کارگری است، گفتیم به داراییهای خودمان یعنی همین خانه کارگری تکیه میکنیم و به نیروهای خودمان، عقاید دیگران برای ما محترم است، خب وقتی دوستانمان نمیخواهند شرکت کنند ما به آنها متعرض نمیشویم.
در دوره ثبتنام یکی از دوستان که با شما در یکی از مجالس هم دوره بودند می گفتند که من الان واقعاً دچار تناقض شدهام و ماندهام، از یک طرف میخواهم ثبتنام کنم، میبینیم که به هر حال اصلاحطلبی باید 4 نفر داشته باشد که مردم ببینند از یک جریان سیاسی چند نفری شرکت کردهاند، از طرفی میبینم که ما یکسری دغدغهها و گرفتاریهایی داریم که آنها رفع و رجوع نشده، اگر بیاییم ثبتنام کنیم و کاندید کنیم خودمان را رفیقهای خودمان، دوستان خودمان، همرزمان خودمان گلایه میکنند.
نه من فضایی به این شکل نداشتم، چون خانه کارگر یک تشکل صنفی است برای بقیه دوستانمان که از اصلاحطلبان تندرو تا متعادل، قابل درک است که یک تشکل صنفی نمیتواند کارش را رها کند. خودمان هم برای تصمیمگیری بیشتر به اعضایمان نگاه میکنیم.
مثالی که من میزنم، گفتم که مثلا شب عاشورا همه صنفها میبندند ولی نانوایی که نمیتواند ببندد. بعد هم به هر حال این مشکلاتی که وجود دارد بین جناحهای سیاسی ما یک روز باید حل شود، اگر که تکثر و آزادی مطبوعات و آزادی بیان، سیستمهای ایمنی هر نظامی هستند، حضرت امام با همین درک بوده که اجازه دادند که روحانیت در کنارش روحانیون هم شکل بگیرند، چون به هر حال ما بچه این انقلاب بودیم و با این انقلاب بزرگ شدهایم. هنوز یادمان هست.
تکثر، آزادی بیان، سیستم دفاعی یک نظام است، باید باشد، باید یاد بگیریم که همدیگر را تحمل کنیم. جلوی اتحادیه اروپا مجسمهای وجود دارد که فقط یک لب است. این لب سنبل گفتوگو است.
ما نه میخواهیم که این نظام کوچکترین خدشهای به پایداری و ماندگاریاش وارد شود، چون نه جای دیگری داریم زندگی میکنیم نه تمایل داریم، این همه 30 سال زحمت کشیدیم که این نظام مستقر شود.
خانم جلودارزاده! برای اصلاح ذاتالبین، اصولگراها باید پیشقدم شوند یا اصلاحطلبها؟ چه کسی باید قدم اول را بردارد؟
آن فردی که در جایگاه قدرت است باید پیشقدم شود، چون کسی که الان مثلا چیزی دستش نیست نمیتواند که پیشقدم بشود. باید گفتمان به اصطلاح تشنجزدایی در داخل شکل بگیرد، شروع شود و موارد را عقلای قوم، دلسوزها، همانهایی که 30 سال با هم زندگی کردند بررسی کنند. من 3 مجلس را پشت سر گذاشتهام، مثلا مجلس پنجم را داشتیم که تفکرات مختلف بودند ولی با هم حرف میزدند، لابی میکردند، مشکلات حل میشد، مجلس ششم را هم داشتیم که به همین شکل بوده، در مجلس ششم مثلا رئیس مجلس آقای کروبی اقلیت را بیشتر از اکثریت تحویل میگرفت، برای اینکه عدالت را رعایت کند، از نمایندهها میتوانید بپرسید، اگر هم نمیتوانید بزنید هم سعی کنید بزنید، چون واقعیت است.
میشود آدمهایی که با هم رقیب سیاسی هم هستند، با هم گفتوگو کنند و بهترین راه را پیدا کنند. حتماً لازم نیست که با هم مبارزه کنند و تا حد برادرکشی پیش بروند، حالا از هر طرف. برادر را که فقط نباید فیزیکی کشت، خیلی وقتها ما برادرکشیهای روحی میکنیم، همدیگر را از ارتفاع میاندازیم، ولی واقعاً این لازم نیست، چون من دیدهام که میتوانند اختلافاتشان را حل کنند.
خود شما در دوره نمایندگی تجربه ای از همکاری با جناح مقابلتان را داشته اید؟
بله. ما خواهر بودیم ولی با هم تعامل داشتیم و موفق شدیم. همین محاسبه مهریه به نرخ روز، عمده کارش را خانم دستجردی و خانم صدیقی و بنده و نمایندههایی از دو طرف جلو بردیم. از یک طرف خود آقای ناطق رئیس مجلس پشت قضیه بودند از طرف دیگر آقای انصاری بود و آقای نوری بود. یعنی از دوطرف، هر دو جناح با هم، نصف به علاوه یک رأی آوردیم، طرح هم تصویب شد، ما یک ائتلاف اسلامی زنان تشکیل دادیم، از طرف خانم ابتکار و خانم هاشمی، خانم بهروزی، خانمهای طرفدار دولت، همه با هم قبل از انتخابات ریاستجمهوری تصمیم گرفتیم که هر کاندیدایی داریم، همه میرویم از رئیسجمهور وقت قول میگیریم که یک وزیر زن بگذارد.
ریاست جمهوری هفتم؟
همین دوره که خانم دستجردی وزیر شدند.
دولت فعلی!؟
قبل از ریاست جمهوری دهم این کار انجام شد. واقعاً ما افتخار میکنیم، چون موفق شدیم، و اولین وزیر زن توانست دولت برود. آقای خاتمی نتوانسته بود این کار را بکند. در مورد دیگری با خانم بهروزی -خدا رحمتشان کند-، و دوستان دیگر سر لایحه خانوادهای که خیلی هم مشکل ایجاد کرده بود توافق و وحدتی ایجاد کردیم. ما مسلمانیم و همهمان یک قبله داریم.
جنبه اشتراک وجود دارد ولی ...
به نظر من یک عده منافعشان در اختلافات است. یعنی اگر این منافع را تعریف کنیم و بدانیم اینها منافع ملی نیست و بهترین راه نیست، بهترین راه همیشه یک راه است و میشود بهترین راه را پیدا کرد، اگر بخواهیم، یک مقدار باید گذشت کنیم و از دنیامان بگذریم و از طرف دیگر با خدا معامله کنیم و آخرتمان را آباد کنیم.
فکر نمیکنید در انتخابات مجلس تایید اعضای فراکسیون اقلیت مجلس در حالی که برخی از آقایان اصولگرا رد صلاحیت شدند چراغ سبزی به اصلاح طلبان بود؟ فکر نمیکنید چراغ سبز نشان داده شد ولی اصلاحطلبان خودشان نیامدند؟ از این فرصت استفاده نکردند و این فرصت را سوزاندند.
اصلاح طلبان یک شورای هماهنگی دارند. جلسهای را میخواستند تشکیل بدهند برای آمدن در انتخابات.
چه وقت؟
قبل از انتخابات. اجازه ندادند جلسهشان تشکیل شود، که آقای غریبانی...
یعنی وزارت کشور این اجازه را نداده بود؟
نمیدانم دیگر، گفتند به آنها اجازه ندادند، گفتند این جلسه را تشکیل ندهید، اینها هم حالا برای اینکه حالا در آستانه انتخابات تشنج نشود [حرفی نزدند] ولی میخواستند تصمیمگیری بکنند، ولی امکان تصمیمگیری برایشان ایجاد نشده بود.
یعنی خودشان برنامه برگزاری شورای هماهنگی را داشتند ولی این اجازه به آنها داده نشد؟ فکر میکنید اگر این اجازه داده میشد وضعیت الان فرق میکرد؟
خب حتماً فرق میکرد.
در بدنه اصلاحطلبی، در تشکلهای مختلف نیت، نیت شرکت در انتخابات بود؟
خیلیها در استانها شرکت کردند.
فردی؟
همین الان که اصولگرایان لیستشان چندگانه شده، آدمهای منفرد نمیتوانند شرکت کنند، حتی اگر در این لیستها هم بوده باشند، چون بالاخره نماینده برای کار در شهر تهران، حداقل هزینهای که باید به طور انفرادی داشته باشد، برای یک فرد قابل تحمل نیست.
چطور شد که شما به عنوان سرلیست جبهه مردمسالاری معرفی شدید؟
این لطف دوستان و حزب مردمسالاری بوده که ما را سرلیست گذاشتند ولی من به عنوان کاندیدای خانه کارگر هستم. تشکیل جبهه کار و تولید با دو مشخصه توجه قطعی و جدی به مساله تولید و حق و حقوق ارکان تولید یکی از اهدافی است که بر اساس آن جبهه کار تولید تشکیل خواهد شد. در 9 ماه گذشته 1200 مرکز تولیدی و صنعتی مشکل داشته و در آستانه تعطیلی قرار گرفته اند. این مساله سریعاً باید متوقف شود و زیرساختهای تولید دوباره باید تعریف و ترمیم شود.
خانم جلودارزاده شما در صورت موفقیت دقیقا جه موضوعی را پیگیری میکنید؟
ما باید بر اساس سیاستهای کلی برنامه ریزی داشته باشیم. این سیاستهای کلی که مورد توافق همه هم بوده را ارکان حکومت از بالاترین ردهای که مقام رهبری هستند تا مجلس دولت و همه مورد تاکید دارند و آن سند چشمانداز 20 ساله است. مجلس جدید باید بازخوانی سریعی از چشمانداز داشته باشد.
/2727
نظر شما