خوشبختانه در ادبیات کودک و نوجوان اتفاقات خوبی افتاده که از آن جمله میتوان به دانشگاهی شدن ادبیات کودک و نوجوان در مقطع کارشناسی ارشد اشاره کرد و نیز کتابهایی که در یک دهه اخیر برای کودکان و نوجوان نوشته شده آثار ارزشمندی هستند که قابلیت بررسی را دارند. امیدوارم متقابلاً اتفاقی اینچنینی درباره سینمای کودک و نوجوان و در حوزه هنرهای دراماتیک هم رخ دهد و در آینده کارگردانها، تهیهکنندگان و فیلمنامه نویسان بیشتر به مخاطب کودک و نوجوان توجه کنند.
معتقدم توجه سینماگران به ادبیات کودک و نوجوان باعث رونق کتاب خوانی بین گروه سنی هم میشود. دیدهایم که چطور فیلمهای خارجی که از یک کتاب اقتباس شدهاند مورد توجه علاقهمندان کودکان و نوجوانان ما واقع شده و آنها را به خواندن کتاب هم تشویق کرده است. یک اثر خوب اقتباسی نه تنها از فروش یک کتاب نمیکاهد بلکه به آن رونق هم میدهد.
شاید مهمترین آثار سینمایی و تلویزیونی ساخته شده بر اساس ادبیات کودک و نوجوان، آثاری باشد که از داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی ساخته شده و تقریباً کسی نمونه دیگری در این باره سراغ ندارد. اما این مسئله نه به صنعت سینمای ایران مربوط است و نه به دنیای کتاب و ادبیات و اهالی قلم. درست است که هنوز در کشور ما ادبیات کودک و نوجوان برای اقتباس و ساخت فیلم سینمایی مورد توجه قرار نمیگیرد و درست که در همین شرایط بد نشر هم کتابهای خوبی داریم که قابلیتهای لازم برای تبدیل به یک اثر سینمایی را دارند، اما مسئله تنها به سینما مربوط نیست و مشکل اهالی سینما نیستند که به ادبیات کودک توجه نمیکنند.
مشکلات سینمای ما در اقتباس از آثار مکتوب برمیگردد به سیاستهای کلان فرهنگی که از مسائل کلان اقتصاد هنر شروع میشود و تا ادبیات کودک و سینمای کودک و تأثیر این دو بر هم ریشه میدواند. مثلاً میدانیم که در کشور ما همواره نوشتن فیلمنامه به مراتب دستمزد بیشتری در مقایسه با رمان نویسی داشته است و این ناشی از اقتصاد این دو حوزه است اما با این همه حتی سینمای ایران هم چنانکه میتوانست، سود آور نیست و نیاز به حمایت دارد. همه آنچه ما در حوزههای مختلف فرهنگ و هنرمان شاهدیم و بخصوص شرایط اقتصادی این حوزهها ناشی از سیاستهای مبهم است.
دیدیم که چطور همه کاندیداهای ریاست جمهوری دوره قبل، تفاسیر مختلفی از اصل 44 قانون اساسی ارائه میکردند و درباره کارکرد بخش خصوصی و دولتی تفسیر روشنی نداشتند. اینهاست که بر سینما، ادبیات و هنر ما تأثیر گذاشته و همه بلاتکلیف ماندهاند. تعداد نویسندگانی که صرفاً از راه نوشتن گذران امور میکنند از تعداد انگشتان دو دست هم کمتر است. اهالی سینما البته شرایط بهتری دارند. هنوز نمیدانیم اقتصاد ما برنامهای است، بازاری و یا ترکیبی و اگر هم یکی از اینها در نظر قرار بگیرد بعد از 30 سال نمیدانیم که چطور باید آن را اجرا کنیم. اقتصاد حاکم بر فرهنگ و هنر ماست که باعث اختشاش در فرهنگ و هنر کشورمان در همه زمنیه هایش میشود.
نویسنده، مترجم و منتقد ادبیات کودک و نوجوان
نظر شما