آثار نمایشی و سینمایی بهرام بیضایی همه در فرهنگ، ادبیات و هنر این مرز و بوم ریشه دارند و از نگاه ژرف و نقادانه او به تاریخ و جامعه ایران برمی آیند.

فخرالدین فخرالدینی: زیاد اهل سینما نیستم، با این حال آثار چند فیلمساز بزرگ ایران را دنبال کرده و می‌کنم.


زنده یاد علی حاتمی، ناصر تقوایی، عباس کیارستمی، کیومرث پوراحمد و بهرام بیضایی از جمله کسانی هستند که بسیاری از فیلم‌هایشان را دیده‌ام و تحسین مرا برانگیخته‌اند.


از قدیم گفته‌اند هر گلی یک بویی دارد که در مورد سینماگران مطرح کشورمان نیز صادق است. هر کدام از کارگردانانی که نام بردم، به دلیلی مرا جذب خود ساخته‌اند که در این میان بهرام بیضایی به دلیل نگاه نقادانه‌اش به جامعه و تاریخ ایران، فیلمسازی متفاوت است.


من بیضایی را ایرانی‌ترین کارگردان سینمای کشورمان می‌شناسم. او نمایشنامه‌ها و فیلمنامه‌هایش را بر مبنای آثار کلاسیک ادبیات فارسی، اسطوره‌های ایرانی و گذشته تلخ تاریخی کشورمان می‌نویسد.

 

در موقعیتی که بیضایی برای پاسخ دادن به یک پرسش من به فکر فرو رفت، این فیگور ناخودآگاه شکل گرفت که من آن را ثبت کردم


در عرصه کارگردانی تئا‌تر و سینما نیز او وامدار سنت‌های نمایشی ایران است. شیوه‌های روایت و اجرای آثارش همه ریشه در هنر این مرز و بوم دارند که شایسته تحسین و تقدیر است.


«رگبار» و «کلاغ» او را پیش از انقلاب دیدم و در دهه 60 و 70 خورشیدی هم به تماشای فیلم‌هایی چون «باشو غریبه کوچک»، «مسافران» و «شاید وقتی دیگر» نشستم.


متاسفانه در سال‌های اخیر این فیلمساز بزرگ کم کار شده که فکر می‌کنم به دلیل آن است که فضای مناسب فیلمسازی برایش مهیا نیست. واقعاً باید از این بابت تاسف خورد و از مسئولان خواست تا زمینه کار بزرگانی چون او را فراهم کنند.


با وجود علاقه به آثار بهرام بیضایی، هیچ‌گاه برخوردی با او نداشتم و از نزدیک ندیده بودمش. نخستین دیدار ما سال 1381 در آتلیه من رخ داد که در‌‌ همان جلسه هم از او عکاسی کردم.


با هم در باره فیلم‌هایش صحبت کردیم و سئوال‌هایی در باره تاریخ و جامعه ایرانی پیش آمد که بعد از فکر و تامل به آن‌ها پاسخ داد. در میان مکث یکی از همین پرسش‌ها و پاسخ‌ها بود که این فیگور ناخودآگاه شکل گرفت و من هم آن را ثبت کردم.


در مدت دو ساعتی که حرف می‌زدیم و من همزمان عکاسی می‌کردم، بهرام بیضایی را چون آثارش مستحکم و باوقار یافتم. نگاه ژرف او در آثارش، در این عکس هم تجلی پیدا کرده است. جدیت بیضایی در کار‌هایش، اینجا هم نمود دارد.


بعد از نزدیک به 10 سال که دوباره به این عکس نگاه می‌کنم، آن را یکی از بهترین پرتره‌هایی می‌یابم که تاکنون انداخته‌ام؛ چرا که به بهترین شکل، شخصیت سوژه را آشکار و برملا کرده است.
 

58245

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 205312

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 9
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • شهرام IR ۰۲:۰۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
    9 0
    مطلب بسیار خوبی بود که البته اگر تیتر آن عوض می شد، بهتر بود .
  • آرش DE ۰۲:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
    8 0
    چه چهره با صلابتی . عکس بسیار خوبی است .
  • بدون نام IR ۰۳:۵۳ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
    8 1
    به جای واژه برملا در تیتر بهتر بود از لغت آشکار استفاده می کردید
    • بدون نام IR ۱۵:۵۸ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
      1 4
      من هم موافقم
  • علی IR ۰۴:۰۴ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
    10 0
    کارگردانی مثل بیضایی هر سال یک فیلم هم بسازد، کم است .
  • بدون نام IR ۰۴:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
    5 0
    ای ول نگاه استاد رو ببین .
  • بدون نام IR ۰۵:۴۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
    7 0
    عکس قشنگی است که همان طور که عکاس گفته با شخصیت بهرام بیضایی هم خوانی دارد .
  • نوید IR ۱۰:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
    16 0
    ایکاش اینقدر با بیضایی و امثال او لجبازی نمی کردند. خوب معلومه وقتی امثال بیضایی و کیارستمی و فرمان آرا و مهرجویی کم کار باشن، فیلمای خالتوری مثل زندگی شیرین و اخراجیها و... عرض اندام می کنن
    • فرشید IR ۱۶:۰۲ - ۱۳۹۱/۰۱/۰۹
      11 2
      سال به سال دریغ از پارسال . چرا دست سینمای ایران مثل دهه 60 و 70 پر نیست. اگر جدایی نادر از سیمین هم نبود که باید عزا می گرفتیم.