به گزارش خبرآنلاین،بر اساس دادههای موجود تا سال ۲۰۲۳ میانگین سن ازدواج زنان تهرانی به ۲۸سال و مردان به ۳۲سال رسیده، البته ۴۰درصد زنان ۳۰-۳۵ساله تهرانی مجردند در حالی که این رقم در سال ۱۳۸۰ تنها ۱۵درصد بوده.
هفت صبح در خبری نوشت:بنابر گفتههای شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس از جمعیت دختران ۱۵ تا ۳۴سال در مجموع ۶میلیوننفر متاهلاند. این جمعیتشناس میگوید: «این در حالی است که میانگین سن ازدواج ۲۵.۵سال است، البته این رقم در دهههای اخیر حدود ۲سال افزایش داشته است.»
سقفهای کوچکِ زیر بام کلانشهر، ساده و نُقلی چیدمان شدهاند؛ عاری از هر وسیله تجملی و زرق و برق خانههای دیگر شهر. زیر این سقفها بوی غذاهای جاافتاده کمتر میپیچد. خبری از هیاهوی مهمانیهای فامیلی نیست. اینجا سکوت و تنهایی موج میزند. خانههایی که انتخاب میشوند برای تنهایی، استقلال، خودسازی و… زندگیهای تکنفرهای که گاهی روی دوش صاحبخانه سنگینی میکنند.
۱۵ میلیون دختر ازدواج نکردهاند
آمارهای مرکز آمار ایران گواه این مسئلهاند که در سال ۱۴۰۳ حدود ۸۷ میلیون در کشور زندگی میکنند؛ از این تعداد ۴۳میلیون نفر زن هستند. زنانی که حدود ۲۱میلیون نفرشان کمتر از ۳۵سال دارند، البته طبق آمارها ۱۵میلیون این ۲۱میلیون نفر دخترند.
اگر بخواهیم این ۱۵میلیون دختر را به تفکیک سنی بررسی کنیم باید بگوییم ۷.۵میلیون نفر زیر ۱۲سالاند، ۳.۵میلیون نفر نوجواناند و ۲میلیون و ۴۰۰هزار نفر دوران جوانی را سپری میکنند یعنی بین ۲۵ تا ۳۴سال دارند. البته از میان جمعیت ۴میلیون نفری دختران ۱۸سال به بالا، ۲میلیون و ۲۰۰هزار نفر هم دانشجو هستند. از میان جمعیت دانشجو هم حدود یکونیم میلیون نفر در مقطع لیسانس، ۸۰۰هزار نفر در مقطع فوقلیسانس و ۱۱۲هزار نفر در مقطع دکترا مشغول به تحصیلاند.
۴۰درصد زنان ۳۰-۳۵ساله تهرانی مجردند
بر اساس دادههای موجود تا سال ۲۰۲۳ میانگین سن ازدواج زنان تهرانی به ۲۸سال و مردان به ۳۲سال رسیده، البته ۴۰درصد زنان ۳۰-۳۵ساله تهرانی مجردند در حالی که این رقم در سال ۱۳۸۰ تنها ۱۵درصد بوده. بنابر گفتههای شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس از جمعیت دختران ۱۵ تا ۳۴سال در مجموع ۶میلیوننفر متاهلاند. این جمعیتشناس میگوید: «این در حالی است که میانگین سن ازدواج ۲۵.۵سال است، البته این رقم در دهههای اخیر حدود ۲سال افزایش داشته است.»
کاظمیپور تجرد قطعی را یکی از شاخصهای جمعیتشناسی عنوان میکند. او اظهار میکند: «معمولا این سن برای مردان ۵۰سال و برای زنان ۴۵سال است.» این جمعیتشناس ۲درصد تجرد قطعی در مردان را بهعدم تمایل به ازدواج، معلولیت و سایر عوامل نسبت میدهد. هرچند این رقم برای زنان هم حدود ۲درصد است. کاظمیپور نسبت به یک مسئله هشدار میدهد و میگوید: «سن تجرد قطعی در دختران کاهش یافته، بهطوری که در حال حاضر سن تجرد قطعی در دختران از ۴۰-۴۵سال به ۳۸سالگی رسیده.»
رشد ۶۲.۵درصدی تجرد قطعی طی ۹سال
در تحلیل افزایش نرخ تجردنشینی در تهران از سال ۱۳۹۵ تاکنون باید ابعاد مختلفی را مدنظر قرار داد. یکی از این ابعاد، تجرد قطعی افراد بالای ۴۰سال است، فاکتوری که براساس دادههای آمار از ۸درصد سال ۱۳۹۵ به ۱۳درصد در سال ۱۴۰۴ رسیده؛ یعنی رشد ۶۲.۵درصدی طی ۹سال.
در بحث عوامل اقتصادی دخیل در این مسئله، قیمت مسکن در پایتخت است که از سال ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۴ افزایش ۳۰۰درصدی را تجربه کرده است. این در حالی است که نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده برای زنان ۳۵درصد اعلام شده و برای مردان ۲۸درصد تخمین زده شده است.
تحولات آموزشی و سهم زنان در تحصیلات تکمیلی را هم نباید از نظر دور داشت. طبق آمارهای موجود سهم زنان در تحصیلات تکمیلی از ۱۵درصد سال ۱۳۹۵ به ۶۵درصد در سال ۱۴۰۴ رسیده. این در حالی است که ۴۰درصد زنان با مدرک دکتری در تهران مجردند و این یعنی بخشی از شکاف تحصیلی زنان و مردان؛ شکافی که در گروه سنی ۳۰-۴۰ سال است حدود ۱.۸برابر شده است.
یک واقعیت جامعهشناختی؛ تجزیه خانواده هستهای به خانوار یکنفره
یکی از پدیدههای نوظهوری که بهعنوان یک مسئله اجتماعی، رسانهها به آن میپردازند و افکار عمومی را به خود مشغول داشته، افزایش زندگیهای مجردی است که پیامد طبیعی شهرنشینی و گذار جامعه از شکل سنتی به مدرن است.
به گفته مصطفی آبروشن، پژوهشگر آسیبهای اجتماعی به «هفتصبح» این یک واقعیت جامعهشناختی است که خانوادههای گسترده سنتی به خانواده هستهای مدرن تبدیل شوند ولی آنچه شاهد آن هستیم تجزیه خانواده هستهای است که در قالب خانوار یکنفره دستهبندی میشوند. البته این سبک زندگی طیف گستردهای از افراد جامعه را در بر گرفته که نه تنها روی ساختار اجتماعی تأثیرگذار بوده، بلکه ابعاد اقتصادی، فرهنگی و روانشناختی نیز به همراه داشته است.
سبک زندگی با فرصتهایی برای یادگیری مهارتهای جدید
بنابرنظر آبروشن، یکی از بارزترین مزایای زندگی مجردی، آزادی عمل و استقلال فردی است. افراد مجرد میتوانند تصمیمات خود را بدون نیاز به مشورت با دیگران اتخاذ کنند و زمان و انرژی خود را به فعالیتهایی که به آنها علاقهمندند، اختصاص دهند. این جامعهشناس میگوید: «زندگی مجردی به افراد این امکان را میدهد که روی پیشرفت شغلی خود تمرکز بیشتری داشته باشند. آنها میتوانند ساعات بیشتری را به کار و تحصیل اختصاص دهند و از فرصتهای شغلی بیشتری بهرهمند شوند.»
او اظهار میکند: «این سبک از زندگی فرصتی برای یادگیری مهارتهای جدید و توسعه شخصیت فردی را فراهم میکند. افراد مجرد مستقل میتوانند در زمینههای مختلف مانند آشپزی، مدیریت مالی و مهارتهای اجتماعی پیشرفت کنند.» آبروشن ادامه میدهد: «زندگی مجردی باعث میشود که افراد با گروههای مختلف اجتماعی آشنا شوند و روابط متنوعتری را تجربه کنند. این تنوع میتواند به گسترش افقهای فکری و فرهنگی کمک کند.»
بزرگترین پیامد زندگی مجردی، احساس تنهایی و انزواست
بنابر گفتههای این پژوهشگر آسیبهای اجتماعی، یکی از بزرگترین پیامد و معایب زندگی مجردی، احساس تنهایی و انزواست. افراد ممکن است در مواقع بحرانی یا در زمانهایی که نیاز به حمایت عاطفی دارند، دچار کمبود ارتباطات نزدیک شوند. او بر این باور است هزینههای زندگی در کلانشهرها مانند تهران بسیار بالاست. افراد مجردی که انتخاب کردهاند مستقل باشند، ممکن است با چالشهای مالی بیشتری روبهرو شوند، زیرا تمام هزینهها بر دوش آنهاست و معمولاً درآمد کمتری نسبت به خانوادهها دارند. »
آبروشن عنوان میکند: «تحقیقات نشان دادهاند که زندگی مجردی میتواند تأثیرات منفی بر سلامت روان داشته باشد. اضطراب و افسردگی از جمله مشکلاتی هستند که ممکن است افراد مجرد با آنها مواجه شوند.» این جامعهشناس معتقد است در برخی فرهنگها بهخصوص در بخش سنتی جامعه ایران، زندگی مجردی هنوز هم تابو محسوب میشود و ممکن است افراد مجرد بهخصوص دختران تحت فشارهای اجتماعی قرار گیرند. این فشارها میتواند منجر به احساس شرم یا عدمپذیرش اجتماعی شود.
دنیای مدرن، میل به کار، تحصیل و تجرد قطعی جوانان
این آسیبشناس آسیبهای اجتماعی میگوید: «بهطور کلی در دنیای مدرن امروزی میل به کار، تحصیل و رقابت در زندگی موجب بالا رفتن سن ازدواج جوانان شده، اما بهطور اخص وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی در ایران باعث شده بخش بزرگی از جوانان کشور به مجردی قطعی برسند که به تبع آن تمایل به زندگی مجردی به شدت افزایش پیدا کرده است.»
آبروشن بیان میکند: «صرفنظر از ریشههای این پدیده، چنین فضایی بهطور بالقوه میتواند شرایطی را بهوجود بیاورد که جوانان احساس استقلالطلبیشان را اقناع کنند و در جهت رشد شخصیتی و اجتماعی خود گام بردارند و به شکل عملی، شیوه حل مسئله اجتماعی و مهارتهای زندگی را فرا گیرند.» او معتقد است بهطور کلی عواملی همچون کسب آزادیهای بیشتر، تغییر شیوههای زندگی، استحاله نظام ارزشها، مهاجرت، افزایش سن ازدواج، تفاوت فرهنگی میان اعضای خانواده، طلاق و طرد عاطفی از جمله دلایلی است که افزایش زندگی مجردی را در پی داشته است. »
این جامعهشناس تصریح میکند: «برای بهرهبرداری بهتر از این وضعیت، نیاز است جامعه به سوی ایجاد زیرساختهای اجتماعی و فرهنگی مناسبتر حرکت کند تا افراد مجردی که این سبک از زندگی را انتخاب کردهاند، بتوانند از زندگی خود بهرهوری بیشتری داشته باشند و در عین حال احساس تنهایی و انزوا را کاهش دهند.»
موانع فزاینده بر سر راه پیوندجویی!
انسانها زوج آفریده میشوند و تنها ماندن حق هیچ کسی نیست. تجردنشینی پدیدهای آسیبزا و خود منبعث از آسیبهایی است که به نظر نمیرسد هیچجنبه مثبتی برای فرد و جامعه داشته باشد. به گفته مجتبی دلیر، بازرس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران، پژوهشها نشان از این دارند که زندگی و احساس تنهایی فرد را مستعد انواع بیماریهای جسمی و روانی میکند.
این در حالی است که بزرگترین دستاوردهای زندگی یعنی احساس خوشبختی، نیکزیستی، سلامت، سعادت و موفقیت در امور مختلف از ارتباطهای سالم و سازنده با دیگران حاصل میشود. بنابرنظر دلیر، همزمان با فرایند گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن موانع فزایندهای بر سر راه پیوندجویی و ازدواج جوانان ایجاد شده است. او به «هفتصبح» میگوید: «امروزه برای ازدواج داشتن شغل و درآمد مناسب اهمیت تام دارد.
برای داشتن شغل مناسب هم نیاز به تحصیلات و برای داشتن تحصیلات کافی نیز صرف زمان لازم است در نتیجه افراد جوان جامعه سالهای زیادی از عمر خود را در این مسیرها طی میکنند اما هنوز آماده ازدواج نیستند.» این استاد دانشگاه و مشاور خانواده ادامه میدهد: «بنابراین احتمال دارد این سالها را تنها زندگی کنند. از طرفی آمارها میگویند بیش از ۸۰درصد افرادی که طی سال گذشته وارد بازار کار شدند زنان هستند!» او اظهارنظر میکند: «زنانی که مستقل میشوند به نظر میرسد گرایش بیشتری به تجرد خواهند داشت. اما مسئله مالی و اقتصادی تنها عامل مجرد ماندن نیست.»
امروزه ازدواج برای برآوردن نیازهای سطح پایینتر نیست
بنابرنظر دلیر، در گذشته هدف عمده ازدواج اغلب برآورده کردن نیازهای فیزیولوژیک مثل نیاز جنسی، سرپناه، خوراک و پوشاک و پس از آن ایمنی و در ایدهآلترین شکل عشق و احترام بود، اما امروزه تحتتاثیر رشد سطح دانش و بینش مردم هدف و خواسته جوانان از ازدواج برآورده کردن نیاز به خودشکوفایی است که در قله هرم نیازهای انسانی قرار دارد. بازرس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران عنوان میکند: «افراد برای برآوردن نیازهای سطح پایینتر از جمله نیازهای فیزیولوژیک تن به ازدواج نمیدهند و میبینیم که نسل جوان با انقلاب جنسی که کرده پاسخ به نیاز جنسی را آنقدر پر بها ارزشگذاری نمیکند که به قیمت تعهد در رابطهای ماندگار به نام ازدواج تمام شود.»
در تمایل به تجرد، تبلیغات هم سهیماند
این استاد دانشگاه و مشاور خانواده بیان میکند: «الگوبرداری از پیامهایی که رسانههای مختلف به صورت آشکار و ناآشکار ارسال میکنند نیز در افزایش میزان تجردگرایی و انتخاب زندگی مجردی دخیل است.» او بر این باور است از رسانههای تصویری و مکتوب گرفته تا فضای مجازی گاهی سبک زندگی مجردی را تبلیغ، ترویج و تشویق میکنند و از آنجایی که انسان موجودی به شدت تاثیرپذیر است و الگوبرداری و یادگیری مشاهدهای از جمله بنیادیترین و ماندگارترین انواع یادگیری بشری محسوب میشود، افراد به سوی زندگی مجردی کشیده میشوند بدون اینکه واقعا در مورد درستی یا نادرستی، معایب و محاسن آن تفکر و تامل کرده باشند.
تجردنشینیتهی از جنبه مثبت و مفید
به گفته دلیر، بازرس انجمن روانشناسی اجتماعی ایران، در گذشته وقتی افراد از خانواده مبدا جدا و ازدواج میکردند، خانواده خودشان را تشکیل میدادند. این در حالی است که در یکی، دو دهه اخیر مفهوم فرزندان بومرنگی مطرح و در جامعه مشاهده میشد؛ فرزندانی که ازدواج میکردند و به هر دلیل نمیتوانستند به زندگی مشترک خود ادامه دهند و پس از طلاق به خانه پدری باز میگشتند.
این استاد دانشگاه و مشاور خانواده میگوید: «اما به نظر میرسد این روزها دیگر فرزندانی که طلاق میگیرند به خانه پدری باز نمیگردند و تصمیم به تجردنشینی میگیرند.» او مسئله دخیل بعدی را در مهاجرت میبیند و بیان میکند: «مهاجران به امید بهبود شرایط شغلی و مالی خود به شهرهای بزرگ از جمله پایتخت میآیند، البته با مشکلات جدیدی مواجه میشوند و پس از مدتی متوجه میشوند که آنطور که فکر میکردند هم فرش قرمز برایشان پهن نشده است.»
دلیر اظهار میکند: «از طرفی در محل زندگی قبلی هم برای خود آیندهای نمیبینند و در نهایت تصمیم میگیرند تنها زندگی کنند. بهطور خلاصه تجردنشینی دلایل متعددی دارد که نیازمند بررسی و پژوهش بیشتر است اما قطعا آسیبزا و ناشی از آسیب است و به نظر نمیرسد هیچ جنبه مثبت و مفیدی داشته باشد.»
۲۲۳۲۱۷
نظر شما