به گزارش خبرآنلاین، روزنامه هم میهن نوشت: سردار نقدی در ادامه با اشاره به محدودیتهای علوم مادی گفت: این علوم، تنها در حوزههایی که متغیرهای کمّی دارند مانند دما و فشار، میتوانند از طریق آزمایشهای حسی به شناخت برسند. موادی که زکریای رازی در قرون گذشته آزمایش میکرد، امروز نیز همان خواص را دارند و این بیانگر ثبات برخی قوانین طبیعی است.
بقیه سخنان سردار نقدی را در خبرگزاریها بخوانید. نکات خواندنی و قابلتأمل در آن فراوان یافت میشود. متاسفانه در این مجال فرصت پرداختن به همه نکاتی که ایشان در این سخنرانی پرداختهاند وجود ندارد.
سردار نقدی پس از طرح مباحثی در حوزه علوم انسانی در پایان به این نکته میرسد که آمریکا که خودش در حال افول است، نمیتواند الگو و سرمشق دیگر کشورها باشد. بعدهم با دادن چند آمار سعی دارد این دعوی خود را اثبات کند.
۵۰ میلیون از ۳۰۰ میلیون نفر میشود، یکششم جمعیت ایالاتمتحده آمریکا. حالا اگر قرار باشد با همین متر و معیار برویم سراغ کشور عزیزمان ایران و به مردم بگوییم ما بهدلیل آنکه آمریکاییها جمعیت زیر خط فقرشان خیلی زیاد است، نباید از آنها الگوبرداری کنیم، نتیجه چه میشود؟ برویم سراغ جمعیت آماری در ایران. طبق برخی آمارها، جمعیت ایران چیزی قریب به ۹۰ میلیون است. البته ۸۵ میلیون و ۹۶۱ هزار نفر هم عنوان شده است.
بازهم بهخاطر آقای نقدی و سهولت در حساب و کتاب، بنا را بر همان ۸۵ میلیون میگذاریم و میرویم سراغ خط فقر. طبق آمارهای رسمی خودمان و نه آمارهای اسرائیل و آمریکا، جمعیت زیر خط فقر در ایران ۲۵ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر است. آن ۴۰۰ هزار نفر را هم بیخیال. با همین عدد و رقم، جمعیت زیر خط فقر در ایران میشود، تقریباً یکسوم. یعنی ۳۰ درصد کل جمعیت. خُب، حالا اگر بخواهیم مقایسهای بین آمریکا و ایران انجام دهیم، اوضاع کدامیک خرابتر است؟ و اگر قرار باشد آنکه وضعاش بدتر است از آنکه وضعاش بهتر است الگوبرداری کند، ما باید آمریکا را سرمشق خودمان قرار بدهیم یا اینکه آمریکاییها باید برای بهبود اوضاعشان به ما تأسی کنند؟
منطق آقای نقدی آنقدر عیب و ایراد دارد که اگر قرار باشد متر و معیار قرار بگیرد درنهایت بهنفع آمریکاییها تمام میشود. متاسفانه اغلب غربستیزان در سرزمین ما حال و روزشان شبیه آقای نقدی است. آنها برای نفی و انکار غرب معمولاً به چیزهایی متوسل میشوند که درنهایت ضد خودشان عمل میکنند. برای مبارزه با استعمار و امپریالیسم فقط شعار صرف سیاسی دادن و آمارهای بیمبنا، کافی نیست. باید ماهیت آن را شناخت و فهم کرد، وگرنه حال و روزمان میشود حال و روز کسانی که همه عمر مصداق تام و تمام همان چیزی بودهاند که علیه آن شعار دادهاند.
۲۳۳۰۲
نظر شما