*سیدعبدالامیر نبوی
معرفی نامزدی از سوی اخوانالمسلمین برای انتخابات ریاستجمهوری موجب غافلگیری و شگفتی هم ناظران مسائل مصر و هم بازیگران سیاسی این کشور شده است؛ چه آنکه اخوان بارها تأکید کرده بود هیچ نامزدی را برای انتخابات ریاستجمهوری معرفی نمیکند. همچنین رهبران و سخنگویان اخوان بارها بر عدم دخالت جدی این گروه در بازیهای سیاسی این کشور تأکید کرده بودند. پس از تأسیس حزب عدالت و آزادی از سوی اخوانالمسلمین اعلام شد که این حزب به رغم آنکه برنامۀ جدی برای ورود به رقابتهای پارلمانی را دارد، نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری معرفی نخواهد کرد. پس از پیروزی مهم و البته قابل پیشبینی حزب عدالت و آزادی در انتخابات پارلمانی مصر و کسب اکثریت کرسیها، این بحث بار دیگر مطرح شد که آیا اخوان، به صورت مستقیم و یا از طریق حزب عدالت و آزادی، قصد اثرگذاری بر انتخابات ریاستجمهوری را خواهد داشت و یا خیر؟
در این زمینه برآورد ناظران و بازیگران سیاسی مصر آن بود که با توجه به تأکیدات رهبران اخوان، این جمعیت سعی دارد از طریق انتخابات پارلمانی مصر، قدرتنمایی کند و در صورت لزوم دولت آینده را تحت فشار قرار دهد. حتی پس از اعلام نامزدی برخی از فعالان اسلامگرا همچون محمدسلیم العوا، حقوقدان و وکیل برجستۀ مصری، حازم صلاح أبواسماعیل، خطیب و عضو سابق اخوان، و عبدالمنعم ابوالفتوح، عضو برجستۀ سابق اخوان، اخوانیها اعلام کردند قصد حمایت از هیچ نامزدی را ندارند. با بروز شکافهایی در بین هواداران این گروه بر سر ورود و یا عدم ورود به دور رقابتها، اخوانالمسلمین اعلام کرد که اگر هر یک از اعضایش به هواداری از کاندیداها فعالیتی صورت دهد از صفوف این جمعیت اخراج خواهد شد. اتفاقاً تعدادی از اخوانیها که به نفع ابوالفتوح فعالیت کرده بودند بلافاصله و به دلیل همان فعالیتها از جمعیت اخراج شدند. همین امر این گمان را تقویت کرد که اخوان بدون شک به پیروزی در انتخابات پارلمانی بسنده خواهد کرد.
با معرفی خیرت الشاطر، نفر دوم جمعیت اخوان، به عنوان نامزد رسمی این جمعیت برای انتخابات ریاست جمهوری بازیگران داخلی و خارجی یکباره غافلگیر شدند. در باب این سیاست اخوان دو دیدگاه وجود دارد:
نخست آنکه، پیروزی اخوان در 2 دور از انتخابات پارلمانی سبب تقویت اعتماد به نفس این جمعیت شده و اکنون رهبران این جریان میخواهند با در اختیار گرفتن بالاترین پست اجرایی و سیاسی پیروزی خود را کامل کنند. ضمن آنکه اخوان به بازیگری شورای عالی نیروهای مسلح چندان اعتمادی ندارد و این هراس نیز وجود دارد که ارتش با اثرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری این پست را به صورت غیرمستقیم در اختیار گیرد که در نتیجه فعالیتهای اخوان و حزب عدالت و آزادی در پارلمان محدود و یا بیاثر خواهد شد. با توجه به اعلام حضور افرادی همچون احمد شفیق، آخرین نخستوزیر حکومت مبارک و آمادگی عمر سلیمان برای ورود به رقابتهای انتخاباتی، نگرانی رهبران اخوان از این جهت قابل درک است.
اگر این گمانهزنی درست باشد، معرفی نامزدی برای انتخابات ریاستجمهوری از سوی اخوانالمسلمین به معنای تشدید اختلافات جمعیت با شورای عالی نیروهای مسلح خواهد بود؛ چرا که این شورا با وضعیت جدیدی روبرو شده و بدون شک در پی مقابله با آن خواهد بود. پرواضح است که شورای عالی نیروهای مسلح در پی حفظ منافع سیاسی و موقعیت اقتصادی ارتش در دورۀ پس از مبارک است و به سادگی به تغییر بنیادین وضعیت رضایت نخواهد داد.
اما نظر دومی نیز وجود دارد. برخی بر این باورند که معرفی نامزدی از سویاخوان المسلمین به معنای توافق پشت پرده ارتش و اخوان برای کنترل مصر پس از مبارک است. به خصوص آنکه این سیاست در دورۀ انقلاب و پس از آن همواره بین این دو بازیگر وجود داشته و گفته میشود توافقات و تفاهماتی میان آنها در آن مقطع پدید آمده است. در این راستا گفته میشود که ارتش و شورای عالی نیروهای مسلح، گسترش فعالیت اخوانالمسلمین را به رسمیت شناخته و در تلاش است تا زمینه را برای فعالیتهای بیشتر اما کنترلشده این جمعیت فراهم کند. در مقابل، اخوانالمسلمین نیز پس از کسب قدرت بایستی منافع اقتصادی و سیاسی ارتش را محترم دانسته و آن را در نظر گیرد. از جمله هواداران این نظریه محمد سلیم العوا معتقد است این رویداد ناشی از توافق پشت پرده رهبران اخوان و حزب عدالت و آزادی با ارتش است.
سوال اساسی و مهمتر اینجاست که این رویداد، چه ناشی از یک توافق پشت پرده باشد و چه نمایانگر اختلافات ارتش و اخوان، چه تأثیری بر گامهای بعدی اخوانالمسلمین و بازیگری این جمعیت در آیندۀ سیاسی مصر خواهد گذاشت؟ و آیا احتمال پیروزی خیرت الشاطر میرود یا خیر؟
اول آنکه، اخوان کوشیده است چهرهای سیاسی و اقتصادی را به عنوان نامزد معرفی کند؛ الشاطر هم سابقۀ سیاسی قوی و روشنی دارد و هم از سابقۀ تجاری و اقتصادی مهمی برخوردار است. معرفی این چهره بدان معناست که اخوان هم برای وضعیت سیاسی مصر برنامه دارد و هم برای بهبود وضعیت اقتصادی این کشور در اندیشه است. در حالی که عموم نامزدهای انتخاباتی دارای سوابق سیاسی، حقوقی و نظامی هستند، معرفی یک چهرۀ موفق اقتصادی به معنای آنست که اخوان قصد دارد وضعیت وخیم اقتصادی کشور را بهبود بخشد و تلاش میکند با معرفی الشاطر این هدف را اجرایی کند.
دوم آنکه، اخوان با معرفی یک نامزد انتخاباتی، گروههای رقیب سکولار اعم از لیبرال و ملیگرا را در دو راهی سختی قرار داده است که آیا در کنار ارتش بایستند و یا در کنار اخوان باشند. مشکل اینجاست که اگر آنها در کنار ارتش بایستند سبب کاهش اعتبار آنها خواهد شد، و اگر در کنار اخوان قرار گیرند، این موضعگیری باعث بیاعتبارشدن ادعاهای سابق آنها خواهد شد، و البته به نظر میرسد گروههای رقیب چارهای هم جز اعلام موضع ندارند. از این رو معرفی نامزدی از سوی اخوان، از این جهت، یک بازی برد-برد است که سبب تضعیف رقیبان سکولار اعم از لیبرال و ملیگرا خواهد شد. به همین دلیل طی روزهای اخیر شاهد واکنشهای خشمگینانۀ برخی از این رقیبان و جریانهای سیاسی هستیم که اخوان را به خدعه و فریب مردم متهم کردهاند.
سوم آنکه، آیا اخوان توان برد در رقابتهای ریاستجمهوری را دارد یا نه؟ درست است که اخوان یک چهرۀ موفق و مشهور را به عنوان نامزد معرفی کرده است، اما در عین حال نباید فراموش کرد که چند چهرۀ اسلامگرای دیگر نیز در این دور از رقابتها حضور دارند:
حازم صلاح أبواسماعیل که بیشتر توسط سلفیها حمایت میشود، و محمدسلیم العوا و عبدالمنعم ابوالفتوح نیز از حمایت بخشهایی از بدنۀ اخوان برخوردارند. ورود چهار کاندیدای اسلامگرا به رقابتها میتواند موجب تفرق هواداران اسلامگرایی و شکست آرای نهایی شاطر شود، مگر آنکه طی روزهای آینده تعدادی از این افراد به نفع یکدیگر کنارهگیری کنند.
اما این همۀ ماجرا نیست، معرفی یک نامزد میتواند موجب تشدید اختلافات درونی اخوان و حزب عدالت و آزادی شود، از این جهت که بخشی از رهبران و بدنۀ اخوانالمسلمین از ابتدا هوادار ورود به رقابت ها بودند، اما بخشی دیگر با این امر مخالفت میکردند. زمانی که اخوان اعلام کرد قصد معرفی نامزد برای انتخابات ریاستجمهوری را ندارد، تعدادی از اعضای ردۀ میانی و پائین اخوان به دلیل فعالیت به نفع ابوالفتوح اخراج شدند، اما حال جمعیت خود به معرفی یک نامزد اقدام کرده است. این رویداد این سوال را به اذهان متبادر میسازد پس چرا تعدادی از اعضای گروه به دلیل طرفداری از نامزدی یک عضو برجسته سابق اخراج شدند. به نظر میرسد این رویداد به معنای تشدید اختلافات بر سر ورود و یا عدم ورود به رقابتهای انتخاباتی باشد و همچنان تداوم خواهد داشت که احتمالاً به معنای تضعیف توان و اثرگذاری در صحنۀ سیاسی این کشور خواهد بود. اگرچه رهبران اخوان کوشیدهاند با گسترش روابط با تونس بعد از بنعلی، با حزب عدالت و توسعه ترکیه و حتی قطر چهرۀ مثبتی از خود نزد بازیگران منطقهای و بینالمللی ارائه دهند و اعتمادهای بیشتری را برای خود جلب کنند، اما به نظر میرسد برای کسب نظر و اعتماد درون مصر همچنان با مشکلاتی جدی مواجه خواهند بود.
اگر این برآورد درست باشد در آن صورت زمینه برای موفقیت نامزدهای مشهورتری چون عمرو موسی فراهم خواهد شد. اتفاقاً عمرو موسی از جمله نامزدهایی است که به صورت غیرمستقیم مورد حمایت گروههای مختلف سکولار نیز هست و به دلیل پیشینه انتقادات شدید از عملکرد اسراییل از مقبولیت و اعتبار زیادی نزد مردم مصر برخوردار است. در هر صورت، معرفی خیرت الشاطر، به عنوان نامزد رسمی اخوان برای انتخابات، به هر نتیجهای ختم شود، نمایانگر آن است که جریان اسلامگرایی همچنان، و بیش از هر چیزی، به کسب و شاید انحصار قدرت سیاسی میاندیشد.
*پژوهشگر ارشد مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه
26349
نظر شما