فیلم ساختن یعنی مواجهه با بحران

فیلم «ارزش احساسی» جدیدترین اثر یواخیم تریر، کارگردان نروژی فیلم تحسین‌شده «بدترین آدم دنیا»، در جشنواره کن با استقبالی پرشور روبه‌رو شد. این اثر احساسی، خانوادگی و شخصی با نگاهی به تأثیرات تروماهای تاریخی و روابط ازهم‌گسیخته، مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفت. تریر در گفت‌وگویی صمیمانه با ورایتی از منشاء الهامش، رابطه‌اش با احساسات، و وفاداری‌اش به سینمای انسانی گفت.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در روزهای اخیر و همزمان با نمایش فیلم «ارزش احساسی» در هفتاد و هشتمین جشنواره فیلم کن، ال فانینگ با پوشیدن تی‌شرتی با نوشته‌ای شوخ‌طبعانه، پایان موج فرهنگی موسوم به «تابستان گستاخ‌ها» را اعلام کرد.

این موج اشاره به فیلم هایی دارد که در آن جوان‌هایی به نمایش گذاشته می‌شوند که خط‌ها و مرزها را رد می‌کنند.

 ال فانینگ فریاد زد و  گفت حالا نوبت تابستان یواخیم تری‌یر است. فانینگ با این جملات به نوعی آغاز دورانی تازه را برای فیلم‌سازی انسانی و احساسی تری‌یر نوید می‌دهد؛ فیلمی که نه‌تنها تحسین منتقدان را برانگیخت، بلکه قلب مخاطبان را نیز به تسخیر درآورد.

یواخیم تریر، کارگردان دانمارکی‌الاصل اهل نروژ، پس از نمایش فیلم «ارزش احساسی» در  کن در پاسخ به شوخی‌ها، می‌خندد و می‌گوید: «بعد از سه سال کار مداوم، دلم می‌خواهد یک تابستان سه‌ساله داشته باشم.»

فیلم که با بازی رناته رینسوه، ستاره فیلم «بدترین آدم دنیا»، استلان اسکارشگورد، اینگا ایبسداتر لیله‌آس و ال فانینگ ساخته شده، نقدهای بسیار مثبتی دریافت کرد. اما نکته مهم این بود که برخلاف برخی دیگر از مدعیان این دوره از جشنواره، این فیلم با قلب مخاطبان نیز ارتباطی عمیق برقرار کرد.

تریر در مصاحبه‌ای که با ورایتی انجام داده است در مورد اکران  فیلمش این‌چنین می‌گوید: «سپاسگزار و البته کمی خسته هستم. اما بیش از همه، احساس آرامش می‌کنم. دیروز حس خوبی داشتم، مردم از این فیلم استقبال کردند و در اتاقی پر از محبت بودم. این فیلم برای من یک اثر احساسی و شخصی است.»

در «ارزش احساسی»، دو خواهر، نورا و اگنس باید با مادر تازه‌درگذشته‌شان وداع کنند و با پدر غایب‌شان گوستاو، که کارگردان است، روبه‌رو شوند. گوستاو فیلمنامه‌ای درباره مادر خودش نوشته که در کودکی‌اش خودکشی کرده بود، و اکنون می‌خواهد نورا (که حالا بازیگری مشهور است) نقش اصلی آن را ایفا کند.

تریر تأکید می‌کند که خودش را با شخصیت گوستاو یکی نمی‌داند، او در این باره می‌گوید:«نگارش فیلم را از نگاه خواهرها شروع کردم، و سپس تلاش کردم گوستاو را انسانی‌تر ببینم. او متعلق به نسل دیگری‌ است؛ نسل سینمای دهه ۸۰ و ۹۰. اما باز هم نمی‌دانم؛ شاید هم دارم با اضطراب‌های خودم درباره پایان دوران فیلم‌سازی‌ام دست‌وپنجه نرم می‌کنم؟ هنوز نمی‌دانم»

او ادامه می‌دهد: «به همین خاطر عاشق وسترن‌ها هستم، اغلب آن‌ها درباره پایان یک دوران‌اند. بسیاری از افراد آن نسل آرام‌آرام از صنعت ما محو می‌شوند. روزی هم نوبت من خواهد رسید.»

تریر در مورد این که در این فیلم، گذشته‌ی پرزخم خانواده را بررسی می‌کند می‌گوید: «سخت‌ترین بخش، به تصویر کشیدن ترومای جنگ جهانی دوم بود؛ چیزی که در خانواده‌ام تجربه‌اش کرده‌ام. پدربزرگم عضو مقاومت بود، دستگیر شد و به‌سختی زنده ماند. این ترس، فضای خانه والدین ما را ساخت و روی توانایی عاطفی ما تأثیر گذاشت.»

او در ادامه می‌افزاید: «می‌خواستم بررسی کنم که اندوه‌های به‌ارث‌رسیده چطور در خانه و خانواده جریان می‌یابد.»

تریر  درباره درون‌مایه‌ بسیار انسانی فیلم ذکر می‌کند: «نمی‌توانم درباره ضدقهرمان‌ها بنویسم. به‌نظرم جهان به‌اندازه کافی درباره دشمن رای شخصیت اصلی حرف زده است. من مجذوب پیچیدگی انسان‌ها، دلایل رنج کشیدن‌شان و لطافت‌شان هستم. فکر می‌کنم این از شخصیت خودم می‌آید؛ من واقعاً مردم را دوست دارم. آدم برون‌گرای و کنجکاوی هستم. اگر کسی این سبک را زیادی احساسی بداند، خب، ببخشید اما به جهنم؛ این من هستم.»

در طول فیلم «ارزش احساسی» گوستاو از بروز احساسات طفره می‌رود، و این کار را برای دخترانش سخت کرده است. اما دست‌کم می‌تواند فیلم‌نامه بنویسد. تریر می گوید: «این هسته‌ی داستان است، این تنها کاری‌ است که او بلد است. اول فکر می‌کنیم آدم خودخواهی‌ است و می‌خواهد از شهرت نورا سوءاستفاده کند. اما مردانی مثل او، اغلب یاد نگرفته‌اند چطور عاطفی باشند.»

تریر در پاسخ به سوالات درباره نگاه جنسیتی فیلم می‌گوید: «این شخصیت‌ها بخشی از خودم هستند. بعضی وقت‌ها مردی مثل گوستاو را راحت‌تر می‌نویسم، گاهی زنی مثل نورا را خلق می‌کنم. مهم این است که صداقت داشته باشی. من اجازه داشتم گریه کنم، اما هنوز هم احساسات، به‌خصوص برای مردها، همراه با شرم است. و به‌نظرم کسانی که احساسات‌شان را انکار می‌کنند، تصمیم‌های فاجعه‌باری می‌گیرند.»

تریر که فیلم‌ساز نسل سوم است، از کودکی دوربین دست گرفته. در نوجوانی در گروه پانک درامر بوده، اما حالا می‌گوید: «من یک فیلم‌ساز هستم، و سعی می‌کنم گروه خودم را حفظ کنم، مثل یک بَند موسیقی.»
او از سیستم کاری مستقلش در اروپا دفاع می‌کند و می گوید:«هالیوود جای خودش را دارد. عاشق فیلم‌های تام کروز هستم، حتماً «ماموریت غیرممکن» را می‌بینم، اما حاضر نیستم کنترل خلاقانه‌ای که از فیلم اول داشتم را از دست بدهم.»

در پایان اعتراف می‌کند: «همیشه با خودم فکر می‌کنم این آخرین فیلمم خواهد بود. هیچ‌وقت احساس امنیت نداری. فیلم ساختن یعنی مواجهه با بحران. یک بار فیلیپ راث گفته بود که نوشتن هر کتاب، مثل تلاش غیرممکنی است که در زندگی انجام می‌دهی.  اما با این حال همه این مسیر برای من خیلی آرام‌بخش بود.»


 

مترجم: ریحانه اسکندری

منبع: ورایتی

۵۷۵۷

کد خبر 2068983

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین