به گزارش خبرآنلاین،«دروغ چرا وسوسه شدم؛ خیلی پیشنهادهای اغواکننده هم داشتم که هر آدمی را میتواند دچار شک و تردید کند، اما پسر کودکم گفت: پدر این پول برای ما حرام است بیا با حاجآقای مسجد محله در میان بگذاریم» اینها را مصطفی گلمرادی راننده تاکسی اهل خرمآباد میگوید که کیف حاوی یک و نیم میلیارد پول و طلا را به صاحبش بازگردانده است.
فارس در خبری نوشت:گلمرادی ۴۱ساله از سال ۹۱ در خط شهری با تاکسی فرسودهاش شهروندان را جابهجا میکند و به قول خودش با عرق ریختن در روزهای گرم و لرزیدن در سرمای زمستان تلاش میکند لقمه حلال را سر سفره زن و بچهاش ببرد.
در جواب سؤال مگر قسط و بدهکاری نداری، این حجم از پول و طلا میتوانست خیلی از گرههای زندگی خودت و خانوادهات را باز کند، پاسخ میدهد آنوقت مال حرام به چه قیمتی، فردا روزی چطور سرم را پیش خداوند بالا بیاورم، مگر ما اهل خرمآباد شهیدپرور نیستیم، نباید نمایندهای از جوانان غیورش باشیم.
ماجرا را اینگونه برایمان تعریف میکند: حوالی ساعت ۷ عصر روز پنجشنبه ۲۵ اردیبهشت بود که با پسر کودکم راهی دورود شدم تا پسر دیگرم را از حوزه این شهرستان بیاورم.
بعد از پلیسراه رازان ساک بچهگانهای را کنار خیابان دیدم و به پسرم گفتم که ساک خوبی است و برای باشگاهت بیاورش، پسرم رفت و بعد اینکه زیپ ساک را کشید یک سری لباس زنانه و بچگانه را درون ساک دیدیم.
پسرم کمی محتویات ساک را جابهجا کرد و دیدیم که مقداری طلا و پول نقد نیز به همراه لباسها در ساک قرار دارد، کارت نوزاد تازه متولد شدهای هم همراه لباسها بود که نشان میداد این هدایا برای نورسیده است.
به خانه رفتیم و با مشورت خانمم ساک را کامل زیر و رو کردیم، تا اینکه یک کارت بهداشت برای کیانآباد اهواز را همراه با محتویات ساک مشاهده کردیم.
روز پنجشنبه تمام شد و جمعه هم تعطیل، شنبه اول وقت به بیمارستان کیانآباد اهواز رفتیم و جویای آدرس مادری شدیم که بهتازگی آنجا زایمان کرده، پرسنل بیمارستان پس از فهمیدن ماجرا به کمک ثبتاحوال، آدرس فردی که ساک را گم کرده بود را به ما دادند.
تماس گرفتیم و پس از گرفتن نشانیها از محتویات ساک، معلوم شد که صاحب ساک فردی به نام خانم سلامی است و طلا و پول نقدهایش ارزش ۱۵ میلیاردریالی دارد، اظهار خوشحالی زیادی داشتند و اصرار به دریافت مژدگانی که ما قبول نکردیم و پس از اینکه به منزل ما آمدند با حضور معتمدین ساک تحویل صاحبش شد.
گلمرادی میگوید پیشنهادهای وسوسهانگیزی به من و خانوادهام شد، از گرفتن امتیاز ماشین تا خرید زمین، اما همیشه سعی کردم الگوی شرافت و مردانگی برای فرزندانم باشم، کودک خردسالم در کنار همه حرفها بارها به من گوشزد میکرد که بابا این پول و طلا برای ما نیست و حرام است و من خوشحال بودم که نان حلال بردن ثمره داده است.
میپرسم مژدگانی که دریافت نکردی، از مسئولان چه انتظاری داری که میگوید: من این کار را برای رضای خدا و شرمنده نشدن نزد بچههایم کردم و انتظاری ندارم.
۲۲۳۲۱۷
نظر شما