به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عمادالدین باقی، پژوهشگر عرصه حقوقبشر، به دنبال حمله تجاوزکارانه رژیم نامشروع صهیونیستی به کشورمان و به شهادت رساندن جمعی از هموطنان بیدفاع و فرماندهان عالیرتبه نظامی، و همچنین تعدادی از دانشمندان هستهای کشور، به بیان نکاتی درباره سناویو اسرائیل برای آینده و علت سکوت جامعه جهانی پرداخت. در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید؛
* به نظر شما دلیل حمله اسرائیل در این مقطع و در شرایطی که مذاکرات هستهای در جریان بود و هیچ اعلام بنبستی نسبت به نتیجه مذاکره از سوی هیچ یک از طرفین نشده بود، چیست؟
وقایع چند روز اخیر نشان میدهد که مذاکرات از ابتدا صادقانه نبوده و جنبه پوششی و فریب داشته و بخشی از سناریویی بوده که امروز ما شاهد آن هستیم. درست در میان مذاکرات، آمریکاییها بی سروصدا سیصد موشک پیشرفته نقطهزن به اسرائیل تحویل دادند و در داخل ایران تیمهای عملیاتی سازماندهی میکردند و پهپاد به نقاط مختلف و حساس کشور قاچاق میکردند.
ترامپ از روز اول یک دستور برای ایران تهیه کرده بود که یا این را میپذیرید یا بمباران تان میکنیم! این را چند بار هم اعلام کرد. این دیگر مذاکره نیست، دستور و جباریت است. اما دولت جدید ایران تصمیم داشت نشان دهد که سیاستهای متفاوتی در پیش دارد و حتی برای اولین بار پس از ۴۵ سال خصومت و تنش، ورود آمریکا با سرمایهگذاری هزار میلیارد دلاری به بازار ایران را پذیرفتند و موافقت رهبری را همگرفتند. ترامپ هم تمایل به این رخداد داشت اما وقتی با پول و حمایت لابی صهیونیستی به ریاست جمهوری رسیده حرف آخر را آنها میزنند.
* به نظر شما سناریوی اسرائیل برای آینده چیست؟
اسرائیل در واقع نیروی نیابتی و ناوگان نظامی آمریکا و ناتو در منطقه است و اگر خودش تنها بود از سالها پیش دیگر وجود نداشت. امروز هم سناریوی اسرائیل چیزی جز آنچه آمریکا دنبال میکند نیست؛ لذا آنچه درباره برچیدن برنامه هستهای قانونی ایران که در چارچوب پادمان است مطرح میکنند؛ خواسته مشترک میان آمریکا و ناتو و اسرائیل است، اما سناریوی سرنگونی حکومت و تجزیه ایران متعلق به خود اسرائیل است و میان آمریکا، اروپا و اسرائیل وحدت نظر وجود ندارد. برخی اقدامات در ایران در نزدیک کردن آنها به هم موثر بوده، ولی هنوز اجماعی روی سرنگونی و تجزیه حاصل نشده است.
* ایران چه گزینههایی برای مقابله با این تهاجم دارد؟
تنها گزینه، "مردم" هستند و همدلی و انسجام، اما متاسفانه آنچنان که باید و شاید گامی در راستای جلب همدلی مردم برداشته نشده و اگر شما شاهد یک موج همبستگی هستید خود مردم و نخبگان، حتی آنان که دلخوریهایی از حکومت داشتند پیشقدم شده و اعلام کردند اختلافات با حکومت را کنار میگذارند و برای دفاع از ایران یکصدا میشوند درحالی که در همه جای دنیا برعکس است و این حکومت است که پیشقدم میشود. انتظار این بود که دستگاه های قضایی و امنیتی پیشگام می شدند و آنهایی را که فقط مخالف سیاسیاند و به حفظ ایران باور دارند آزاد میکردند.
تنها گزینه ایران، داشتن حمایت گستردهتر مردمی و وحدت ملی است. حتی مخالفان و منتقدان را باید به بازی بگیرد. در این شرایط صدا و سیما میتوانست فضا را برای شنیده شدن صدای منتقدان در داخل و خارج که اکنون قاطعانه با تجاوز اسرائیل و آمریکا مخالفت میکنند باز کند تا راه همدلی وسیعتر و جذب بیشتر هموار شود. میتوانست پیام مهندس توسلی و بازرگان و سروش و کدیور و گنجی صدها شخصیت ایرانی دیگر در داخل و خارج را در خبرها بخواند یا با آنها گفتوگو کنند و روشی که رابطه مردم با حکومت را در وضعیتی قرار داد که دشمنان غدار ایران طمع کنند و این تجاوزات ویرانگر را کلید برنند، اصلاح کنند.
* به نظر شما در این شرایط مردم و نخبگان چه وظیفهای دارند؟
مهمترین وظیفه این است که مردم جوّ زده نشوند، فریب جنگ روانی و پروپاگاندای دشمن را نخورند، اصل اساسی در هر نوع داوری و کنشگری، حفظ ایران و تمامیت ارضی باشد و اجازه ندهند نیروهایی که با دشمن همکاری میکنند و سودای قدرت دارند فرصت پیدا کنند چون ایران را متلاشی خواهند کرد.
* به لحاظ حقوقی تجاوز اسرائیل را که با ادعای پیشگیری نسبت به یک فرضیه موهوم بود، چگونه تحلیل میکنید؟
حمله پیشدستانه یا پیشگیرانه یک اصطلاح نظامی و به بیان درستتر، یک ترفند نظامی برای توجیه آغاز جنگ است. چون آغاز جنگ برخلاف وجدان و حقوق بین الملل است متجاوز با این بهانه اقدام خود را موجهسازی میکند، اما در حقوق بینالملل چنین توجیهی پذیرفته نیست.
حمله پیشدستانهای هم که در عرف نظامی پذیرفته شده هیچ نسبتی با اقدام تجاوزکارانه اسرائیل ندارد. حمله پیش دستانه مربوط به زمانی است که دو کشور در وضعیت جنگی قرار دارند و یک طرف اعلام حمله کرده و اطلاعات قطعی دال بر آرایش قوا برای انجام حمله قریب الوقع وجود دارد، در حالی که ایران در مذاکره بود و حتی به گونه ای رفتار و به آمریکا اعتماد شد که اسرائیل با حملهای غافلگیرانه و به کمک نیروهای سازماندهی شده قبلی در داخل و حملات هوایی، فرماندهان ارشد نظامی را ترور کرد. خود همین اتفاق بهترین دلیل بر کذب بودن حمله پیشدستانه است.
نتانیاهو اعلام کرد این حمله را از چند سال پیش برنامهریزی کرده بودند در واقع حرف او نشان میدهد اگر قرار بود حمله پیشدستانهای رخ دهد باید از طرف ایران میبود. در دنیای غرب مسیحی تا قرن هجدهم دروغ آنقدر قباحت داشت که دروغگو را اعدام میکردند، اما امروز آنقدر سقوط کردهاند که به دروغگو پاداش میدهند و از دروغ او حمایت میکنند و برای جنایتهایی که پیرو یک دروغ رخ میدهد کمک مالی، سیاسی، تسلیحاتی، پدافندی و ماهوارهای فراهم میکنند.
* سکوت جامعه بین الملل و نهادهای حقوقی در برابر این تجاوز را چگونه ارزیابی می کنید؟
این سکوت چند دلیل دارد؛
اول: بخشی از نهادهای حقوقی بینالملل ابزار دست قدرتها هستند مانند آژانس بین المللی انرژی اتمی.
دوم: بخشی از نهادهای حقوقی مستقل در جهان مانند نهادهای حقوق بشری اعتراض کردهاند، اما اعتراض آنها فاقد ضمانت اجرایی و اثر عملی تعیینکننده است.
سوم: تجربه حکومت سوریه چه در دوره حضور اسد و چه سقوط او، تجاوز روسیه به اوکراین، کشتار غزه و رفتار قدرتها در جنگ با ایران (چه در دوره جنگ صدام علیه ایران و چه امروز در جنگ صهیونیستها علیه ایران) نمونههایی است از اینکه در روابط بینالملل همواره منطق زور حاکم بوده و هست نه معیارهای حقوقی.
چهارم: جمهوری اسلامی دوستان وفادار و قدرتمند زیادی ندارد، چیزی که ما از آن به انزوای ایران یاد کرده و به آن اعتراض میکردیم، ولی جدی گرفته نمیشد.
27215
نظر شما