مثلث دموکراسی، مطالبه و تسلیم چارچوب اصلی همه انقلابها است که بر اساس آنها می توان اشرافی واقعی به آینده هر انقلاب داشت و آن را قدرتی مشروع برای رسیدن به یک حکومت جدید انقلابی مشروع به حساب آورد. در این جا سه انقلاب را یادآور می شویم که از زمان و مکان گذشتند و در نوع خود انقلاب های بی سابقه و منحصر به فردی در جهان محسوب می شوند.
- شعار آزادی، برابری و برادری شعاری بود که نمایندگان جمعیت ملی در باغ های تویلری در پاریس سر دادند و توانستند حمایت خیل عظیمی از انقلابیون در شهرهای مملو از کارگران بیکار، مهاجران ساکن در مناطق حاشیه ای شهرها و افراد تهیدست مقیم در مناطق فرودست شهرهای بزرگ را جلب کنند. آنها با همین شعار انقلابی توانستند حکومت پادشاهی را در فرانسه سرنگون کنند. بدین ترتیب اولین جمهوری بر اساس مبادی حقوق شهروندی شکل گرفت. بر اساس نشستی که روسو برگزار کرد و با حمایتی که استعمار فرانسه از انقلاب امریکا علیه انگلیس به عمل آورد، امریکایی ها توانستند حق تعیین سرنوشت خود را خودشان به دست گیرند. این مبادی اصولی ای بود که ملت ها از آنها حمایت کردند و تحولات بزرگی را رقم زدند که بر سیاست های جهانی اثر گذاشتند. اما با این حال این روحیه انقلابی مانعی نشد تا استعمار فرانسه در طول دو قرن گذشته دست از استعمارگری خود بر ندارد. و حالا تاریخ نوبت را به نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه داده است تا با همه تناقضاتی که در مواضع او وجود دارد بازتاب آرمان های فرانسه انقلابی را در سیاست های او در تونس، لیبی و سوریه ببینیم.
- پس از شکست های مکرر روسیه در برابر آلمان، انقلاب اکتبر 1977 به رهبری بلشویک ها که طرفدار نظریات کمونیسیتی بودند و از احزاب دست چپی حمایت قاطع به عمل می آوردند با یک برنامه منظم و سازمان یافته با مشت آهنین و برنامه نظری سرسختانه روی داد. این انقلاب به نخبگان فرهنگی انقلابی اجازه داد که در کنار خیل عظیم گرسنگان تا آخرین نقطه از خاک روسیه را تصرف کنند و این کشور را به طور کامل به کنترل خود در آورند. متعاقب آن جنبش های آزادی خواه جهانی در حمایت از کارگران و کشاورزان شکل گرفتند. و اتحاد جماهیر شوروی به همراه جمهوری های کمونیسیتی صاحب جایگاهی بزرگ در دنیا شدند. جایگاه آنها فقط محدود به جایگاه نظامی نبود بلکه تاثیری شگرف بر تجربه های جریان های مهم جهانی در سازمان ها و احزاب مختلف گذاشت و تلاش کرد که بر چارچوب فکری، نظری و برنامه های آنها اثر گذاشته و هم پیمانی های گسترده ای را در سراسر جهان شکل دهد. بسیاری از جنبش های انقلابی جهان از جمله برخی جنبش های ملی و اسلامی متاثر از اندیشه های چپ بودند. تجربه ای که اکنون با تمام تناقضاتش به پوتین رسیده که نتیجه آن را در سیاست های او در تحولات لیبی و سوریه می بینیم.
- پس از سقوط حکومت پادشاهی در ایران، انقلاب اسلامی شکل گرفت که رهبری آن را علمای دینی با حمایت میلیون ها مومن که ده ها ارگان دینی را هدایت می کردند و شعایر دینی را گرامی می داشتند، بر عهده گرفتند. آنها توانستند آخرین شاه شاهان را سرنگون کنند و برای نخستین بار در جهان جمهوری اسلامی ای بر پا کنند که رهبران حکومت آن را مردم به طور مستقیم و غیر مستقیم انتخاب می کنند. حکومتی که موروثی شدن حکومت در آن ممنوع است و تضمینی برای جابه جایی قدرت بر اساس قانون اساسی و رای مستقیم مردم وجود دارد. تجربه ای جدید که با جرات توانسته به اهداف خود برسد و بر اساس احکام و قواعد اسلامی و مفاهیم جمهوریت و دموکراسی و مطالبات مردمی تجربیات گران قدری را به دست آورد.
منطقه ما پس از انقلاب های 2011 با گذشته اش بسیار متفاوت شده است. بی شک بسیاری از اصول جغرافیایی حاکم بر منطقه دچار گسست خواهند شد و تاریخ خط بطلانی بر بسیاری از سازمان ها، ارگان ها، نیروها و قوای فکری خواهد کشید. همچنین به موازات آن شاهد بسیاری از تناقضات و تنگناها خواهیم بود و تحولات تازه ای نیز شکل خواهند گرفت. همچنین موفقیت ها و انحراف های بسیاری را مشاهده خواهیم کرد تا بدین ترتیب توازنی میان آن عناصر سه گانه ای که در ابتدای این یادداشت به آنها اشاره شد حاصل شود تا دموکراسی واقعی به دست آید. دموکراسی ای که پاسخگوی مطالبات، هویت ها، آیین ها و دیگر خصوصیات باشد و بتواند بر عوامل به وجود آورنده انقلاب ها یعنی استبداد، اختناق و تندروی فائق آید.
عادل عبدالمهدی، معاون سابق رئیس جمهوری عراق است که این یادداشت را به طور اختصاصی برای خبرآنلاین نگاشته است.
ترجمه: سیدعلی موسوی خلخالی
26349
نظر شما