محمدحسین لطفالهی - خبرآنلاین - ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا، روز جمعه ۵ جولای در شبکه اجتماعی ایکس خبر تأسیس «حزب آمریکا» را اعلام کرد و این اقدام را واکنشی به «ساختار سیاسی فاسدی که دیگر مردم آمریکا را نمایندگی نمیکند» خواند.
او همچنین با اشاره به نتایج یک نظرسنجی که روز ۴ جولای (روز استقلال ایالات متحده از بریتانیا) در ایکس برگزار شد، اعلام کرد که «با نسبت ۲ به ۱» مردم آمریکا یک حزب سیاسی جدید میخواهند و نوشت: «امروز حزب آمریکا تأسیس شد تا آزادی را به شما بازگرداند.»
تأسیس «حزب آمریکا» از سوی ماسک درست یک روز پس از آن انجام شد که دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده لایحه «بزرگ و زیبا» را پس از تصویب کنگره امضا کرد.
بر اساس این لایحه که اکنون به قانون تبدیل شده است، مالیاتها در آمریکا کاهش خواهد یافت اما همزمان، بخش قابل توجهی از طرحهایی که برای حمایت از آمریکاییهای کمدرآمد وجود داشت متوقف میشود، بودجه تخصیص یافته برای اخراج دستهجمعی مهاجران غیرقانونی افزایش مییابد و مشوقهایی که برای توسعه صنایع بر پایه انرژی خورشیدی یا بادی وجود داشت، حذف خواهد شد.
هرچند مخالفتهای زیادی با این لایحه وجود داشته و کارشناسان و سیاستمداران به جنبههای منفی قابل توجه این طرح از جمله حذف حمایتهای دولتی از مراقبتهای بهداشتی موردنیاز شهروندان آمریکایی اشاره کردهاند اما مهمترین مشکل مدیرعامل تسلا با این طرح را میتوان افزایش بدهی ملی دانست.
کارشناسان مستقل پیشبینی کردهاند که اجرایی شدن این قانون، حدود ۳.۹ تریلیون دلار بر بر بدهی ملی ایالات متحده خواهد افزود.
ماسک پیشتر هشدار داده بود که کسری بودجه و افزایش بدهی ملی میتواند باعث ورشکستگی اقتصاد شود و تنها راه عبور از این بحران را کاهش هزینهها توصیف کرده بود.
حزب جدید چگونه میتواند اثرگذار باشد؟
آن طور که ایلان ماسک در شبکه اجتماعی ایکس توضیح داده، حزب آمریکا هدف خود را کسب تعداد محدودی از کرسیها در مجلس نمایندگان و مجلس سنا قرار خواهد داد و بر سر کل کرسیها با احزاب دیگر رقابت نخواهد کرد.
هدف از این کار، تشکیل یک فراکسیون سوم در کنگره خواهد بود که بدون وابستگی به دموکراتها یا جمهوریخواهان جلوی تصویب برخی لوایح را که از نگاه آنها میتواند برای آمریکا بسیار مضر باشد، بگیرد.
در صورت محقق شدن هدف ماسک، حزب تازه تأسیس آمریکا قدرت زیادی برای مذاکره با حزب دموکرات و حزب جمهوریخواه به خواهد آورد. اما در واقعیت، چقدر تحقق این هدف ممکن است؟
در انتخابات سال ۲۰۲۴، ایلان ماسک با اهدای ۲۷۷ میلیون دلار، به بزرگترین تأمین کننده مالی دونالد ترامپ، کاندیدای ریاست جمهوری حزب جمهوریخواه و همچنین بسیاری از کاندیداهای حزب برای کسب کرسی در مجلس نمایندگان و مجلس سنا تبدیل شد.
بر اساس دادههای منتشر شده از سوی کمیسیون انتخابات فدرال، کمکهای اهدایی ماسک به کمپین کاندیداها، بالاترین رقم اهدایی از سوی یک فرد (به جز خود کاندیدا) از سال ۲۰۱۰ به این سو به حساب میآید.
در صورتی که او تصمیم بگیرد این حمایت مالی را در برخی از حوزههای رقابتی، صرف حمایت از کاندیداهای مدنظر خود کند، میتواند بر نتیجه نهایی انتخابات اثر بگذارد.
نگرانی بزرگ محافظهکاران
برخی از محافظهکاران نگران هستند که تشکیل یک حزب سوم به رهبری ایلان ماسک، بیش از آنکه سبد رای دموکراتها را تحت تأثیر قرار دهد، به سبد رای جمهوریخواهان و راستگرایان آسیب خواهد زد.
شان فاراش، تحلیلگر محافظهکار در این باره در شبکه اجتماعی ایکس نوشته است: «ایلان ماسک، حزب سوم تو به طور قابل توجهی رای خود را از جناح راست خواهد گرفت و راه چپها برای پیروزی را هموارتر میسازد.»
برخی تحلیلگران راستگرای دیگر نظیر جویی مانارینو نیز از ماسک خواستند که به جای تأسیس حزب سوم، بر «اصلاح حزب جمهوریخواه از درون» متمرکز شود.
منتقدان همچنین میگویند نظرسنجی انجام شده در شبکه اجتماعی ایکس قابل استناد نیست چرا که به شهروندان آمریکایی محدود نمیشود و در برابر رباتها آسیبپذیر است.
واکنش ترامپ به این اقدام ماسک چندان تند نبود. رئیس جمهور آمریکا در پاسخ به پرسش خبرنگاران درباره حزب تازه تأسیس ماسک گفت: «ایلان میتواند با حزب تازه تأسیسش سرگرم باشد اما فکر میکنم این ایده احمقانه است.»
نگاهی به تلاش احزاب سوم در تاریخ آمریکا
در تاریخ سیاسی ایالات متحده که تحت سلطه دو حزب اصلی (در حال حاضر دموکرات و جمهوریخواه) قرار دارد، «احزاب سوم» (Third Parties) و نامزدهای مستقل همواره برای به دست آوردن جایگاه در سطح ملی، چه در کنگره و چه در کاخ سفید، با چالشهای عظیمی روبرو بودهاند. با این حال، چندین حزب و شخصیت در طول تاریخ توانستهاند تأثیرات قابل توجهی بر جای بگذارند، سیاستهای ملی را تغییر دهند و گاهی نتایج انتخابات را نیز دگرگون کنند.
موفقیت یک حزب سوم در انتخابات ریاستجمهوری اغلب نه با پیروزی، بلکه با میزان آرای مردمی، کسب رأی الکترال و تأثیرگذاری بر گفتمان سیاسی سنجیده میشود. شاید برجستهترین عملکرد یک حزب سوم در تاریخ آمریکا متعلق به رئیسجمهور سابق، تئودور روزولت باشد. او پس از ناکامی در کسب نامزدی حزب جمهوریخواه، با حزب خود به نام Bull Moose وارد کارزار انتخاباتی سال ۱۹۱۲ شد. روزولت با کسب ۲۷.۴٪ از آرای مردمی و ۸۸ رأی الکترال، از رئیسجمهور وقت (ویلیام هوارد تفت جمهوریخواه) پیشی گرفت و در جایگاه دوم قرار گرفت. این انشعاب در آرای جمهوریخواهان، راه را برای پیروزی وودرو ویلسون دموکرات هموار کرد. این بهترین عملکرد یک نامزد حزب سوم در تاریخ ریاستجمهوری آمریکاست.

بعد از روزولت هم نمونههای موفقی از اثربخشی حزب سوم دیده شد. جرج والاس، فرماندار وقت آلاباما، با پلتفرمی مبتنی بر جدایی نژادی (segregation)، популизм و شعار «نظم و قانون» در انتخابات ۱۹۶۸ شرکت کرد. او توانست حمایت گستردهای را در ایالتهای جنوبی جلب کند. والاس ۱۳.۵٪ از آرای مردمی و ۴۶ رأی الکترال از پنج ایالت جنوبی را کسب کرد. او آخرین نامزد حزب سومی است که موفق به کسب آرای الکترال شده است.
سال ۱۹۹۲، راس پرو، میلیاردر تگزاسی با تمرکز بر کسری بودجه ملی و با استفاده از برنامههای تلویزیونی، توانست به یک پدیده سیاسی تبدیل شود. پرو با کسب ۱۸.۹٪ از آرای مردمی، بیشترین سهم آرا برای یک نامزد مستقل در ۸۰ سال اخیر را به دست آورد. با این حال، او نتوانست هیچ رأی الکترالی کسب کند. بسیاری معتقدند حضور او باعث شکست رئیسجمهور وقت، جرج بوش پدر، در برابر بیل کلینتون شد.
در کنگره نیز، اگرچه کسب اکثریت در کنگره برای احزاب سوم تقریباً غیرممکن بوده، اما در طول تاریخ، تعدادی از نامزدهای این احزاب و مستقلها موفق به کسب کرسی در مجلس نمایندگان و سنا شدهاند.
حزب مردم (پوپولیستها) در دهه ۱۸۹۰ در اوج قدرت خود در دهه ۱۸۹۰ توانست چندین نماینده و سناتور را به کنگره بفرستد. در سال ۱۸۹۲، آنها حدود ۱۰ نماینده در مجلس و چند سناتور داشتند که برای پیشبرد اهداف خود با دموکراتها ائتلاف میکردند.
در اوایل قرن بیستم، حزب سوسیالیست موفق شد نمایندگانی مانند ویکتور برگر از ویسکانسین و مایر لندن از نیویورک را به مجلس نمایندگان بفرستد.
حزب کشاورز-کارگر (Farmer-Labor Party) در ایالت مینهسوتا قدرت قابل توجهی داشت و در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ چندین نماینده و سناتور را به کنگره فرستاد.
در دهههای اخیر، شخصیتهایی مانند برنی سندرز (ورمانت) و انگس کینگ (مین) به عنوان نامزد مستقل وارد سنا شدهاند. اگرچه آنها در عمل با فراکسیون دموکراتها همکاری میکنند، اما هویت مستقل خود را حفظ کردهاند.
ریچارد هافستاتر، مورخ آمریکایی در سال ۱۹۵۵ احزاب سوم را «زنبور»هایی توصیف کرد که سیستم سیاسی آمریکا را نیش میزنند و ایدههای جدیدی را به آن تزریق میکنند اما معمولا پس از این نیش زدن، عمر سیاسی خودشان به پایان میرسد.
با توجه به شیوه و روش مدنظر ایلان ماسک برای اثرگذاری در انتخابات از طریق تمرکز بر تعداد معدودی از کرسیهای کنگره، به نظر میرسد او قادر باشد دست کم در آینده نزدیک نقش این زنبور را ایفا کند. اما اینکه او بتواند حزب سوم را به حزبی ماندگار و همیشگی تبدیل کند و سیاست در آمریکا را از انحصار دو حزب اصلی خارج کند، مسئلهای است که در شرایط فعلی بعید به نظر میرسد. با این حال، سرنوشت نهایی این مسئله را گذشت زمان نشان خواهد داد.
۴۲
نظر شما