یک بخشی از این موضوع به دولت مربوط میشود و یک بخش دیگری به حاکمیت. باید ببینیم سه قوه چه تصمیماتی را حاصل میکنند.
این موضوع مهم است که ما باید اصلاحات ساختاری را به عنوان یک مطالبه از حاکمیت مطرح کنیم.
یکی از مهم ترین اصلاحات که باید در زمینه سیاست گذاری های حال حاضر صورت بگیرد این است که باید این انسجام ملی بازخوانی شود و باید به این موضوع فکر کرد که این انسجام ملی از کجا به وجود آمده است. راه های شناخت انسجام ملی میتواند به این موضوع کمک کند که یک راه عقلانی برای برون رفت از وضعیت فعلی و یک انسجام ملی پایدار را تجربه کنیم.
بزرگترین سرمایه اجتماعی یک کشور مردم آن کشور هستند. شنیدن صدای مردم باید در اولویت سیاستگذاری ها باشد زیرا شنیدن صدای مردم به تقویت هویت ملی کمک میکند.
این راه به وجود نخواهد آمد مگر اینکه از فضای انحصاری قبل از این جنگ ۱۲ روزه بتوانیم فاصله بگیریم.
انسجام به وجود آمده در این جنگ ۱۲ روزه تنها یک واکنش به تهدید خارجی نبود بلکه این حافظه تاریخی جمعی مردم ایران بود که فعال شد.
متاسفانه این موضوع سال ها بود که به فراموشی سپرده شده بود و درحال حاضر با «ای ایران بخوان» مجددا بر هویت ایرانی تاکید میشود و شامل ارزش ها و باورهای مشترک است.
یکی از موارد مهمی که در اصلاحات باید به آن توجه شود،اصلاحات ساختاری نرم است. و این موضوع به وزارت آموزش و پرورش و صدا و سیما مربوط میشود.
در آموزش و پرورش باید روی هویت ملی ایرانی تمرکز شود و شعرهایی در کتاب ها تدریس شود که به جوانان و کودکان ما وطن پرستی آموزش داده شود. سیستم آموزش و پرورش باید تغییر کند و این مستلزم توجه حاکمیت است. چراکه دولت به تنهایی نمیتواند به این موضوع بپردازد.
صدا و سیما که یک رسانه ملی است متاسفانه نتوانسته است آن وظیفه ملی اش را انجام بدهد؛ و باعث شده تا هر قشری معترض شود که صدا و سیما مطالبات آنها را مطرح نمیکند.
رسانه ملی باید یک گفت و گوی ملی را ترتیب دهد زیرا آن فضای انحصاری باید شکسته شود. در مواقع خیلی خاص رسانه ملی به این موضوع توجه کرده است؛ مانند بحران ۱۴۰۱، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری و یک مواقعی هم طی این جنگ ۱۲ روزه. اما در ایام دیگر به این موضوع هیچ توجهی نشده است و این گفت و گوی ملی شکل نگرفته است.
باید این فرصت به جوانان ما داده شود که در صدا و سیما به گفت و گو بپردازند و حتی تجربه مردم در این جنگ ۱۲ روزه بیان شود زیرا ما مورد هجوم یک قدرت بین المللی قرار گرفته ایم.
مردم ما در این جنگ ۱۲ روزه توسط رسانه ها احساس از دست دادن داشتند و یک فشار روحی بزرگ به آنها وارد شد و دشمن هویت ملی ایران را هدف قرار داده بود.
بنا بر این ما نیازمند آن هستیم تا در رسانه ملی یک گفت و گویی آغاز شود تا مردم تجربه این ۱۲ روز را بیان کنند؛ باید مردم بیایند و روایت های مختلف خودشان را بیان کنند زیرا صدای این جامعه متکثر در یک مقاطع خیلی خاصی شنیده شده است آن هم به صورت خیلی کوتاه.
اگر این فرصت به مردم داده شود تقویت فرهنگی انجام شده و یک اعتمادی را در جامعه به وجود آورده ایم.
اگر صدای مردم در رسانه ملی شنیده شود، درواقع سرمایه اجتماعی خودمان را در مقابله با هجمه رسانه ای دشمن باز فعال کردیم.
ما به لحاظ فرهنگی میتوانیم خودمان را تقویت کنیم و دربرابر این هجمه های خارجی در رسانه ها مستحکم شویم.
اولویت مسئولان باید حفظ این انسجام به وجود آمده باشد. آنها با آن رویکرد قبل از جنگ ۱۲ روزه نمیتوانند جامعه فعلی ایرانی را مدیریت کنند. و این موضوع باعث تضعیف نظام خواهد شد.اگر به این موضوع توجه نکنیم نظام آسیب میبیند.
از سوی دیگر، تغییرات عمیقی در صحنه بین المللی و منطقه خاورمیانه برای ایران پس از جنگ ۱۲ روزه به وجود آمده است. این تغییرات عمیق را باید با سیاست گذاری های جدید کنترل کرد تا شکاف عمیق نشود.
این موضوع نیازمند بازنگری در اولویت ها است. یکی از آن اولویت ها شنیدن صدای مردم است و یک اولویت دیگر این است که اولویت های اشتباه را کنار بگذاریم؛ زیرا به وضع قوانین سختگیرانه یا سیاست های غیر معقول نیمی از جامعه نادیده گرفته میشوند.؛ مانند قانون حجاب که جامعه زنان را بسیار آسیب دیده کرد که ابلته خوشبختانه دولت این قانون را ابلاغ نکرد.
در مجموع میتوان گفت که این اولویت های حاشیه ای باید کنار گذاشته و در اولویت ها بازنگری شود.
جامعه فعلی ما نیاز به یک سری سیاست های جدید دارد که باید همه نیروهای اجتماعی اعم از نهاد های مدنی، احزاب و ... بتوانند در این فضا فعالیت کنند.
در این فضای بسته، با محدود کردن شدید نهادهای مدنی و سازمان های غیردولتی، فعالیت آنها به عنوان یک راه نفوذ معرفی میشود که موضوعی بسیار اشتباه بود.
باید به نهاد های مدنی که در حوزه توانمندسازی زنان یا در حوزه حمایت از کودکان فعالیت داشتند فرصت فعالیت داده شود.
این فضا نیازمند این است که با بازنگری در آن، از امنیتی کردن فضا دوری شود. چرا که این نهادهای مدنی و احزاب به بقای هویت ملی ایرانی و حتی به حفظ تمامیت ارضی ایران نیز کمک میکنند.
باید در حوزه جوانان هم تمرکز شود؛ موضوعی که در بهار عربی مطرح شد، این مسئله را به ما یادآوری میکند که این حوزهای بسیار مهم است. زیرا ایران یک جمعیت بزرگ جوان دارد که متاسفانه به اینها توجه نشده است.
جوانان نیاز به اشتغال دارند؛ آنها به علم روز آگاه و تحصیل کرده هستند و متاسفانه به این موضوع بسیار مهم توجه نمیشود و کنار گذاشته شدند و به همین دلیل است نسل قدیمی که با مسائل روز و علم روز آشنا نیستند، بیشتر به فکر تعلیق و فیلترینگ و... هستند.
جوانان این کشور قابلیت این موضوع را دارند که بتوانند راهکار هایی را برای حفظ امنیت کشور ارائه بدهند که نیاز به این درگیری ها نباشد.
بنده تا سال گذشته اخبار مهاجرت را دنبال میکردم یک جمعیت جوان تحصیل کرده این کشور از ایران خارج میشدند،زیرا خیلی راحت گفته بودند که هر فردی در این جامعه و این کشور نمیتواند زندگی کند، برود.
کسب و کار هایی که جوانان راه اندازی میکنند به نوعی بخش خصوصی را تقویت میکند و متاسفانه به این ها توجه نمیشود. باید این جوانان در اولویت باشند و به آنها توجه شود.
اگر به این موضوعات توجه شود میتوان از مهاجرت این منبع مهم کشور جلوگیری شود.
یک فرصتی در کشور ما به وجود آمده که نیاز به تدوین راه حل های نوین دارد که باید هم در حوزه اقتصادی دیده شود و هم حوزه سیاسی و هم در حوزه فرهنگی.
باید از این شرایط به وجود آمده به طوری استفاده شود که قانون های جدید بحران ساز نشوند. با کاهش تنش میتوان به ثبات وضعیت کشور در ابعاد مختلف کمک شود و این موضوع موجب آن میشود که تا حدودی مشکلات مردم، تحریم ها و فساد موجود در کشور که به دلیل عدم تعامل، عدم ارتباط و عدم پیوند خارجی وجود دارد، کاهش یابد و کمکی شود برای رفع مشکلات اقتصادی مردم.
مسئولان باید همبستگی ایجاد شده بین مردم را قدر بدانند. دولت به این موضوع پرداخته است اما بحث مهم این است که صرفا بیان این مسئله مشکلی را حل نخواهد کرد.
آنها باید به فکر این موضوع باشند که طبق وضعیت موجود و فرصت های ایجاد شده، باید گفتمان اجتماعی و فرهنگی را بر اساس منافع ملی بنا کنند؛ این موضوع کمک میکند تا دوباره آن حافظه تاریخی جمعی خودمان را به فراموشی نسپاریم و اینگونه نباشد که در زمان هر تهدیدی این موضوع به ما یادآوری شود.
ما در خاورمیانه یک قدرت منطقه ای هستیم و نباید این قدرت فقط نظامی باشد و باید در مسئله اقتصادی و فرهنگی نیز قدرتمند شویم.
مردم ما نباید نگران این موضوع باشند که آتش بس موقت چه بر سر کسب و کارها و امنیت و زندگی آنها خواهد آورد و به دستگاه دیپلماسی، حاکمیت و مجموع کسانی که در نظام هستند کمک کنند تا آتش بس موقت تبدیل به صلح پایدار شود. این موضوع به دست نخواهد آمد مگر آنکه هویت ملی و سرمایه اجتماعی را تقویت کنیم و با همسایگان خودمان تعامل داشته باشیم.
*نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصلاح طلب
۲۹۲۲۱
نظر شما