پرلاشز ایران در کنج عزلت مانده است

وقتی که علی‌خان ظهیرالدوله... در باغ خود در جعفرآباد شمیران درگذشت، در جوار همین باغ در قبرستان عمومی و قدیمی که بین تجریش و امام‌زاده قاسم واقع بود، دفن شد. مریدانش جسد وی را در زیر همان درختی که در زمان حیاتش زیر سایه آن می‌نشست و به آن «داغداغان» می‌گفتند، دفن کردند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سیاوش پارسامنش در ایبنا نوشت: کتاب «ظهیرالدوله؛ ستارگان دربند» به کوشش همایون عبدالرحیمی از سوی انتشارات بدرقه جاویدان به بازار کتاب آمده است. مولف در این کتاب بعد از یک پیشگفتار، مقدمه مختصری درباره جغرافیای تاریخی شمیران بیان می‌کند و در ادامه به شرح قبرستان‌های تهران، قبرستان ظهیرالدوله، مدفونین در ظهیرالدوله، زندگی‌نامه ظهیرالدوله انجمن اخوت، فوت ظهیرالدوله، بزم خاموش و شرح خفتگان در این مزار به ترتیب حروف الفبا می‌پردازد.

جاذبه گردشگری در پیشگفتار این کتاب واکاوی شده است؛ بسیاری از عناصر و پدیده‌هایی که در یک فرهنگ وجود دارند، قابلیت تبدیل شدن به جاذبه گردشگری را دارا هستند. جهان‌بینی، نگرش، سلایق و علاقه‌مندی‌های در حال تغییر انسان‌ها، گردشگری را به کشف فضاهای جدید هدایت می‌کند. در گردشگری معاصر، مرگ به عنوان یک دارایی فرهنگی در نظر گرفته می‌شود از این رو آرامستان‌های تاریخی، به عنوان بخشی از هویت تاریخی و ملی هر جامعه، یکی از عناصری است که می‌تواند در فهرست جاذبه‌های گردشگری در یک مقصد مورد توجه قرار گیرد.

در گذشته آرامستان‌ها را اغلب در بیرون از حصار شهر و نزدیک دروازه‌ها و در کنار راه‌ها می‌ساختند ولی با گسترش شهرها، این آرامستان‌های قدیمی از یک محیط پیرامونی به یکی از فضاهای درون شهری تبدیل شده است و به دلیل تدفین محدود یا توقف تدفین در آن، به طور کلی متروکه و به حال خود رها شده است.

با بررسی نقشه‌های گردشگری شهرهای مختلف جهان، در کنار جاذبه‌هایی چون گالری‌ها، کاخ‌ها و موزه‌ها به قبرستان نیز برخورد می‌کنیم. برای مثال در نقشه گردشگری شهر پاریس در کنار مکان‌هایی چون برج ایفل، موزه لوور، کلیسای نوتردام و ده‌ها موزه و محل‌های دیدنی، قبرستان پرلاشز مشخص شده است؛ مکانی که سالانه بیش از سه و نیم میلیون نفر توریست از آن بازدید می‌کنند.

اکثر متون مرتبط با صنعت توریسم، آغاز گردشگریِ آرامستان را در اوایل قرن نوزدهم میلادی و از آرامستان پرلاشز فرانسه می‌دانند. این آرامستان در صنعت توریسم جایگاهی مهم دارد و بسیاری از جهانگردان را از دورترین نقاط دنیا به منظور بازدید از آرامگاه مشاهیر و بزرگان به پرلاشز می‌کشاند. از کشور ما نیز چندین شخصیت ادبی و فرهنگی مانند صادق هدایت، غلامحسین ساعدی، بانو منیر وکیلی، عیسی بهادری و رضا دانشور در این گورستان خفته‌اند و همین امر موجب شده تا بسیاری از ایرانی‌هایی که عازم فرانسه می‌شوند، از این گورستان دیدن کنند.

پرلاشز نامش را از «پدر فرانسیس دلاشز» کشیش معروف دوران لویی چهاردهم گرفته است. لاشز در ساختمان بازسازی‌شده انجمن عیسی واقع در مکان فعلی قبرستان زندگی می‌کرد و یکی از کاتولیک‌های فرقه انجمن عیسی بود که اعضای آن خود را سربازان دین و سپاه عیسی مسیح می‌دانستند. پدر فرانسیس لاشز کشیشی بود که شنونده اعترافات پادشاه بزرگ فرانسه لویی چهاردهم بود و از این جهت پدر لاشز نامی شناخته‌شده برای مردمان آن دوران شد. از آن‌جا که به پدر در زبان فرانسوی «پِر» گفته می‌شود، پرلاشز همان پدرلاشز معروف است.

پرلاشز نمادی از گوناگونی و تنوع فکری و اعتقادی است. مسیحی کاتولیک و ارتودوکس و پروتستان، یهودی و مسلمان و بودایی و لائیک و ضددین و… همه و همه در نهایت صلح و آرامش کنار هم خفته‌اند و گردشگران بسیاری گروه‌گروه از هر سن و نژاد و ملیتی؛ به این قبرستان قدم می‌گذارند و به دیدار مشاهیر خفته در این خاک می‌آیند.

ایران با پیشینه تاریخی و تمدن غنی خود، میراث ارزشمندی از فرهنگ و هنر و آداب و سنن این سرزمین، به یادگار گذاشته است که جلوه‌های آن را نه‌تنها در ادبیات، آثار هنری، ابنیه تاریخی و… می‌توان مشاهده کرد بلکه آرامستان‌های تاریخی نیز به عنوان مظهر بی‌بدیل فرهنگ و تاریخ ایران بسیار درخور توجه است. در اقصی نقاط ایران، آرامگاه‌های باستانی و آرامستان‌های تاریخی بسیاری وجود دارند که هم به دلیل وجود مشاهیر و هم هنر به کار رفته در تزیین بنا و آرامگاه، بسیار ارزشمند هستند.

نقش رستم در فارس، تخت فولاد در اصفهان، دارالسلام در شیراز، وادی‌السلام در قم، سپیدچاه در مازندران، قبرستان شیرسنگی در لرستان و… از این دست هستند. هر کدام از این آرامستان‌ها به تنهایی می‌تواند منبعی جامع و دست اول برای محققان و علاقه‌مندان و همچنین به عنوان جاذبه گردشگری برای گردشگران داخلی و خارجی مطرح شود و مورد توجه قرار گیرد.

تهران قبرستان‌های زیادی دارد که افراد نامداری در آن‌ها دفن شده‌اند. قبرستان‌های ابن‌بابویه، قبرستان امامزاده عبدالله، قبرستان باغ طوطی، قبرستان ظهیرالدوله، قبرستان دولاب و… که افرادی در آن‌ها به خاک سپرده شده‌اند. هر کدام از این قبرستان‌ها مانند پازلی از تاریخ این کشور هستند و هر سنگ قبر چون کتابی است از تاریخ چندهزارساله این شهر و این کشور و در مجموع این تکه‌های پازل، هویت فرهنگی یک ملت را می‌سازند.

گورستان ظهیرالدوله

آرامستان ظهیرالدوله یکی از همین تکه‌های پازل و یک قبرستان قدیمی و منحصربه‌فرد است چراکه این آرامستان با قبرستان‌های دیگر تهران فرق‌های بسیار دارد. این آرامستان در خارج از شهر تهران و در منطقه شمیران در نزدیکی امامزاده قاسم و در اواسط سربالایی خیابان دربند و در کوچه ظهیرالدوله در انتهای سراشیبی در آهنی با شیشه‌های رنگی و سردر کاشی‌کاری‌شده خودنمایی می‌کند. محوطه قبرستان پوشیده از درختان سبز و خرم و درهم تنیده قدیمی و بیشتر سنگ قبرها در آستانه تخریب است. این‌جا مدفن افرادی است که با آثارشان زنده‌اند و می‌شود بخشی از تاریخ معاصر را در این مکان ورق زد.

بیشتر افراد دفن‌شده از چهره‌های شاخص و آشنا هستند؛ انگار همین چند وقت پیش کتابی از آن‌ها خوانده‌اید و یا آوازی و نوایی از آنان شنیده‌اید. این‌جا یک آرامگاه اختصاصی است؛ بسیاری از سیاستمداران و نظامیان و شعرا و نویسندگان و شماری از ورزشکاران این محل را برای دفن خویش انتخاب کرده‌اند و دیگر قبرها متعلق به بستگان آن‌هاست که به واسطه آن‌ها در این‌جا به خاک سپرده‌اند، مثل پسر و دختر صفاعلی، پدر و مادر استاد ابوالحسن صبا، مادر داریوش رفیعی، برادر رهی معیری، همسر حسن تقی‌زاده، پسر عبدالمجید بختیار، همسر و دختر درویش‌خان، همسر صفی‌علیشاه، و بسیاری دیگر. تعدادی از این افراد عضو انجمن اخوت بودند که در جوار مرشد خود صفاعلی به خاک سپرده شده‌اند و عده‌ای از هنرمندان موسیقی در کنار درویش‌خان نوازنده چیره‌دست و استاد مسلم موسیقی زمان خویش خفته‌اند، شاگرد در کنار استاد.

آرامستان ظهیرالدوله جایی فراتر از محل آرمیدن انسان‌ها است. یک موزه در فضای باز است که در خود شخصیت‌ها و داستان‌های جذاب و متفاوتی دارد. برخی از خفتگان در این خاک از مفاخر هنری و فرهنگی ایران هستند و کسانی که برای بازدید می‌آیند برای ادای احترام به این بزرگان گام به قبرستان ظهیرالدوله می‌گذارند.

آرامستان ظهیرالدوله از لحاظ هویت تاریخی، فرهنگی ایران شهرتی برابر آرامگاه پرلاشز در شهر پاریس را دارد و همین نکته بر اهمیت نگهداری از این هویت تاریخی کشور می‌افزاید، اما به هر دلیل تا این لحظه قدمی برای حفاظت و احیای این اثر تاریخی، فرهنگی کشور برداشته نشده است.

حجت بلاغی درباره قبرستان ظهیرالدوله می‌نویسد: یکی از اماکن مشهور شمیران، قبر ظهیرالدوله از مریدان صفی‌علیشاه نعمت‌اللهی می‌باشد. این گورستان باصفا که مدفن صفا علی ظهیرالدوله است، میان تجریش و امامزاده قاسم قرار دارد. سابقا در این محل گورستان کهنه‌ای بود و بنا به وصیت ظهیرالدوله وی را بعد از مرگ در زیر درخت کهنسالی که در این باغ قرار داشت دفن می‌کنند.

علی‌خان دَوَلو که به ظهیرالدوله مشهور بود در سال ۱۲۴۳ شمسی در خانواده‌ای اشرافی دیده به جهان گشود. پدر وی از خواص دربار ناصرالدین شاه بود و به واسطه این آشنایی پس از پدرش وی نیز به دربار راه یافت و پست‌هایی ازجمله وزیر تشریفات دربار ناصرالدین شاه و حکمرانی تهران و مازندران و همدان را تصدی کرد. وی با وجود داشتن مقام‌ها و پست‌های بالا در سال ۱۲۶۴ به صف هواداران صفی علیشاه پیوست.

صفی‌علی‌شاه از بزرگ‌ترین شیوخ متصوفه در اواخر قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم و ازجمله مشهورترین فضلا و عرفای ایرانی بود. ناصرالدین‌شاه به دلیل اعتمادی که به ظهیرالدوله داشت به وی مسئولیت داد تا دورادور مراقب صفی‌علی‌شاه باشد اما رفته‌رفته ظهیرالدوله جذب مرام ومنش صفی‌علی‌شاه شد و ازجمله مریدان وی درآمد. این ارادت به حدی رسید که پس از مرگ صفی‌علی‌شاه در سال ۱۲۷۸ شمسی طبق وصیت وی، علی‌خان ظهیرالدوله جانشین او شد.

وی نیز لقب صفا علی را برای خود برگزید و باغی را که در فاصله بین تجریش و شمیران داشت تبدیل به خانقاهی برای دراویش و صوفیان کرد. وی همچنین انجمنی غیررسمی به نام انجمن اخوت از میان رجال سیاسی و افرادی که پیرو مرام و مسلک صفی‌علی‌شاه بودند، تشکیل داد و در سال ۱۲۷۸ شمسی (۱۳۱۷ قمری) با حضور ۱۱۰ تن از اعضای این گروه به طور رسمی و علنی آغاز به کار کرد.

وقتی که علی‌خان ظهیرالدوله در روز سه‌شنبه بیست و چهارم ذی‌القعده سال ۱۳۴۲ قمری (۸ تیر ۱۳۰۳ خورشیدی) بر اثر سکته قلبی در باغ خود در جعفرآباد شمیران درگذشت، در جوار همین باغ در قبرستان عمومی و قدیمی که بین تجریش و امام‌زاده قاسم واقع بود، دفن شد. مریدانش جسد وی را در زیر همان درختی که در زمان حیاتش زیر سایه آن می‌نشست و به آن «داغداغان» می‌گفتند، دفن کردند و با این‌که خانقاه ظهیرالدوله نیز به همین محل منتقل شده بود، پس از دفن ظهیرالدوله، مریدانش این گورستان قدیمی و خانقاه را «آرامگاه ظهیرالدوله» خواندند.

پرلاشز ایران در کنج عزلت مانده است

وضعیت فعلی گورستان ظهیرالدوله

شمار زیادی از اهالی فرهنگ و هنر که هر یک در شکل‌گیری گوشه‌ای از تاریخ ادبیات و هنر ایران زمین نقش داشته‌اند، در این باغ مصفا آرمیده‌اند اما با این وجود وضعیت فعلی آن دور از انتظار است. این باغ در سال ۱۳۷۷ به عنوان اثر ملی توسط سازمان میراث فرهنگی به شماره ۲۰۰۱ به ثبت رسیده است و انتظار می‌رود اقداماتی برای نگهداری بهتر آن صورت گیرد همچون اقداماتی که در دیگر کشورها برای حفظ گنجینه‌هایی این چنین انجام می‌گیرد.

در زمان ظهیرالدوله، خود او عهده‌دار امور مربوط به این باغ بود و بنا به قولی آن را وقف انجمن اخوت کرد. بر همین اساس بعد از مرگ وی انجمن اخوت فردی را برای تولیت امور باغ انتخاب کرد و این رسم به همین منوال حفظ شد. آخرین فردی که از طرف انجمن به عنوان متولی این باغ برگزیده شد درویش رضا بود. وی در سال ۱۳۶۶ دار فانی را وداع گفت و بعد از آن افراد و ارگان‌های متعددی مدعی تولیت این گورستان شدند.

همچنین بخش نسبتا بزرگی از گورستان از محوطه اصلی آن جدا شده و با دیوار کوتاهی از کوچه باریکی که به ورودی اصلی گورستان می‌رسد، مجزا شده است. نکته دیگر، بی‌توجهی به این گنجینه عظیم تاریخی و فرهنگی و از آن مهم‌تر تصمیم چند باره برای خراب کردن این قبرستان است.

با توجه به اقوال موجود در رابطه با موقوفه بودن این باغ برای انجمن اخوت، بعد از انجمن اخوت و آخرین فردی که از طرف انجمن به عنوان متولی آن انتخاب شده بود، سازمان اوقاف و امور خیریه باید وظیفه رسیدگی به باغ را بر عهده می‌گرفت. همچنین در صورتی که این باغ موقوفه نباشد، ملکیت آن متعلق به ظهیرالدوله بوده است که ظاهرا اکنون وراث او ادعایی در رابطه با این گورستان ندارند و با توجه به این‌که اثر ثبت ملی شده است، باید سازمان میراث فرهنگی تولیت آن را به عهده بگیرد تا ناهماهنگی‌های فعلی خاتمه یابد.

در هر حال نام و آوازه افراد مدفون شده در این باغ به حدی است که هر کدام از آن‌ها به‌تنهایی می‌توانند هر گورستانی را به شهرتی ملی برسانند. متاسفانه گورستان ظهیرالدوله در کنج عزلت و غربت مانده است و این بی‌توجهی‌ها به بیشتر مهجور ماندن این گنجینه ارزشمند کمک می‌کند.

۲۵۹

کد خبر 2088112

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 5
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۸:۴۴ - ۱۴۰۴/۰۴/۱۹
    2 0
    دقیقا همینه
  • ایمان چراغی IR ۰۲:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۴/۲۰
    0 0
    خیلی عالی
  • بینام IR ۱۷:۲۱ - ۱۴۰۴/۰۴/۲۰
    0 0
    خیلی از ایرانیها ازاین گورستان ،که گنجینه ادبیات وفرهنگ این سر زمین است ،خبر ندارن،
  • علی IR ۱۱:۲۲ - ۱۴۰۴/۰۴/۲۱
    0 0
    تاریخ معاصر هنوز برای نسل جدید پر از راز و رمز ، متاسفانه خیلی از مکانهای تاریخی دوره قاجار به همین سرنوشت دچار شده ، یا پلمپ شده و به حال خودش رها شده، یا توسط ارگان های دولتی تغییر کاربری داده شده
  • IR ۱۱:۳۷ - ۱۴۰۴/۰۴/۲۱
    0 0
    جالب بود و من تا الان دو بار از شهرستان به اون جا رفتم خواستم سر نزار زتدا یاد فروغ فرخ زاد برم، اما متاسفانه دیدم این آرامستان هی دلره کم و کم'تر می شه و خاکش به کسانی فروخته می شه، خدایی کسانی پیش قدم بشن و نذارن، اون جا گنجینه تاریخی هستش، حتی دیدم افراد حرمن مرده و سنگای اون جا رو رعایت. نمی کنن و از روش رد می شن یا روش می سینن و این جوری گاهی تخریب می شن