به گزارش خبرآنلاین، نشریه آمریکایی در یادداشت خود با اشاره به جنگ تحمیلی ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی که با دخالت نظامی آمریکا همراه شد، آن را اوج چهار دهه بیاعتمادی، انزجار و تقابل توصیف کرد و نوشت: از زمان شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ دو کشور همواره در ضدیت با یکدیگر بودهاند و خصومت بین ایران و ایالات متحده همچنان ادامه داشته اما در دهههای پس از حملات ۱۱ سپتامبر، تنها بیشتر شده است. ترور ژنرال «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروس قدس سپاه پاسداران در سال ۲۰۲۰، پس از موجی از تحریکات در منطقه نیز دو کشور را به پرتگاه کشاند و «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا با حمله به سه سایت هستهای ایران در ژوئن، خصومتها را به اوج خود رساند.
«ولی نصر» ستون نویس نشریه فارنافرز در ادامه و با تاکید بر اینکه «تهران و واشنگتن دشمنان سازشناپذیر به نظر میرسند»، خاطرنشان کرد که ایالات متحده در طول این سالها استراتژی مهار و فشار را دنبال کرده که شامل اتحادهای منطقهای به رهبری آمریکا، پایگاههای نظامی ایالات متحده در منطقه و حلقه محکم تحریمهایی است که اقتصاد ایران را تحت فشار قرار میدهد. در نهایت، امسال، این استراتژی گسترش یافت و شامل حملات آشکار آمریکا به خاک ایران شد.
نصر تصریح کرد: با این حال، خصومت امروز اجتنابناپذیر نبوده است. مسیرهای مسالمتآمیزتری در دسترس بود و در واقع، با تصمیمات درست در تهران و واشنگتن، ایران و ایالات متحده هنوز میتوانستند راههایی برای کاهش تنشها و حتی عادیسازی روابط خود پیدا کنند. در چندین مورد، ایران و ایالات متحده بهویژه در دو دهه گذشته فرصت داشتند تا از خصومت متقابل خود بکاهند.اما این سابقه مملو از فرصتهای از دست رفته، دو کشور را به آیندهای با درگیریهای عمیقتر محکوم نمیکند.
آمریکا میتواند به دیپلماسی بازگردد
به نوشته ستوننویس فارن افرز، «ایالات متحده میتواند از فرصت پس از جنگ ۱۲ روزه برای بازگشت به دیپلماسی استفاده کند و اکنون، این فرصت را دارد که روابط خود با تهران را در مسیر متفاوتی قرار دهد، به دنبال چانهزنیهای جدیدی باشد که میتواند سیاستهای خارجی و هستهای ایران را تغییر دهد. دولتهای ایالات متحده و ایران قبلاً در انجام این چرخشها شکست خوردهاند اما حتی اکنون، سیاستگذاران نباید سرنوشتگرا باشند. گذشته، هر چقدر هم که مملو از فرصتهای از دست رفته باشد، نباید مقدمه باشد».
بنا بر گزارش ایسنا، ولی نصر با ارائه جزئیاتی درباره سوابق روابط میان تهران و واشنگتن تاکید کرد که شرایط پس از حملات ۱۱ سپتامبر، سران ایران را متقاعد کرد که واشنگتن هرگز حاضر به پذیرش ایران انقلابی نخواهد بود. تهران سیاستهای ایالات متحده، از جمله ساخت پایگاههای نظامی در افغانستان، خلیج فارس و آسیای مرکزی و تشدید تحریمها بر اقتصاد ایران را بهعنوان سیاستهایی با هدف تغییر نظام در ایران تلقی کرده است. بلافاصله پس از جنگ عراق نیز سران ایران چنین درک کردند که باید با اتخاذ سیاستهای منطقهای تهاجمی، ایجاد برنامه هستهای و تقویت قابلیتهای پهپادی و موشکی ایران، در برابر ایالات متحده مقاومت کنند و آن را بازدارند.
این نشریه در بخش دیگری از یادداشت خود به مذاکرات هستهای ایران و قدرتهای جهانی بهعنوان نمونهای موفق از به کارگیری دیپلماسی یاد کرد که در نهایت در سال ۲۰۱۵ به حصول توافقی میان آنها تحت عنوان برنامه جامه اقدام مشترک (برجام) انجامید.
برجام میتوانست مبنایی برای توافقهای بعدی باشد
در ادامه این یادداشت آمده است: برجام دستاورد بزرگی در اعتمادسازی بود. اگر این توافق پابرجا میماند، میتوانست مبنایی برای توافقهای بعدی با ایران باشد که همراه با کاهش تحریمها بر اقتصاد ایران میتوانست پویایی سیاسی در داخل تهران را تغییر دهد و با گذشت زمان، روابط بین ایران و ایالات متحده میتوانست به سمت عادیسازی بیشتر پیش برود اما این توافق، آن گشایش رو به رشدی را که برخی از طرفدارانش به آن امیدوار بودند، به همراه نداشت. در نهایت، خروج ایالات متحده در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ از این توافق منجر به فروپاشی برجام شد که تنشها بین تهران و واشنگتن را به شدت افزایش داد.
فارن افرز در بخش پایانی این یادداشت با اشاره به اینکه پس از جنگ ۱۲ روزه وضعیت برنامه هستهای ایران و ذخیر اورانیوم آن نامشخص است، نوشت: اگر ترامپ نمیخواهد ایران از الگوی کره شمالی پیروی کند و به یک کشور هستهای تبدیل شود و نمیخواهد برای جلوگیری از این نتیجه به جنگ با ایران ادامه دهد، دولت او باید به دنبال یک راهحل دیپلماتیک باشد. ایران نیز به همین ترتیب، خواهان جنگ با ایالات متحده نیست. دو کشور باید دیپلماسی را، نه تنها برای انعقاد یک توافق فوری در مورد قابلیتهای هستهای ایران، بلکه برای ایجاد اعتماد و ترسیم مسیر جدیدی برای روابط خود، بپذیرند. دیپلماسی هستهای باید فقط آغاز و کف این رابطه باشد، نه سقف آن.
۳۱۵ ۳۱۵
نظر شما