مستوره نصیری، فرزانه فراهانی: اعتیاد در فهرست آسیبهای اجتماعی ایران، جایگاه اول را دارد، هرچند که در سالهای اخیر به چشم خیلیها صرفا به یک آسیب فراگیر بدل گشته و اهمیت عوارض آن نادیده گرفته میشود. اینکه چند نفر در ایران مصرفکننده مواد مخدر هستند، عدد و رقم شفافی ندارد اما فراوانی مصرف حول سه ماده میگذرد: تریاک، شیشه و گل.
شبکه بزرگ قاچاق مواد مخدر، دسترسی به مواد، پیشگیری و درمان، طرحهای ضربتی جمعآوری معتادان متجاهر و ... موضوعاتی است که در کافه خبر خبرآنلاین با حضور دو کارشناس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
سرهنگ مجید مهری، رئیس اسبق پایگاه هفتم پلیس مبارزه با موادمخدر و محمدحسین شیخ، درمانگر اعتیاد و مددکار اجتماعی در همینباره مهمان کافه خبر خبرآنلاین بودند.
در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
دسترسی به موادمخدر در شهر تهران چقدر زمان میبرد؟ پیش از این گفته میشد حدود ۲۰ دقیقه، مثلا حالا ما در خیابان میرزای شیرازی در حال این گفتوگو هستیم، اگر وارد خیابان شویم،چقدر طول میکشد که به یک ماده مخدر دسترسی پیدا کنیم؟
شیخ: این سوال جواب کلی ندارد و برای یک آدم حرفهای کمتر از دقیقه زمان میبرد اما برای من و شمای شهروند عادی شاید یک ساعت هم طول بکشد؛ یعنی این نیست که بگوییم هر جای تهران، هر کسی بتواند دسترسی داشته باشد؛ در واقع سوابق فرد خریدار موادمخدر خیلی مهم است که به کجا برود و با چه کسی ارتباط بگیرد و اما اگر سابقه خرید و تهیه موادمخدر را داشته باشد در کمتر از ۱۰ دقیقه در هر جای تهران میتواند موادمخدر را تهیه کند.
مهری: آلودگی محلات با یکدیگر خیلی فرق میکند؛ یعنی یک سری از محلات به دلیل شرایطی که دارند برای مصرفکنندگان موادمخدر به نشانگاه تبدیل شدهاند؛ یعنی اگر در آن محل حضور داشته باشند و از قبل فروشندهای را بشناسند، خیلی سریعتر میتوانند به موادمخدر دسترسی پیدا کنند. مساله این است که برخی از افراد که میخواهند جایی را برای توزیع موادمخدر داشته باشند، یک سری از محلات را به دلیل شرایطی که دارند مثل محلاتی که قیمت املاک در آنها مقداری ارزانتر است، یا بافت شلوغتری دارد و از نظر بافت جغرافیایی در مناطق جنوبیتر واقع شده، انتخاب میکنند و در این نقاط راحتتر میتوانند مکان مورد نظرشان را برای توزیع و فروش موادمخدر پیدا کنند.
گویا دسترسی به انواع موادمخدر طبعا متفاوت است؛ درست است؟ اگر بخواهید تقسیم بندی کنید دسترسی به کدام مخدر آسانتر است؟
شیخ: بله درست است؛ در بیان این مطلب، ردهبندی سن خیلی مهم است؛ برای نوجوانان و جوانان مخصوصا در چند سال اخیر دسترسی به ماده THC و گل و ماریجوانا خیلی زیاد شده است، طبیعتا در این مورد میشود گفت ماریجوانا، اما اگر بخواهیم درباره مصرف کنندگان قدیمی، حرفهای و عمومی موادمخدر در شهرهای بزرگ در نظر بگیریم، خب هروئین و شیشه بیشترین مخدری است که استفاده میشود و قابل دسترس است و افراد در جاهای مختلف به سراغش میروند.
پراکندگی مصرف تریاک در کشور ما زیاد است؛ ما هزاران روستا در کشور داریم که متاسفانه کسانی که مواد سنتی مثل تریاک مصرف میکنند را در خود جای دادهاند و اگر بخواهیم سراغ کل کشور برویم، شهرها و روستای کوچک و بزرگ و حتی جاهایی که اسمش را هم نشنیدهایم دسترسی به تریاک و شیره تریاک و مصرفش خیلی بیشتر باب باشد.
آیا بین فراوانی مصرف مخدر تریاک که به عنوان اولین ماده مصرفی در ایران شناخته میشود با موادمخدری مثل شیشه، گل و ... که آمار مصرف آنها در ردههای بعدی قرار میگیرد، فاصله معناداری وجود دارد؟
شیخ: شاید چند سال یکبار یکسری آمار به صورت گزینشی از نهادهای مختلف آمده است که هر کدام را پیگیری میکنی، آخرش یک اشتباهاتی وجود دارد که مثلا بخشی را انگار نادیده گرفتهاند. در مورد نیروی انتظامی نمیدانم که چقدر آمارهایی که درباره اعتیاد اعلام میکند، دقیق و رسمی است اما من تاکنون جایی چه از لحاظ تعداد مصرفکننده و چه از لحاظ نوع مصرف، نخواندهام که آماری درست و دقیق اعلام شده باشد و آمارها معمولا بر اساس یکسری اطلاعات جزئی است. حتی در اخبار خبرگزاریهای رسمی هم اخبار و آمار اعتیاد متناقض است. البته همینطور که آمار مصرفکنندگان در کشور واقعی نیست، آمار مصرف موادمخدر هم نمیتواند واقعی باشد؛ چون بین سازمانهایی مثل وزارت کشور، بهزیستی، شهرداریها و سازمانهای مرتبط با این موضوع، هیچ سازمان مشترکی نیست که کار را به طور دقیق بررسی و پیگیری کند؛ حتی ستاد مبارزه با موادمخدر با سازمان بهزیستی و شهرداری یک کار مشترک جدی در این سالها انجام نداده است.
آقای مهری درباره معتادان کشور، ما آمار رسمی حدود ۴ میلیون معتاد و آمار غیررسمی تا ۱۰ میلیون نفر مصرف کننده موادمخدر را داریم؛ اول اینکه کدام آمار درست است و بعد چرا این آمارها تا این اندازه با هم تفاوت فاحش دارند؟
بررسی آماری در این حوزه نمیتواند دقیق باشد؛ آمارهای رسمی اعلام شده هم درست است که فاصله خیلی زیادی از آمارهای غیررسمی دارد، ولی دور از واقعیت نیست. آمار در مناطق مختلف فرق میکند؛ الگوهای مصرف خیلی وقت است که جابجا شدهاند و تنوع موادمخدر تا این اندازه نبود. با تنوع موادمخدر برای مصرف، گرایش سلایق هم با طیفهای سنی فرق کرد؛ یک زمانی در چند دهه پیش تریاک بود و هرویین و افراد جوان و پیر هر دو همین موادمخدر را استفاده میکردند؛ در یک بازه زمانی کراک وارد بازار مصرف موادمخدر شد که آسیبزننده بود و زود کنار رفت؛ الان دیگر آن تریاک به درد جوان که به دنبال هیجان و تخلیه انرژی است نمیخورد؛ برای همین نمیشود آمار دقیقی از تعداد مصرف کنندگان و نوع مخدر مصرفی آنها اعلام کرد.
آقای مهری به کراک اشاره کردید، چه شد که کراک آنقدر هیجانانگیز با مصرف بالا و تبلیغات گسترده آمد و خیلی زود هم اقبال از این مخدر فروکش کرد؟
در مورد موادمخدر بین مردم باورهای خیلی غلطی داریم؛ یعنی خیلی از گرایشهایی که مربوط به موادمخدر و مصرف آن است بخاطر این باورهای غلط است؛ مثلا درباره کراک میگفتند این یک مخدری است که خیلی قوی است و نشئگی آن در طولانی مدت از بین نمیرود و با مصرف آن حال خیلی خوبی به آدم دست میدهد؛ مردم فکر میکردند کراک تفاوت خیلی فاحشی با هرویین دارد، درصورتی که اینطور نبود و کراک همان هرویین بود با مقداری دستکاری در مواد پیشساز آن و به مرور همه متوجه این موضوع شدند. بخاطر اسم کراک مصرف کنندگان باید هزینه بیشتری پرداخت میکردند ولی وقتی دیدند همان سرخوشی و نشئگی هرویین را دارد و نوع مصرف هرویین برایشان به صرفهتر است، دوباره به سراغ هرویین رفتند.
یک سری سوء تبلیغاتی برای کراک اتفاق افتاد؛ مثلا میگفتند یک سری از اعضای بدن مصرف کنندگان کراک و به ویژه بینی آنها خشک میشود و میافتد و یکی از دلایلی که کراک بازار خودش را زود از دست داد، همین ترسی بود که برای مردم ایجاد شده بود.
آقای شیخ وقتی ایجاد باوری مثل آنچه در مورد مخدر کراک گفته شد، میتواند مانع از مصرف شود، چرا در تمام این سالها که نسبت به موادمخدر هشدار داده شده است، نه در جمعیت مصرفکنندگان کاهش داشتیم و نه در مورد توزیع و دسترسی مواد مخدر؟
بودن موادمخدر یک بیزینس کلان و بزرگ است و قطعا یکسری از افراد از آن منتفع میشوند؛ اینکه چرا آمار مصرف کنندگان کاهش نیافته، چون این تجارت بزرگ شده و برای قاچاق موادمخدر نه در ایران که در دنیا مافیاهای بزرگی وجود دارد که از آن سودهای کلان میبرند.
بگذارید من یک توضیح دیگری بدهم،ببینید من اخیرا محاسباتی انجام دادم و با جمع زدن بودجه نهادهای نظامی و براساس منابع رسمی متوجه شدم که مجموع بودجه آنها در سال ۴۹۳ هزار میلیارد تومان است و اگر تجارت موادمخدر را بر اساس وجود ۷ میلیون معتاد در کشور (نه آن ۴ میلیون آمار رسمی و نه ۱۰ میلیون آمار غیررسمی) در نظر بگیریم و اگر هر فرد معتاد ۲۰۰ تا ۲۵۰ هزار تومان برای مصرف موادمخدر خود در یک روز نیاز داشته باشد، در سال چیزی بیشتر از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان مجموع تجارت موادمخدر و محرک در کشور است و این بیش از بودجه تمام نهادهای نظامی کشور است.
تجارت موادمخدر آنقدر بزرگ و کلان است که روی خیلی از چیزها سرپوش میگذارد. درست است که موادمخدر تبلیغات تلویزیونی، بیلبوردی و ... ندارد اما تبلیغات در این مورد کاملا به طور سینه به سینه و دهان به دهان بین عموم مردم انجام میشود و قدرت تجاری بزرگ پشت آن است و اتاق فکرهایی برای این تبلیغات وجود دارد.
سالها پیش از شرق آسیا چند نفر چیزی بنام متامفتامین (شیشه) را آوردند و در شهرهای بزرگ با این تبلیغ که "شیشه را بکشید، برای اینکه تریاک و هروئین را ترک کنید" به میدان آمدند و بعد از تولید انبوه پس از چند سال گفتند "شیشه ترک ندارد و فکر اینکه شیشه را ترک کنید، فراموش کنید" و در واقع هر دو تبلیغ دروغ بود اما قدرت تبلیغاتی بزرگ بود.
تجارت بزرگ موادمخدر تبلیغات بزرگ دارد و وقتی ما در این طرف قضیه نمیتوانیم قدرت مالی لازم را برای مقابله و مبارزه با موادمخدر داشته باشیم، طبیعی است که ما به نتیجه دلخواه نمیرسیم.
آقای مهری شما پلیس بودهاید؛ آیا پول و قدرت قاچاقچیان و مصرفکنندگان موادمخدر بیشتر از شما بود؟
از این دیدگاه نمیشود به آن نگاه کرد؛ بودجهای که در کشور ما صرف مبارزه با موادمخدر میشود کم نیست و پلیس هم با همه توانش در عرصه است. اما در تایید حرف آقای شیخ سودآوری که قاچاقچیان موادمخدر از این تجارت مرگآور به دست میآورند، پول کمی نیست و هر قدر هم که بخواهد با آن مقابله شود، باز هم آنها (قاچاقچیان موادمخدر) جای جولان خودشان را خواهند داشت. من بازنشسته شدهام و آمار دقیقی از اتفاقات فعلی ندارم اما هیچوقت قدرت و امکانات پلیس از آنها کمتر نبوده است؛ در مورد اقدامات اطلاعاتی که در پلیس انجام میدادیم دستیابیها و دستاورد خیلی خوبی داشتیم. من هم در عرصه مبارزه با فروشندگان و قاچاق موادمخدر کار کردهام و هم در موضوع طرحهای پاکسازی مناطق آلوده تهران اقداماتی را انجام دادیم و الان هم امکانات خوبی برای انجام رصدهای اطلاعاتی دارد.
درواقع شما معتقد هستید پلیس مواد مخدر موفق بوده؟
بله، از نظر من به دو دلیل پلیس ایران در فعالیتهای مبارزه با موادمخدر پلیس موفقی است؛ دلیل اول این است که نیروهای پلیس که در این حوزه کار میکنند بسیار باانگیزه هستند و اغلب، کسانی در این پلیس کار میکنند که از اشاعه موادمخدر در کشور متنفر هستند و دوم اینکه خیلی جسور و شجاع هستند و زمانی که وارد عملیاتی میشوند که بخواهند آن کار را به نتیجه برسانند چیزی بنام از دست رفتن و از دست دادن و ترسی از مرگ ندارند و از خطر نمیترسند. هر چقدر قاچاقچیان موادمخدر پول بیشتری داشته باشند، ماموران پلیس مبارزه با موادمخدر انگیزه بیشتری دارند و میشود با آنها مقابله کرد.
آقای شیخ شاید تمرکز ما خیلی روی ماجرای کشفیات موادمخدر است که هنوز مسئله اعتیاد در کشور ما حل نشده است؛ شما با این موضوع موافقید؟
پرداختن به اعتیاد در کشور ما به دو دسته تقسیم میشود؛ یک بخش رسیدگی به قاچاق موادمخدر و مبارزه با آن است و یک بخش هم مباحث مددرسانی، کمکرسانی و در واقع کار مددکاری و درمان است.
بخش مبارزه دارد همه جوره کار خود را برای کشف، مبارزه و امحاء موادمخدر انجام میدهد و در بخش مددرسانی یک اشکال بزرگ وجود دارد و آن این است که البته میپذیریم که این اشکال بزرگ بخاطر ضعفهایی است که وجود دارد از ۱۰۰ درصد آدمهایی که درگیر مصرف موادمخدر هستند و به مرحله اجبار به مصرف رسیدهاند؛ چیزی حدود ۱۰ درصد یا در مرحله طرد توسط خانواده هستند و یا طرد شدهاند و ما به آنها افراد آسیبدیده از کارتنخوابی و اعتیاد میگوییم و نهادهای دولتی به آنها معتادان متجاهر میگویند.
تمام تمرکز خیلی از نهادهای دولتی و سازمانها مثل شهرداری و نیروی انتظامی و کسانی که به مدیریت مسائل شهری میپردازند، در بخش درمان روی معتادان متجاهر است و از ۱۰۰ درصد معتادان به آن ۱۰ درصد طرد شده چسبیدهاند و البته این کار هم ساده نیست. آن ۹۰ درصد باقیمانده معتادان کشور هم در مسیر رسیدن به بیخانمانی و طرد اجتماعی و خانوادگی هستند. وقتی تمرکز دستگاهها فقط روی افراد طرد شده باشد یک سازمان بهزیستی در این میان میماند که مسئول رسیدگی به امور کمپداران و مراکز درمانی اعتیاد است که آنهم در واقع مسئول رسیدگی به قوانین حاکم در کمپها است و نهایتا میتواند نظارت کند و کاری در حوزه درمان انجام نمیدهد.
بهزیستی بر کمپها که مراکز خصوصی هستند نظارت میکند؛ برای مراکز خصوصی هم بیزینس و گردانندگی فضای خودشان مهم است و میخواهند هزینههایی چون اجاره محل، پول روانشناس و ... بدهند و آن اتفاق بزرگ که باید در مواجهه با افراد معتاد بیفتد رخ نمیدهد.
برای شخص معتادی که پول ندارد و انگیزه ترک دارد، جای دولتی وجود دارد؟
شیخ: حداقل منی که در وسط میدان هستم و هماکنون با ۲ مرکز مختلف در حوزه اعتیاد به عنوان مسئول درمان کار میکنم، جایی را نمیشناسم که فرد معتادی که شرایط معمول زندگی را با قصد ترک اعتیاد دارد، اما پول ندارد بتواند به آنجا مراجعه کند؛ شاید کم و بیش هنوز برخی «انجیاو»ها باشند که یک سری افراد را به کمپهایی که میشناسند راه بدهند اما در اکثر مراکز درمانی چنین چیزی را نداریم. ما در قانون تعریف مراکز ماده ۱۵ را داریم اما اگر فردی با یکدست لباس مرتب به همین مراکز مراجعه کند، به او میگویند که باید پرداختی داشته باشی تا بتوانی ورود پیدا کنی.
حداقل و حداکثر پرداختی برای کمپهای ترک اعتیاد چقدر است؟
شیخ: بین ۳ تا ۱۰ میلیون تومان هزینه پذیرش و اقامت ۱۵ تا ۲۱ روزه در مراکز ترک اعتیاد است و این مراکز هر چقدر امکانات بیشتری داشته و خدمات بهتری ارائه بدهند، هزینه بیشتری برای فردی که قصد ترک دارد، در برخواهد داشت. ما در بیابانهای اطراف اتوبان آزادگان، تعداد زیادی کمپ ترک اعتیاد داریم؛ خب کسی که در مناطق این چنینی فضایی را برای راهاندازی مرکز ترک اعتیاد اجاره کرده است با کسی که مثلا در منطقه ۷ تهران، فضایی را اجاره کرده است، قطعا هزینههای متفاوتی دارد.
در تهران کمپهای ترک اعتیادی داریم که برای ۲۱ روز ۱۵۰ میلیون تومان هزینه دریافت میکند. در منطقه یک تهران برجی وجود دارد که بعد از پذیرش بیماران معتاد به آنها سوییچ آپارتمان داده میشود؛ غذا طبق منو ارائه میشود، ماساژور و پزشک مخصوص به فرد معتاد سرویس میدهند و ماهی ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان هم از فرد دریافت میشود.
در بحث اعتیاد هم بحث فاصله طبقاتی و لاکچری بودن مطرح است. کمپهای ترک اعتیادی در خارج از شهر و در ویلاهایی بزرگ قرار دارند که امکانات تفریحی متعددی از سالن بدنسازی، استخر، سونا، جکوزی و دیگر امکانات به مراجعان لاکچری خود ارائه میکنند.
از کمپهای لاکچری و گرانقیمت که بگذریم در تهران کلینیکهایی هستند که هزینههای زیادی از مراجعان دریافت میکنند. مثلا خانوادهای را میشناسم که برای اقامت فرزند ۲۵ ساله خود در طول ۲۵ روز، ۳۰۰ میلیون تومان به یک کلینیک ترک اعتیاد در تهران پرداخت کرده است و فرزند آنها پس از پایان دوره و خروج از مرکز ۳ روز هم پاک نمانده است. نمیگویم بخش نظارتی در مورد کمپهای ترک اعتیاد ضعیف است اما کار آنقدر بزرگ شده است که شاید اتفاقی باید در بحث نظارت بیفتد، نمیافتد.
آقای مهری، پلیس در تمام این سالها طرحهای ضربتی برای جمعآوری معتادان متجاهر داشته است و کارشناسان همیشه هشدار دادهاند که این طرحها فایده ندارد، نظر کارشناسی شما درباره ورود پلیس به این طرحها چیست؟
طرحهای ضربتی زمانی اتفاق میافتد که آلودگی مثلا در یک محدوده مسکونی بسیار زیاد میشود و یا محل مورد نظر که محل سکونت مردم است برای معتادین تبدیل به نشانگاه میشود. در باور عموم اینگونه است که مردم در مناطق جنوبی خلافکار و موادفروشند اما به واقع اینطور نیست؛ در مناطق جنوبی خانوادههای خوبی داریم که توان تهیه مسکن در مناطق بهتر را ندارند و مجبورند در همان محلات ساکن بمانند و کاری از دستشان برنمیآید و مجبورند یک سری اتفاقات را تحمل کنند و نیاز به یک پشتیبان دارند.
پلیس همان پشتیبان است و یکی از وظایفش تامین نظم و امنیت برای مردم است؛ با توجه به تعدد گزارشات واصل شده به پلیس، کار کارشناسی در مناطق مختلف و سنجش آنها از نظر توزیع و فروش موادمخدر صورت بگیرد و بعد از هماهنگی با ارگانهای مرتبط کار پاکسازی مقطعی انجام میشود اما چون در این مناطق آلودگی به موادمخدر با قدمت بالا وجود دارد، به نشانگاه تبدیل شدهاند.
من ۳ سال در این حوزه مسئولیت داشتم و یکسری از این طرحها را نظارت و فرماندهی کردم؛ به محض اینکه مدتی مثلا یکماه، ۳ ماه یا ۶ ماه به مناطق آلوده به موادمخدر پرداخته نشود و چون دسترسی به تهیه موادمخدر در مناطق آلوده به صورت خرد وجود دارد و خدمات غیرمتعارفی که در آن ارائه میشود، به مرور آلودگی به آنجا بازمیگردد.
طرحهای پاکسازی مسکنی است برای مردمی که از حضور فروشندگان موادمخدر در محله در عذاب هستند و اقدامات بعدی دیگر با پلیس نیست. درصد زیادی از افرادی که در قالب طرح ۱۵ یا طرح ماده ۱۶ (ترک اجباری) برای ترک ببرند، بعد از گذشت مدتی و ترخیص از مراکز اولین جایی که مراجعه میکنند همان مناطق آلوده به موادمخدر و برای تهیه مواد است. چون روی جنبه روانی اعتیاد افراد کار نشده است و فقط بدن افراد موقتا از مواد پاک شده است. نظر من این است که در همه موضوعات از جمله در مورد مبارزه با اعتیاد به موادمخدر برخوردهای قهری، نتیجه برعکس دارد.
اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی جدی و مهم در کشور مطرح است اما واکنش عمومی به این موضوع به اندازه اهمیت آن نیست، انگار این آسیب اجتماعی عادیسازی شده باشد، ارزیابی شما چیست؟
مهری: اعتقاد عموم مردم این است که کسی که به سمت مصرف موادمخدر میرود هم خودش مقصر است و هم خانوادهاش و مردم سمت مقصر نیستند؛ مردم سمت افراد غیر مقصری هستند که به حق تضییع شده برسند. مردم دنبال مجازات مقصر هستند و میگویند معتاد تاوان اشتباه خودش را میدهد، چرا ما خودمان را قاطی کنیم و الان هم یک سری موضوعات عادی انگاری شده است.
شیخ: من هم با عادی انگاری اعتیاد موافقم و هر چقدر ما در زندگی جلو میرویم این موضوع در مورد مسائل مختلف بیشتر میشود. مثلا طلاق در دهه ۶۰ و ۷۰ خیلی موضوع خاصی و به عبارتی تابو بود و اگر میگفتند فلانی مطلقه است همه یک جوری او را نگاه میکردند اما الان در جامعه به این شکل نیست. در مورد اعتیاد هم با گذر زمان در دهههای اخیر برای همه عادی شده است و مثلا در یک جامعه تعدادی باید معتاد باشند و آمدن فضای مجازی هم مسئله مهم دیگری است که باید به آن توجه شود. مردم در شبکههای اجتماعی دنبال معروفها و اتفاقات مهم روز هستند و انگار مردم یادشان میرود که اعتیاد چقدر میتواند برای عموم جامعه خانمانسوز و خطرناک باشد.
چرا اخبار مرتبط با مخدر تریاک بیشتر مورد توجه مردم قرار میگیرد اما در مورد سایر موادمخدر اینطور نیست؟
شیخ: به سال ۹۸ و ورود بیماری کرونا به کشور و تبلیغات گسترده مصرف تریاک برای جلوگیری از آلودگی به کرونا اشاره میکنم. متاسفانه وقتی رسانههای رسمی در مورد عدم صحت این خبر عقب نشینی کردند و رسانههای غیررسمی جلو آمدند، این موضوع که مصرف مورفینی که در تریاک است باعث جلوگیری از آلودگی بدن به کرونا میشود و دیگر تبلیغات این چنینی، باعث شد مردم گرایش بیشتری به تریاک داشته باشند. البته در گذشته هم تفکرات این چنینی که مثلا اگر سن از ۵۰ و ۶۰ عبور کرد برای کمردرد و زانودرد نگرفتن مصرف تریاک پیشنهاد میشد.
در یکسال گذشته حتی در پیامرسانهای داخلی مثل ایتا، بله، روبیکا، سروش و ... گروههایی وجود دارد که به اسم طب سنتی و درمانهای گیاهی، یکی از راههای درمانی که پیشنهاد میدهند شیره تریاک است و در واتساپ و تلگرام هم که به وفور پیدا میشود که در کانالها و گروهها چنین چیزی را تبلیغ میکنند و میفروشند.
شاید تا ۲ سال پیش فروشندگان جلوی دوربین نمیآمدند اما الان با یک سرچ کوچک در فضای مجازی، آدمهایی ائم از زن و مرد میبینید که سینه خود را سپر کرده و دارند از خواص تریاک و توصیه به استفاده آن میگویند. البته نمیگویم که ستاد مبارزه با موادمخدر یا پلیس امنیت فضای مجازی کاری با این افراد ندارد اما چون تعدادشان زیاد است گاهی اوقات از دستشان در میرود که نظارت پیگیری بر همه این افراد و صفحات آنها داشته باشند و متاسفانه این افراد برای فروش تبلیغات میکنند و از سطح جامعه به فضای مجازی وارد شدهاند.
مهری: تریاک ماده افیونی است که به عناوین مختلف میتواند در یک بازه سنی مورد توجه افراد قرار بگیرد؛ مثلا در اوایل ازدواج زوجهای جوان و فکر میکنند که تریاک جرمی ندارد و با مصرف شیشه یا هرویین به خواستهای که دارند نمیرسند. تریاک به مخدری تبدیل شده است که الان ترسش از بقیه مخدرها کمتر است. آمار نشان داده است کسی که تریاک مصرف میکند، ممکن است کم خواب و کم خوراک شود اما لااقل دچار توهم نمیشود پس تریاک که دردسر کمتری دارد و خواسته آنها را تامین میکند را انتخاب میکنند.
با توجه به رواج فزاینده مواد روانگردان و موادمخدر شیمیایی بین مصرف کنندگان، توجه بیشتری به آنها شده و در رسانهها هم راجع به آن حرف میزنند و تریاک تقریبا به فراموشی سپرده شده و دیگر کسی راجع به آن حرف نمیزند و وقتی شما در رسانه راجع به تریاک حرف میزنید برای مردم جالب است و بیشتر به آن توجه میکنند.
۴۷۴۷
نظر شما