حکایت زن در جامعه نه مانند ققنوسی اساطیری، که مانند درختی اصیل و بارور است که ریشه در ژرفای زندگی دارد .
و این درخت اصیل و کهن شاخههایش را بر فراز طوفانهای اجتماعی میگستراند تا سایهای برای در امان ماندن از آسیبها باشد.
نقش زن در کاهش آسیبهای اجتماعی، نقشی چندبعدی و حیرتانگیز است. او در جایگاه مادر، نخستین مدرس عشق و مدارا است که الفبای مهربانی و احترام را در دل کوچکترین فرد جامعه میکارد و با پرورش روحیۀ مسئولیتپذیری و همدلی، فردی مصون در برابر خشونت، بزهکاری را تربیت می کند.
مادر نخستین معلم کودک است و کلامش نخستین قانون نانوشتهای است که کودک میآموزد و آن را در صفحه دل خود حک میکند در در طوفانهای زندگی آن را به کار گیرد و راهنمایش باشد.آری اگر این قانون بر پایۀ کرامت انسانی استوار باشد، جامعهای سرشار از احترام خواهد ساخت. جامعهای که مردمانش دارای تابآوری بالا بوده و در برابر هر ناملایمتی دچار بزه نخواهند شد. مادر اینگونه در ساختن یک جامعه امن از ابتدای زندگی کودک نقش میآفریند.
در مقام همسر، زن کانون خانواده را به محلی برای آرامش و تفاهم بدل میسازد. او با مدیریت عاطفی خانه، از ایجاد تنشها جلوگیری کرده و محیط خانه را تبدیل به کانون رمی میکند که همه برای آرامش به ان پناه خواهند برد. چنین خانهای راه را بر بزه میبندد.
بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی ریشه در خانوادههای آشفته دارد و زن، با هنرمندی بیهمتای خود، میتواند روابط را به گونهای طراحی کند که هر عضو خانواده، احساس تعلق و ارزشمندی کند و خانه را امنترین جایگاه و آرامترین مأمن بداند و در خستگیهای روزمره به آن پناه ببرد.
در عرصه اجتماعی و حرفهای، زنان به عنوان معلمان دلسوز، پرستاران فداکار، مددکاران اجتماعی پیگیر و فعالان جامعه مدنی، در میدان حضور دارند؛ آنان با درک عمیق و نگاهی موشکافانه ریشههای آسیب را پیدا کرده و برای ترمیم آن با جان و دل به میدان میآیند و با همان حس مادری به دنبال کاهش آسیب و مرهم گذاشتن هستند.
حضور آنان در عرصههای مختلف جامعه و در NGOها و نهادهای خیریه، همواره با رویکردی مبتنی بر پیشگیری و توانمندسازی همراه است، این فرشتههای اسمانی به دنبال درمان موقت و لحظهای نیستند؛ آنان به جای دادن ماهی، ماهیگیری را یاد میدهند و جامعۀ هدف خود را به سمت خوداتکایی سوق میدهند؛ مثلا اگر فردی تکدی گری را برای کسب درآمد خود انتخاب کرده، به جای اینکه به کمک کند و پولی در کاسه او بیاندازد در نقش درمانگر وارد میشود و راه درست کسب درآمد را یاد میدهد.
از انجا که زن قلبی رئوف و حمایتگر دارد و همواره به فکر دیگران است، والدین خود را در سن سالمندی از یاد نبرده و به عنوان دختری مهربان، حمایت از والدین سالخورده را به عهده میگیرد و مانع از بروز یکی از آسیبهای خاموش ولی عمیق جامعه، یعنی انزوای سالمندان میشود.
آری زن، قلمی از جنس مهربانی است، که با زیبایی مهر و محبت را بر صفحه جامعه حک میکند؛ نوشتنی که قادر است آسیبهای اجتماعی را پاک کند و متنی نو و پر از امید بنویسد و جامعه را سرشار از آرامش کند.
سرمایهگذاری برای آموزش، توانمندسازی اقتصادی و فراهم آوردن بسترهای قانونی برای حضور فعال و امن زنان در همه عرصهها، در واقع سرمایهگذاری برای ایمنسازی و امنیت کل جامعه در برابر آسیبها است.
به راستی که جامعهای که زنان توانمند و آگاه در آن نفس میکشند، جامعهای است که زخمهایش زودتر التیام مییابد و آیندهای درخشانتر را برای همگان رقم میزند.
زن، آن باغبانی است که در باغچههای شکستۀ جامعه، نهال امید میکارد و با دستان پر مهر خود، آن را به بار مینشاند.
» فعال رسانه ای
نظر شما