دیگر نمی‌توان به توافقی به خوبی برجام امیدوار بود / توافق مرحله‌ای؛ راه نجات از بند اسنپ‌بک / دوران مذاکرات صرفا مبتنی بر پرونده هسته‌ای تمام شد

پژوهشگر مسائل بین‌الملل می‌گوید: «برای من نیز به طور قطعی روشن نیست که آیا ساختار تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده است که با پذیرش واقعیت‌های موجود وارد توافقی شود که رفع تحریم‌ها را در ازای محدودیت بر برنامه هسته‌ای به همراه داشته باشد، یا صرفاً به دنبال خرید زمان است. اگر هدف صرفاً خرید وقت باشد، به باور من یک توافق موقت نه‌تنها فایده‌ای نخواهد داشت، بلکه می‌تواند آسیب‌زا نیز باشد؛ چراکه اقتصاد، جامعه و سیاست ایران را در وضعیت تعلیق قرار می‌دهد و این فضای تعلیق گاهی می‌تواند بیش از یک شوک ناگهانی آسیب‌رسان باشد.»

خبرآنلاین - فاطمه غریبی: در حالی که موعد بازگشت قطعنامه‌های پیشین شورای امنیت سازمان ملل متحد نزدیک می‌شود، بحث در مورد مذاکره با غرب برای توافقی مذاکره شده که ایران را از بند تحریم‌های گذشته بین‌المللی برهاند، بار دیگر زنده شده‌است.

کارشناسان و تحلیل‌گران مسیرهای مختلفی را برای مواجهه با شرایط فعلی در پرونده هسته‌ای ایران پیشنهاد می‌دهند که یکی از این مسیرها پیشنهاد توافق موقت برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ و فرصت دادن به مذاکرات برای یک توافق جامع است.

حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر غیرمقیم در اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی، در گفت‌وگو با خبرآنلاین تاکید کرد که در شرایط کنونی، دستیابی به یک توافق جامع هسته‌ای میان ایران و غرب بعید به نظر می‌رسد و تنها گزینه عملی، توافق موقت یا «مرحله‌ای» است.

او توضیح داد که این رویکرد مبتنی بر نقشه راهی است که بر اساس آن، ایران به‌صورت مرحله‌ای شفافیت و دسترسی‌های لازم با آژانس را افزایش دهد، طرف اروپایی مهلت اسنپ‌بک را برای مدت مشخص تمدید کند و موضوعات چالش‌برانگیزی مانند غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم به مراحل پایانی موکول شود. همزمان، گفت‌وگوهای مستقیم ایران و آمریکا برای حل مسائل تحریمی و تضمین‌های امنیتی نیز ضروری خواهد بود.

در ادامه متن کامل گفت و گوی خبرگزاری «خبرآنلاین» را با حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر غیرمقیم در اندیشکده شورای خاورمیانه در امور جهانی مطالعه می‌کنید.

*** آیا شکل‌گیری یک توافق موقت جهت دفع خطرات احتمالی، بین ایران و غرب تا پیش از مهلت اسنپ‌بک میسر است؟

واقعیت این است که هرچه زمان می‌گذرد، به‌ویژه در شرایط فعلی که طرف‌های اروپایی عملاً روند اسنپ‌بک را آغاز کرده‌اند، دستیابی به هرگونه تفاهم یا راه‌حل دیپلماتیک دشوارتر می‌شود. از سوی دیگر، اگر واقع‌بینانه به شرایط نگاه کنیم، در این بازه زمانی باقی‌مانده و با توجه به اینکه فرآیند اسنپ‌بک آغاز شده، نمی‌توان انتظار حصول یک توافق جامع را داشت. توافق جامع ابعاد مختلفی دارد؛ از نظر من حتی در حوزه هسته‌ای هم نمی‌توان امیدوار بود که در این مدت کوتاه توافقی بلندمدت شکل بگیرد که هم تعهدات هسته‌ای ایران و هم موضوع رفع تحریم‌ها و سایر مسائل را در بر بگیرد.

بر همین اساس، تنها گزینه موجود در شرایط فعلی می‌تواند یک توافق موقت باشد؛ توافقی که من از آن با عنوان «توافق مرحله‌ای» یاد می‌کنم و توضیحات بیشتری در ادامه خواهم داد. این توافق، توافقی مقدماتی است که هدف اصلی آن به تعویق انداختن اجرای بازگشت تحریم‌ها برای مدتی قابل قبول است تا فرصت لازم برای تلاش در جهت دستیابی به یک توافق پایدارتر فراهم شود.

با این حال، میزان مطلوبیت و موفقیت یک توافق موقت، پیش از هر چیز، به اراده طرفین بستگی دارد. در این زمینه، پرسش اساسی این است که آیا طرف ایرانی واقعاً عزم دستیابی به توافقی جامع-با توجه به شرایط فعلی و تغییر معادلات میدانی-را دارد یا خیر. این موضوع حتی برای من نیز به طور قطعی روشن نیست که آیا ساختار تصمیم‌گیری در جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده است که با پذیرش واقعیت‌های موجود وارد توافقی شود که رفع تحریم‌ها را در ازای محدودیت بر برنامه هسته‌ای به همراه داشته باشد، یا صرفاً به دنبال خرید زمان است.

اگر هدف صرفاً خرید وقت باشد، به باور من چنین توافقی نه‌تنها فایده‌ای نخواهد داشت، بلکه می‌تواند آسیب‌زا نیز باشد؛ چراکه اقتصاد، جامعه و سیاست ایران را در وضعیت تعلیق قرار می‌دهد و این فضای تعلیق گاهی می‌تواند بیش از یک شوک ناگهانی آسیب‌رسان باشد.

در ارتباط با تغییر معادلات میدانی نیز باید توجه داشت که در شرایط پس از جنگ و در فضای منطقه‌ای شکل‌گرفته طی نزدیک به دو سال پس از هفتم اکتبر و آغاز جنگ غزه، ایران بسیاری از کارت‌هایی را که در گذشته در اختیار داشت از دست داده است. طبیعتاً زمانی که ابزارهای کمتری وجود دارد، باید سطح خواسته‌ها و انتظارات نیز متعادل‌تر شود.

با این شرایط، دستیابی به توافقی مشابه برجام نیز بعید به نظر می‌رسد. بنابراین اگر سیاست‌گذار ایرانی قصد داشته باشد توافق موقت را به پلی برای رسیدن به یک توافق جامع تبدیل کند، باید این واقعیت را بپذیرد که ممکن است ناچار به قبول محدودیت‌های بیشتری شود. با این حال، توافق موقت می‌تواند ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای دفع تهدیدی باشد که روزبه‌روز ابعاد گسترده‌تری می‌یابد و عرصه‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

دیگر نمی‌توان به توافقی به خوب برجام امیدوار بود / توافق مرحله‌ای؛ راه نجات از بند اسنپ‌بک / دوران مذاکرات صرفا مبتنی بر پرونده هسته‌ای تمام شد

*** اگر این توافق شکل بگیرد، می‌تواند مانند توافق ژنو زمینه‌ساز توافق جامع‌تری همچون برجام شود؟

اساساً نگاه به توافق موقت باید با هدف دستیابی به توافقی جامع‌تر باشد. اما در خصوص مثالی که مطرح کردید، یعنی برجام، باید با قاطعیت گفت که به همان دلایلی که پیش‌تر توضیح دادم، نباید انتظار توافقی شبیه برجام-یعنی یک توافق جامع هسته‌ای چندجانبه با ماهیتی کم‌وبیش برد-برد-را داشته باشیم.

این موضوع چند دلیل دارد. بخشی از آن را اشاره کردم و بخش دیگر به این برمی‌گردد که اساساً شکل‌گیری اجماعی که در زمان برجام در گروه ۱+۵ یا حتی میان اعضای دائم شورای امنیت وجود داشت، امروز تقریباً غیرممکن است. شکاف‌های عمیق میان ایالات متحده و روسیه و چین از یک‌سو، میان روسیه و کشورهای اروپایی از سوی دیگر، و حتی میان آمریکا و اروپا، عملاً امکان توافقی جامع شبیه برجام را از بین برده است.

این مسئله نه فقط از نظر شکلی بلکه از نظر محتوایی نیز صادق است. همان‌طور که گفتم، فضای منطقه‌ای و بین‌المللی تغییر کرده و خواسته‌های طرفین، به‌ویژه اعضای اولیه برجام، نسبت به ده سال پیش متفاوت شده است. در گذشته، دغدغه اصلی کشورهای اروپایی صرفاً مسئله عدم اشاعه هسته‌ای بود؛ اما امروز روابط ایران با روسیه و سیاست‌های منطقه‌ای ایران برای اروپا حتی مهم‌تر از موضوع هسته‌ای است. همه این عوامل سبب می‌شود دستیابی به توافقی جامع در شرایط کنونی تقریباً دور از دسترس باشد.

با این حال، یک توافق موقت می‌تواند به‌عنوان سکویی برای مجموعه‌ای از توافقات یا تفاهمات عمل کند که دست‌کم کلیت فضا را به سمت ثبات هدایت کند. بنابراین اگر هدف دستیابی به یک توافق واقعی باشد، در خوش‌بینانه‌ترین حالت باید انتظار و آمادگی داشته باشیم که دو مسیر دیپلماتیک موازی شکل بگیرد: از یک‌سو، گفت‌وگوهای دوجانبه با ایالات متحده برای دستیابی به جنبه‌های محتوایی توافق از جمله رفع تحریم‌ها؛ و از سوی دیگر، تعامل با اروپا برای مدیریت فضای تنش و جلوگیری از فعال‌شدن اسنپ‌بک.

این نکته را هم باید در نظر داشت که یکی از خواسته‌های اصلی اروپایی‌ها، همان‌طور که خودشان نیز تصریح کرده‌اند، آغاز مذاکرات ایران و آمریکا است و طبیعتاً این موضوع باید مورد توجه قرار گیرد. در عین حال، یک چالش مهم وجود دارد: برخلاف گذشته، ایالات متحده صرفاً موضوع هسته‌ای را کافی نمی‌داند. به‌ویژه پس از جنگ و در شرایطی که غنی‌سازی در ایران عملاً متوقف شده است، حتی پیشنهاد تعلیق غنی‌سازی-که البته سیاست‌گذار ایرانی بارها تأکید کرده نمی‌پذیرد-نیز دیگر امتیاز جذابی برای طرف آمریکایی محسوب نمی‌شود.

بنابراین، ایران باید آمادگی داشته باشد که در طیفی از مسائل، نه فقط موضوع هسته‌ای، با طرف آمریکایی گفت‌وگو کند. البته گفت‌وگو لزوماً به معنای تسلیم یا واگذاری همه کارت‌ها نیست؛ بلکه هدف از آن بررسی مسیرهای دستیابی به توافقی مورد پذیرش طرفین است. ممکن است طرفین در میانه مسیر به این نتیجه برسند که توافقی حاصل نمی‌شود، اما در هر حال، یک توافق موقت یا مرحله نخستین باید بستری را برای این گفت‌وگوها فراهم کند؛ در غیر این صورت، کارکرد چندانی نخواهد داشت.

*** اگر پیشنهاد تعلیق غنی‌سازی دیگر برای ایالات متحده جذاب نباشد، چه مورد یا مواردی می‌تواند در توافقات محل بحث باشد؟ منظور شما از «طیفی از مسائل» که باید در گفت‌وگوی ایران و آمریکا مطرح شود، چیست؟

ببینید، دقیقاً دلیل اینکه می‌گویم باید گفت‌وگو صورت گیرد همین است. تا زمانی که مذاکره‌ای انجام نشود، مشخص نمی‌شود چه موضوعات دیگری می‌تواند محل بحث باشد و چه مواردی مدنظر طرف آمریکایی است. اصل موضوع همین‌جاست که ما اساساً وارد مذاکره نمی‌شویم. آمریکا مثلاً می‌گوید موضوع موشکی هم باید مطرح شود یا اینکه ایران در زمینه منطقه‌ای امتیاز بدهد؛ ما به همین دلیل از گفت‌وگو اجتناب می‌کنیم. خب، طرح جایگزین ما چیست؟

مشکل این است که دستگاه دیپلماسی از زمان روی کار آمدن آقای بایدن و مطرح‌شدن موضوع احیای برجام، صرفاً در موضع واکنشی قرار داشته است. هیچ طرح مشخص یا ابتکار عملی از جانب ایران روی میز نبوده و تمام اقدامات صرفاً واکنش به مواضع طرف مقابل و برای تعدیل آن بوده است. در حالی‌که هنر دیپلماسی دقیقاً همین است که با سنجش سناریوها و دسترسی به اطلاعات موجود، مشخص شود کجا می‌توان امتیاز داد و کجا نمی‌توان.

در این چارچوب، باید بپذیریم که نمی‌توان فقط بر موضوع هسته‌ای تمرکز کرد و انتظار داشت توافقی شکل بگیرد. ایران می‌تواند خط قرمزهای خود را مشخص کند، اما در برخی موضوعات ابتکار و انعطاف نشان دهد. برای مثال، موضوع حمایت ایران از گروه‌های غیردولتی در منطقه می‌تواند یکی از حوزه‌های گفت‌وگو باشد. در جنگ اخیر نیز مشخص شد این گروه‌ها لزوماً بازدارندگی مدنظر ایران را تأمین نکردند. بنابراین ممکن است ایران بر سر توان دفاعی خود وارد مذاکره نشود، اما درباره انتقال فناوری به گروه‌های غیردولتی گفت‌وگو امکان‌پذیر باشد.

واقعیت این است که شرایط امروز نسبت به چند ماه یا چند سال گذشته کاملاً تغییر کرده و اهرم‌های ایران کمتر شده است. البته همچنان ابزارهایی وجود دارد، اما اگر روند کنونی ادامه پیدا کند، شرایط طی شش ماه آینده بدتر خواهد شد. باید توجه داشت که در آینده شاید دیگر حزب‌الله به‌عنوان یک گروه مسلح فراملی یا حشد شعبی به‌عنوان نیرویی مستقل از ارتش عراق وجود نداشته باشد که لازم باشد ایران از آن‌ها حمایت کند. درباره حوثی‌ها نیز چنین احتمالی هست.

بنابراین طرف ایرانی باید موارد غیرقابل مذاکره، موضوعات قابل بحث و حوزه‌هایی را که می‌تواند امتیاز بدهد، مشخص کند. اینکه بگوییم صرفاً بر سر یک موضوع گفت‌وگو نمی‌کنیم مگر اینکه پیش‌شرط‌های ما پذیرفته شود، در شرایطی که ایران نسبت به گذشته در موقعیت ضعیف‌تری قرار دارد، نتیجه‌بخش نخواهد بود.

*** از نظر شما، یک توافق موقت احتمالی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ طرفین توافق در چه مواردی باید از خود انعطاف نشان دهند؟

به‌طور طبیعی، ایران باید انعطاف‌هایی از خود نشان دهد و طرف مقابل نیز همین‌طور. این مسئله‌ای است که در یادداشتی که اخیراً برای اندیشکده «شبکه رهبری اروپا» نوشتم هم مطرح کرده‌ام. طرف اروپایی باید در نظر داشته باشد که اصرار بر تحقق تمام خواسته‌هایش در مرحله نخست، آن هم در شرایطی که ایران در فضای پساجنگ قرار دارد-فضایی که به‌طور طبیعی باعث می‌شود سیاست‌گذار ایرانی احتیاط بیشتری نسبت به گذشته داشته باشد-چندان واقع‌بینانه نیست.

علاوه بر این، سیاست‌گذار ایرانی به‌خوبی می‌داند که ابزارهای واقعی، به‌ویژه در زمینه رفع تحریم‌ها و همچنین تضمین‌های امنیتی، در اختیار واشنگتن است نه بروکسل. بنابراین، درخواست از ایران برای بازگشت کامل و تمام‌عیار به تعهدات برجامی یا حتی تعهدات روتین ان‌پی‌تی-که اساساً برای شرایط عادی و زمان صلح طراحی شده‌اند-در این مقطع واقع‌بینانه نخواهد بود.

پیشنهادی که مطرح کردم یک رویکرد مرحله‌ای است. این رویکرد مبتنی بر توافق بر سر یک نقشه راه است که بر اساس آن ایران باید به‌صورت مرحله‌ای سطح شفافیت خود با آژانس را افزایش دهد و دسترسی‌های لازم را فراهم کند. طرف اروپایی نیز باید در همکاری با سایر اعضای شورای امنیت، از جمله روسیه و چین، مهلت اسنپ‌بک را برای مدت مشخصی (مثلاً شش ماه) تمدید کند.

بر اساس این طرح، موضوعات چالش‌برانگیزی همچون غنی‌سازی ۶۰ درصدی اورانیوم نیز به آخرین مرحله موکول می‌شود؛ یعنی به‌عنوان آخرین امتیازی که ایران در ازای برطرف شدن کامل مسئله اسنپ‌بک خواهد داد.

همزمان، در دل این طرح، ایران و ایالات متحده باید گفت‌وگوهای مستقیم خود را آغاز کنند؛ زیرا همان‌طور که اشاره شد، موضوع تحریم‌ها و تضمین‌های امنیتی در نهایت در اختیار واشنگتن است.

البته این تنها یک شمای کلی است و طبیعی است که جزئیات می‌تواند بسیار چالش‌برانگیز باشد. بااین‌حال، شخصاً راه دیگری جز این نمی‌بینم؛ جز اینکه طرفین در این مرحله از تشدید تنش خودداری کنند. این خودداری برای طرف اروپایی به معنای همکاری با روسیه و چین و آمادگی برای تمدید اسنپ‌بک است، و برای ایران نیز به معنای پرهیز از اقداماتی چون خروج از ان‌پی‌تی یا برداشتن گام‌هایی است که نگرانی‌های طرف مقابل را بیش از پیش تشدید می‌کند.

*** برای شکل‌گیری یک توافق موقت، ایران باید با اروپایی‌ها مذاکره کند یا آمریکایی‌ها؟ چه کشور یا کشورهایی می‌توانند به‌عنوان میانجی در شکل‌گیری این توافق اثرگذار باشند؟

همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، مذاکرات باید همزمان با آمریکا و اروپا پیش برود؛ زیرا هرکدام بخشی از کار را پوشش می‌دهند. این موضوع به‌خوبی نشان‌دهنده پیچیدگی‌های شرایط کنونی، یعنی ده سال پس از برجام و همچنین فرصت‌سوزی‌هایی است که در گذشته رخ داد. حتی دو سال پیش، زمانی که در دوره آقای بایدن اتفاق‌نظر بیشتری میان آمریکا و کشورهای اروپایی وجود داشت و ایران هم در موقعیت بهتری قرار داشت، شرایط برای ایران متفاوت می‌توانست رقم بخورد. اما اکنون وضعیت تغییر کرده و طبیعتاً باید دو مسیر موازی دنبال شود.

از یک‌سو، اروپایی‌ها-به‌ویژه بریتانیا و فرانسه به‌عنوان اعضای دائم شورای امنیت-نقش کلیدی در موضوع تمدید اسنپ‌بک یا اجازه عبور از موعد «غروب آفتاب برجام» دارند. از سوی دیگر، آمریکا بازیگر اصلی در موضوع تحریم‌ها، به‌ویژه تحریم‌های ثانویه و همچنین نگرانی‌های امنیتی ایران است. بنابراین، بدون یک رویکرد موازی و همزمان، امکان پیشرفت وجود نخواهد داشت. گفت‌وگو با اروپا به‌تنهایی صرفاً خرید زمان است و شش ماه بعد همان بحران دوباره تکرار خواهد شد.

به نظر من، گفت‌وگوها باید مستقیم و بدون میانجی انجام شود. اکنون دیگر فرصتی برای پیام‌رسانی یا واسطه‌گری وجود ندارد. همان‌طور که گفتم، همه این‌ها به یک اراده سیاسی بازمی‌گردد؛ اینکه آیا واقعاً اراده‌ای در نظام جمهوری اسلامی برای حل مسئله از مسیر دیپلماتیک وجود دارد یا خیر. اگر این اراده وجود داشته باشد، گفت‌وگو باید بی‌درنگ و به‌طور مستقیم هم با اروپایی‌ها و هم با ایالات متحده انجام شود. با توجه به زمان بسیار محدود باقی‌مانده، اساساً فضایی برای استفاده از میانجی‌ها وجود ندارد. 

در عین حال، حفظ تعاملات دیپلماتیک با روسیه و چین هم ضروری است؛ چراکه آن‌ها نیز اعضای دائم شورای امنیت و برجام هستند و هر اقدامی ناگزیر باید با هماهنگی آن‌ها صورت گیرد. اما اتکای صرف به میانجیگری آن‌ها، دیگر پاسخگو نیست. همان‌طور که دیده می‌شود، پیچیدگی‌ها اکنون بسیار بیشتر شده است و اگر از همین امروز اقدامی صورت نگیرد، شش ماه بعد اوضاع از این هم پیچیده‌تر خواهد شد، یا حتی اساساً امکان توافق از میان خواهد رفت.

۴۲

کد خبر 2112793

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 2
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • علی IR ۱۸:۰۱ - ۱۴۰۴/۰۶/۱۷
    1 3
    برجام ننگی ابدی برای ایران بود

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین