تنها منبع این گزارش اخبار درج شده در سایت شهرداری مسجدسلیمان در بازه زمانی اردیبهشت ماه تا شهریور ماه 1404 و برخی منابع مانند سایت استانداری خوزستان و سازمان برنامه بودجه خوزستان بوده است.
مسجدسلیمان، شهریور ۱۴۰۴ - برای شهروندی که هر روز خیابانهای مسجدسلیمان را گز میکند، این تصور دور از ذهن نیست که شهر به یک کارگاه عمرانی بیوقفه تبدیل شده است. ماشین رسانهای شهرداری، روز و شب، بیامان کار میکند تا از هر لکهگیری آسفالت، هر لایروبی جوی و هر نخالهبرداری، یک حماسه خدمترسانی بسازد. در نگاه اول، این حجم از فعالیت، نویدبخش عصری نو از توسعه و پاسخگویی است؛ عصری که در آن، مدیریتی جوان و پرانرژی کمر همت بسته تا غبار سالها رکود را از چهره نخستین شهر نفتی خاورمیانه بزداید.
اما کافی است کمی از سطح این پوسته تبلیغاتی فاصله بگیریم و به عمق ماجرا بنگریم. آنگاه است که پشت این هیاهوی رسانهای، واقعیتی تلخ خودنمایی میکند: واقعیتی از جنس تناقض، مدیریت ناکارآمد بحران و وعدههایی که بیش از آنکه بر زمین استوار باشند، در آسمان رسانهها به پرواز درآمدهاند. این گزارش، روایتی است از عملکرد چهارماهه شهرداری مسجدسلیمان؛ روایتی که تلاش میکند نشان دهد چگونه میتوان با کلمات، شهری آباد ساخت، حتی اگر در عالم واقع، چرخهای توسعه لنگ بزند.
سکه رایج خدمت: لکهگیری، نخالهبرداری و چرخه بیپایان تکرار
در دایرةالمعارف خبری شهرداری مسجدسلیمان، سه واژه تقدسی ویژه دارند: «لکهگیری»، «نخالهبرداری» و «لایروبی». این سه عملیات، چنان در اخبار تکرار شدهاند که گویی تنها رسالت مدیریت شهری، همین کارهای روزمره و بیپایان است. از ۲۰ خرداد که خبر «بهسازی معابر نفتون و سرکورهها» منتشر میشود تا ۱۴ مرداد که «تداوم عملیات لکهگیری در هشتبنگله و نفتون» به چشم میخورد و تا ۳ شهریور که باز هم نوبت به «ترمیم معابر در هشتبنگله» میرسد، یک الگوی ثابت تکرار میشود: کار مقطعی، تولید خبر فوری و بازگشت به نقطه صفر.
شهروندی که هر روز از چالههای تکراری عبور میکند، حق دارد بپرسد: آیا کیفیت این ترمیمها به قدری نازل است که یک معبر در کمتر از چند ماه دوباره نیازمند لکهگیری میشود؟ یا این استراتژی، روشی هوشمندانه برای تولید حداکثری خبر و القای حس فعالیت دائمی است؟ وقتی شهرداری با افتخار از «پاکسازی و نخالهبرداری در چند نقطه سطح شهر» در تاریخ ۳ شهریور و بار دیگر در ۱۲ شهریور خبر میدهد، این حس تقویت میشود که مدیریت شهری به جای حل ریشهای مسئله تولید نخاله و زباله، به یک رفتگر پرکار اما بیبرنامه تبدیل شده که تنها خروجیاش، پر کردن ستون اخبار پایگاه اطلاعرسانی خود است. این اقدامات، اگرچه در جای خود ضروریاند، اما وقتی به ستون فقرات عملکرد یک شهرداری تبدیل میشوند، زنگ خطری جدی را به صدا درمیآورند: زنگ خطر غفلت از پروژههای زیربنایی و تمرکز بر مُسکّنهای زودگذر.
شعبدهبازی با اعداد: کلنگزنیهای ۱۹۶ میلیاردی با خزانه خالی
شاید هولناکترین پرده از نمایش مدیریت شهری مسجدسلیمان، در حوزه مالی و اعتباری رقم میخورد. جایی که اعداد و ارقام به بازی گرفته میشوند تا تصویری باشکوه از آیندهای درخشان ساخته شود، آیندهای که ظاهراً هیچ پشتوانه مالی ندارد.
در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴ و همزمان با هفته دولت، شهرداری با انتشار یک بیانیه، از آغاز و بهرهبرداری پروژههایی با اعتبار سرسامآور یک هزار و ۹۶۰ میلیارد ریال (۱۹۶ میلیارد تومان) خبر میدهد. در لیست بلندبالای کلنگزنیها، ارقام وسوسهانگیزی به چشم میخورد: ۵۰۰ میلیارد ریال برای سایت پسماند، ۳۹۰ میلیارد ریال برای تعریض محور کاروانسرا و ۲۵۰ میلیارد ریال برای پارک موزه کلگه زرین. هر شهروندی با دیدن این ارقام به وجد میآید و افق روشنی را برای شهرش متصور میشود.
اما این خوشی دیری نمیپاید. کافی است به کمتر از یک ماه قبل بازگردیم. در نشست خبری ۱۱ مرداد 1404، رضا ارزانی، معاون امور زیربنایی شهرداری، در مقابل خبرنگاران و در کمال صراحت، پرده از واقعیتی تلخ برمیدارد: «طی ۸ تا ۹ ماه گذشته، هیچگونه تخصیصی از محل اعتبارات آلایندگی به شهرداری صورت نگرفته است.»
این دو خبر را کنار هم بگذارید. چگونه شهرداری که ماههاست از شاهرگ حیاتی مالی خود یعنی اعتبارات آلایندگی بیبهره بوده و به گفته شهردار در همان نشست، حقوق کارکنان را نیز از «درآمدهای عمومی و عوارض محلی» پرداخت میکند، ناگهان به قدرتی دست مییابد که پروژههایی به ارزش نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان را کلنگزنی کند؟ این تناقض تکاندهنده، تنها یک معنا میتواند داشته باشد: این کلنگزنیها، نمایشی سیاسی و تبلیغاتی برای هفته دولت بوده و بخش بزرگی از این وعدهها، چکهایی بیمحل هستند که تنها بر روی کاغذ اعتبار دارند.
خط قرمزهایی که پاک شدند: از حمله سگها تا درگیری با دستفروشان
عملکرد شهرداری در مدیریت بحرانهای اجتماعی و زیستمحیطی، فصلی تراژیک از کارنامه این دوره است. دو نمونه برجسته، یعنی ساماندهی دستفروشان و کنترل سگهای بلاصاحب، به خوبی نشان میدهد که چگونه رویکردهای غیرکارشناسی و واکنشی، به جای حل مسئله، به فاجعه منجر میشود.
ماجرای دستفروشان یک نمایش کامل از آزمون و خطای مدیریتی بود. در ۳۰ اردیبهشت، شهردار با ادبیاتی فاخر از «رویکردی تعاملی و حمایتی» و ایجاد بازارچهای با «تجهیزات کامل» سخن گفت. اما تنها ۲۴ ساعت بعد، در ۳۱ اردیبهشت، این رویکرد حمایتی جای خود را به خبر «حمله دستفروشان به مأموران اجرائیات و جراحت شدید یکی از کارکنان» داد. لحن شهردار نیز به سرعت از تعامل به تهدید تغییر کرد و اعلام نمود: «به هیچ وجه عقبنشینی نخواهیم کرد.» این شکست آشکار در مدیریت یک پدیده اجتماعی، نشان داد که شهرداری هیچ درک درستی از پیچیدگیهای معیشتی و اجتماعی این قشر نداشته و با یک برنامه خام، به استقبال بحرانی خودساخته رفته است.
اما تلختر از آن، داستان سگهای بلاصاحب بود. در تاریخ ۹ شهریور، پس از حادثه دلخراش حمله یک سگ به کودکی در مسجدسلیمان که کام شهروندان را تلخ کرد، شهردار در یک بیانیه احساسی اعلام کرد: «امنیت و سلامت شهروندان، بهویژه کودکان، خط قرمز ماست.» او با افتخار از جمعآوری «بیش از ۲۰۰۰ قلاده سگ بلاصاحب» در چهار ماه گذشته خبر داد. این آمار، به جای آنکه دفاعی از عملکرد شهرداری باشد، خود یک کیفرخواست تمامعیار بود. اگر با وجود جمعآوری ۲۰۰۰ قلاده سگ، هنوز کودکی در خیابانهای شهر امنیت ندارد و قربانی حمله میشود، پس کل استراتژی از پایه غلط و ناکارآمد بوده است. این حادثه نشان داد که «خط قرمز» شهرداری آنقدرها هم پررنگ نیست و با آمارسازی نمیتوان امنیت را به کوچههای شهر بازگرداند.
پروژههای سرگردان: از «آغاز» تا «کلنگزنی» در سه ماه!
سرنوشت پروژههای کلان شهرداری، خود حدیث مفصلی از سردرگمی و مدیریت نمایشی است. پروژه «ساماندهی سایت پسماند» یک نمونه کلاسیک در این زمینه است.
-
۲۵ اردیبهشت: شهردار با قاطعیت از «آغاز عملیات» این پروژه خبر میدهد.
-
۲۰ خرداد: معاونین شهرداری از محل پروژه «بازدید» کرده و بر «تسریع» در اجرای آن تأکید میکنند.
-
۱۱ مرداد: در نشست خبری، بار دیگر اعلام میشود که پروژه با اعتبار ۵۰ میلیارد تومان «آغاز شده است».
-
۵ شهریور: در اوج ناباوری، همین پروژه در لیست پروژههای هفته دولت برای «کلنگزنی» معرفی میشود!
چگونه پروژهای که از سه ماه قبل عملیات آن آغاز شده، مورد بازدید قرار گرفته و در رسانهها خبر شروعش منتشر شده، دوباره به نقطه صفر بازمیگردد و نیازمند کلنگزنی است؟ این چرخه абсурд، نشان میدهد که بسیاری از عناوین «آغاز عملیات» در واقعیت چیزی جز یک نمایش رسانهای نیستند و پروژهها ماهها در مرحله تبلیغات باقی میمانند. این الگو در مورد پروژههای دیگری مانند پل مالجونکی که از اردیبهشتماه خبر پیشرفت ۸۰ درصدی آن منتشر شد اما همچنان به بهرهبرداری نرسیده، نیز قابل مشاهده است.
مدیریت ویترینی و شهروندان رودستخورده
کارنامه چهارماهه شهرداری مسجدسلیمان، روایت یک «مدیریت ویترینی» است؛ مدیریتی که بیش از آنکه دغدغه حل ریشهای مشکلات را داشته باشد، به فکر پر کردن ویترین رسانهای خود است. شهروندان مسجدسلیمان هر روز با صدها خبر از فعالیتهای شهرداری بمباران میشوند، اما در زندگی روزمره خود با چالههایی مواجهاند که بارها لکهگیری شدهاند، از نبود امنیت برای کودکانشان در هراسند و وعدههای بزرگی را میشنوند که با جیب خالی مسئولانشان همخوانی ندارد.
این شهر خسته، بیش از هیاهوی بیل و کلنگهای تبلیغاتی، نیازمند صداقت، شفافیت و برنامهریزی است. زمان آن فرارسیده که مدیران شهری به جای ساختن تصویر، به ساختن شهر بیاندیشند و به یاد داشته باشند که اعتماد عمومی را نمیتوان با آسفالتهای نازک و کلنگزنیهای بیپشتوانه ترمیم کرد.
48
نظر شما