سیده شیوا رضاییزاده از سال ۱۳۷۸ وارد دنیای گزارشگری شد؛ مسیری که به گفته خودش، آغازش کاملاً اتفاقی بود، هرچند ریشههای علاقهاش به اجرا و رسانه از دوران کودکی شکل گرفته بود. او در گفتوگو با خبرآنلاین به یاد میآورد: «همیشه جلوی آینه میایستادم و نقش مجریها را بازی میکردم. در مدرسه هم نفر اول اجرای برنامهها بودم. یک روز گروه فیلمبرداری برای مصاحبه به مدرسهمان آمدند. از من خواستند تست بدهم و همان تست ساده شد نقطه آغاز مسیری که هنوز هم ادامه دارد و به آن افتخار میکنم.»
رضاییزاده معتقد است گزارشگری بیش از هر چیز نیازمند آمادگی دائمی است: «برای یک گزارشگر فرقی ندارد آفتاب باشد یا باران، وسط خیابان شلوغ باشد یا در رسمیترین مراسم حضور داشته باشد؛ او باید همیشه آماده باشد. حتی پیش میآید قبل از اینکه فرصت پیدا کنی چشم باز کنی، باید ضبطت روشن شده باشد. گزارشگر باید همهفنحریف باشد: کمی خبرنگار، اندکی بازیگر و حتماً با چاشنی روانشناس. این ترکیب است که او را قادر میسازد هم از میان جمعیت یک تماشاگر فوتبال را پای گفتوگو بیاورد و هم با یک مقام رسمی در همان لحظه مصاحبه کند.»
به باور او، گزارشگر باید بتواند ارتباط مؤثر برقرار کند: «ارتباط گرفتن، خوب گوش دادن، پرسیدن سؤال درست و توصیف دقیق فضا از وظایف اصلی ماست. شنونده باید با کلمات گزارشگر تصویر روشنی از اتفاقات ببیند، انگار خودش در محل حاضر است. این کار ساده نیست و نیاز به تمرکز، دقت و تسلط کامل دارد.»
اما این حرفه روی دیگری هم دارد؛ سختیهایی که گاه کمتر دیده میشود. رضاییزاده دراینباره میگوید: «بارها پیش آمده که ناهماهنگیها، شرایط سخت محیطی یا مشکلات فنی کار را دشوار کردهاند. ضبطی که ناگهان زیر صدای موتور یا بوق ماشین خراب میشود، یا گزارشی که به دلیل وزش باد یا گرمای طاقتفرسا چندین بار باید تکرار شود. در چنین لحظاتی شاید خستگی به سراغت بیاید، اما عشق به کار است که دوباره انرژی میدهد.»
او گزارشگری را نه فقط یک حرفه، بلکه یک عشق ماندگار میداند: «اینکه صدای مردم باشی، از دل اتفاقات روایت کنی و حس زنده لحظه را به شنونده منتقل کنی، لذتی دارد که با هیچ چیز دیگری قابل مقایسه نیست. گاهی احساس میکنم ما مثل آینهایم؛ بازتابدهنده لحظهها و صداهایی که شاید بدون ما شنیده نشوند.»
رضاییزاده در پایان با تأکید بر اهمیت عشق و تعهد در این مسیر میگوید: «اگر عشق به کار نباشد، گزارشگری دوام نمیآورد. چون سختیهایش زیاد است. تنها عشق به مردم و به رسانه است که باعث میشود بارها و بارها میکروفن را در دست بگیری و از نو روایت کنی.
۵۹۲۴۳
نظر شما