«کشتن مرغ مقلد» یا «کشتن مرغ مینا» به کارگردانی رابرت مالیکن، یکی از آثار سینمای کلاسیک جهان است که منبع اقتباسش، رمانی با همین نام به قلم هارپر لی بوده است.
نسخه مکتوب «کشتن مرغ مینا» سال ۱۹۶۰ منتشر شد و دوسال بعدش جایزه پولیتزر را برای نویسندهاش به ارمغان آورد. فیلم سینمایی اقتباسی از آن هم سال ۱۹۶۲ ساخته شد. قصه اثر هم درباره یک وکیل دعاوی به نام اتیکوس فینچ است که از دریچه نگاه دخترش اسکات روایت می شود. اسکات دختری ۹ ساله است و روایتش با طنزی اجتماعی و گزنده همراه است که بیعدالتی و نابرابری جامعه آمریکا علیه سیاهپوستان را نشان میدهد.
اتیکوس فینچ که در نسخه سینمایی اثر، گریگوری پک نقشش را ایفا می کند، وکالت یک جوان سیاهپوست به نام تام رابینسون را قبول کرده که به تجاوز به یک دختر سفیدپوست متهم شده است. این اتفاق در شهری به نام میکوم در ایالت آلابامای آمریکا رخ داده و محاکمه نیز همان جا برگزار میشود. مردمی هم که هارپر لی در رمانش تصویر کرده، به نوعی آینهدار مردم آمریکا هستند و تصویرشان در رمان، مردمی نژادپرست، مغرور و خودخواه است. اما اتیکوس به عنوان یک مرد سفیدپوست، علاوه بر شجاع بودنش، انساندوست و مهربان است و دنبال حقیقت میگردد. در جلسات محاکمه هم تلاش میکند عدالت را جاری کند و جلوی تعصب و نژادپرستی آدمهایی که از نظر ظاهر و رنگپوست مشابه آنهاست، ایستادگی کند.
اما شاید علت نامگذاری این رمان با توجه به طرح کلی قصه برای مخاطبان فیلم و کتاب سوال باشد. صحنهای در کتاب هست که اتیکوس در آن، یک اسلحه بادی را به عنوان هدیه کریسمس برای فرزندش میخرد اما از او میخواهد به سمت مرغ مینا یا مرغ مقلد شلیک نکند چون چنین کاری گناه محسوب میشود.
فیلمی که رابرت مالیکن از رمان هارپر لی ساخت، سال ۱۹۹۵ در فهرست ملی ثبت فیلم آمریکا قرار گرفت و وقتی فهرست بزرگترین فیلمهای آمریکایی تاریخ در دهمین سالگرد بنیاد فیلم آمریکا منتشر شد، در جایگاه بیستوپنجم قرار داشت. فیلم «کشتن مرغ مینا» در نظرخواهیهای مختلف سینمایی، یکی از محبوبترین فیلمهاست.
نویسنده «کشتن مرغ مینا» با نام کامل نل هارپر لی، خود متولد غرب آلاباما است؛ جایی که اتفاقات رمانش رخ میدهند. او سال ۱۹۲۶ متولد شد و سال ۲۰۱۶ در ۸۹ سالگی درگذشت. لی شخصیتی منزوی و دور از اجتماع داشت و به اصطلاح معروف، سرش به کار خودش گرم بود. به همین دلیل مانند جی.دی. سلینجر دیگر نویسنده آمریکایی، کاری با رسانهها نداشت و اهل مصاحبه نبود. دیگر نکته تشابه زندگی واقعی هارپر لی با رمان «کشتن مرغ مینا»، این است که پدر خودش هم یک وکیل بود و هارپر لی هم در رشته حقوق تحصیل کرد و از دانشگاه آلاباما فارغ التحصیل شد. او سال ۱۹۵۰ به نیویورک رفت و در یک موسسه هواپیمایی مشغول به کار شد. بعد هم نویسندگی را به خاطر علاقهاش به این کار شروع کرد.
دیگر کتاب معروف هارپر لی که در ایران شناخته شده، «برو دیدبانی بگمار» است که سال ۲۰۱۵ منتشر شد. لی به جز این دو کتاب و مقالاتش، اثر دیگری هم دارد که مجموعهای از داستانها و مقالاتش بود و سال ۲۰۲۵ با نام «سرزمین شیرین ابدی» منتشر شد.
«کشتن مرغ مینا» در ۳۱ فصل نوشته شده است. ترجمه فخرالدین میررمضانی از این رمان سال ۱۳۴۷ منتشر شد و در حال حاضر نسخههای چاپ هجدهم آن توسط انتشارات امیرکبیر در بازار نشر عرضه میشود.
در قسمتی از ترجمه میررمضانی از این کتاب چنین میخوانیم:
آتیکوس با ملایمت گفت: «ببخشید، ممکنه من هم یکی، دو سوال بکنم؟»
آقای یوئل برگشت، دوباره روی صندلی شهادت قرار گرفت و آتیکوس را با غروری آمیخته به سوءظن ورانداز کرد. این قیافه را همه شهود در می کمب هنگام مواجهه با وکیل طرف به خود میگرفتند.
آتیکوس شروع کرد: «آقای یوئل، آن شب ظاهرا باید خیلی اینطرف و آنطرف دویده باشید. گفتید دویدید توی حیاط، دویدید کنار پنجره، دویدید توی خونه، دویدید پیش میلا و دویدید دنبال آقای تیت. میان این همه دویدنها، هیچ دنبال دکتر هم دویدید؟»
- لازم نکرده بود. خودم میدیدم چه بلایی به سرش آوردند.
- اما از یک چیز سر درنمیآورم. شما دلواپس وضع میلا نبودید؟
- چرا نبودم؟ خودم دیدم کی این کار رو کرد.
- نه، منظورم وضع جسمی میلاست. فکر نکردید ممکنه جراحتهایی داشته باشه که مستلزم مراقبت فوری طبیب باشه؟
- چی؟
- فکر نکردید بلافاصله به یک دکتر احتیاج داره؟
آقای یوئل گفت که همچی فکری به خاطرش هم خطور نکرده و در تمام مدت عمر هیچ وقت برای هیچ یک از متعلقان و متعلقاتش دکتر صدا نکرده است، زیرا ویزیت دکتر پنج دلار تمام خواهد شد. در پایان توضیحاتش سوال کرد: «تمام شد؟»
آتیکوس سرسری جواب داد: «هنوز نه.»
و ادامه داد: «آقای یوئل، به شهادت کلانتر گوش دادید، نیست؟»
۲۴۲۲۴۲
نظر شما