شطرنج فضایی در خاورمیانه: ایران چگونه برای آینده آماده می‌شود؟

در عصری که اقتصاد، امنیت و حکمرانی هوشمند به داده‌های فضایی گره خورده است، رقابت برای تسلط بر مدار زمین شدیدتر می‌شود.

ذوالفقار دانشی: ایران، با وجود قریب به سه دهه فعالیت و دستیابی به فناوری‌های بومی، امروز به نقطه عطفی تاریخ‌ساز رسیده است. درحالی‌که رقبای منطقه‌ای با سرمایه‌گذاری‌های متحیرکننده، خیزهای بلندی برمی‌دارند، چالش‌های اصلی ما چیست؟ آیا مشکل ما کمبود بودجه است یا مانع فرهنگی عمیق‌تری به نام ترس از شکست؟ آیا برنامه جامعی برای تبدیل دانش فنی به ثروت ملی وجود دارد؟

خبرآنلاین در گفت‌وگویی بی‌پرده با حسن سالاریه، رئیس سازمان فضایی ایران، تلاش می‌کند پاسخ این پرسش‌ها را بیابد و نقشه راه ایران را برای رقابت در این عرصه راهبردی بشناسد.

سالاریه از نخبگان کشور است که با کسب رتبه دو رقمی کنکور سراسری در سال ۱۳۷۷ به تحصیل در رشته مهندسی مکانیک مشغول شد و رتبه اول از مقاطع کارشناسی، ارشد و دکتری دانشگاه صنعتی شریف فارغ التحصیل شد و سال‌ها است که استاد دانشکده مهندسی مکانیک در دانشگاه صنعتی شریف است. از سال ۱۴۰۰ به ریاست سازمان فضایی کشور رسید تا این مسؤولیت سنگین را پیش‌ برد و برنامه‌ریزی صنعت فضایی را برای رسیدن به جایگاه شایسته ایران برعهده بگیرد.

بازیگران جدید، قواعد جدید: جایگاه ایران در رقابت فضایی منطقه

سازمان فضایی طی نزدیک به دو دهه‌ای که از جدی شدن عملکردش می‌گذرد، کارهای مهمی انجام داده است. در حال حاضر، جایگاه سازمان فضایی ایران در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی چطور است و چه برنامه‌هایی برای آینده کوتاه‌مدت و میان‌مدت و بلندمدت در دست دارید؟

عرض سلام و تشکر دارم بابت محبتی که دارید. خوشحالم که در خدمت شما هستم. مختصری از فعالیت‌های فضایی ایران می‌گوییم و به بحث سؤال جنابعالی می‌پردازم.

حوزه فضایی بیش از به دو دهه است که در کشور فعال شده و در حوزه‌های مختلف توسعه پرتابگر و ماهواره؛ پایگاه پرتاب و پایگاه‌ها و ایستگاه‌های دریافت داده و کنترل ماهواره‌ها؛ به کار بردن داده‌ها و تصاویر ماهواره‌ای در کشور فعالیت صورت گرفته است. بسیاری از دانشگاه‌های ما و مراکز تحقیقاتی دولتی، در این حوزه فعال شده‌اند و بسیاری از شرکت‌های دانش‌بنیان که در این مدت رشد پیدا کرده‌اند و برخی به این مرحله رسیده‌اند که ماهواره می‌سازند، حاصل اتفاقاتی است که در این دو دهه صورت گرفته.

اگر بخواهیم آن را کمی کنیم و در مورد عدد و رقم صحبت کنیم که بهتر مقایسه شود، در حوزه ماهواره‌سازی، تجربه ساخت و پرتاب و عملیات مداری پلتفرم‌هایی را با مقیاس جرمی حدود ۲۰۰ کیلوگرم در کشور داریم و پلتفرم‌هایی ساخته‌ایم که هم کاربری ماهواره‌های مخابراتی و هم کاربری ماهواره‌های سنجشی را از طریق آن‌ها توسعه داده‌ایم؛ ماهواره‌های متعددی را از دقت‌های چند صد متر و چند ده متر برای تصویربرداری در کشور شروع کرده‌ایم، ماهواره‌ای که الان در دست ساخت داریم، هم در بخش‌های دولتی و هم در بخش‌های خصوصی، دقت زیر پنج متر دارد.

اگر اسم بخواهیم ببریم، ماهواره پارس ۱ با دقت تصویربرداری ۱۵ متر؛ ظفر با همین حدود دقت تصویربرداری؛ ماهواره پایا با دقت ۱۰ متر رنگی و ۵ متر سیاه‌سفید، پارس۲ که سال گذشته رونمایی شد، با دقت ۴ متر که البته با کمک کار ترکیبی که در پردازنده آن انجام می‌شود، به دقت ۲٫۵ متر می‌رسد و ماهواره کوثر که سال گذشته با دقت حدود ۵ متر پرتاب شد و همین‌طور نمونه دوم کوثر که امسال گزارشی از آن تهیه شد و به‌زودی رونمایی خواهد شد، با دقت حدود ۴ متر است.

این‌ها اتفاقات و ظرفیتی است که در کشور به وجود آمده و می‌بینیم که پیشرفت ارزشمندی در کشور رخ داده است. البته این پیشرفت زمانی قابل‌توجه‌تر است که می‌بینیم با تکیه بر توان بومی رخ می‌دهد. ما در صنعت فضایی نمی‌توانیم به‌راحتی از ظرفیت‌های بین‌المللی استفاده کنیم. دانش فضایی در کشور با زحمت زیاد و با تست‌های متعدد و به صورت بومی اکتساب شده است. در حوزه ماهواره‌ها و پلتفرم‌های مخابراتی اتفاق‌های خوبی رخ داده است. در سوم مرداد امسال، ماهواره ناهید۲ را در مدار قرار دادیم که اخیراً تست‌های زیادی از زیر سیستم‌هایش انجام شده است و به سراغ تست محموله اصلی آن نیز رفته ایم. البته تست محموله اصلی را هم که ارتباطات را در باند KU فراهم می‌کند، شروع کرده‌ایم و برخی تست های اولیه هم با موفقیت روی آن انجام شده و امیدواریم به نقطه بهره‌برداری برسیم تا از این محموله برای انتقال و دریافت داده استفاده کنیم. به‌نوعی می‌توان گفت که ناهید۲ پای ما را به حوزه ماهواره‌هایی که در بحث مخابراتی، پهنای باند دارند، باز خواهد کرد. منظومه پروژه شهید سلیمانی را داریم که باند باریک است و از نیمه دوم سال ۱۴۰۲ شروع کرده‌ایم. نزدیک به ۲۰ ماهواره در باند باریک، در حال طراحی و ساخت هستند و طبق برنامه‌ای که داریم، پرتاب‌ نمونه آزمایشی ۳u انجام و نمونه‌ ۶u آن نیز انجام خواهد شد. به‌هرحال این اتفاقاتی است که در این نزدیک به دو دهه در حوزه ماهواره رخ داده است.

در حوزه پرتابگر هم اتفاقات خوبی رخ داده است. در اواخر دهه هشتاد، پرتابگر سفیر را درمجموعه وزارت دفاع داشتیم که نمونه پیشرفته‌تر آن را در دهه نود شروع به کار کردیم توسط محققین صنعت فضایی در وزارت دفاع، پرتابگر سیمرغ را داشتیم که بعد از چندین پرتاب اولیه، در سال ۱۴۰۲ اتفاق خوبی افتاد که همه کشور و مردم را در بخش فضایی ذوق‌زده کرد. آن هم پرتاب موفقی بود که ماهواره‌بر سیمرغ داشت. این ماهواره‌بر سال گذشته با پرتاب بلوک انتقال مداری سامان که از پروژه‌های مهم فضایی ما برای رسیدن به مدارهای ارتفاع بالا است، رکورد زد و ۳۰۰ کیلوگرم را در مدار ارتفاع پایین تزریق کرد. این‌ها ظرفیت ارزشمندی است که در حوزه پرتاب رخ داده است. از طرفی پرتابگرهای سوخت جامد را با همکاران و محققان صنعت فضایی درمجموعه نیروهای مسلح و هوافضای سپاه شروع کردیم؛ پرتاب‌های قاصد و قائم ۱۰۰ را داشتیم که این دو پرتابگر ما به تثبیت رسیده‌اند و پرتاب‌های موفق متوالی داشته‌اند. هم در سال ۱۴۰۳ و هم در سال ۱۴۰۲ پرتاب‌های قائم ۱۰۰ ما موفقیت‌آمیز بود. این‌ها اتفاق‌های مهمی است و نشان می‌دهد که در کلاس سوخت جامد هم رشد خوبی در کشور رخ می‌دهد. نمونه‌های سنگین این‌ها هم در حال طراحی و ساخت است.

در مورد زیرساخت‌ها هم باید گفت که پایگاه‌های پرتاب را در داخل خاک کشور داریم؛ ولی شاید یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌های کشور که سال‌ها منتظر احداث آن بوده‌ایم و سال‌ها در برنامه‌مان بود، زیرساخت پرتاب پایگاه چابهار بود. همان‌طور که می‌دانید، چابهار بهترین نقطه در ایران برای پرتاب‌های مداری است که می‌تواند ماهواره‌ها را در شیب‌های مداری مختلف قرار دهد و تحت عنوان پایگاه ملی پرتاب «چابهار» شناخته می‌شود. این پایگاه می‌تواند دسترسی به مدارهای با شیب حدود ۴۰ درجه تا ۱۰۰ درجه را در اختیار ما قرار دهد. کسانی که در حوزه ماهواره کار می‌کنند، می‌دانند که مدارهای خورشیدآهنگ و منظومه‌سازی ماهواره‌ای و خیلی از کاربردهای جدی ماهواره، زمانی امکان‌پذیر است که بتوان ماهواره‌ها را در شیب‌های مختلف قرار داد و پایگاه چابهار از این منظر برای ما ارزشمند است. این پایگاه سه فاز دارد که سال ۱۴۰۲ احداث آن شروع شد. طبق برنامه‌ای که داشتیم، قرار بود فاز یک این پایگاه از اواخر سال ۱۴۰۳ مورداستفاده قرار بگیرد؛ ولی مقداری تاخیر رخ داده و الان تقریباً می‌شود گفت که به نقطه انتهایی فاز اول خود رسیده و طبق برنامه‌ریزی، امسال از آن پایگاه، پرتاب خواهیم داشت. خیلی علاقه‌مندیم که افتتاح پایگاه را با یک پرتاب انجام دهیم. فاز اول برای سوخت جامد و فاز دوم این پایگاه برای پرتابگرهای سوخت مایع است. کار مطالعاتی سوخت مایع هم انجام شده و به‌زودی کلنگ زنی احداث فاز سوخت مایع را هم انجام خواهیم داد. پرتابگرهای سوخت مایع ازآنجایی اهمیت دارند که می‌توانند ظرفیت جرمی بالاتری را در مدار بگذارند.

در حوزه ایستگاه‌های زمینی هم سال‌ها در کشور کار شده است. ایستگاه‌های زمینی متعددی در نقاط مختلف کشور احداث شده و دسترسی به داده‌های ماهواره‌ای از نقاط مختلف کشور میسر است. پایگاه شمال غرب و شمال شرق در دست احداث است که امسال زیرساخت فیزیکی آن آماده خواهد شد، آنتن‌هایش به همین صورت به تدریج مستقر خواهد شد و این دو پایگاه هم مورد بهره‌برداری قرار خواهد گرفت. مجموعه این اتفاق‌ها در حوزه تکنولوژی و توسعه فناوری، جایگاه ما را در کشور ممتاز می‌کند. کشوری را در منطقه نمیشناسم که در جمیع این ویژگی‌های فنی، توانمندی داشته باشد. البته خیلی از کشورها در منطقه رقابت می‌کنند و رقابت در حال افزایش است.

در حوزه فضایی به فرمایش شما برگردم که پرسیدید جایگاه ما چیست. به‌هرحال در حوزه فضایی، اقبالی در دنیا وجود دارد و به طور حتم، مهم‌ترین و سریع‌ترین ابزار برای مدیران جهت تصمیم‌گیری، استفاده از تصاویر و داده‌های ماهواره‌ای برای برقراری ارتباطات در اقصی نقاط دنیا است تا بتواند داده‌ها را به‌سرعت از نقطه‌ای به نقطه دیگر منتقل کند. در جاهایی که امکان استفاده از زیرساخت‌های زمینی به‌هیچ‌وجه وجود ندارد، مانند دریاها و خطوط هوایی و مناطق صعب‌العبور و مناطقی که جاده و دسترسی زمینی وجود ندارد، استفاده از ظرفیت ماهواره‌ای، یک ظرفیت بی‌بدیل و بدون رقیب است.

بر همین اساس، تمام کشورهای دنیا به این سمت اقبال نشان می‌دهند. کشورهایی که به لحاظ ثروت وضعیت اقتصادی بهتری دارند، نگاهشان متفاوت است و شاید سریع‌تر از طریق تأمین و خرید و امثالهم کارشان را جلو ببرند. کشورهایی که به دلایل مختلف تاحدودی به سمت دانش بومی باید بروند، به این سمت رفته‌اند و کشورهایی که پیشرو در حوزه صنعت هستند و به‌نوعی جزو پیشگامان صنعت فضایی دنیا به شمار می‌روند، سال‌ها است که خود را در صنعت فضایی قوی کرده‌اند و روزبه‌روز آن را گسترش می‌دهند. دلیلش هم راهبردی بودن این صنعت در ابعاد مختلف است.

در مدیریت منابع و ارتباطات، رقیبی برای بخش فضایی وجود ندارد و الان، نگاهی جدی به بهره‌برداری از منابع سایر کرات و منابع ارزشمند ماورای جو وجود دارد. کشورهای پیشتاز در این زمینه دارند جایگاه خود را تثبیت می‌کنند و قوانین و مقرراتی را که در دنیا وجود دارد، به سمتی می‌کشانند که این موضوع و استفاده آن‌ها از منابع آرام‌آرام رسمیت بیشتری پیدا کند. شاید نگاه تحقیقاتی الان تا حدی غالب باشد، ولی می‌دانیم که پشت این نگاه تحقیقاتی، حتماً نگاه بهره‌برداری اقتصادی وجود دارد. بهره‌برداری از منابع ماه و مریخ و استفاده از سیارک‌ها و کمربند سیارکی به‌طورجدی در برنامه کشورها هست. این‌ها اثبات شده است و الان به تدریج با توسعه تکنولوژی و هوش مصنوعی و توسعه صنعت و ارزان‌سازی صنعت، می‌بینیم که این موارد اقتصادی شده و حتی بعضاً پلن‌های بسیار جاه‌طلبانه‌ای وجود دارد که تا دو سه سال پیش با شک و تردید به آن‌ها نگاه می‌کردیم. ولی وقتی جلوتر می‌رویم، می‌بینم قیمت‌ها در حوزه پرتاب‌های چند ده‌تایی در حال پایین آمدن است. این پرتاب‌های چند گانه در برنامه‌های اغلب کشورها ازجمله آمریکا و چین و روسیه تعریف شده است که به دنبال ارزان کردن پرتاب‌ها و انبوه کردن پرتاب‌هایشان هستند.

ما هم در این شرایط باید جایگاه خودمان را در قیاس با آن‌ها تعریف کنیم. در این‌که این توانمندی‌ها را داریم شکی نیست، ولی نباید به این‌ها اکتفا کنیم و باید سریعاً شروع به تقویت و گسترش سرمایه‌گذاری کنیم. این موضوع، از آن سرمایه‌گذاری‌هایی است که اگر الان کوتاهی کنیم، جبران نخواهد شد. شاید بگوییم به لحاظ کارهای متنوع و مختلفی که در صنعت فضایی می‌شود، وضع ما در منطقه منحصربه‌فرد است؛ ولی خیلی‌ها ازجمله ترکیه محدودیت‌های ما را ندارند؛ پاکستانی‌ها با چینی‌ها ارتباط خیلی خوبی در صنعت فضایی برقرار کرده‌اند و تقریباً باهم کار می‌کنند؛ از طرفی کشورهای حوزه خلیج‌فارس هم وضع مشابهی دارند و امارات، برنامه جاه‌طلبانه‌ای در صنعت فضایی دارد. این‌ها مهم است. می‌دانیم که آن‌ها بالاخره با مختصات اقتصادی به مسئله نگاه می‌کنند. سرمایه‌گذاری عربستان در صنعت فضایی، افزایش زیادی یافته است. عددهایی که می‌بینیم نشان‌دهنده آن است که همه به دنبال برداشتن خیز هستند. بخشی از آن ممکن است جنبه اقتدارآفرینی و نمایش قدرت در منطقه باشد، ولی می‌دانیم که صرفاً این نیست و کسانی که در حوزه صنعت و مختصات اقتصادی و فنی موضوع را می‌دانند و درک می‌کنند، می‌دانند این اتفاقات درواقع، نگاهی به آینده است؛ نگاه به این که جایگاه خود را در حوزه فضایی و به لحاظ اقتصادی قوی کنند و در منطقه حرفی برای گفتن داشته باشند؛ بنابراین باید در این حوزه کار کنیم و اصلاً به آن چیزی که هستیم، اکتفا نکنیم.

دو مدل کلی توضیح می‌دهد که صنعت چگونه باعث شکوفا شدن و پیشرفت و رشد می‌شود. یکی این‌که کل زنجیره تأمین را به شکل بومی تأمین کنیم و بعد ببینیم در کدام بخش، مزیت رقابتی داریم یا کاربرد بیشتری دارد. مدل دیگر می‌گوید که داشتن زنجیره تأمین لزوماً مهم نیست، مهم آن است که بتوانیم این امکانات را به شکل کاربرد در سطح عمومی مردم و جامعه وارد کنیم. مدل اول می‌گوید یک سری دانشمند نخبه داریم که مبتکرند و این فناوری را می‌سازند. مدل دوم می‌گوید داشتن فناوری لزوماً عامل رشد نیست، زمانی‌که مهندس معمولی یا مزرعه‌دار بتواند از داده‌های ماهواره‌ای در فعالیت خود استفاده کند، رشد اتفاق می‌افتد. مدل اول را توضیح دادید؛ برای قسمت دوم و این‌که مردم از این داده‌ها در زندگی خود استفاده کنند، چه برنامه‌ای در دست دارید؟

فرمایش شما کاملاً درست است و بدون توجه به مورد دوم، اساساً صرف توجه به مورد اول می‌شود کمابیش مدلی که شوروی سابق تجربه کرد. خوشبختانه نگاه دوم در کشور وجود دارد، به‌ویژه در دولت که مأموریت ویژه‌ای در این موضوع به سازمان فضایی داده شده است. در شورای عالی فضایی که ۱۴ بهمن ۱۴۰۳ برگزار شد، آقای دکتر پزشکیان رسماً فرمودند و جزو مصوبات شورا بود که بخش‌هایی از برنامه ده‌ساله فضایی کشور را در حوزه توسعه کاربرد بازنگری کنیم با هدف توسعه کاربرد؛ یعنی سند توسعه کاربرد را تهیه کنیم که این سند در حال تدوین و آماده‌سازی است. البته در سند برنامه ده‌ساله ۱۴۰۱ تا ۱۴۱۰ به توسعه کاربرد به صورت جدی پرداخته شده؛ ولی با توجه به این‌که اگر قرار باشد صرف توسعه فناوری کار کنیم، انتها ندارد و باید بازخورد و سرریزی در حوزه اقتصادی ما داشته باشد، بنا شد این بخش تقویت شود. بر همین اساس هم پروژه‌ای شروع شده که بازنگری برنامه و اضافه کردن آن بخش خواهد بود.

در مورد مصادیق آن می‌توان به حوزه اقتصاد اشاره کرد که در صنعت فضایی، حوزه جاافتاده و شفافی است. اگر الان بخواهم بخش اقتصادی حوزه فضایی را تقسیم کنم، سهم بزرگی در حوزه برودکست و پخش رادیو و تلویزیون وجود دارد. این بخش، سهم بزرگی را در حوزه اقتصاد صنعت فضا در بخش پایین دست و در مجموع دارد که البته اندک‌اندک به سمت خدمات اینترنت جابه‌جا می‌شود. خدمات پهن باند و ارائه خدمات داده‌ای هم سهم قابل‌قبولی را در بخش اقتصاد فضایی در بر می‌گیرد. اگر بخواهم با دید اقتصادی صرف نگاه کنیم، شاید بروز و ظهور منظومه‌های ماهواره‌ای ارتفاع پایین را به‌نوعی با این هدف تفسیر کرد که بازار اقتصاد فضایی را که در اختیار ماهواره‌های لایه ژئو و برودکست بوده، به سمت خود بگیرد. توسعه خدمات مستقیم از بستر گوشی همراه این بازار را بزرگ میکند. ما هم در کشور، با این نگاه داریم حرکت می‌کنیم؛ البته پیش‌نیازهایی دارد که عرض خواهم کرد.

حوزه ماهواره‌های سنجشی و تصویربرداری، دنیای بزرگی از کاربردها است. البته وقتی صحبت از تصویربرداری و ماهواره‌های سنجشی به میان می‌آید، باید بگوییم که مشتریان جدی آن، حاکمیت و دولت‌ها و نهادهای وابسته به حاکمیت است. آن‌ها مشتری‌های بزرگ‌تری هستند و مردم، خیلی مشتری مستقیم در حال حاضر به ویژه در کشور ما نیستند، چون تصویر در کشاورزی و محیط‌زیست و آب و معدن، همه موضوعات حاکمیتی برای یک کشور است، موضوعاتی است که با مدیریت کشور ارتباط دارد. البته نوع نگاه اقتصادی هم در آنجا تفاوت پیدا می‌کند. آمار نشان داده است هر یک واحد پولی که در صنعت فضایی در بخش تصویر هزینه می‌کنیم، تا چندین برابر (بعضا بیان میشود تا ۱۰ برابر) برابرش باعث بهبود مدیریت و افزایش بهره‌وری در کشور می‌شود؛ یعنی مدل اقتصادی آن متفاوت می‌شود. منبع درآمدی این بخش، مستقیم نیست بلکه در جای دیگری به این قضیه کمک می‌کند. این تحقیقی است که در دنیا انجام شده و اگر در بحث مدیریت بحران، داده‌برداری تصویری فضایی را اضافه کنید، نوع مدیریت و میزان برآورد خسارت و نحوه برآورد خسارت در زمانی که بحران رخ می‌دهد و نوع مدیریت صحنه بحران متفاوت می‌شود؛ ارزش‌افزوده برای شما ایجاد می‌شود.

مثلاً اگر بیمه‌های کشاورزی را نگاه کنید، یا زمانی که سیل یا زلزله یا حادثه‌ای رخ می‌دهد، بخش زیادی از دعوا بر سر برآورد دقیق میزان خسارت و مدیریت هزینه‌ها است. اینجا تصاویر ماهواره‌ای کمک می‌کند. همین‌طور می‌توان حوزه مدیریت منابع آب و اختلافاتی را مثال زد که بین کشورها بر سر آب ایجاد می‌شود. می‌دانیم که آب، موضوع فراسرزمینی است. خیلی وقت‌ها منشأ منابع آبی کشور از سایر کشورهای اطراف است و اگر در بحث حقابه، کشورها حاکمیت و حقوق همدیگر را رعایت نکنند، خسارت‌هایی به بار خواهد آمد که با عدد و رقمی قابل جبران نیست. تصاویر ماهواره‌ای می‌تواند اینجا هم کمک کند؛ مثلا به شما در محاکم بین‌المللی کمک می‌کند تا بتوانید از حقوق خود بهتر دفاع کنید.

در داخل کشور و سرزمین، گاهی قانونی درباره نوع کشت وضع می‌شود که می‌گویند فلان کشت را در منطقه خشک انجام ندهیم یا محصولی را به این طریق آبیاری کنیم. این‌ها از طریق تصاویر ماهواره‌ای قابلیت پایش و مدیریت دارند. همین‌طور موضوع معدن، موضوعی است که می‌توانیم بگوییم ما در حوزه فضایی به آن کم پرداخته‌ایم. به کمک تصاویر ماهواره‌ای هایپر-اسپکترال می‌توان به شناسایی معدن هایی که دارای علائم روی سطح زمین هستند پرداخت؛ امکانی که قابل قیاس با سایر ابزارها نیست. این‌ها اثرشان را به‌طور غیرمستقیم در حوزه اقتصاد و بهره‌وری نشان می‌دهند. البته مردم در جاهایی به طور مستقیم حضور دارند؛ مانند محاکم، اختلاف بین مرز اراضی و کاداستر و حد نگاری که از موضوعات بسیار مهم است. در بحث تطابق آدرس‌ها و کدپستی، دولت با جدیت در حال پیگیری است. در اینجا هم تصاویر ماهواره‌ای برای به‌روزرسانی نقشه‌ها و بحث‌های مربوط به این حوزه به کمک می‌آیند.

بحث مدیریت زمین، بحثی است که در خود وزارت ارتباطات هم تعقیب می‌شود و البته دستگاه‌های ذی‌ربط هم تکلیف دارند و کمک می‌کنند. چه در جنگل‌ها و مراتع و چه هر جای دیگر، اگر قرار باشد استفاده نابه‌جایی از سطح زمین انجام بگیرد، تصاویر ماهواره‌ای کمک‌کننده خواهد بود. این‌ها اثر خود را مستقیمی روی درآمد و اقتصاد نمی‌گذارند؛ ولی گزارش‌هایی هست که تا چند ده برابر گاهی اوقات ارزش‌افزوده غیرمستقیم به همراه می‌آورند.

یک‌سری موضوعات هم قابل قیمت‌گذاری نیست. مثلاً کسی نمی‌تواند روی موضوعات امنیتی کشور ارزش و قیمت بگذارد. تصاویر ماهواره‌ای پر کنترل مرزها کمک‌کننده است و می‌تواند خیلی راهگشا باشد. برای این‌ها نمی‌شود ارزشی تعیین کرد. درمجموع ما در مجموعه سازمان فضایی و دستگاه‌هایی که با ما کار می‌کنند، از پژوهشگاه فضایی و مجموعه وزارت ارتباطات و سایر نهادها، مأموریت ویژه‌ای برای توسعه کاربردها در کشور داریم. کاربردهای تصاویر ماهواره‌ای را شروع و خیلی از شرکت‌های خصوصی در حال کار روی آن هستند. در چند سال گذشته خیلی از مجموعه‌های خصوصی کشور، به فعالیت در تک‌تک این حوزه‌هایی که عرض کردم، مشغول شده‌اند. الان شرکت‌های معتبر کارکرده‌ای در بحث برآورد سطح زیر کشت محصولات و نقشه و موارد دیگر داریم.

در حوزه داده و مخابرات، شاید مقداری عقب‌تر باشیم. پهنای باندی که در حوزه ماهواره‌های مخابراتی با ماهواره‌های در اختیار خودمان تأمین می‌شود، خیلی جای رشد دارد؛ همچنان باید رشد و توسعه پیدا کند. یکی از برنامه‌های جدی وزارت ارتباطات، توسعه کاربردهای فضاپایه است که هم از طریق ماهواره‌های بومی و هم از طریق ماهواره‌هایی که با مشارکت با کشورهای دیگر تأمین می‌شود، مدنظر قرار می‌گیرد. این کار را از چند سال گذشته شروع کرده‌ایم و امیدوارم بتوانیم که با برنامه‌ریزی دقیق، آن را در دوره فعلی به سرانجام برسانیم.

مدل‌های کشورهای مختلفی را مثال زدید، از مدل شوروی گفتید که مدلی منسوخ است و دیگر کشورها گفتید که هر کدام سعی کرده است در بخشی از فناوری فضایی، مزیت رقابتی به دست بیاورد. در طول این قریب به بیست سال عمر سازمان فضایی کشور می‌بینیم که در دوره‌ای می‌خواستیم روی زیست فضایی تمرکز کنیم، فضانورد بفرستیم و حتی تست‌هایی انجام شد. در مواقعی روی پرتابگر سرمایه‌گذاری کردیم و حالا به سمت ماهواره‌ها رفته‌ایم. کسی که از بیرون نگاه می‌کند، احتمالاً حس می‌کند که برنامه و هدف بلندمدتی وجود نداشته است که مشخص کند تا بیست سال دیگر باید به اینجا برسیم. در کشورهای منطقه، نمونه عجیبی مانند هند را داریم که تنها کشوری است که در اولین پرتاب‌های خود موفق بوده است. کشوری که درست است GDP بسیار بالایی دارد، ولی یک میلیارد و سیصد میلیون نفر جمعیت دارد و آمار و ارقامش به‌قدری عجیب است که تأمین آب و غذای مردمش به‌تنهایی چالش‌برانگیز است، بااین‌حال پیشرفت چشمگیری در فناوری فضایی دارد و به مریخ و ماه هم مدارگرد می‌فرستد و دستاوردهای بزرگی رقم می‌زند. آیا چالش حال حاضر ما، نبود چنین برنامه‌های جامع بلندمدتی است که همه روی آن توافق داشته باشیم؛ یا این‌که نمی‌دانیم می‌خواهیم چه کار کنیم؛ یا به خاطر این است که از همکاری‌های بین‌المللی دور مانده‌ایم؟ تجربه بعد از جنگ سرد نشان داد که حتی امریکا و شوروی (آن زمان) و در ادامه روسیه در ایستگاه فضایی با یکدیگر و سایر کشورها همکار شده‌اند و مزیت‌های همکاری را فهمیده‌اند و همه به این مدل همکاری روی آورده‌اند؛ اما ما که به دلایل سیاسی نمی‌توانیم به این سمت برویم، مجبوریم این کار را کنیم؟ چه راهکارهایی داریم که از این محدودیت‌ها فرار کنیم و گریزی بزنیم؟ مثال آمریکا و شوروی را برای این می‌گویم که این دو ابرقدرت اتمی آن زمان، بارها تا سر فشار دادن دکمه نابودی جهان رفتند، ولی جنگ سرد، جای خود را به رقابت فضایی و بعد به همکاری فضایی داد و نمونه تاریخی مثال‌زدنی را ایجاد کرد که از مسیر فضا می‌شود راهی برای همکاری و حل کردن مشکلات پیدا کرد.

بحث هند، بحث خاص و مفصلی دارد و همکاری آمریکا و شوروی و مدل‌هایی که در همکاری بین‌المللی در عرصه فضایی وجود دارد و نحوه همکاری آن‌ها و این‌که اصلاً آیا همکاری وجود دارد یا نه و این‌که چطور صف‌کشی می‌شود و این‌که می‌خواهیم با کشور خودمان چه کاری کنیم... به‌هرحال باید بر اساس واقعیت‌های میدانی تصمیم‌گیری کنیم. اگر محدودیت‌های تأمین ماهواره نداشتیم و ارتباطات بین‌المللی خیلی بالایی در سطوح فناوری داشتیم، شاید توسعه صنعت فضایی کشور به نحو دیگری رقم می‌خورد.

اگر بخواهیم فنی به مسئله نگاه کنیم، به‌هرحال، صنعت فضایی یک «باید» است و باید در این حوزه کار کنیم. از طرفی دست شما خیلی باز نیست تا از جاهای مختلف، فناوری را به طور مشترک بیاورید یا در پروژه‌های بزرگ بین‌المللی کار کنید. ما در کشور در شرایطی هستیم که هر فردی که بخواهد در صنعت فضایی کار کند باید به سمت توسعه بومی بروند. یکی از دلایلی که توسعه بومی در کشور ما خیلی پررنگ شد، همین واقعیت هایی است که روی زمین داریم. به‌هرحال در خیلی از جنبه‌ها و حتی در عرصه‌ای در زمان‌هایی، همکاری‌های بین‌المللی هم وجود داشته است. در اوایل کار صنعت فضایی که دوران دانشجویی بنده بود، پروژه‌هایی را با کشورهای دیگر جلو رفتند، ولی متوقف ماند. هرکدام به بهانه‌ای، یا پرتاب نشد و یا پرتاب شد و بهره‌ای نبردیم و نتوانستیم بهره‌مند شویم. به‌هرحال حاصل آن همکاری‌های مشترک، نکته مثبتی داشت که برای محققین و دانشمندان ما نقطه شروع خوبی بود و آن‌ها توانستند تا جای ممکن، این بهره‌برداری را داشته باشند؛ ولی تداوم رخ نداد و این عدم تداوم، منجر به آن شد که به سمت توسعه بومی برویم. عقبه ماهواره امید را نگاه کنیم که سال ۸۷ پرتاب شد؛ ماهواره سینا را داشتیم و موضوعات و پروژه‌های دیگری که هیچ‌کدام درنهایت به خروجی ملموسی برای صنعت فضایی ما منجر نشد تا از آن بهره‌برداری کنیم. به همین دلیل، توسعه بومی در دستور کار قرار گرفت و بعدازآن هم ادامه پیدا کرد و الان هم دارد ادامه پیدا می‌کند.

وقتی موجود زنده‌ای را به طور صحیح و سالم بلند کنم و در مدار قرار دهیم و در مدار بگردانم؛ یا به ایستگاه فضایی ملحق شوم و آنجا مستقر کنم؛ یا در مدار بگذارم تا بگردد و برگردد و آزمایش‌های زیستی انجام دهم، فرد بیرونی ممکن است بپرسد که این کجا به کشاورزی و آب‌ونان مردم کار دارد؟ این دقیقاً همان موضوع سرریز فناوری و اکتشافاتی است. یک حوزه اکتشافی است. اصلاً اکتشاف یعنی همان‌که جلو می‌روید تا چیزی را کشف کنید و از دل آن انواع و اقسام ایده‌ها در بیاید و سرریز آن در حوزه‌های دیگر استفاده شود.

ما همیشه تلاش کرده‌ایم که در ارتباطات بین‌المللی از هر روزنه‌ای که پدیدار شود، استفاده کنیم؛ زیرا سرعت پیشرفت ما را بالا می‌برد. پرتاب ماهواره خیام یکی از آن‌ها بود؛ همین‌طور پرتاب ماهواره پارس۱ که ماهواره‌بر خارجی سایوز برای ما در فضا قرار داد. همین‌طور ماهواره‌های ناهید، کوثر و هدهد، ماهواره‌های بومی بودند. ما دوست داریم ارتباطات بین‌المللی داشته باشیم و قطعاً برای ما باعث آورده فنی می‌شود. از سوی دیگر ظرفیت پرتاب‌های ما هم افزایش پیدا می‌کند و ماهواره‌های بیشتری از ما در مدار می‌رود و افزایش تعداد ماهواره‌ها در مدار یعنی کسب تجربه برای ما. مهندس فضایی زمانی می‌تواند خودش را محک بزند که ماهواره‌اش در مدار باشد و داده‌هایش بیاید و تحلیل کند و ببیند ایراد کارش کجا بوده و کجای کارش را باید اصلاح کند. این اتفاق زمانی رخ می‌دهد که تعداد پرتاب‌های داخلی و خارجی زیاد شود. به همین دلیل سعی کردیم پرتابگر خارجی را تا جای ممکن فعال کنیم تا تعداد را بالا ببریم و این ارتباط و مشارکت شکل بگیرد. طی این پروژه‌ها تجربه‌های بسیار ارزشمندی برای ما ایجاد شد.

در بحث ماه، اوایل امسال بود که همکاری خوبی را با کشور چین شروع کردیم و موضوع، رسانه‌ای شد و خیلی خوشحال شدیم که در این مشارکت و برنامه آن‌ها برای سفر به ماه، ایران محموله دارد و داریم آن را طراحی می‌کنیم. این پروژه برای ما آموزش دارد؛ ممکن است بگوییم محموله خیلی بزرگی از نظر جرمی نیست، ولی برای ما بی‌نهایت آموزش دارد و همکاری بین‌المللی خوبی بر اساس آن شکل می‌گیرد. این را بهانه می‌گیرم تا به همکاری گریز بزنم. در حوزه‌های فضایی به‌ویژه در حوزه‌های پرهزینه‌ای مانند برنامه‌های اکتشافات فضایی به سمت ماه و مریخ و کرات، کشورهای پیشرو در این حوزه برنامه‌هایی جدی دارند؛ اما چنین کاری بدون همکاری بین‌المللی شدنی نیست و با تمام وجود، علاقه‌مندیم که در این حوزه همکاری‌های بین‌المللی شکل بگیرد. هر جایی که امکان داشته باشد، خودمان را اثبات می‌کنیم و چانه‌زنی خواهیم کرد. حضور در برنامه چین از این جنبه برای ما ارزشمند بود که ماه‌ها برای طرح تحقیقاتی و طرح قابلیت فنی تیم‌مان با آن‌ها مذاکره کردیم و پرزنت کردیم و داکیومنت دادیم تا این اطمینان حاصل شود که در برنامه فضایی آن‌ها، محموله با ما باشد. کشورهای دیگر هم به همین صورت همکاری می‌کنند. امیدوارم این همکاری، گامی مهم و ارزشمند در پیمودن مسیر پیشرفت باشد.

در حوزه‌های گران‌قیمت فضایی، «کپسول‌های زیستی» جزئی از همین برنامه اکتشافات فضایی است که در کشورهای پیشرفته دنبال می‌شود. ما نمی‌توانیم در این موضوع به صورت گسترده هزینه کنیم. البته نمی‌خواهم این‌طور برداشت شود که توان فنی ما پایین است. سال گذشته جایی در این موضوع صحبت کردم ولی برداشتی منفی از آن تلقی شد. ما در خیلی از حوزه‌ها که مهم‌ترند، بیشتر تمرکز کرده‌ایم؛ اما نباید از این حوزه هم غفلت کنیم. به لحاظ توان فنی، امکانش وجود دارد و در کشور هم افراد علاقه‌مند وجود دارد. دانشکده‌های هوافضا، برق و مکانیک و رشته‌های فنی خوبی داریم که پتانسیل‌های خوبی برای کار و تحقیق در حوزه اکتشافات فضایی و برنامه کپسول زیستی و امثالهم دارند؛ ولی باید موضوعات و مواردی را در اولویت قرار دهیم که هم به اقتصاد و هم بهره‌برداری ارتباط دارند و به خروجی نزدیک‌ترند. البته که در این حوزه‌ها هیچ‌وقت توسعه را تعطیل نمیکنیم، آن‌ها را باید همیشه فعال نگه داریم و محققین خود را آماده کنیم و سعی کنیم که در برنامه‌های بین‌المللی، پروژه‌های مشارکتی و کنسرسیوم‌های جهانی حضور داشته باشیم. هم اکنون هم پروژه کپسول زیستی ما خیلی خوب فرایند طراحی و ساخت را در حال طی کردن است.

دیگر کشورها نیز همین کار را می‌کنند. روسیه و امریکا به آن دلیل به سمت همکاری‌های مشترک می‌روند که اقتضای اقتصادی دارد. آن‌ها می‌گویند که باید به اتفاق همدیگر روی این کار سرمایه‌گذاری کنیم. البته الان صف کشی‌ها در دنیا هم در این حوزه های شکل گرفته است. حتماً اطلاع دارید که برنامه آرتمیس و احداث پایگاه در ماه، برنامه‌هایی است که به نحوی یارکشی در دنیا ایجاد می‌کند. نمی‌خواهم از عرایض بنده بحثی شبیه جنگ قلمداد شود، ولی رقابت داغی است. باید بپذیریم که در عرصه فضایی، رقابت خون و خونریزی نیست ولی شاخ‌وشانه کشیدن در فناوری و بعداً بهره‌برداری اقتصادی خیلی جدی دنبال می‌شود. این صف‌کشی‌ها وجود دارد. هر کس یارکشی خودش را می‌کند، چون موضوع گران‌قیمتی است و باید کشورها در آن سرمایه‌گذاری کنند. البته برخی کشورها به لحاظ فنی جلوترند و جلوتر می‌افتند و طبیعتاً از آن‌طرف هم بهتر می‌توانند در آینده برای خود بهره‌برداری کنند؛ بنابراین، حضور در برنامه‌های اکتشافات فضایی باید مشارکتی باشد و این واقعیت است. در برنامه ده‌ساله فضایی این سیاست را دنبال می‌کنیم که نباید توقفی وجود داشته باشد، ولی سرمایه‌گذاری باید معقول و منطقی باشد چون اگر آن را صفر کنیم، فرصت و زمان زیادی را ممکن است از دست دهیم. ظرفیت نیروی انسانی و نخبگی خوبی داریم که باید در این حوزه کار کنند؛ اما طبیعتاً اولویت با بخش‌هایی است که به خروجی و اقتصاد و نیاز بازار، نزدیک‌تر باشد. این واقعیتی است که باید در این حوزه در نظر بگیریم.

گریزی به برنامه هند بزنم که خیلی آموزنده است. سرمایه‌گذاری هند در حوزه فضایی بالا است و به‌خوبی سرمایه‌گذاری می‌کند. اشتباه نیست اگر بگوییم که هند گرچه در خیلی از شاخص‌ها به خاطر جمعیت بالایی که دارد، نتواند استانداردهای زندگی را برای همه افراد تأمین کند؛ ولی حوزه صنعت فضایی خود را به‌هیچ‌وجه کمرنگ نکرده و به خوبی سرمایه‌گذاری می‌کند و سال‌ها است که جزء کشورهایی است که عدد و رقم‌های بالایی در این حوزه سرمایه‌گذاری می‌کند. می‌دانیم هیچ موفقیتی شانسی نیست. موفقیت با شکست به وجود می‌آید و راه موفقیت از درون شکست‌ها می‌گذرد. شاید بگوییم که پرتابش موفق بود، مشارکت‌های بین‌المللی خوبی هم دارند، در این شکی نیست. ولی به‌هرحال می‌دانیم تلاش زیادی کرده‌اند. هر پرتاب موفقی که می‌بینیم، می‌دانیم که شب‌بیداری‌ها و زحمت‌ها و مرارت‌ها و شکست‌ها و شاید توسری‌خوردن هایی وجود داشته است که معمولاً خیلی وقت‌ها برای مهندسین رخ می‌دهد که ممکن است بگویند من این بازی را باختم و نتوانستم پرتاب را درست انجام دهم. این‌ها اتفاق افتاده است، ولی از طرفی آن موفقیت‌ها را هم باافتخار مطرح می‌کنند. هند اتفاقاً از این حیث، خیلی عبرت‌آموز است. هم سرمایه‌گذاری خوبی می‌کند و هم ظرفیت نیروی انسانی خوب و ارزشمندی دارد و آن جمعیت بالا را هم که در اختیار دارد. می‌دانیم مهندسین بسیار خوبی در آسیای شرقی و جنوب شرق در آن منطقه وجود دارند. الان در دنیا، هند و چین عبرت‌آموزند و مطالعه هند در این زمینه آموزنده است. در حوزه فناوری، علیرغم همه مشکلاتی که اشاره کردید، به‌خوبی سرمایه‌گذاری می‌کند.

ما در این مدت آن‌قدر که باید، روی صنعت فضایی سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم و ...

جمله مثبت آن را بگویم. از بیشتر و بیشتر سرمایه‌گذاری در صنعت فضایی خوشحال و راضی باشیم. برخی اوقات یک سری جملات و عبارات را می‌بینیم که مثلا اگر این پولی را که اینجا سرمایه‌گذاری می‌کنیم، در جایی مانند کشاورزی می‌بردیم، چه ها می‌شد. این حرف نادرست است. نباید سیب و گلابی را باهم مقایسه کرد. خیلی باهم تفاوت دارند. سرمایه‌گذاری در صنعت فضا «باید»ی برای آینده است. بعد می‌گویید نمی‌خواهم در آن سرمایه‌گذاری کنم. پس روی ارتباطات هم سرمایه‌گذاری نکنید و بگویید یه جایش روی آب سرمایه‌گذاری می‌کنم. باید سرمایه گذاری در موضوعات آینده ساز از جمله صنعت فضایی، هوش مصنوعی و ... بسیار جدی دنبال شود و در این حوزه کم نگذاشت. بلکه افتخار کنیم به سرمایه گذاری در یکی از راهبردی ترین و فناور محور ترین موضوعات که نقش کلیدی در اقتصاد و مدیریت کلان و غیره بازی میکند.

ما در کشور احتمالاً به اندازه صنعت هسته‌ای روی هیچ‌چیزی سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم. سؤال اینجا است که اگر کسری از این زمان و هزینه‌هایی را که برای فناوری هسته‌ای گذاشته بودیم، برای فناوری فضایی اختصاص می‌دادیم ...

از این سؤال برداشت سیاسی و احتمالا نادرست میشود کرد. نمی‌توانم به دقت آن را پاسخ دهم، چون واقعا اشراف اطلاعاتی لازم و در نتیجه صلاحیت آن را ندارم و لذا پاسخ را واقعا نمی‌دانم! از عدد و رقم سرمایه گذاری های هسته ای هم بی اطلاعم اما فقط تاکید میکنم همه حوزه های فناوری برای کشور ضرورت دارد و برخی حوزه ها مانند فضایی بسیار در زندگی آینده نقش بازی خواهد کرد. حوزه هسته ای هم بسیار برای کشور ضروری است هم انرژی و هم کاربردهای آن در بحث های پزشکی و کشاورزی و غیره. انرژی یک موضوع حیاتی برای کشور است که باید هزینه تامین آن از طرق مختلف، آینده کشور و دنیا، آلایندگی ها و ... همه را در نظر گرفت.

صرفاً عدد می‌گویم که اگر ده درصد آن را می‌گذاشتیم، آیا جایگاه بهتری نداشتیم؟

به عنوان عضوی از اکوسیستم فنی کشور این را می‌گویم که اگر در حوزه‌های فناوری‌های نوین و فناوری‌های جدید سرمایه‌گذاری شود، آینده آن‌ها خیلی درآمدزا است. هرچقدر به حوزه‌ای سخت‌تر و مشکل تر برسید، یعنی پیچیده‌تر است و بعداً با قیمت بالاتری می‌توانید آن را بفروشید. این قاعده در حوزه‌های فنی، کلی است. اگر یک تومان برای رسیدن به محصولی هزینه کنید و آن محصول سطح تکنولوژی بالایی داشته باشد، ۴ تا ۱۰ برابر آن را می‌فروشید. ولی آن «یک تومان» سرمایه‌گذاری‌اش کار سختی است، باید هزینه کنید و زحمت بکشید، باید وقت بگذارید.

شاید بهتر باشد که با عدد و رقم بگوییم. محصولی که ارزان‌سازترین کشورها در زمینه ساخت ماهواره می‌فروشند، مبلغی که برای ساخت خودش هزینه شده است، شاید یک‌پنجم تا یک‌دهم هزینه فروشش باشد. اختلاف در این حد است، ولی می‌دانیم که آن مقدار هزینه را باید انجام دهد. بعضاً ممکن است چندین سال عذاب بکشد، ولی باید اراده کند، باید برنامه داشته باشد، برنامه‌اش تداوم داشته باشد و شل‌کن سفت‌کن نباشد. اگر قرار باشد سرمایه‌گذاری کند، به صورت پایدار و یکنواخت انجام شود و هیچ‌وقت بالا و پایین نشود. مدیریت کلان هر صنعت های‌تکی باید ثبات داشته باشد؛ در غیر این صورت اگر تابع شرایط اقتصاد و سیاست و خیلی چیزهای دیگر باشد، به آن هدفی که قرار است، نمی‌رسد. مسیر سختی است و افرادی که در آن مسیر شروع به کار کرده‌اند، باید خیالشان راحت باشد که در آن مسیر سخت قرار نیست هی شل‌کن سفت‌کن شود. فرد به قدر کافی از انجام کار سخت فرار می‌کند، حالا کسی که کار سختی را شروع کرده است، اگر قرار باشد هی شل‌کن سفت‌کن شود و با تغییر سیاست‌ها تغییراتی در آن رخ دهد یا پول کمتری تزریق شود، طبیعتاً آن فرد فرار می‌کند و می‌گوید بروم کار ساده‌تر را انجام دهم، چرا خودم را عذاب بدهم؟ این حرفی که می‌گویم، شما نگویید فضا، بگویید هر حوزه فناوری پیچیده‌ پر ریسک پردردسر مانند فضا، همین‌طور است. هسته‌ای از این حیث هم وضع مشابهی دارد. یکی از مختصات در صنعت فضایی، تزریق سرمایه است. هرچقدر بیشتر شود، مسیر سریع‌تر طی می‌شود؛ صدالبته که خیلی چیزهای دیگر هم این وسط لازم است.

شطرنج فضایی در خاورمیانه: ایران چگونه برای آینده آماده می‌شود؟

الان در برنامه‌ای که برای توسعه صنعت فضایی تدوین می‌کنید، مزیت رقابتی کشور را روی چه چیزی گذاشته‌اید؟

نیروی انسانی بسیار خوبی که دارد. این را بگویم که در هر زمینه پیچیده فناوری، مزیت اصلی ما نیروی انسانی‌مان است؛ چون به دست آوردن و تأمین کردن زیرساخت سخت است، ما هم در تحریم هستیم و آسان نیست. یک سری ثروت‌های خدادادی داریم، ولی اگر نیروی انسانی قوی نداشته باشیم، آن ثروت‌های خدادادی را هم با قیمت کمی از دست می‌دهیم. مزیت اصلی ایران، چند میلیون دانشجو در هر زمینه‌ای است، چه مدیریتی، چه فنی و چه اجتماعی و سایر علوم. نیروی انسانی خیلی مهم است. البته این کار فقط برعهده سازمان فضایی ایران نیست، کاری ملی و میان‌دستگاهی است و دستگاه‌های مختلف از آموزشی و حمایتی مانند معاونت علمی ریاست جمهوری و وزارت خانه‌های مختلف، همه باید به هر نحوی پای کار بیایند تا ظرفیت نیروی انسانی خود را درست به کار بگیریم. بخشی از آن می‌شود تربیت در دبستان که آرام‌آرام به مقاطع راهنمایی و دبیرستان و غیره توسعه می‌یابد و هرچه بالاتر می‌رود، تربیت بهتری شکل می‌گیرد و فرد برای کار سنگین داخل کشور آماده شود. از آن‌طرف تا دانشگاه، برنامه منسجمی وجود داشته باشد که بعد از دانشگاه و فراغت از تحصیل به شرکت‌های دانش‌بنیان و نهادهایی برسیم که واسطه شوند تا دانشجویی که تربیت شده و از دانشگاه بیرون آمده است، درگیر کار شود و پروژه‌های بزرگ تعریف کند. این مزیت اصلی است. این واقعیت است. البته منابع ارزشمند دیگری هم داریم، در کشور انرژی داریم و مهد منابع زیرزمینی و انرژی هستیم، این‌ها به کمک می‌آیند؛ ولی اصل داستان همین است که گفتم.

متأسفانه این مزیت رقابتی که گفتید، به صادرات اصلی کشور تبدیل شده است.

از این موضوع خیلی ناراحتم. نمی‌خواهم با عینک سیاسی به مسئله نگاه کنم، ولی باید آن را درست کنیم. مسئله مهمی است. بخش زیادی از این مشکل در تربیت نیروی انسانی در مقاطع پایین تر تحصیلی ریشه دارد. این سخن را در مقام «معلم» می‌گویم و نه به‌عنوان مسئول سازمان فضایی. هرکسی در جایی مسئولیتی دارد. به‌عنوان معلم باید نوع تربیت بچه‌هایمان را عوض کنیم. بچه‌هایمام باید شرایط کشور را متوجه شوند و بدانند که ماندن و کار کردن و سختی کشیدن، افتخار است؛ باید آن را به عنوان «هدف مقدس» برای افراد تعریف کنیم. این را به‌عنوان مسئول سازمان فضایی نمی‌گویم، به‌عنوان یک معلم عرض می‌کنم، این هدف باید نهادینه شود. ممکن است از عرایض بنده برداشت سیاسی شود، اما این برداشت را نکنیم. معلمی حرفه من است. آیا چنین کاری کرده‌ایم؟ آیا در دانشگاه چنین تربیتی اتفاق می‌افتد؟ با این پروژه‌های صنعتی جدی که مثلا به سوی سازمان فضایی می‌آید، چقدر ظرفیت نیروی انسانی و دانشگاهی و مراکز تحقیقاتی و شرکت های دانش بنیان را درگیر حل مسئله کرده‌ایم؟ البته که مدل ذهنی خودم را برای درگیر کردن دانشگاه و شرکت ها و حل مسئله دارم که می‌توانیم در موردش صحبت کنیم؛ اما باید کاری کنیم که اکوسیستم از بدو حضور تربیتی فرد شکل بگیرد؛ از ابتدای داستان که فرد وارد مدرسه می‌شود تا زمانی که به چرخه خدمت می‌رسد و تا زمانی که محصول را می‌سازد، باید روی این قضیه خیلی کار کنیم.

مانع، خود ماییم. پول، مانع است؛ ولی فرهنگ باز مهم‌تر است. من باید بپذیرم که این مسیر، مسیر سخت و پر پیچ‌وخمی است. به قول عرفا باید به حق‌الیقین برسیم و به اینجا برسیم که اگر نمی‌خواهیم ریسک کنیم و اگر از شکست و باخت می‌ترسیم، اصلاً بهتر است در این عرصه پای نگذاریم.

دوباره به هند گریز بزنیم. هند روی این موضوع به‌خوبی کار کرده است. چین در این زمینه فوق‌العاده کار کرده است. چین هم به همین شکل. اگر می‌بینیم الان اتفاقاتی می‌افتد، به این دلیل است که در این زمینه به‌خوبی کار می‌کنند. بالاخره ما هم باید به آن‌ها توجه کنیم. برآیند کاری ما در حال حاضر خیلی مثبت نیست... این فرمایشی که می‌گویید صادرات نیروی انسانی داریم، بخش مهمی به این دلیل است. از طرفی باید اکوسیستم را ایجاد کنیم و باید پروژه به بخش خصوصی بدهیم. من به عنوان سازمان فضایی تمام تلاش خود را می‌کنم تا ظرفیت بخش خصوصی را به هر نحو به کار بگیرم و پروژه‌های بزرگ ملی تعریف کنم. خیلی از پروژه‌ها را به بخش خصوصی واگذار کرده‌ایم و این مسیر ادامه دارد. به عنوان مسئول سازمان فضایی، می‌دانم که نظر وزیر و دولت و رییس جمهور محترم، معاون اول هم همین است که تا می‌توانیم، پروژه‌ها را به بخش خصوصی بدهیم و برون‌سپاری کنیم. در نظر مجلس هم همین‌طور است. ولی آن‌طرف هم باید این فکر در جامعه تزریق شود و این اکوسیستم شکل بگیرد. صحبت کردن در مورد این قضیه بعدهای مختلفی دارد، شاید در این زمان کوتاه گفت‌وگو نتوانیم در مورد همه آن صحبت کنیم.

شما می‌فرمایید که یک سری مشکلات تربیتی وجود دارد. راه‌حل دیگر می‌تواند این باشد که نیروی انسانی را برای آموزش بفرستیم و شرایطی را فراهم کنیم که آن‌ها برگردند و بتوانند کار خود را انجام دهند. خیلی از دوستان، رفته‌اند و برنگشته‌اند. شما هم چنین هم‌کلاسی‌هایی داشته‌اید. مشکل‌شان این است که الان برای چه برگردم وقتی هزار و یک مشکل پایه‌ای‌تر وجود دارد و استعداد و توان مرا هدر می‌دهد. حتی الان صحبت‌هایی از دوگانگی حاکمیت و ملت مطرح شده و ادبیات آن بین مسئولان قدیمی و جدید در حال شکل گرفتن است. فکر نمی‌کنم هیچ ایرانی دوست نداشته باشد که به کشور خودش برگردد. فارغ‌التحصیلان قدیمی دانشگاه‌هایمان که یک‌عمر در کشوری خارجی سرمایه‌ای جمع کرده‌اند، می‌گویند ای کاش می‌توانستیم برگردیم و کاری برای کشور انجام دهیم. این عشق در دل این افراد هست. تجربه چین و هند را مثال زدید، چین گذار مهمی از تحکم ایدئولوژی حزب کمونیست به تحول اقتصادی جدید داشت و هند ماجرای دیگری داشت. فکر می‌کنید راهکاری که متناسب ایران باشد، چیست؟

من در این موضوع صاحب‌نظر نیستم و بیشتر تجربه زیسته خودم را مرور می‌کنم. اکوسیستم باید شکل بگیرد. اکوسیستم یعنی شما از بدو ورود فرد به دوره آموزشی تا زمانی که آن فرد در جاهای مختلف از دولت و بخش خصوصی و نهادهای حاکمیتی و... خدمت می‌دهد و درنهایت از چرخه خدمت خارج می‌شود، باید مجموعه اکوسیستمی در هر حوزه از حوزه فضایی و پزشکی و حوزه‌های مختلف شکل بگیرد تا آن اکوسیستم، جاذبه ایجاد کند و فرد از ابتدا جذب آن شود و تربیت شود و رشد پیدا کند تا زمانی که از آن خارج می‌شود. در این اکوسیستم، ما قانون و مقررات داریم. نهادهایی داریم که پروژه تزریق می‌کنند. هرکدام از این‌ها اگر درست نباشند، آن اکوسیستم شکل نمی‌گیرد و اگر شکل بگیرد، زود ناپایدار می‌شود و از این می‌رود. تربیت هم هست، یعنی آدم‌ها باید با فکری تربیت شوند که به کشورم وفادار باشم و کار کنم و سختی‌ها را تحمل کنم. درست است که کشور من شرایط خاصی دارد، اما باید در ذهن من برود که نسبت به این کشور مسئولم و باید این کشور را رشد دهم، باید این فداکاری را بکنم و این سختی را باید بکشم. این‌ها هم هست.

باید برای آدم‌هایی که بیرون از اکوسیستم هستند، جاذبه ایجاد کنیم که آن‌ها بیایند و سرمایه‌گذاری خوب باشد و رونق داشته باشد و چرخ بچرخد. صادرات باید صورت بگیرد، چون بازار فقط داخل نیست. همه بازارهای دنیا به‌ویژه در صنعت فضایی به نحوی به هم متصلند. فرض کنید یک منظومه ماهواره‌ای اگر نتواند به کشورهای دیگر خدمت برساند، چرخ اقتصادش نمی‌چرخد. مگر دولت چقدر می‌تواند سرمایه‌گذاری کند؟ سرجمع باید تمام تلاش خود را بکنیم تا اکوسیستم شکل بگیرد. در این مسیر، هرکسی یک مسئولیتی پیدا می‌کند. یکی مسئولیت حمایتی، یکی مسئولیت آموزش نیروی انسانی و یکی مسئولیت ایجاد انگیزه‌های درونی بین آدم‌ها و تربیت و... را ایفا می‌کند.

اگر این اتفاق بیفتد، در همه زمینه‌ها رشد خواهیم کرد. چون زمینه‌های مختلف به هم متصلند، نمی‌توانید بگویید فضایی را درست می‌کنم و بقیه چیزها را رها می‌کنم. همه‌چیز باید باهم درست شود. اگر فرهنگ عمومی شما رشد نکند و به «عرق ملی» که فرهنگ عمومی در سطح جامعه است، بی‌توجهی کنید یا نزدیکی مردم را به بدنه حاکمیت تقویت نکنید، این‌ها باعث می‌شود آن اکوسیستم شکل نگیرد و ناپایدار شود. بالاخره این‌ها باید بتوانند با هم و در کنار هم کار کنند. بحث من این است.

ما در سازمان فضایی باید هم‌وغم خود را روی تعریف پروژه‌های بزرگ فضایی و واگذاری پروژه به مراکز تحقیقاتی و بخش خصوصی بگذاریم تا بخش خصوصی بتواند نیروی انسانی تربیت کند. باید با آموزش‌وپرورش کار کنیم تا حوزه صنعت فضایی، نجوم و فضا و موضوعات های‌تک از این دست، در بدنه مدارس و در آموزش‌وپرورش و در ذهن بچه‌ها، جاری و ساری شود و به عنوان هدفی اصلی قرار داده شود. با مجموعه وزارت فرهنگ، با کانون‌ها و نهادهای فرهنگی که کار فیلم و سریال و انیمیشن انجام می‌دهند باید ارتباط بگیریم. مجموعه‌ای از این اقدامات را در سازمان انجام می‌دهیم و ترتیب داده‌ایم. با خیلی جاها تفاهم‌نامه داریم. تفاهم‌نامه‌ای با معاونت علمی داریم برای ایجاد هسته‌های فناور دانشگاه در حوزه‌های صنعت فضایی که چند ماه پیش امضا شد. در حال گرفتن طرح از دانشگاه‌ها هستیم. از دانشگاه‌هایی که در حوزه صنعت فضایی و هوافضا فعالند، پیشنهاد می‌گیریم که این هسته‌ها در داخل شکل بگیرد. این کارها سمت ما انجام می‌گیرد. در جاهای دیگر هم به همین شکل باید رخ دهد. تعداد زیادی نخبه در خارج از کشور داریم، چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه فرهنگی و اجتماعی، باید جاذبه کلی در کشور ایجاد شود. وقتی نخبه خارج از کشور است و بیرون رفته، جاذبه این‌طرف برداشته شده و جاذبه آن‌سو، فرد را جذب خود کرده است. باید جاذبه این سمت را مقداری قوی کرد. ممکن است به لحاظ فناوری نتوانیم جذابیت ایجاد کنیم؛ ولی به لحاظ اجتماعی و فرهنگی و ملیتی باید کاری کنیم که آن فرد به‌واسطه جاذبه، دلش بتپد و بگوید سختی‌ها را بیشتر تحمل می‌کنم، ولی در عوض از جاهایی از وجودم در ذهنم و قلبم به آرامش می‌رسم. این کار هم فقط بر عهده سازمان فضایی یا نهادی مانند ما نیست؛ خیلی مجموعه‌های دیگر باید بیایند و به هم کمک کنند.

سوابق تحصیلی درخشان‌تان، شما را خواه‌ناخواه در رده نخبگان قرار می‌دهد. مدت‌ها بود که حضور نخبگان در مدیریت کشور با مقاومت‌هایی روبه‌رو بود. جریان نخبگان کشور قدمت زیادی ندارد و موج نخست آن‌ها الان در چهل‌وچند سالگی هستند، مانند شما یا دکتر مدنی زاده در سمت وزارت اقتصاد است. نه این‌که جسارت کنیم نسبت به بقیه مسئولین؛ اما ایده‌ای بود که ما این همه سرمایه‌گذاری در مدارس سمپاد و دانشگاه‌های برتر و المپیادها می‌کنیم و سهم عمده‌ای از آن‌ها به خارج از کشور می‌روند و برنمی‌گردند. تعدادی هم اینجا می‌مانند یا از خارج بر می‌گردند، چرا این‌ها را به خدمت نگیریم؟ سؤال مشخصم این است که آیا اصلاً نخبه به کار مدیریت اجرایی یا کار دولتی می‌آید، آیا بهتر است که در بخش خصوصی باشد و برایش تسهیلگری رخ دهد یا شرایط دیگری برایش فراهم شود؟ برخی از آن‌ها حتی به دانشگاه می‌آیند تا عضو هیئت‌علمی شوند، اما به‌قدری اذیت می‌شوند که فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند و بر می‌گردند. شما به عنوان فردی که هم دوستان زیادی داشته‌اید و هم خودتان در این جمع هستید و مانده‌اید و تحصیلاتتان در این کشور بوده و جزو نمونه‌های کمیاب هستید، فکر می‌کنید مشکل کجاست؟ آیا بهتر نیست که برایشان شرایط فراهم کنیم تا خودشان به صورت ارگانیک رشد پیدا کنند و راه خود را بیابند؟

البته من خودم را جزء نخبگان حساب نمی‌کنیم. ولی دوستان لطف دارند. به‌هرحال هرکسی را بهر کاری ساخته‌اند. یکی در تعلیم و تربیت ممکن است نخبه باشد ولی در مدیریت خروجی خاصی نتواند داشته باشد. ممکن است یکی دیگر در زمینه فنی، مهندس و تکنسین یا فرد فنی بسیار قوی باشد، ولی وقتی در جمعی قرار بگیرد، نتواند آن جمع را مدیریت و رهبری کند. هر نقش نیازمند مهارت‌هایی است. البته از این نکته تربیتی هم نباید غافل شد که برخی از مهارت‌ها را به بچه‌ها آموزش نمی‌دهیم. مهارت‌های عمده‌ای را که برای رهبری و مدیرتی کلان وجود دارد، آموزش نمی‌دهیم. این را باید بپذیریم.

من سه فرزند در سه مقطع مختلف دارم: متوسطه اول و دوم و ابتدایی. همه این‌ها را می‌بینم. اگرچه آن‌ها به مدارس خیلی خوبی می‌روند، آن مدارس هم زحمت می‌کشند، اما آیا مگر همه مدارس این مهارت‌ها را آموزش می‌دهند؟ آیا همین مدارس خوب، واقعاً دارند آن مهارت‌های لازم را برای رهبری، مدیریت و کار تیمی آموزش می‌دهند؟ این روند را با کشورهایی مقایسه کنیم که در این موضوع پیشتازند. می‌بینیم که مهارت‌ها از سطوح پایین آموزش داده می‌شود که باهم کار گروهی کنند. برخی افراد استعداد ویژه‌ای در بحث رهبری و مدیریت دارند. این‌ها شناسایی می‌شوند و آن آموزش‌های ویژه‌تر را می‌بینند. خیلی وقت‌ها این آموزش‌ها در دل مدارس گم است؛ درحالی‌که در دیگر کشورها دانش‌آموزان به صورت خودکار، جذب آن آموزش‌ها می‌شوند.

به سراغ مفهوم زیست‌بوم و اکوسیستم برویم. همه این اتفاقات در اکوسیستم به صورت روتین می‌افتد و فرد رشد و ترقی می‌کند. بله، همین الان نخبگانی در کشور وجود دارند که می‌توانند در سطوح مدیریتی وارد شوند و بدرخشند؛ پتانسیلش را دارند و آموزش‌هایش را دیده‌اند، علاقه‌مندی‌ها و استعدادهای ذاتی دارند و باید آموزش هم بدهیم. الان باید به مدارس برویم؛ چرا که این آموزش‌ها در مدارس خیلی مهم است و بعد از آن باید به دانشگاه برویم تا افراد، مهارت‌های رهبری و مدیریتی کلان کسب کنند و بتوانند این مسائل را در دست بگیرند. در دانشگاه باید مهارت‌های حل مسئله را تقویت کنیم. بچه‌های ما مسئله‌های فرضی را به‌خوبی حل می‌کنند. به عنوان یک دانشگاهی به همه همکارانم احترام می‌گذارم، ولی چه مقدار از این مسائل، مسئله روز کشور است؟ حل مسئله روز کشور تا چه‌اندازه ارزش محسوب می‌شود؟ آیا نظام آموزشی ما سرجمع برای حل مسائل کشور، تخصیص‌شده کار می‌کند؟ واقعاً چنین چیزی را باید از خودمان بپرسیم که آیا همه دانشجوهای ما یکی از مسائل جدی کشور را حل می‌کنند؟

البته نمی‌گویم که از آن‌طرف بوم بیفتیم. موضوعات خالص علمی و فنی، مجرد و انتزاعی زیادی داریم که باید از الان روی آن‌ها کار کنیم و فکرها را تربیت کنیم و رشد دهیم؛ ایده‌های خلاقانه را در بیاوریم و فقط در بستر حل مسئله خودمان نمانیم، زیرا اگر بمانیم، آنجا هم خطراتی وجود دارد، ولی مراقب باشیم که عمده وقت و ظرفیت‌مان را باید برای حل مسائل خودمان بگذاریم. اینجاست که نخبه درگیر می‌شود. فرد مستعدی که پتانسیل نخبه شدن دارد، زمانی ماندگاری‌اش در کشور زیاد می‌شود که بداند در این کشور به کار می‌آید و در این کشور می‌تواند مسئله حل کند. در این صورت ماندگاری او بسیار افزایش پیدا می‌کند. این تجربه زیسته بنده است. خیلی از افراد به آن دلیل می‌گویند رهایش کن و بگذار برویم که شک دارند بتوانند در کشور مثمر ثمر واقع شوند یا مسئله‌ای را حل کنند. اگر ما به عنوان جایگاه سازمان فضایی و مسئولینی که در کشور مسئله تعریف می‌کنند و مسائل را از دل دستگاه‌هایشان بیرون می‌کشند، بتوانیم بسترهایی را فراهم کنیم تا این افراد، مسئله حل کنند و درگیر شوند، روحیات و نگاهشان عوض می‌شود و به این باور می‌رسند که این دانش و مهارت و فنی را که به دست آورده‌ام، می‌توانم به کار بگیرم و مسائل کشور خودم را حل کنم. در آن صورت عرق ملی هم تقویت می‌شود و فرد فکر می‌کند که وقتی می‌توانم با مقداری سختی و نداری، مسئله داخلی خودم را حل کنم و کیف آن حل مسئله را ببرم، بمانم و کار خود را انجام دهم.

صدالبته اکوسیستم یا همان زیست‌بوم خیلی مهم است. نبود زیست‌بوم باعث ایجاد ناپایداری در ماندن می‌شود. افراد تا جایی می‌مانند که فکر کنند مفیدند. اگر فرد یک‌بار دو بار ناملایماتی را تحمل کرد، بعدش ممکن است بگوید رهایش کن، عطایش را به لقایش بخشیدیم. ما را نمی‌خواهند. این عبارات را خیلی‌ها مطرح می‌کنند. از همین بچه‌های بااستعدادی که در دانشگاه‌های ما درس می‌خوانند، این را می‌گویند که اگر کسی مرا می‌خواست این‌طور برخورد نمی‌کرد. البته معتقدم که در نظام تربیتی‌مان باید اصلاحی شود تا بچه‌هایمان مقداری جنگنده‌تر شوند. این‌که «تو را نمی‌خواهند» وجود ندارد. همیشه به دانشجویان می‌گویم شما نباید بگویید «مرا نمی‌خواهند»؛ معلوم است که کسی تو را نمی‌خواهد. تو باید خودت را به آنجا بقبولانی که مسئله‌ات بدون من قابل‌حل نیست! آن سمت هم باید تلاش کرد که نگاه درست در تربیت آن فرد بنشیند.

سازمان فضایی کشور در ساختار حاکمیتی و اداری خود، چند بار جایگاهش عوض شده است. زمانی معاون رئیس‌جمهور بود و الان زیرمجموعه وزارت ارتباطات است. بهترین جایگاه حاکمیتی این سازمان کجا می‌تواند باشد؟ الان که زیرمجموعه وزارت ارتباطات است، آیا ناخوداگاه جنبه‌های کاربردی و حوزه‌های ارتباطی روی بقیه کاربردهایی که ممکن است صنعت فضایی برای بقیه مسائل کشور داشته باشد، سایه نمی‌اندازد؟

حوزه فضایی در کشور ما حوزه توزیع‌شده‌ای است. بازیگران مختلفی در نهادها داریم که قدرت هرکدام از آن‌ها بسیار بالا است. توزیع‌شده به این مفهوم است که بازیگرانی تعیین‌کننده داریم که هم قدرت دارند، هم پول و هم توان تصمیم‌گیری و اجرا. در برخی کشورها این‌طور نیست و حوزه فضایی متمرکز است؛ یک نهاد وجود دارد که عمده کارخانه‌های صنعت فضایی، دانشگاه‌ها و... با آن کار می‌کنند. کشور ما این‌طور نیست. مجموعه وزارت ارتباطات را داریم که سازمان فضایی در آن قرار گرفته است. مجموعه وزارت دفاع و سازمان صنایع هوافضا و مجموعه نیروهای مسلح، تشکیلات بزرگی را در صنعت فضایی برای خود دارند. دانشگاه‌ها کمتر، ولی از همین‌ها خوراک می‌گیرند. معاونت علمی را داریم که مجموعه شرکت‌های دانش‌بنیان را هماهنگ می‌کند و هرچند مستقیما در صنعت فضایی حضور ندارد، اما نقش‌آفرینی جدی در این زمینه دارد. در چنین مجموعه‌هایی، وجود یک شورای عالی و نهادی در بالادست که به لحاظ اجرایی بتواند این‌ها را باهم هماهنگ کند، خیلی واجب است.

در کشور ما بر اساس قانون وزارت ارتباطات، این شورا پیش‌بینی شده است؛ شورایی که رئیس‌جمهور، رئیس آن است و در نبود رئیس‌جمهور، با حضور معاون اول برگزار می‌شود. در این شورا، نماینده‌های نهادهای مختلف حاضرند و برنامه فضایی کشور و برنامه کلان صنعت فضایی کشور در آن شورا پخت‌وپز می‌شود و توسط رئیس‌جمهور به دستگاه‌های مختلف ابلاغ می‌شود. در پاسخ به سؤال شما که جایگاه صنایع فضایی و سازمان فضایی در مجموعه وزارت ارتباطات به چه صورتی اصلاح می‌شود، می‌توان گفت که آن شورا، این نقش مهم حاکمیتی را بازی می‌کند و به‌نوعی سازمان فضایی را که به عنوان معاونت وزارت‌خانه مطرح می‌شود، به این طریق حمایت و جبران می‌کند. البته سازمان فضایی هم دبیرخانه آن شورای عالی است و از این حیث، به بالاترین ارکان سیاست‌گذاری در صنعت فضایی ایران دسترسی دارد. در برخی کشورها چنین چیزی نیست. البته معمولاً در اغلب کشورها، رئیس‌جمهور یا نخست‌وزیر در عرصه‌های های‌تک ورود می‌کند. مثلا ساختار روسیه را داریم که می‌بینیم خود رئیس‌جمهور به روس‌کاسموس (آژانس فضایی روسیه) نگاه و نظر دارد. در کشور ما، جایگاه با این روش جبران می‌شود و تا الان هم با این روش جبران شده است. بخصوص در سال‌های اخیر، حضور شخص رئیس‌جمهور در آن جایگاه بسیار کمک‌کننده بوده است. گرچه سازمان فضایی به عنوان نهادی ذیل یک وزارت‌خانه محسوب می‌شود، اما به‌واسطه دسترسی به آن شورا، جایگاهش تقویت می‌شود و به لطف دسترسی به رئیس‌جمهور، الان بین بازیگران صنعت فضایی، جایگاه سازمان فضایی، بالاتر محسوب می‌شود. طبیعتاً تقویت جایگاه همیشه کمک‌کننده است. اگر بنا نباشد شورایی وجود داشته باشد یا آن شورا نقش خود را کمرنگ بازی کند، به هر طریق، فرمایش شما جدی می‌شود.

البته نکته دیگری هم وجود دارد. باید بپذیریم حوزه ارتباطات فضاپایه، حوزه‌ای بسیار پررونق در صنعت فضایی است. قبل‌تر هم گفتم که بزرگ‌ترین بخش افتصادی این حوزه، حوزه ارتباطات است که پردرآمدترین بخش صنعت فضایی محسوب می‌شود. اتفاقاً آن بخشی که وزارت ارتباطات تقویت می‌کند و روی آن انرژی می‌گذارد، بخش خوب و پررونق حوزه صنعت فضایی است. البته در سازمان فضایی، تمام حوزه‌های صنعت فضایی را، منهای حوزه پرتابگر که به طور ویژه در اختیار نیروهای مسلح و مجموعه وزارت دفاع است، مدیریت می‌کنیم و پروژه تعریف می‌کنیم. در حوزه اکتشافات فضایی و ماهواره‌های سنجشی، پژوهشگاه فضایی و بخش خصوصی و مجموعه گروه فضایی صاایران پروژه دارند و پروژه‌هایشان را سازمان فضایی تعریف کرده است. این فعالیت‌ها هم به واسطه همان اتصال سازمان فضایی به شورای عالی فضایی و دبیرخانه شورای عالی فضایی است؛ بنابراین، حضور سازمان فضایی در مجموعه وزارت ارتباطات باعث کمرنگ شدن حوزه‌های دیگر نشده؛ اما باعث تقویت و نگاه ویژه به حوزه ارتباطات فضایی شده است که اتفاقاً بخش پررونق و بزرگ صنعت فضایی محسوب می‌شود.

شطرنج فضایی در خاورمیانه: ایران چگونه برای آینده آماده می‌شود؟

بعضی وقت‌ها اتفاق‌های ضدعلمی به اسم پروژه علمی می‌افتد که بعدها به آبروریزی منتهی می‌شود، مثل کرونایاب مستعان. در سازمان فضایی، چه سازوکاری را پیش‌بینی کرده‌اید که به چنین دام‌هایی نیافتیم؟

به‌هرحال چنین مشکلاتی وجود دارد. خاطرات زیادی هم در این موضوع داریم که برخی شرکت‌ها ادعاهایی می‌کنند و موضوعات و روش‌هایی مطرح می‌کنند. خود من گاهی مورد اتهام قرار گرفته‌ام. به‌هرحال تمام تلاش ما بر این است که مبتنی بر علم و دانش و فناوری حرف بزنیم. اگر پیشنهاد یا طرح و موضوعی می‌آید، با بدنه دانشگاهی ارتباط نزدیک و خوبی داریم. پروژه‌های مختلفی را با همکاری خوبی که با معاونت علمی داریم، برای فعال شدن هسته‌های فناوری در دانشگاه‌ها در دست تعریف داریم. همیشه از بدنه مشاوره دانشگاهی استفاده کرده‌ایم. هیچ دوره‌ای نبوده که سازمان فضایی از این مشاوره دانشگاه های خبره بی‌بهره باشد. معمولاً این مشاوره‌ها هم در بحث نظارت و هم اجرای پروژه‌ها پررنگ است؛ در دوره‌ای هم در بحث اجرای پروژه‌ها خیلی پررنگ بودند. در اوایل تشکیل سازمان، تربیت نیروی انسانی در آن ایام صورت گرفت و الان این اکوسیستم، به طریق دیگری هدایت و مدیریت می‌شود. ارتباط با بدنه دانشگاهی طبیعتاً جلوی برخی از این موارد را می‌گیرد.

از سوی دیگر، کارگروه‌های متعددی در ذیل شورای عالی فضایی داریم. شورای عالی فضایی یک کمیسیون دائمی و تعدادی کارگروه دارد و این کارگروه‌ها جلسات مرتبی دارند. هر پروژه‌ای که کلان محسوب می‌شود و بخواهد برای بار نخست تعریف و طرح شود، در داخل کارگروه می‌رود و در آنجا چکش‌کاری می‌شود. این وسط اگر مجموعه‌ای آمد و ادعای بی‌ربطی کرد و به ما ارجاع داده شد، طبیعتاً در آن کارگروه چکش‌کاری می‌شود. در آن کارگروه، نخبگان صنعت فضایی ما عضویت دارند و نمایندگان نهادهای مختلف نیز حاضرند. خیلی جاها در مظان اتهام در جهت عکس قرار گرفته‌ایم؛ یعنی پروژه‌های بی‌معنایی یا حرف‌هایی مطرح شده که ممکن است در تخیل شدنی باشد، اما قابلیت اجرا ندارند. از طریق همین روش‌ها چنین مواردی را مدیریت کرده‌ایم و نگذاشتیم خدای نکرده به اصطلاح لکه ننگ تبدیل شوند.

اشاره کردید که تسهیلاتی را در اختیار شرکت‌های خصوصی قرار می‌دهید و ورود به عرصه فضایی و فعالیت در این حوزه را برایشان آزاد می‌کنید. آیا این امکان وجود دارد که شرکتی شبیه به اسپیس‌ایکس در چشم‌اندازی قابل پیش‌بینی به چنین دستاوردی در کشور دست پیدا کند؟ یا افق دیگری را برایش متصور هستید؟

در مورد اسپیس‌ایکس، باید عقبه فناوری آن کشور را هم در نظر بگیریم. ما الان آن عقبه را نداریم. بخش خصوصی صنعت فضایی عمدتاً در دهه نود شکل گرفت و با قطعه‌سازی و زیرسیستم سازی و تعداد محدودی بازیگر تشکیل شد. بازار هم موضوع مهمی است. در زیست‌بوم، کشش بازار اهمیت بالایی دارد و جاذبه را باید بازار ایجاد کند. در حال حاضر بازار ما در صنعت فضایی آن‌قدر بزرگ نیست که بگوییم تعداد زیادی شرکت وجود داشته باشند. خیلی هم متصل به بازار جهانی در حوزه فضایی نیستیم. آرام‌آرام تلاش می‌کنیم تا این اتفاق بیفتد؛ ولی باید محصولاتی داشته باشیم که سابقه فضایی داشته باشد تا بتواند در ماهواره‌های دیگر استفاده شود و به حوزه‌ها و شرکت‌های بین‌المللی که در صنعت فضایی کار می‌کنند، متصل شود. با این‌ها فاصله داریم. این فاصله غیرقابل‌جبران نیست؛ اما باید واقعیت را هم در نظر بگیریم و چیزی را برای خودمان تعریف نکنیم که خیلی دور و آرزو باشد.

نکته اینجا است که الان پروژه‌هایی را به بخش خصوصی واگذار کرده‌ایم و شرکت‌های خوبی بعضاً ۶۰-۷۰ نیروی نخبه خوب دارند. مانند پروژه منظومه ماهواره‌ای شهید سلیمانی به کنسرسیومی داده شد که هم بخش دولتی و هم خصوصی در آن سهیمند. چند شرکت خوب خصوصی در آن پروژه کار می‌کنند که چون تعداد ماهواره‌ها زیاد است و نزدیک ۲۰ ماهواره در حال ساخت است، شرکت‌های زیادی که در این شبکه بوده‌اند، تجهیزات موردنیاز را تأمین می‌کنند. این خودش اکوسیستمی را ایجاد می‌کند. مثلاً در آن پروژه شاید چند صد نفر درگیر باشند. شرکت‌هایی که تأمین‌کننده تجهیزات و سازنده زیرسیستم‌هایند؛ شرکت‌هایی که ماهواره را طراحی می‌کنند و می‌سازند و قرار است تجمیع آن را انجام دهند؛ و شرکت‌هایی که به دولت متصل می‌شوند و قرار است در حوزه پرتاب و غیره کمک کنند. در این مجموعه چند صد نفر حضور دارند. از طرفی پروژه خرید تصویر از ماهواره بومی را داشتیم که سال گذشته، ماهواره کوثر و هدهد در آبان‌ماه پرتاب شد و بخش خصوصی آن را ساخت. برای ماهواره دوم، یکی دو ماه پیش هم برای بازدید رفتیم و مصاحبه‌ای انجام شد و اخیرا هم رونمایی شد. این دومین ماهواره‌ای است که شرکتی با ۶۰-۷۰ پرسنل ساخته است.

تعداد هم زیاد می‌شود. چون پروژه‌های پژوهش ۱ و ۲ و ۴ را داشتیم که سال گذشته به بخش خصوصی دادیم و بخش خصوصی در حال جمع کردن آن است. وقتی تعداد این پروژه‌ها زیاد شود، آرام‌آرام تعداد افرادی که در صنعت فضایی و بخش خصوصی داریم، افزایش می‌یابد و به چند هزار نفر می‌رسد. وقتی به این عدد برسد، پروژه‌های بزرگ‌تر را می‌توانند بردارند. مسیر را طی می‌کنیم. الان در وضعیتی نیستیم که بگویم الان پتانسیلش را داریم که شرکتی مانند اسپیس‌ایکس در ایران ایجاد شود.

اعتقاد دارم که شرکت خصوصی، نباید دستوری ایجاد شود؛ باید بر اساس کشش و نیاز بازار ایجاد شود. باید پروژه بدهید و آن شرکت این پروژه را جمع کند. اگر پروژه موفق باشد، پروژه‌های بعدی می‌آیند، نیروهایش را زیادتر می‌کند، ماهواره‌ها بزرگ‌تر می‌شوند و بعد آرام‌آرام به جایی می‌رسد که خودش را در عرصه بین‌المللی هم عرضه کند؛ آنجا می‌تواند با شرکت‌های خارجی کنسرسیوم تشکیل دهد و خودش را با آن‌ها همکار کند. خیلی از این شرکت‌های صنعت فضایی، شرکت‌های چندملیتی هستند. ممکن است به لحاظ موقعیت فیزیکی در کشور خاصی قرار گرفته باشند، ولی خیلی از کشورها تعداد زیادی شریک در کشورهای دیگر دارند و عملاً کنسرسیومی هستند تا پروژه‌های بزرگ تعریف کنند. این مسیر، باید طی شود. اصلاً انتخاب دیگری نداریم. از سوی دیگر، پژوهشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی و دانشگاه‌ها را داریم که پروژه انجام می‌دهند و پروژه‌هایی در آن‌ها شکل می‌گیرند که خود این‌ها می‌توانند بخش خصوصی را شکل دهند و فعال کنند. وقتی این اتفاق افتاد، خودبه‌خود می‌شود در آینده به شرکت‌هایی مانند اسپیس‌ایکس و امثالهم فکر کرد.

این فرآیندها برای اتفاقاتی است که در حال رخ دادن است و در شرایطی که مدل رشد ارگانیک را برایشان فراهم کنیم. در صحبت‌هایتان اشاره کردید که الان روی معدن‌کاوی و ارتباطات کوانتومی صحبت می‌شود و بحث آن داغ است. آیا برای این تکنولوژی‌های جدید و مرز دانش هم برنامه‌ای در دست داریم؟ یا برای رسیدن به مرز دانش، باید اول تمام این مسیر را طی کنیم و بعدش برنامه‌ریزی کنیم؟

همان حوزه اکتشافات فضایی که فرمودید، همه را تحت عنوان علوم و اکتشافات فضایی نگاه می‌کنیم. گرچه باید به این فکر کنیم که حتماً پروژه‌هایی را تعریف کنیم که به هدف برسند. باید پروژه‌هایی داشته باشیم که تا جای ممکن به محض این‌که ماهواره پرتاب شد، کاربردش در زندگی مردم و کشور بیاید. از طرف دیگر باید برای بخش خوبی از این اکوسیستم که دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی ما در آن حضور دارند، پروژه‌ها و موضوعاتی داشته باشیم که روی آن کار کنند. کاری که با همکاری معاونت علمی و فناوری جلو می‌بریم، با نگاه به آینده است. به‌هرحال وقتی دانشگاه وارد عرصه می‌شود، محصول با نگاه آینده تهیه می‌کند. محل تعریف پروژه‌ها باید آنجا باشد. برای آن‌ها داریم پروژه تعریف می‌کنیم و با همکاری معاونت جلو می‌بریم. در خیلی از این موضوعات مانند ارتباطات کوانتومی و نوری و موضوعات مختلف و همین بحث ماه، دانشگاه‌های ما درگیرند. کار روی پروژه ماه را به مجموعه‌های خصوصی یا مجموعه‌هایی که کار فناوری امروز را انجام می‌دهند، واگذار نمی‌کنیم. ماه را به دانشگاه داده‌ایم و چند دانشگاه درگیر پروژه ماه هستند. این پروژه را با همکاری کشور چین به پیش می‌بریم و پروژه‌های مشابهی هم در دست اجرا داریم. ما باید «الاهم فالاهم» کنیم. الان فعال کردن و رساندن به بازار اقتصاد و به عرصه بهره‌برداری، مهم و واجب است و باید انرژی بیشتری آن سمت بگذاریم ولی از این سمت هم نباید غافل شویم.

تجربه نشان داده است که مسیر پیشرفت تکنولوژی لزوما همانی نیست که از آغاز برای رسیدن به هدف ترسیم شده بود. مثلا پژوهشگاه سرن را اروپایی‌ها برای آزمایش‌های ذرات بنیادی و شتاب‌دهنده برخورد ذرات ساختند؛ اما از دل آن تکنولوژی عالم‌گیری مانند اینترنت حاصل شد. یا ناسا برای سفر به ماه پروژه آپولو را ترتیب داد و از دل آن سی‌تی‌اسکن و کلی فناوری دیگر به دست آمد. این تجربه، جایگاه خاصی برای تحقیقات بنیادی قائل می‌شود. به نظر می‌رسد مسیری که تاریخ پیشرفت علم نشان می‌دهد، لزوما این نیست که اولویت‌های کشور را در نظر بگیریم. ممکن است راه‌حل اتفاقاً در جای دیگری باشد.

اصلاً نباید تحقیقات را تعطیل کرد. در پروژه کپسول زیستی، برخی دوستان می‌گویند باز دوباره کپسول زیستی... در این کپسول زیستی موضوعات فناورانه‌ای تعریف می‌شود که اساساً صرف آن مستقیما لزوما به کار نمی‌آید، بلکه در جاهای دیگری به کار بیاید. وقتی موجود زنده‌ای را به طور صحیح و سالم بلند کنم و در مدار قرار دهیم و در مدار بگردانم؛ یا به ایستگاه فضایی ملحق شوم و آنجا مستقر کنم؛ یا در مدار بگذارم تا بگردد و برگردد و آزمایش‌های زیستی انجام دهم، فرد بیرونی ممکن است بپرسد که این کجا به کشاورزی و آب‌ونان مردم کار دارد؟ این دقیقاً همان موضوع سرریز فناوری و اکتشافاتی است. یک حوزه اکتشافی است. اصلاً اکتشاف یعنی همان‌که جلو می‌روید تا چیزی را کشف کنید و از دل آن انواع و اقسام ایده‌ها در بیاید و سرریز آن در حوزه‌های دیگر استفاده شود.

در خیلی از پروژه‌های فضایی، سرریزهایی ایجاد شده که در سایر پروژه‌ها، کاربری‌های دیگری پیدا کرده است؛ اما با توجه به منابع خود باید اولویت‌بندی‌هایی انجام دهیم. برای این‌ها هزینه بی‌نهایت نمی‌توانیم انجام دهیم و نمی‌توانیم بگوییم تا مدت طولانی تحقیق کنید. بالاخره با توجه به جمیع بودجه‌ای که داریم و ظرفیت خیلی بیشتری که برای جذب سرمایه وجود دارد،‌ با توجه به این‌ها سعی می‌کنیم آن حوزه هیچ‌وقت عدم فعالیت نداشته باشد و همیشه فعال نگهش داریم و اتفاقاً به سمتی برویم که دانشگاه‌ها و مرکزهای تحقیقاتی را درگیر کنیم تا ایده‌ها و ابتکارات جدید از آن بیرون بیاید. ولی باید یک پروژه تعریف شود. مثلاً می‌گوییم حضور در برنامه‌های قمری چین برای این‌که به ماه برویم. این پروژه‌ای است که هدف مشخصی دارد. نمی‌توانیم بگوییم اکتشاف کور انجام می‌دهم؛ ولی قطعاً از دل چنین پروژه‌ای تربیت نیروی انسانی بیرون می‌آید و انبوهی از فناوری‌های جدید و ایده‌های جدید برای پروژه‌های آتی. کپسول زیستی را می‌گوییم تا موجود زنده‌ای را در مدار بگردانیم و برگردانیم. هدفی را مشخص می‌کنیم که خروجی داشته باشد. ولی از دل این، هم تربیت نیروی انسانی و هم فناوری‌های جدید و پیچیده و زیادی حاصل می‌شود که می‌تواند برای ما آینده‌ساز باشد.

چشم‌انداز شخصی شما برای صنعت فضایی کشور تا پنج سال آینده چیست؟

تا پنج سال آینده برنامه ژئو (مدار زمین‌آهنگ) را با شدت و حدت جلو می‌بریم. چند بخش را باید در نظر بگیریم. در حوزه پرتاب، برنامه جدی ما رسیدن به مدار ۳۶ هزار کیلومتر است. این یک هدف است. ۳۶ هزار کیلومتر اهمیت دارد؛ چون در این صورت ما در لئو (مدارهای کم‌ارتفاع) هم می‌توانیم جرم‌های بسیار بالاتری قرار دهیم. وقتی می‌توانید ۱۰۰ کیلوگرم را روی ژئو ببرید، یعنی می‌توانید چند هزار کیلوگرم را در لئو و ارتفاع پایین‌تر ببرید. پس سنگین‌تر کردن پرتابگرهایمان برای رسیدن به ژئو یک هدف است و این‌که بتوانیم مینی‌ماهواره‌ای‌ برای ایجاد ارتباطات فضایی در ارتفاع ۳۶ هزار کیلومتر داشته باشیم. البته نه به این مفهوم که حتما ماهواره‌ مخابراتی عملیاتی با پهنای باند بالا داشته باشیم و بلافاصله روی ماهواره مخابراتی خودمان سوییچ کنیم. غیرمنطقی نمی‌خواهم حرف بزنم! صدالبته خیلی وقت‌ها پروژه‌هایی جلو می‌رود و مسیرهای جدیدی را باز می‌کند. وقتی کاری انجام می‌دهید، می‌گویید برای ۲۰۰-۳۰۰ کیلوگرم برنامه‌ریزی کرده‌ام تا به ژئو برسم؛ اما در این مسیر به قابلیتی رسیده‌ام که می‌توانم آن را به ۵۰۰ کیلوگرم برسانم. یا این‌که روی ترند تکنولوژی به ماهواره‌هایی با ابعاد پایین رسیده‌ام که ارتباطات را در باندی خاص در ارتفاع ۳۶ هزار کیلومتری برایم تأمین کند. پس در حوزه پرتابگر، به سمت ژئو حرکت می‌کنیم.

در پنج سال آینده باید به هدفی که برایی جرم چند صد کیلوگرمی برسیم. پروژه‌های متعددی را با همکاری نهادهای مختلف در دست اجرا داریم و بلوک انتقال مداری را جلو می‌بریم. همین‌طور پروژه سیمرغ با مجموعه وزارت دفاع به‌خوبی پیش می‌رود و انتقال مداری روی خود بلوک‌ها که مجموعه وزارت دفاع کار می‌کند، سرمایه‌گذاری می‌شود. در حوزه ماهواره‌های سنجشی، دقت زیر یک متر را هدف‌گذاری کرده‌ایم و در برنامه، افق پنج‌ساله هدف‌گذاری شده است. همین‌طور پروژه پارس ۳ از سال گذشته با این نیت در پژوهشگاه فضایی جلو می‌رود.

در حوزه ارتباطات و پهن باند، باند کی یو را در ارتفاعات پایین دنبال می‌کنیم تا آن را عملیاتی کنیم. اولین پرتاب ناهید۲ را داشتیم که تست‌های آن در باند Ku فعال شده است و تست‌های آن را انجام می‌دهیم تا اگر موفقیت‌آمیز باشد، مسیر را برای ما باز می‌کند و حتی ارتباطات در باند ‌Ka هم در افق پنج‌ساله و برای ارتفاع بالا برنامه‌ریزی شده است. ماهواره ناهید ۳ در همین مسیر در پژوهشگاه فضایی در حال طراحی است و کار با ابلاغ اعتبارات لازم از سال ۱۴۰۳ شروع شده است. در بحث ایستگاه زمینی، فاز اول پایگاه پرتاب چابهار را داریم که به دنبال پرتاب از آن هستیم و راه‌اندازی فاز دو هم در برنامه پنج‌ساله پیشرفت کشور وجود دارد و روی آن کار می‌کنیم، چون پرتاب‌های سنگین تر در سوخت مایع باید در این پایگاه انجام شود.

در بحث کپسول زیستی هم قابلیت هدایت و کنترل برای ما مهم است. اگر قرار باشد به مدار برویم، کپسول باید پتانسیل و قابلیت کنترل داشته باشد. گرچه ممکن است سرمایه‌گذاری آن در قیاس با دیگر بخش‌های فضایی، مقداری کمتر باشد ولی با همان نیتی که حوزه اکتشافات فضایی را نباید به هیچ وجه کند کرد، روی آن کار می‌کنیم. کپسولی که قابلیت هدایت و کنترل در مدار داشته باشد برای ما مهم است و روی آن کار می‌کنیم. یکی از پژوهشگاه‌های خوب ما در این زمینه کار می‌کند.

در حوزه توسعه ایستگاه‌های زمینی هم هست که برایش برنامه داریم و خیلی زودتر از پنج سال کار توسعه‌اش انجام می‌شود. البته وقتی زیرساخت اولیه‌ای ایجاد می‌کنیم، شروع به ارتقا پیدا کردن و جایگزین شدن می‌کند و محصولات جدید می‌آورد. در پنج سال آینده خیلی امید به این دارم که بخش خصوصی ما عملاً وارد ادبیات زیست‌بومی شود. در این زمینه، برنامه‌ای که من و همکارانم در مجموعه سعی داریم دنبال کنیم، آن است که عمده زیست‌بوم در دست بخش خصوصی باشد؛ چون زمانی می‌توانیم بگوییم در صنعت فضایی سرعت می‌گیریم که به رقابت بیفتیم. رقابت هم با بخش خصوصی معنی پیدا می‌کند. در دولت، رقابت بی‌معنی است! ما در دولت باهم به صورت طبیعی همراهیم و رقابتی به آن معنا وجود ندارد. این‌که پروژه‌ای عقب بماند یا جلو بیفتد، به فرد بستگی دارد؛ ولی در بخش خصوصی ازآنجایی‌که حیات و ممات به انجام پروژه بستگی دارد، طبیعتاً پیشرفت پروژه‌ها فارغ از فرد می‌شود. با دورنمایی که می‌بینم، در پنج سال آینده اکثر بازیگران از بخش خصوصی خواهند بود. الان این‌طور نیست. ولی باید این وضعیت برعکس شود تا این پروژه‌های فضایی آن‌قدر رونق بگیرند و آن‌قدر بازیگران خصوصی ما جدی‌تر ورود کنند که این پروژه‌هایی را که تعریف کرده‌ایم، به سرانجام برسانند و خودشان تعیین‌کننده و مطالبه گر از بخش دولتی شوند و حتی در همکاری‌های بین‌المللی ورود کنند. آن‌وقت می‌توانیم بگوییم پتانسیل این حوزه در جذب نیروی انسانی خیلی بالا رفته است؛ چون بخش خصوصی به‌خوبی می‌تواند جذب و نگهداشت انجام دهد. دولت این‌طور نیست و به خاطر ذات بروکراتیکی که دارد، اصولاً جاذب خوبی برای نیروی انسانی و نخبگان نیست.

معمولاً هر مدیری سه مانع دارد؛ یک مانع بودجه‌ای، یک مانع بروکراتیک و فرهنگی. برای چشم‌اندازی که تعریف کرده‌اید، چه مانعی را پررنگ‌تر و خطرناک‌تر می‌بینید؟

فرهنگی! مانع، خود ماییم. پول، مانع است؛ ولی فرهنگ باز مهم‌تر است. من باید بپذیرم که این مسیر، مسیر سخت و پر پیچ‌وخمی است. به قول عرفا باید به حق‌الیقین برسیم و به اینجا برسیم که اگر نمی‌خواهیم ریسک کنیم و اگر از شکست و باخت می‌ترسیم، اصلاً بهتر است در این عرصه پای نگذاریم. این عرصه، میدان بازی‌های پرفشار و پراسترس است و باخت‌های سنگین دارد. اگر باخت سنگین دارید، می‌توانید موفقیت بزرگ و سنگین حاصل کنید. همیشه مثال می‌زنم که پرتاب‌ها را نگاه کنید. استارشیپ چند پرتاب ناموفق داشته است؟ هرکسی با یک نگاه می‌گوید که مثلا اسپیس‌ایکس با آن حادثه، همه زندگی‌اش باخت و سرمایه‌اش را به هوا داد؛ اما این‌طور نیست. موفقیت بعدی او را نگاه نمی‌کنیم که اگر یک‌بار موفق شود، روی ریل موفقیت می‌رود و در مدت‌زمان کوتاه، همه آن قبلی‌ها را جبران می‌کند. فرهنگ به این مفهوم است که مانع اصلی ما در فکرمان و در فکر مدیرانمان است. باید در جامعه و مردم و نخبگان خود و آدم‌هایی که با ما کار می‌کنند، این قضیه جا بیفتد که اگر در عرصه فضایی می‌خواهید حرکت کنید، طعم شکست‌های سخت را خواهید چشید؛ ولی باید پوستتان کلفت باشد و فشار بگذارید و طاقت داشته باشید و زمان بگذارید و با دو تا بیانیه و بازی رسانه‌ای و چند تهدید و حرف نپخته، عرصه را به این آسانی ترک نکنید.

ما ساختار نظام اداری مناسبی برای توسعه فناوری های سخت نداریم. به نظرم پول آخرین موضوع است. البته که پول مهم است، ولی آخرین موضوع است. ساختار ما هم ایراد دارد. همیشه می‌گویم ساختار نظام اداری ما برای انجام پروژه‌های سخت و فضایی، در تصمیم‌گیری‌ها و روان بودن کار، ایراد دارد. این حرف را به عنوان مسئول این ساختار می‌گویم. تغییرش هم کار سختی است، نه این‌که نشدنی باشد! اتفاقاً شخصاً فرد جان سختی در این زمینه‌ها و تغییر دادن و قبولاندن چیزی و به هدف رساندن آن هستم و تا این لحظه پر سماجت بوده‌ام. ساختار ما ایراد دارد. نظام اداری ما برای کارهای سنگین های‌تک پیچیده ایراد دارد که نمونه‌اش روال کند مناقصات، قرارداد بستن با بخش خصوصی و حمایت ما از بخش خصوصی است. مدام می‌گوییم حمایت، ولی نمی‌توانیم حمایت روانی داشته باشیم. دلمان می‌خواهد، ولی در این نظام تودرتو و پیچیده اداری نمی‌شود... یکی می‌گفت این‌ها خودش از مصادیق نفوذ در کشور است. نمی‌دانم! کسانی که مسئولش هستند باید بررسی کنند. ما که از زاویه دید خودمان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم درون خودمان خیلی ایراد اداری و ساختاری داریم که برای کارهای بزرگ و فضایی و حمایت از بخش خصوصی و تعریف پروژه باید روان شود. برای این‌که وقتی اتفاق مثبتی افتاد، مدام چوب لای چرخ خودمان نکنیم.

پول هم مهم است. به‌هرحال حوزه صنعت فضایی حوزه‌ای است که اگر هزینه کافی نکنید، پیش نمی‌رود. همیشه می‌گویم کشورهای دیگر را ببینیم. برخی تحلیل‌ها از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نقدهایی را به برنامه فضایی آن کشور وارد می‌کند و آن را برنامه‌های جاه‌طلبانه شوروی در حوزه صنعت فضا می‌نامد. واقعاً هم جاه‌طلبانه بود. اگر آن دوره را بخوانید، می‌بینید که شوروی چند سر و گردن از همه دنیا بیشتر خرج کرد؛ البته نتیجه هم می‌گرفتند اما به آن اکوسیستم اقتصادی متصل نبودند و اکوسیستمشان کامل نبود. دهه هشتاد و نود و این‌ها هم واقعاً فضا برای فضا بیشتر معنی‌دار بود. کاربری‌ها هم در این حد توسعه پیدا نکرده بود و موضوعات اقتصادی نشده بود. باید هزینه کنیم تا به اهدافی که می‌خواهیم برسیم. قاطعانه می‌گویم هزینه‌هایی که می‌کنیم، حتماً آورده و خروجی خواهد داشت.

با توجه به توصیفاتی که در بخش موانع فرهنگی گفتید، به عنوان کسی که در دانشگاه درس می‌دهد و خودتان فرمودید شکست‌های فراوان است که فرد را به پیروزی می‌رساند، بزرگ‌ترین شکست‌ها و اشتباهات استراتژیک که برنامه فضایی کشور طی این دو دهه داشته چه بوده است؟

شاید بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف ما آنجایی بوده است که موازی‌کاری کرده‌ایم. اتفاقاً نباید بگوییم برنامه فضایی؛ باید بگوییم شلختگی فضایی. شاید این را بیشتر بتوانیم بگوییم. جاهایی واقعاً موازی‌کاری شد، جاهای خیلی زیادی در بخش دولتی سرمایه‌گذاری شد. شاید سرمایه‌گذاری در بخش خصوصی را باید زودتر شروع می‌کردیم. پتانسیل‌های خوبی داشته‌ایم و این را مبتنی بر عدد و رقم و واقعیت می‌گویم. باید ببینیم بچه‌های فنی در دهه هفتاد و هشتاد بیشتر به دانشگاه‌ها می‌رفتند یا الان. در دهه هفتاد و هشتاد، رشته‌های فنی گل سرسبد بودند، الان رشته پزشکی خیلی پرمخاطب است. مقطعی در دانشگاه‌ها جمعیت علاقه‌مند به حوزه فناوری و صنعت بالا بود که فارغ‌التحصیلان آن‌ها اغلب در دهه نود و اواخر دهه هشتاد وارد بازار کار شدند. شاید آن زمان اگر خیلی بیشتر در بخش خصوصی سرمایه‌گذاری می‌کردیم، خیلی زودتر از این‌ها به نتیجه می‌رسیدیم.

البته وقتی نقد گذشته را می‌کنیم، باید تمام شرایط زمان گذشته را در نظر بگیریم. پس نقد یک‌طرفه نباید بکنیم. شاید اگر به عقب برگردیم دوباره همان کار را بکنیم. بلوغی نبود و اعتماد خاصی به بخش خصوصی وجود نداشت؛ شاید این قوانین و مقرراتی که به‌وسیله آن به بخش خصوصی اعتماد شده تا کارها به آن واگذار شود، آن زمان در این حد نبود. بالاخره بلوغ و پذیرش جامعه را باید بپذیریم. در صنعت فضایی در مقاطعی موازی‌کاری شد و در مقاطعی از ظرفیت بخش خصوصی کمتر استفاده شد. الان هم اگر بخواهیم موازی‌کاری کنیم و نسبت به یکپارچه‌سازی در مدیریت بی‌توجهی کنیم یا در واگذاری پروژه‌ها به بخش خصوصی تعلل کنیم، اشتباه است. می‌گویید گذشته، ولی من الان را می‌گویم. در گذشته به هر دلیلی این کارها را نکرده‌ایم؛ ولی اگر الان بگویید بزرگ‌ترین اشتباه چیست، می‌گویم این است که به بخش خصوصی پروژه ندهیم؛ بزرگ‌ترین اشتباه این است که بخواهیم صرفا با دولتی کار کنیم؛ بخواهیم از جمعیت فنی مهندسی خود کم استفاده کنیم و پروژه‌ها را موازی پیش ببریم و نهادهای موازی درست کنیم تا هرکسی برای خود پروژه تعریف کنند. البته یک اشتباه بزرگ هم در حوزه فناوری های پیشرفته تغییرات مدام در نظام مدیریت و ساختار است، که باید برای آن فکر شود.

به عنوان سؤال آخر، دوست دارید عملکرد شما را با چه شاخص‌هایی بسنجند؟

همین‌هایی که ادعا دارم. رونق بیش از پیش زیست بوم وبه ویژه فعال شدن بخش خصوصی و میزان پروژه‌هایی که به بخش خصوصی واگذار شده است؛ چون خودم هم عملکردم را با همین نقد می‌کنم. به نظرم ما در حاکمیت باید این چند کار را انجام دهیم. خودم هم خیلی روی آن‌ها تمرکز می‌کنم.

باید زیرساخت‌ها را خیلی سریع ایجاد و تقویت کنیم. ما به یک پایگاه پرتاب درست‌وحسابی نیاز داریم و به دلایل مختلفی که در این چند دقیقه نمی‌توان صحبت کرد، باید آزمایشگاه‌ها و مراکز تجمیع و تست ماهواره‌ها خیلی به‌روز باشد و به تعداد لازم و با تناژ بالا ظرفیت ایجاد شود. باید تا حد توان، پروژه برای بخش خصوصی تعریف کنیم و پروژه‌های بزرگی به بخش خصوصی دهیم و آن‌ها را فعال کنیم. در حوزه پرتاب و پرتابگر هم هرچند متولی آن وزارت دفاع است، ولی به عنوان مشتری باید تمام تلاش خود را بکنیم که این حوزه هم زودتر به بلوغ برسد. اگر به بلوغ برسد، ماهواره‌های ما در مدار، محک می‌خورد و می‌توانیم از خروجی ماهواره‌ها استفاده کنیم و ایرادهای خود را بیرون بیاوریم. در آن حوزه هم باید نگاه ویژه‌ای شود که وجود دارد و تمام تلاش خود را انجام می‌دهیم. بنده حقیر و دوستان و همکارانم در وزارت و پژوهشگاه فضایی هم باهم همکاری می‌کنیم و تمام تلاشمان این است که در این حوزه‌ها خوب کار کنیم. البته موضوع فرهنگی و کار با دانشگاه‌ها و دانش آموزان مهم است؛ اما این‌هایی که اول بیان کردم، موضوعات مهمی است که در گذشته فرصت هایی از دست داده‌ایم. مثلاً زمین پایگاه چابهار در سال ۹۱ اختصاص پیدا کرد ولی کار آن از سال ۱۴۰۲ شروع شد. دیر شروع کرده‌ایم. این پایگاه باید زودتر جمع می‌شد و به پرتاب می‌رسیدیم. پرتابگرهایمان در این چند سال است که تا حدودی تثبیت شده است. باید تعداد پرتاب‌هایمان را در طول سال زیاد می‌کردیم. من به عنوان سازمان فضایی باید مطالبه داشته باشم که تعداد پرتاب‌های بیشتری در طول سال رخ دهد. این‌ها شاخص‌های مهمی است. اگر این‌ها رخ دهد، می‌توانیم بگوییم به رشد و بلوغ می‌رسیم. هر سالی که می‌گذرد می‌گویم چند پرتاب توانسته‌ایم انجام دهیم.

شطرنج فضایی در خاورمیانه: ایران چگونه برای آینده آماده می‌شود؟

برخی اشتباه برداشت می‌کنند و می‌گویند حوزه فضایی تبدیل به پرتاب برای پرتاب شده است. حرف غلطی است. این حرف کاملا غیر فنی است. پرتاب برای پرتاب نیست، پرتاب برای تثبیت فناوری است. پرتاب می‌کنیم تا به تثبیت فناوری ماهواره و ماهواره‌بر برسیم. برخی حرف‌ها، فنی و دقیق نیست. ما داریم پرتاب می‌کنیم برای توسعه فناوری پرتاب و پرتابگر و ماهواره. باید این اتفاق بیفتد و هرچه تعداد این‌ها بیشتر شود، اتفاقاً ما را سریع‌تر می‌رساند.

فردی سؤالی پرسید که تو هر بار می‌گویی ژئو و لئو و تثبیت؛ پس کی به آن می‌رسیم؟ گفتم «کی» غلط‌ترین عبارتی است که از آن سوال می‌پرسید. باید قید سؤال، تعداد باشد. چند تا پرتاب میکنید که برسید؟ من می‌گویم مثلا ۲۰ تا لئو پرتاب کن تا به تثبیت برسی. مثلا ۲۰ تا سیمرغ بزنید تا بیست و یکمی، به اصطلاح عامیانه مانند بنز کار کند. تمام زیرسیستم هایش دقیق و بی نقص کار کند. تعداد مهم است. پرتاب‌هایمان باید زیاد شود. پایگاه‌های پرتاب و زیرساخت‌هایمان هر چه سریع‌تر باید به اتمام برسد. وقتی پرتاب زیاد شود، تعداد ماهواره‌های ما در مدار بیشتر می‌شود و زودتر این فناوری طی می‌شود. باید تعداد ماهواره های را افزایش داد تا به تثبیت همه جانبه فناوری برسیم. البته با دقت و کیفیت ساخت بسیار بالا که اتفاقا این هم زمانی محک میخورد که پرتاب کنیم و در مدار قرار دهیم. پروژه‌هایی که به بخش خصوصی می‌دهیم، یعنی زیست‌بوم و اقتصاد و بازار و رقابت. این‌ها مهم‌ترین شاخص‌هایی است که باید سازمان فضایی با آن‌ها شناخته و سنجیده شود.

۵۸۵۸

کد خبر 2129987

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار