به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آناهید خزیر در ایبنا نوشت: بیگهای دلاوری که از آنها گفتم کجایند؟
کسانی که میگفتند «دنیا از آن من است»؟
عذاب آنها را فراگرفته و زمین آنها را در خود پنهان کرده است.
چه کسی وارث این دنیای گذراست،
دنیایی که مردم در آن میآیند و میروند.
دنیایی که پایانش مرگ است؟
مارک دیوید بئر کتابش را با این سروده از کتاب «دده قورقورد» آغاز میکند که نکتهای حیرتانگیز در این سروده نهفته است. شاید برای مخاطبان کتاب دانستن اطلاعاتی از کتاب «دده قورقود» جالب باشد. این کتاب از آثار کلاسیک جهان به شمار میرود. شخصیت دده قورقود که کتاب به نام او نامیده شده را یک پیر فرزانه، غیبگو، طالعشناس و روحانی غز دانستهاند. واژه دده به معنی «بابابزرگ» است. اینکه آیا دده قورقود شخصیتی راستین بوده یا داستانی، قابل اثبات یا رد نیست. گوری وجود دارد که به باور مردم، محل خاکسپاری دده قورقود افسانهای است. کتاب دده قورقود به زبانهای گوناگون ترجمه شده است. نخستین ترجمه دده قورقود به زبان آلمانی در سال ۱۸۱۵ از روی نسخه کتابخانه درسدن در آلمان بود. دستنویس دیگر این کتاب در واتیکان است.
کتاب «عثمانیها؛ خانها، امپراتورها و خلیفهها» نوشته مارک دیوید بئر با ترجمه یاسمین مشرف از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است. نویسنده در پیشگفتار کتابش مینویسد: تاریخنگاران معروف هستند به اینکه عاشق نقشهاند، نقشهها نهتنها خطوط جغرافیایی را مشخص میکنند، بلکه نشاندهنده ذهنیت جاهطلبانه ایجادکنندگانشان نیز هستند. بیش از دو دهه پیش در کتابخانه کاخ توپقاپی استانبول برای نوشتن اولین کتابم تحقیق میکردم. این کتابخانه کوچک، که ورود به آن برای انبوه گردشگرانی که شش روز در هفته محوطههای کاخ را پر میکردند ممنوع بود، محیط آرام بسیارخوشایندی داشت. کتابخانه که در صحن سابق مسجد کوچک آجرقرمزی قرار داشت که در قرن پانزدهم سلطان محمد دوم ساخته بود، با کاشیهای آبی براقی پوشانده شده بود که نقش و نگارهایی از گلهای سبز و قرمز درهم تنیده داشتند...
این کتاب در فصلهای گوناگون به سلطان و غلامان مسلمانش، احیای سلسله، فتح رم دوم، شاهزاده رنسانس، مواجهه رهبر پارسا با دشمنان داخلی و خارجی، شکوه و جلال، نجاتیافتگان سلطان، هیچ راهی مانند راه عثمانی نیست، حرم یعنی خانه، مردان ریشدار و جوانان امرد، عثمانی بودن و رومی بودن، بازگشت غازیها، مسیح موعود یهودی در کاخ عثمانی، دویمن محاصره وین و آبهای شیرین اروپا، اصلاحات، سرکوب، نگاه به درون، تجات دادن سلسله از دست خودش، نسلکشی ارمنیان و جنگ جهانی اول و… میپردازد.
اورهان پاموک، رماننویس ترکیهای برنده جایزه نوبل ادبیات، در رمان «قلعه سفید» داستانی از مبادله هویت به هم میبافد که عقیده عمومی درباره شرق و غرب، امپراتوری عثمانی و بقیه اروپا را زیر سوال میبرد. کتاب «عثمانیها» همانند رمان پاموک نشان میدهد که امپراتوری عثمانی، آنطور که معمولا تصور میشود، بیارتباط با اروپا نیست. عثمانیها بر امپراتوری حکومت میکردند که بخشی از آن در آسیا و بخشی از آن در اروپا قرار داشت. عثمانی امپراتوری اروپایی بود و بخشی جداییناپذیر از فرهنگ و تاریخ اروپا باقی خواهد ماند.
«عثمانیها» کتابی است که از خواننده میخواهد به اروپا-چه از نظر عقیده و چه از نظر جغرافیا- به صورت یک کل نگاه کند تا اروپایی را بشناسد که صرفا مسیحی نیست. امپراتوری عثمانی، در روایتهای سنتی غرب، همواره به مثابه «دیگری اسلامی آسیایی» در برابر «غرب مسیحی اروپایی» تصویر شده است، اما واقعیت چهرهای پیچیدهتر و شگفتانگیزتر دارد؛ قلمروئی چندقومیتی، چندزبانه و چنددینی عثمانیها تا اعماق قاره اروپا گسترش یافته بود. در حقیقت فرمانروایان عثمانی خود را وارث امپراتوری روم میدانستند.
مارک دیوید بئر، در این روایت جدید و جذاب، اوجگیری شگفتانگیز عثمانیها از یک امارت مرزی کوچک به یک امپراتوری جهانی را با تأکید بر پیوندهای آنان با زبانهای ترکی، مغولی، اسلامی و بیزانسی به تصویر میکشد. او نشان میدهد که عثمانیها همزمان که پیشگام تساهل و مدارای دینی بودند، از ابزار تغییر مذهب برای ادغام و یکپارچهسازی ملتهای مغلوب استفاده میکردند. اما در قرن نوزدهم، این سیاست جای خود را به انحصارطلبی داد، روندی که سرانجام به پاکسازی قومی، نسلکشی و فروپاشی امپراتوری پس از جنگ جهانی اول انجامید.
«عثمانیها،» روایتهای مسلط غرب از رنسانس، عصر اکتشافات جغرافیایی و اصلاحات مذهبی را به چالش میکشد و تصویری نو از تأثیر ماندگار این دودمان بر تاریخ اروپا و جهان ارائه میدهند. این کتاب بازخوانی درخشانی است از گذشتهای که هنوز زنده و سرشار از تضاد، زیبایی، خشونت و شکوه است.
نویسنده در بخشی از کتاب فتح قسطنطنیه به دست عثمانیها را در سال ۱۴۵۳ به جدا شدن سرزمینهای شرقی امپراتوری روم (امپراتوری بیزانس) از اروپا تفسیر میکند و میگوید: آیا قلمروی اروپا زمانی که مسلمانان آن را اداره کنند دیگر متعلق به اروپا نیست؟ به گفته عثمانیها، پیشروی آنها به اروپا به این معنی بود که آنها وارثان بیزانس بودند و بنابراین بایست رومیان جدید به حساب میآمدند. این فرمانروایان مسلمان اروپا نه فقط به سبب الحاق قلمرو، بلکه به دلیل دیدگاهشان برای ساختن امپراتوری جهانی خود را وارثان قانونی روم میدانستند. از عثمانیها به عنوان امپراتوران و خلفای مسلمان اروپا یاد شده است، همانطور که اغلب آنها را قیصرهای خاورمیانه و «رومیهای جهان اسلام» میدانستند.
سپس به مشارکت عثمانیها در بسیاری از جنبههای تحولات دینی و سیاسی اروپا، که مدتها فقط به اروپای غربی نسبت داده میشد میپردازد و مینویسد: تاریخ مشترک سلسلهها و جوامع در کل اروپا زمانی به رسمیت شناخته میشود که ما بر امپراتوری اوراسیاسی عثمانی تمرکز کنیم. اذعان به نقش عثمانیها در تاریخ اروپابه جای اینکه تلاشی باشد برای اثبات اینکه عثمانیها با معیارهای اروپامحور مطابقت داشتهاند، باعث میشود معنای آن تاریخ را بسط دهیم و مفاهیم و چارچوبهای اساسی آن- چیزهایی مانند رنسانس، عصر اکتشافات، اصلاحات، روشنگری و انقلاب علمی و همچنین معنای هزارهگویی و موعودگرایی، جنسیت و لذت، مطلقگرایی و حکومت مشروطه، بردهداری و شرقشناسی و جنگ جهانی- را بازنویسی کنیم.

مارک دیوید بئر به قهوه ترک و باقلوا در عثمانی اشاره میکند و میگوید: در اروپای مرکزی هم با ترکهای ترسناکی که روی چوب و سنگ حکاکی شدهاند مواجه میشویم و هم با ترکهایی که ارمغانآور قهوه و لذتاند. قهوه ترک، که از زمان حکومت نظامی ۱۹۶۷ - ۱۹۷۴ به طور رسمی در یونان با نام قهوه یونانی و در جاهای دیگر با نام قهوه عربی ارمنی، بوسنیایی یا قهوه «صرب سنتی» شناخته میشود در مناطق وسیعی با شیرینی ترکی و باقلوا صرف میشود. اصطلاحات عثمانی و ترکی در بسیاری از زبانها وجود دارد. نسخههای خطی و اسناد آرشیوی به زبان عثمانی در بسیاری از کتابخانههای اروپا و خاورمیانه که ممکن است کتابخانهای در زاگرب، اسکوپیه یا قاهره باشد یافت میشوند.
او کتابخانه ملی صوفیه را مهمترین کتابخانه در امپراتوری عثمانی میداند و میگوید: کتابخانه ملی صوفیه دارای دومین مجموعه بزرگ اسناد عثمانی در جهان است. از اسناد مالکیت اراضی دوران عثمانی هنوز در مناطق مختلفی ازجمله یونان لبنان و اسرائیل استفاده میشود؛ در این مناطق به کتیبههایی بر میخوریم که به زبان عثمانی روی سنگ حکاکی شدهاند و طغرای سلطان روی دروازهها دیده میشود عثمانیها در رمانهای پرفروشی که به زبانهای مختلفی مانند عربی، فرانسوی، آلمانی، یونانی صرب و ترکی نوشته شدهاند و وقایع آنها در گذشته عثمانی رخ داده زندگی دوباره یافتهاند و همینطور در سریالهای تلویزیونی ترکی که کارهای برجسته ارطغرل پدر عثمان، سلیمان اول یا عبدالحمید دوم را به تصویر میکشند و از برزیل تا اندونزی پرطرفدارند. نوستالژی خریدار دارد اما جنبههای دردناک گذشته عثمانی باقی میماند و ثابت شده که مقابله با آن دشوارتر است.
مارک دیوید بئر در فصل نسلکشی ارمنیان و جنگ جهانی اول به نابود کردن ارمنیان با تبعید و قتلعام اشاره میکند و میگوید: عثمانیها در جریان جنگ جهانی اول دیگر گروههای قومی-مذهبی را نیز نابود کردند. عمدهترین آنها آشوریهای مسیحی بودند که در شرق آناتولی و غرب ایران زندگی مرکردند. غیرنظامیان آشوری، که از سال ۱۸۹۴ تا ۱۸۹۶ و همینطور در سال ۱۹۰۹ همراه با ارامنه قتلعام شده بودند، نیز از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۶ بارها توسط ارتش عثمانی، تشکیلات مخصوصه و سوارهنظام کرد حمیدیه به اجبار اخراج و قتلعام شدند.

سپس میگوید چگونه کار به اینجا رسید؟ چرا رژیم عثمانی به شهروندان خود حمله کرد؟ چرا امپراتوری که قرنها به گروههای مختلف مردم اجازه داده بود با کمترین خشونت در کنار هم زندگی کنند به سیاست نابودی یکی از اقوام تشکیلدهنده خودش روی آورد؟ نسلکشی ارامنه بخشی از تاریخ اروپاست، نه فقط به این دلیل که بسیاری از ترکان جوان مبارز در پاریس و ژنو شکل گرفتند، یا به این دلیل که این مبارزان ایدههای خود را از اروپای غربی به عاریت گرفته بودند، یا نه حتی به این دلیل که ژنرالها و مقامات دولتی آلمان در قتلعام ارامنه شریک جرم بودند و این نسلکشی را به عنوان «ضرورت نظامی» توجیه کردند. اگر چه اولین نسلکشی یک امپراتوری اروپایی در اروپا از استانبول آغاز شد، انگیزه آن اسلام یا قوم-ملیگرایی ترکی نبود.
او در پایان نتیجهگیری میکند که میراث تاریخ عثمانی فقط میراث اسلامی نیست. در استانبول، گورستانها، کلیساها و کنیسههای یهودی یا مسیحی بازمانده از دوران عثمانی از گذشتهای ناپدیدشده سخن میگویند. بسیاری از بازدیدکنندگان از خودشان میپرسند چرا کنیسه قرن پانزدهمی اَهریدا که دارای منبر قایقشکلی برای بزرگداشت استقبال از یهودیان اسپانیاست، کلیسای قرن هفدهمی ایایورگی مقر سراسقف ارتدوکس و کلیساری بلغاری قرن نوزدهمی سنت استفان در ترکیه امروزی وجود دارند؟ ویرانههای کلیساهای ارمنی و آشوری، بقایای متلاشیشده نسلکشی آنها در آغاز قرن بیستم در ترکیه، نهتنها در شرق آناتولی بلکه در استانبول نیز مشاهده میشود.
داستان عثمانی بخشی جداییناپذیر از داستان اروپاست. عثمانیها به همان اندازه که آسیایی بودند و سازمان سیاسی منحصربهفردی داشتند، وارث روم هم بودند. وقتی گذشته اروپا تا حدی گسترش پیدا کند که سلسله عثمانی و امپراتوری اوراسیایی آن را شامل شود، تعریف ما را از بسیاری از پدیدههای تاریخی، ازجمله مدارا و نسلکشی، گستردهتر میسازد، پدیدههایی که درکشان بدون چنین تعریف گستردهای غیرممکن است. اجداد ما از طریق ما نفس میکشند. از آنجا که زندگی ما براساس اقدامات آنها شکل گرفته است، تاریخهای درهم تنیده آنها ارزش کشف شدن و قرار گرفتن در بستر مناسب را دارد، بهویژه اگر این تاریخها برای ما ناآشنا و در عین حال نزدیکتر از چیزی باشد که فکر میکردیم.
کتاب «عثمانیها؛ خانها، امپراتورها و خلیفهها» نوشته مارک دیوید بئر با ترجمه یاسمین مشرف در ۵۰۰ صفحه از سوی انتشارات ققنوس منتشر شده است.
۲۵۹





نظر شما