۰ نفر
۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۰
چرا شنیده شدن صدای زن هنوز «اتفاق» محسوب می‌شود؟

گاهی یک قطعه موسیقی بیش از آن‌که «شنیده شود»، دیده می‌شود؛ نه به معنای تصویری، بلکه به این معنا که جایگاهش در ساختار فرهنگی و اجتماعی، توجه را از خودِ صدا فراتر می‌برد.

 تیتراژ یکی از سریال‌ها از همین جنس است. اتفاقی که در ظاهر می‌تواند یک همکاری موسیقایی تلقی شود، اما در لایه‌های عمیق‌تر، حامل معناهایی است که به سال‌ها سکوت، تعلیق و آزمون‌وخطا در موسیقی رسمی ایران گره خورده‌اند. در این قطعه، صدای یک خواننده زن نه در پس‌زمینه، نه در هم‌خوانی محو، و نه در قالب تزئینی، بلکه به‌عنوان صدایی شنیده‌شونده و دارای نقش، در کنار یکی از معتبرترین خوانندگان مرد موسیقی ایران قرار گرفته است. همین «در کنار بودن» است که ماجرا را از یک تجربه صوتی ساده به یک رخداد قابل تحلیل تبدیل می‌کند.
چرا این اتفاق «عادی» نیست؟
در فضای رسمی موسیقی ایران، عادت کرده‌ایم صداهای زنانه یا غایب باشند یا در بهترین حالت، در حاشیه‌ای امن و کم‌خطر قرار بگیرند. آن‌چه در این تیتراژ رخ می‌دهد، نه شکستن ناگهانی یک قانون مکتوب، بلکه عبور آرام از مجموعه‌ای از عادت‌ها، ترس‌ها و خط‌کشی‌های نانوشته است. این عبور زمانی معنادارتر می‌شود که بدانیم با یک اجرای زنده‌ی محدود یا انتشار شخصی روبه‌رو نیستیم؛ بلکه با اثری مواجهیم که در متن یک سریال پرمخاطب و در بستری رسمی عرضه شده است.
در چنین شرایطی، «اولین بار» اهمیتش را از شعار نمی‌گیرد، بلکه از ریسکی که پذیرفته شده به دست می‌آورد. هر کسی نمی‌تواند یا نمی‌خواهد این ریسک را بپذیرد.
نقش تعیین‌کننده‌ نام‌ها
در تحلیل این اتفاق، نمی‌توان از کنار نام علیرضا قربانی به‌سادگی عبور کرد. قربانی نه خواننده‌ای حاشیه‌ای است و نه هنرمندی که بیرون از ساختار رسمی حرکت کند. او طی سال‌ها فعالیت، جایگاهی ساخته که هم نزد مخاطب عام معتبر است و هم نزد نهادهای فرهنگی قابل اعتماد. وقتی چنین شخصیتی تصمیم می‌گیرد در اثری حضور داشته باشد که صدای زن در آن نقشی واقعی دارد، در عمل از «اعتبار انباشته‌شده‌ی» خود خرج می‌کند.
این‌جاست که تفاوت میان «پیش‌قدم شدن» و «صرفاً همراهی کردن» روشن می‌شود. اگر همین اتفاق با صدای خواننده‌ای کم‌اعتبار یا کم‌نفوذ رخ می‌داد، احتمالاً یا دیده نمی‌شد یا به‌سادگی کنار گذاشته می‌شد. اما این‌بار، ماجرا در سطحی اتفاق افتاده که نمی‌توان آن را نادیده گرفت یا به حاشیه راند.
هم‌زمانی معنا و فرم
نکته‌ی قابل‌توجه این است که این حضور صوتی، بی‌ارتباط با جهان روایی سریال نیست. «هزار و یک شب» در ذات خود داستان بقا از طریق روایت است؛ داستان زنی که با صدا، کلام و تخیل، مرگ را به تعویق می‌اندازد. حالا در تیتراژ همین روایت، صدای زن نه‌تنها حذف نشده، بلکه بخشی از روایت صوتی اثر شده است. این هم‌زمانی معنا و فرم، به اتفاق رخ‌داده وزنی فراتر از یک تصمیم صرفاً موسیقایی می‌دهد.
نگاهی به موسیقی؛ فراتر از حاشیه‌ها
اگر از جنبه‌های اجتماعی فاصله بگیریم و به خودِ موسیقی گوش دهیم، با اثری مواجهیم که به‌وضوح برای «فضاسازی» ساخته شده، نه خودنمایی تکنیکی. ساختار ملودیک اثر بر پایه‌ی حرکت‌های تدریجی و کشیده بنا شده؛ ملودی‌ها عجله ندارند و به شنونده فرصت تنفس می‌دهند. این انتخاب آگاهانه است: تیتراژی که قرار است مخاطب را وارد جهان داستان کند، نباید شلوغ یا پرزرق‌وبرق باشد.
در تنظیم، با لایه‌بندی حساب‌شده‌ای روبه‌رو هستیم. سازها نه برای نمایش مهارت، بلکه برای ساختن یک بستر احساسی استفاده شده‌اند. صداها روی هم انباشته نمی‌شوند؛ هر لایه می‌داند کجا عقب بایستد و کجا جلو بیاید. این نظم، به خواننده‌ها اجازه می‌دهد که بدون فشار اضافی، روایت خود را پیش ببرند.
خوانندگی؛ گفت‌وگو، نه رقابت
در اجرای آوازی، مهم‌ترین ویژگی اثر، نبودِ رقابت است. این‌جا نه صدای مرد می‌خواهد صدای زن را بپوشاند و نه برعکس. رابطه‌ی دو صدا بیشتر شبیه گفت‌وگوست تا هم‌خوانی مرسوم. قربانی با همان بیان آشنای خود، وزن و وقار را به قطعه می‌آورد؛ در مقابل، صدای سحر بروجردی با رنگ متفاوت و شفاف‌تر، لایه‌ای احساسی و لطیف اضافه می‌کند که بدون آن، قطعه چیزی کم داشت.

از نظر تکنیکی، هر دو خواننده به‌جای نمایش قدرت صوتی، روی کنترل، بیان و انتقال حس تمرکز کرده‌اند. این انتخاب باعث می‌شود شنونده بیشتر به معنا گوش دهد تا به مهارت.
پیامدها؛ بعد از این چه می‌شود؟
شاید این قطعه به‌تنهایی مسیر موسیقی ایران را تغییر ندهد، اما یک نشانه است؛ نشانه‌ای از این‌که امکان حرکت در دل ساختار رسمی وجود دارد، اگر کسی حاضر باشد هزینه‌اش را بپردازد. اهمیت ماجرا دقیقاً در همین «امکان» است. از این پس، هر حذف، هر ممنوعیت و هر عقب‌نشینی، در برابر این نمونه‌ی موجود سنجیده خواهد شد.
این تیتراژ بیش از آن‌که پاسخ باشد، پرسش ایجاد می‌کند:
اگر این‌جا ممکن بود، چرا جاهای دیگر نه؟
و گاهی، همین پرسش‌ها آغاز تغییرند.

5959

کد مطلب 2158888

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین