این گفت و گویی ست خواندنی با دو ستاره برزیلی سپاهان.

فرهاد عشوندی- سعید اکبری: این گفت و گویی بود غیرمتعارف. گفت و گویی که ساعت 2 بامداد آغاز شد و با روشن شدن هوا به پایان رسید. مصاحبه ای با دو ستاره برزیلی سپاهان ، ساعاتی بعد از پیروزی این تیم مقابل استقلال. محل مصاحبه ، خانه برونو سزار است ، در حاشیه زاینده رود . مصاحبه تقریبا دو مترجم دارد. علی نیکومنش ، دوست خوب ما و مدیر برنامه این دو یار برزیلی به همراه فابیو سعی می کنند حرف ها را ترجمه کنند. مصاحبه ای که حرف هایی جالب در بر دارد و خواندنش خالی از لطف نیست.
از بازی با استقلال شروع کنیم. برونو ، فوق العاده بودی ، آن هم بعد از یکی ، دو هفته که گل نمی زدی!
برونو: این که چند بازی گل زنده باشم ، خیلی هم دور از ذهن نیست. به هر حال برای هر مهاجمی پیش می آید که گاهی توپ هایش وارد دروازه نشوند. برای من هم این اتفاق افتاد و در چند بازی ، کمتر گل زدم اما از آمادگی ، دور نبودم. اما درباره بازی دیشب باید بگویم وقتی قرار شد به ایران بیایم ، شروع کردم به جست و جو درباره اطلاعات فوتبال تان. من هر چه می شنیدم درباره استقلال بود و پرسپولیس. خیلی چیزها درباره اهمیت این دو تیم شنیده بودم . برای همین هم بود که انگیزه ای فوق العاده داشتم برای اینکه در بازی برابر این دو تیم ، بهترین باشم. مقابل پرسپولیس ، گلی نزدم اما برای بازی با استقلال ، این قدر بازی اهمیت داشت که نمی توانستم هیجانم را کتمان کنم. خیلی خوشحالم که دیشب هم خیلی خوب بازی کرد ، هم گل زدم و هم سپاهان توانست پلی آفی به این مهمی را ببرد و شهر غرق در شادی شود. راستش تا قبل از این شنیده بودم که پرسپولیس و استقلال بهترین تیم های ایران هستند اما حالا فکر می کنم سپاهان بهترین تیم ایران است و بعد از تیم ما ، باید از استقلال نام برد. الان تصویری که از سپاهان در فوتبال ایران وجود دارد ، این است که ما بهترین تیم ایران را داریم. اتفاقی که مدیون حضور مدیریت خوب ، کادرفنی و رفاقت میان بازیکنان است.
در این بازی رحمتی و استقلال را آزار دادی. گفتی این بازی برایت خیلی مهم بوده ، چقدر برای اینکه جلوی گلر اول تیم ملی ایران و جمعی از بهترین بازیکنان ما بتوانی نمایش خوبی داشته باشی ، تمرین کردی؟
برونو:ببین من تمرین هایم که همیشه هست. این بازی برایم مهم بود ، می دانستم مقابل تیمی بازی می کنم که جمعی از بهترین های ایران را دارد اما بر خلاف عقیده ات ، اصلا تلاش نمی کردم که بخواهم برابر آنها بهترین باشم. کاری به آنها نداشتم. من تمام تلاشم این بود که توانایی های برونو را نمایش بدهم.
برای گلزنی تمرین نکرده بودی اما برای شادی گل تان به نظر می رسید حسابی تمرین کردید!
فابیو: بله تمرین کرده بودیم! ما برای این شادی جلوی استقلال تمرین نکرده بودیم ، ما همیشه ، همه تیم دنبال این هستیم که در بهترین لحظه ، بعد از یک گل ، قشنگ ترین شادی گل را داشته باشیم. من در فولاد و استقلال بازی کردم ، آنجا هم جو بازیکنان با هم خوب بود ولی ما در سپاهان واقعا یک خانواده هستیم. همیشه با هم فکر می کنیم که یک شادی گل غافلگیر کننده داشته باشیم. این بار هم شادی گل مان برابر استقلال حاصل کاری گروهی بود.
و این شادی جمعی چطور برنامه ریزی شد؟
فابیو: ببین این شادی گل یک نفر از ما نبود. ما هر بار از هم می پرسیم که بعد از گل چطور برایش جشن بگیریم.
این بار چه کسی پیشنهاد شادی گل را داد؟
برونو: مهدی کریمیان. او گفت که صحنه ای از بازی بولینگ را اجرا کنیم.
بولینگ را همین قدر هم خوب بازی می کنی؟
برونو: آره. هر جایی که قرار باشد حمله کنم ، من بهترینم.
معمولا این نوع شادی ها یک پیغامی دارد و پیغام این شادی تان چه بود؟
فابیو: راستش پیغام مان این بود که ما جمعی متحد هستیم ، یک خانواده. با یک هدف مشترک .
این جمع متحد شما که می شد شلیک برونو ، آن دیوار که فرو ریخت ، چه بود؟ استقلال کهکشانی؟
فابیو: فکر می کنم حق با تو باشد.
برونو ؛ امسال فصل خوبی داشتی اما همه از ایمون زاید حرف می زنند چون او در پرسپولیس بازی کرده و توانسته در دربی هت تریک کند.
من آمدم اینجا تا در تیمی که هستم ، موفق باشم. خوشحالم که موفق بودم. البته خودم هم می دانم در فوتبال ایران همه توجه ها به استقلال و پرسپولیس است . بازی های آنها پخش می شود و بیشتر رسانه ها روی این دو تیم زوم می کنند. همین باعث می شود که بازیکنان این دو تیم بیشتر در دید باشند. ولی برای من ، همین قدر که الان همه درباره ام حرف می زنند و می گویند بازیکنی خوبی بوده ، کافی است. من که راضی هستم!
تو در میانه های فصل به تیمی آمدی که ستاره هایی مثل یانوش و توره را داشته ، البته شاید حتی آنها را نمی شناختی اما حالا خیلی ها می گویند جای شان را خیلی خوب پر کردی...
فابیو: یانوش سر طلایی!!
برونو: من وقتی آمدم چیزی درباره این دو بازیکنی که گفتی نمی دانستم. اما وقتی آمدم کم کم با اسامی شان آشنا شدم. فهمیدم که به تیمی آمدم که بازیکنان گلزن خوبی داشته. ولی من وقتی آمدم ، می خواستم در یک فرهنگ جدید ، تجربه ای جدید داشته باشم. من قبل از این در لیگ ارمنستان آقای گل شده بودم و به تیمی جدید می آمدم تا بتوانم فوتبالم را بهتر کنم. راستش تمام تلاشم را کردم که برای تیم مفید باشم. خواهشم هم این است که من را با هیچ کس دیگری مقایسه نکنید. من برونو هستم و باید با خودم مقایسه شوم.
تو چطور فابیو؟ وقتی برونو را دیدی ، فکر می کردی بتواند به اندازه توره معروف شود و موثر باشد؟ تو هم با توره و یانوش کار کردی و هم با فابیو...
علی نیکومنش: راستش من از همان اول فیلم بازی های برونو را به فابیو نشان دادم چون او برای من نقش یک دوست و یک مشاور خوب را هم دارد . او همان موقع گفت برونو را بیاور ، او جای توره را پر می کند.
فابیو: هر یک از آنها شخصیت و ویژگی های خاص خودشان را دارند. یانوش یک مهاجم فیزیکی است با اندامی درشت که تکنیک زیادی ندارد اما خیلی خوب هد می زند. واقعا سرطلایی لقب خوبی است برایش. توره یک مهاجم سرعتی است. بازیکنی انفجاری که از هر دفاعی رد می شود و خیلی خوب بلد است توپ ها را گل کند. هم خوب با سر گل می زند و هم با پا ولی تکنیکش خیلی خوب نیست. برونو اما شیوه دیگری دارد. او یک مهاجم تکنیکی است. به گل هایش نگاه کنید. خیلی از گل هایش زیبا هستند چون او مدام دنبال این است که توانایی هایش را در زمین فوتبال به نمایش بگذارد. ولی ما اگر این دو تا را با هم داشتیم ، می توانستیم بهترین خط حمله آسیا را داشته باشیم. البته آن موقع ما هافبک ها بیچاره می شویم چون نمی دانیم به کدام شان باید پاس بدهیم. فکر کنم اگر همه شان را با هم ترکیب کنیم ، یک پله دیگر در زمین خواهیم داشت.
فابیو تو چقدر در کمک به برونو نقش داشتی؟
راستش ، خودش که می گفت اگر من نبودم ، می رفت از ایران. ولی ما الان واقعا دوستان خیلی خوبی برای هم هستیم. ما همه جا با هم هستیم. خانواده های مان خیلی با هم رفاقت دارند.
برونو خیلی زود مهاجم هدف سپاهان شد. معمولا خیلی سخت است که یک خارجی را در تیم قبول کنند و برایش پاس بفرستند!
فابیو: وقتی ما توره را از دست دادیم ، تیم یک چیزی کم داشت اما وقتی برونو آمد باز هم ترکیب تیم کامل شد. سیستم بازی همان بود ، توپ همان جایی می رفت که همه منتظرش بودند ولی قبل از برونو ، یک چیزی کم بود. او اما خیلی زود توانست مشکل را حل کند و همه تیم هم خیلی زود پذیرفتندش. او همان بازی اول ، 2 گل زد.
اصلا برونو چطور سر از ایران در آورد؟
فابیو: فکر کنم باشگاه دنبال یک مهاجم می گشت. یکی از مدیران باشگاه رفت برزیل که یکی مثل توره را پیدا کند. مدیر ما وقتی از برزیل برگشت ، یکی را پیدا کرده بود که حالا باید بگویم ما در انتخابش موفق بودیم چون الان برونو را داریم.
*فابیو ؛ قبل از اینکه تو بیایی ، ما این قدر بازیکن برزیلی بد دیده بودیم که باورمان نمی شد تیم ملی برزیل ، تیم خوبی باشد! چرا این هموطنانت خیلی بد بودند؟ البته از وقتی تو ، ادینهو و برونو را دیدیم نظرمان عوض شده و فکر می کنیم خیلی هم فوتبال برزیل ضعیف نیست!
اگر قرار باشد فوتبال برزیل را دسته بندی کنیم ، 4 لیگ داریم و لیگ هایی محلی. راستش بازیکنانی که قبلا به ایران آمده بودند از پایین ترین لایه های فوتبال برزیل بودند. از بدترین سطح. برای همین هم بود که نه فوتبال شان به چشم می آمد و نه واقعا تکنیک داشتند. می رفتند بازیکنانی را می آوردند که خیلی ارزان بودند. البته خیلی ارزان خریده می شدند و خیلی گران فروخته می شدند. ولی الان در لیگ بازیکنانی از برزیل هستند مثل توزی ، برونو ، مارسیو که سابقه بازی در لیگ های درجه اول برزیل و تیم های خوب اروپایی را داشتند. یعنی الان تیم های شما در ازای پولی که خرج می کنند دارند بازیکنان بهتری هم می آورند. تیم های بزرگ لیگ ایران ، چند سال قبل رفته بودند بازیکنانی از لیگ محلی آورده بودند.
برونو! تو با چنین کیفیتی از فوتبال چرا در ارمنستان بازی می کردی؟
من فصل قبل در ارمنستان بودم اما قبل از این بازیکن تیم هایی مثل ریوبرانکو یا کورنتیانس بودم که از بهترین تیم های برزیل هستند. ولی هر بازیکنی در دوره ای از فوتبالش به این جمع بندی می رسد که باید برای پول بازی کند. من هم می خواستم پول خوبی بگیرم. یک سال آنجا بازی کردم ، پول خوبی گرفتم و البته آقای گل هم شدم.
برونو تو سن خیلی زیادی نداری. چرا الان در اروپا بازی نمی کنی؟
راستش من پیشنهاد های خیلی خوبی نداشتم. خیلی مهم است که تو پیشنهاد خیلی خوبی داشته باشی . من پیشنهادهایی داشتم از اروپا اما خیلی خوب نبودند. ولی وقتی می خواستم به سپاهان بیایم ، رفتم شرایط را چک کردم ، رنکینگ این تیم در جدول بهترین باشگاه های دنیا 82 بود. 82! این یعنی یک شرایط عالی. من همه چیز را بررسی کردم و دیدم شرایط ایده آلی است اگر به فوتبال ایران بیایم. من یکی از موفقترین گلزن های لیگ قهرمانان آسیا بودم ، تنها قهرمانی دوره فوتبالم را بدست آوردم و قرارداد خوبی هم بسته ام . پس الان باید بگویم انتخاب سپاهان ، انتخاب خیلی خوبی بوده. ببین من وقتی سنم کم بود شاید می توانستم در اروپا باشم و بدرخشم اما . شاید انتخاب های خوبی نداشتم یا یک مدیر برنامه های موفق. به هر حال آنها رویاهایی هستند که گذشته. باید واقع بین باشم . من الان یک انتخاب خوب دارم ، بازی در سپاهان که می تواند فرصتی باشد برای یک شروع موفق. الان من رزومه ای دارم که می توانید اسمم را در اینترنت سرچ کنید و ببینید بازیکن تیم قهرمان لیگ ایران هستم و یکی از گلزنان موفق لیگ قهرمانان آسیا. بازیکنی که حالا خیلی ها می توانند با یک جست و جو ، بشناسندش. من قبل از این هیچ وقت در فوتبالم تجربه قهرمانی نداشتم اما حالا دارم.
افسوس سال هایی که از دست دادی را نمی خوری؟
آنها که گذشته ، دیگر بر نمی گردد اما از حالا باید تمام حواسم این باشد که چه فرصتی برایم پیش می آید . باید از سپاهان ، برای این فرصتی که در اختیارم گذاشت تشکر کنم.
فکرش را می کردی گلی را در لیگ ایران بزنی که این قدر معروفت کند؟ گلی که تو را در همه دنیا معروف کرد . مثل گل های زیدان!
واقعا فکرش را نمی کردم. این گل تقریبا همه جای دنیا دیده شد. فکر نمی کردم گلم این قدر جهانی شود. گلم الان در یوتیوپ هست. خیلی از سایت های معتبر ورزشی آن را گذاشتند و خیلی از بهترین بازیکنان جهان این گل را دیدند و درباره اش حرف زدند. راستش باورم نمی شد یک گل ، این قدر در معرفی من به فوتبال دنیا نقش داشته باشد. ( شروع می کند به جست و جو در اینترنت؛ بگذار برایت پیدایش کنم...»
قبلا هم از این گل ها زدی یا شانسی بود؟
من گل قشنگ در سال های فوتبالم زیاد زدم ، اما هیچ کدام شان شبیه این گل نبود. زمانی که در ریو برانکو بودم هم گلی زدم که خیلی در برزیل مشهور شد اما این قدر سر و صدا نکرد و به این زیبایی هم نبود.
دیشب هم چیزی نمانده بود که گلی شبیه به این را به استقلال بزنی.
آره توپ را برداشتم و خوب هم جلو رفتم. اگر حنیف رویم خطا نمی کرد یک گل زیدانی هم به استقلال می زدم!( او گلش به استقلال را از یکی از سایت ها پیدا کرده و برای مان نمایش می دهد! او حسابی با گلش هیجانی شده...)
گفته بودی دوست داری در تیم ملی ایران بازی کنی؟ این را گفتی چون می دانی هیچ وقت نمی توانی در تیم ملی کشورت بازی کنی؟
فابیو: در برزیل خیلی سخت است که ملی پوش باشی. برای این که بتوانی در تیم ملی کشور ، بازی کنی حتما باید در بهترین تیم های دنیا فوتبال بازی کنی. آن هم به عنوان یار ثابت. برزیل پر است از بازیکن و فقط آنهایی در تیم ملی هستند که واقعا سوپراستار باشند. اگرچه الان ما بازیکنان بزرگی مثل رونالدو در اروپا نداریم ولی همین حالا چون اقتصاد برزیل بهتر شده . 3 ستاره در لیگ برزیل داریم مثل نیمار ، پائولو و لی اندرو لامیا ، که واقعا عالی هستند اما نمی روند اروپا بازی کنند. الان نیمار دارد ماهی 1.8 میلیون دلار در ماه می گیرد آن هم در 19 سالگی . با این رقم چرا باید برود اروپا. وقتی چنین بازیکنانی هستند چطور باید فکر کنیم بازیکنانی مثل ما می توانند در تیم ملی بازی کنند.
ولی فکر می کنم حس تلخی باشد که جام جهانی در کشورت برگزار می شود اما تو آنجا غایب هستی؟
فابیو:برگزاری جام جهانی یک فرصت ویژه است برای ملت ما ، یک آرزوی بزرگ ، یک برد دو طرفه برای ماست تا بتوانیم خودمان و پیشرفت های بزرگ کشورمان را به همه دنیا نشان بدهیم . من که می گویم مهمترین رویداد ورزشی دنیا جام جهانی است نه المپیک. خود من هم خیلی دوست دارم که در آن ایام به برزیل بروم و جام جهانی را ببینم اما واقعیت این است که هیچ وقت نمی توانم در این بازی ها حاضر باشم. من الان 31 ساله هستم و هیچ یک از ویژگی هایی که درباره شرایط بازی در تیم ملی برزیل گفتم را ندارم. الان رویای من این است که قهرمان لیگ قهرمانان آسیا شوم.
برونو: راستش من هم تقریبا اطمینان دارم که شانسی برای بازی در تیم ملی کشورم ندارم اما شاید می شد با پیراهن تیم ملی کشور دیگری به این بازی ها بروم. البته می دانم که این امکان برای همراهی تیم ملی ایران هم وجود ندارد چون بر اساس قوانین ایران ، یک بازیکن 2 ملیته نمی تواند برای تیم ملی کشورتان بازی کند.

برونو کدام مهاجم را خیلی دوست داری؟
من ؟ ابراهیمویچ. او واقعا کامل ترین مهاجم دنیاست.
فابیو ، الان 5 سال است که در فوتبال ایران ، کار کردی . کار با کدام مربی را بیشتر دوست داری؟
سئوال سختی است. بهترین مربی ام جورج دسوز است که الان در بنفیکا کار می کند. به سئوالت درباره ایران جواب نمی دهم. می خواهی مرا با این سئوال ، به کشتن بدهی؟
فکر کنم قلعه نویی را که خیلی دوست داری. قلعه نویی که خیلی ها می گویند تفکرات سنتی است!
بله او یک مربی خیلی خوب است که همیشه نشان داده تیم هایی مدعی در لیگ دارد. فکر می کنم در کارش خیلی عالی است. من با او رابطه خوبی داشتم. مهم نیست که درباره اش بگویند سنتی. مربیگری یعنی اینکه در کارت موفق باشی . کاری که او انجامش می دهد و همیشه مدعی است. همین امسال هم که دیدی چه رقابت تنگاتنگی با سپاهان داشت در کورس قهرمانی. مهم این است که یک مربی در زمین چطور نتیجه می گیرد. چه کسی باید از مربی چیزی یاد بگیرد ؟ خودش یا کسانی که در تیمش هستند؟
ابتدای سال از تیم او پیشنهاد نداشتی اما نرفتی؟
بله داشتم اما قراردادم با سپاهان باقی مانده بود.
ولی خیلی از هم تیمی هایت این کار را کردند. خانواده های شان مریض شدند و ....
من اگر می خواستم قراردادم را فسخ کنم باید از خیلی چیزها می گذشتم. نکته دیگر هم شخص ساکت بود. من یک رابطه دوستانه با او داشتم. وقتی با او حرف زدم گفت می توانی بروی اما می خواهم بمانی و ما سعی می کنیم هرچه را که می خواهی برایت فراهم کنیم.
در استقلال که بودی ، ستاره تیم بودی اما اینجا آن موفقیت استقلال را نداشتی. برایت سخت نیست؟
من ترجیح می دهم جایی بازی کنم که قهرمان شوم تا اینکه یک سوپراستار باشم. من از 4 سال و نیمی که در ایران بازی کردم ، 3 قهرمانی در لیگ دارم که یک افتخار است برایم. اگر در استقلال بازی می کردم ، شاید سوپراستار می ماندم اما این همه افتخار را دیگر در کارنامه ام نداشتم.
ابتدای امسال ، خیلی خوب نبودی!
به خاطر شرایط تیم بود. همه چیز عوض شده بود. ما نیاز به زمان داشتیم تا شرایط را دوباره درست کنیم . اول فصل هم گفته بودم که نیاز به زمان داریم.
زمان برای رفتن لوکا؟ تو هم یکی از کسانی بودی که با لوکا به مشکل خوردی؟
من نه . او با من هم به مشکل خورد. من هیچ وقت با کسی به مشکل نمی خورم اما او با من هم مشکل داشت ، مثل خیلی های دیگر.
و شما هم که مثل یک خانواده هستید ، همگی دست به دست هم دادید که لوکا برود خانه اش؟
نه. ما این کار را نکردیم اما از اینکه رفت هم هیچ کدام مان ناراحت نشدیم.( می خندد)
بازی با استقلال جنگی بود بین دو تیم خوب ایران. حسابی هم کل و کل داشتید که کدام تیم بهتر است.
من خیلی خوشحالم که برای اینکه نشان بدهیم بهترین هستیم ، تیمی مثل استقلال را بردیم . تیمی که بهترین ها را دارد. می دانی حتی بردن استقلال هم غرورانگیز است ، مثل وقتی که با پیراهنش بازی می کنی. فکر می کنم این یک پایان رویایی بود برای بازی های ما در فصلی که به پایان رسید.
با اتفاقاتی که برای رحمتی در این بازی افتاد فکر می کنم باید خیلی خوشحال باشی که خیلی خوب فارسی را بلد نیستی!
البته فکر کنم آن چیزهایی که منظورت باشد را بلدم. ولی واقعا برای اتفاقی که رخ داد ناراحتم . فکر نمی کنم که این حق رحمتی باشد.
*راستی تو در پایان همین فصل هم ممکن است از سپاهان بروند. فکر می کنی سپاهان بعد از این اتفاقات می تواند همچنان موفق باشد؟
واقعا خودم هم نمی دانم می مانم یا می روم شاید خودم هم یکی از بازیکنانی باشم که می روم. امیدوارم سپاهان با چارت مدیریتی و تیم خوبی که دارد ، موفق بماند.
*حتما می روی استقلال ، آن هم با قلعه نویی.
نه فکر نکنم. طوری حرف می زنی که انگار امشب قلعه نویی مربی استقلال شده. راستش واقعا فعلا برنامه ای برای سال بعد ندارم.
پس می روی پرسپولیس؟
پرسپولیس که نه. من بازیکن استقلال بودم. همه مرا به اسم یک استقلالی می شناسند و این اصلا مفهومی ندارد که بخواهم بروم به پرسپولیس . اگر این کار کنم درباره ام چه می گویند؟ اصلا کی من را به عنوان یک بازیکن پرسپولیسی می بیند و دوست خواهد داشت.
سزار ، تو چطور؟ همین جا می مانی یا می روی؟ فکر کنیم بد باشد که بروی!
این مشکل تو است( با خنده می گوید...) ولی فکر می کنم قرارداد دارم و ماندنی هستم.
راستی فکرش را می کردید که بعد از بازی چنین جشنی در اصفهان برگزار شود؟
برونو: من که شوکه شدم ولی خوشحالم که مردم حسابی شادی کردند.
فابیو: باورم نمی شد چنین جمعیتی بیایند چون ما قهرمان نشده بودیم ولی مردم طوری خوشحالی می کردند که انگار کاپ را بردیک. به نظرم این جشن برای این نبود که استقلال را بردیم. زن و مرد شادی می کردند چون تیمی از اصفهان توانسته یک تیم مهم پایتخت را برده. مردم شان به تیمی افتخار می کنند که تیم های تهرانی را به راحتی می برد. این حس البته در همه جای دنیا هست. در برزیل هم همین حس را داریم. اگر یک تیم بتواند ، تیم های پایتخت را ببرد ، غوغایی می شود.( برونو شروع می کند به کری خواندن. او طرفدار کورینتیانس است و فابیو طرفدار سائوپولو. بعد از او فابیو خاطره ای از تیم شهرش می گوید؛« تیم شهر ما رسید به پلی آف بازی های لیگ سه برزیل . تیم ما تیم بی پولی بود و برای این سفر باید 5000 کیلومتر را می رفتند تا با تیم حریف بازی کنند ، آن هم با اتوبوس. تقریبا دو روزی در راه باید می ماندند. از ترس راه ، همه به هم می گفتند ، نه نمی خواهد برویم ما از آنها می بازیم. چه کاری است که برویم. حالا بی خیال ، فکر کنیم که باختیم!»
و برای سئوال آخر. شرایط تان در ایران خوب است؟
برونو: راستش من قبل از این در ارمنستان زندگی کرده بودم و آنجا که بودم ، چیزهای جالبی درباره ایران نمی شنیدم اما حالا اینجا حسابی با خانواده ام راحتیم و از این زندگی لذت می بریم.

41 41

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 216285

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 3 =