مضاوی الرشید
بنظر می رسد رژیم سعودی دچار چنان حالتی از تنش داخلی شده است که دیگر بدان اجازه نمی دهد دشمن واقعی خود را شناسایی کند و در حال حاضر چنان همه شهروندان را بازداشت می کند وبزندان می افکند و یا انان را از سفر بخارج منع می نمایند وحتى بسوی شرکت کنندگان در تظاهرات تیراندازی می کند که گوئی تلاشهای مذبوحانه ای است برای ادامه تسلط بر جامعه این کشور وادامه روند ترس و وحشت برای رویاروئی با هرگونه خواسته مردمی برای درخواست حقوق خود است و رژیم امروزه چنان با دستی اهنین بر سر مردم می کوبد که زندانهایش فقط یک گروه معینی را در بر نمی گیرد و از تمامی اقشار مردم وهمه گونه اندیشه از جمله سلفی ها و حقوقدنان وزنان در زندانهایش بسر می برند . وزارتخانه های عربستان همه روزه شاهد تظاهرات وتجمع بیکاران از هر سو می باشد تا بطور صلح آمیز خواستار شغلی شوند ودر میان آنها معلم و فارغ التحصیلان آموزشگاههای بهداری دیده میشود که از کمترین حقوق برخوردار نیستند و رژیم نمی تواند برای آنان کاری فراهم آورد مگر آنکه در برابر این وضعیت فشار خود را بر فعالان داخلی بیشتر کند که از جمله آن جلوگیری از سفر محمد سعید طیب به قاهره برای شرکت در مراسم جشن عروسی دخترش وپیش از آن نیز شیخ سلمان عوده را از سفر به مصر منع کرده بود واین دو شخصیت همواره از هواداران رژیم بودند که در عین حال خواستار اصلاحات نیز می باشند.
رژیم در پاسخ به خواسته های مردم لیستهایی امنیتی شامل افرادی که باید بازداشت شوند صادر می کند واین لیستها بوسیله وزارت کشور تهیه می گردد و هدف از آن تحمیل این اندیشه است که دشمن بیگانه این کشور یعنی ایران از این اوضاع پشتیبانی میکند وهدف آن برپائی آشوب و برهم زدن امنیت است . رژیم همچنین وضعیت طایفه ای موجود در مناطق این کشور ونبود همبستگی اجتماعی و عدم توافق درباره اصلاحات سیاسی را مورد سوء استفاده قرار داده و اندیشه های نا امیدانه خود را عنوان می کند تا شاید بتواند پیامدهای بهار عربی را مهار نموده و تا مدتی ورود آنرا به عربستان به تعویق بیندازد.
آشفتگی رژیم ومطرح کردن اتهامات نابخردانه زمانی بیشتر روشن می گردد که با آغاز مرحله جدید در سال 2005 حکومت این رژیم با روی کار آمدن نایف بن عبد العزیز بعنوان ولیعهد اضافه بر مسئولیت وزارت کشور نمایان می گردد و چهره از رژیم مدعی اصلاحگرایی برداشته میشود . امروزه جامعه عربستان خود را در برابر یک رهبری فرسوده می بیند که سعی دارد تمامی نگرانی های داخلی خود را به خارج صادر کند و همه واقعیتهای موجود در صحنه داخلی از جمله خواسته های مردمی را نادیده بگیرد که البته در مقایسه با اوضاع موجود در کشورهای عربی بسیار رنج آور است . در نتیجه رژیم بصورت رژیمی در آمده است که نمی تواند دشمن واقعی خود را بشناسد وتنها سرگرم تکرار شعارهای توخالی سرچشمه گرفته از میان موقعیت مذهبی خود است و همواره و در تمامی بیانیه های خود تکرار می نماید که تنها حکومت سلفی است که بر اساس شرع اسلام حکومت می کند . این شعار دیگر نمی تواند امنیت آن خواسته های مردمی را برآورده نماید از جمله احترام شهروندان و برقراری امنیت اجتماعی برای آنان وتنها به مطرح کردن شعارهای پوچ وتوخالی سرگرم می باشد. رژیم با مطرح کردن این شعار و در چهار چوب زیر پا گذاردن حقوق بشر ، تمامی حقوق مردم خود را زیر پا گذارده و با بازداشتهای ستمگرانه و ممنوعیت از سفر به خارج گرفته و تیر اندازی بسوی تظاهرکنندگان می خواهد امنیت را در مناطق این کشور برقرار سازد بخصوص که این حکومت مدعی سلفی گرائی ، پیروان سلفی را نیز در زندانها انداخته و اینان با مخالفان عقیدتی خود هم سلولی شده اند از جمله فعال سیاسی علی دمینی بهنگام بازداشت در سلولی قرار گرفت که مخالفان وی نیز در آن بازداشت شده بودند . این وضعیت عربستان شبیه به آنست که مصر در دوران حکومت مبارک وسادات داشت و در آن دوران شخصیت و اندیشمند معروف سعد الدین ابراهیم در زندان با گروه گسترده ای از اسلامگرایان مخالف اندیشه وی روبرو شد. این وضعیت نشانگر آنست که حکومتها در روند سرکوب مخالفان عملکردی را بکار میگیرند که با تمامی تجربه ها و روشهای خود ناهمگون است و به سرکوب وحشیانه مخالفان می پردازند بخصوص هنگامیکه در آستانه سرنگونی هستند ونمی توانند نارضایتی های مردمی ومخالفتهای مختلف سیاسی را تحمل نمایند.
رژیم عربستان واکنشهای معمولی وسنتی را از سوی جامعه این کشور توقع دارد واگر پیروان سلفی را به زندان می اندازد می خواهد به طرف مقابل بفهماند که این شخص تروریست بوده و اگر لیبرالها را بزندان افکند توقع دارد که سلفیون خشنود گردند که غرب گراهای فاسد را سرکوب نموده است واگر یک شیعی را سرکوب نمود توقع دارد اهل تسنن را خوشحال کند که یک رافضی صفوی را از میان برداشته است ، و تمامی اینها روشهای معمولی هستند که در حال فراموشی می باشند وهمین است که رژیم را بوحشت انداخته است وما شاهد تحول جدیدی در طبقه بندیهای دشمنانه وستیزه جویانه رژیم هستیم و تنها نتیجه آن از میان برداشتن وحدت ملی است اگرچه رسانه های رسمی از این تحول جدید بدور مانده اند وهمچنان همان به اصطلاح توطئه ها و تروریسم خارجی را متهم می کنند اما جامعه عربستان مسائلی را مطرح می کند که بسیار دور از اندیشه های کهنه ای است که رژیم انرا عنوان می نماید و در نتیجه رژیم ناچار گردید دوباره همان موضوعاتی را عنوان کند که در گذشته مطرح می کرد . در نتیجه نبرد بصورت تبلیغات رژیم و واکنشهای مردمی در آمد و صحنه هایی بوجود آمد که نشان دهنده بیداری مردمی است که واژه های کهنه را نمی پذیرد. مهمترین ویژه گی ان بیداری بیانیه ای است که فعالان وحقوقدانان در رابطه با بازداشتهای جده و رویدادهای قطیف صادر کردند و طی آن بطور صریح عملیات سرکوب را محکوم نمودند وبه گونه ای این دو رویداد را به یکدیگر مرتبط دانستند که رژیم آنرا پیش بینی نمی کرد وشاید این ابتکار عمل علت اصلی ماجرای محمد سعید طیب و ممنوعیت وی از سفر به خارج باشد چون وی یکی از برجسته ترین امضاکنندگان بیانیه بود .
در حالیکه این روند بیداری با وجود موانع و دشواریها در حال رشد و پیشرفت است رژیم همچنان تمامی کوششهای خود را بکار می گیرد تا این جنبش را از مسائل اصلی بدور نگهدارد وتنها دو موضوع را بعنوان مشکل اصلی عنوان می کند که سومی ندارد . یکی به اصطلاح خطر ایران و دومی مسائل مربوط به زنان که با مطرح کردن این دو مسئله کوشش دارد بر مسائل سیاسی داخلی سرپوش گذارد . بنظر میرسد که بزرگنمائی خطر ایران نشان دهنده اهمیت مطرح کردن خطر خارجی است برای رژیم است که می خواهد بوسیله آن تمامی مسائل داخلی را تحت الشعاع قرار دهد ولی بطور حتم نمی تواند این رویاروئی را بسود رژیم به پایان برساند با وجود اینکه رژیم در حال خرید تسلیحات و هواپیماها ی نظامی است که نیازی بدان نمی باشد . اما موضوع زنان در حقیقت داغترین مسئله ای است که می تواند اندیشه بسیاری را بخود جلب کند وگروههای موافق و مخالف بسیاری را سرگرم نماید .
اخرین تحول در این موضوع مهم همانا زنانه کردن فروشگاههای فروش لباسهای زیر زنانه بود که مفتی عربستان نیز با آن مخالفت نمود . رویداد دیگر در این زمینه کنفرانس روشنفکرانی بود که در یکی از سالنهای هتلهای ریاض برگزار گردید و در آن یکی از روزنامه نگاران موهای یک زن را در آن مشاهده کرد وآنرا یک رسوائی و ننگ نامید !.
روند واگذارکردن موضوعات داخلی به یک دشمن بیگانه و یا موهای زنانه تنها جامعه را سرگرم می کند و کوششهای مذبوحانه ای است که رژیم برای ادامه حیات خود آنرا بکار میگیرد در حالیکه ملت حقوق سیاسی خود را خواستار است .
رژیم عربستان تنها با یک دشمن جسور روبروست که همانا نادیده گرفتن حقوق سیاسی و اصلاحات واقعی است که این رژیم را به مرحله جدیدی منتقل می کند که با آرمانهای بسیاری همگونی دارد . در عین حال هرچه رژیم این موضوع را نادیده بگیرد همانند اینست که گور خود را با دست خود کنده است چون عربستان وملت آن بدور از اوضاع بین المللی و جهان عرب بسر نمی برد و آرمانهای ملت آن با آرمانهای دیگر ملتها شباهت دارد از جمله داشتن امنیت واقعی که ضامن آزادی وحقوق شناخته شده بین المللی است. رژیم عربستان نمی تواند به حکومت خود بدور از مشارکتهای سیاسی ونظارت قضائی مستقل ادامه دهد واگر موضوع زندانیان سیاسی و حقوق پایمال شده آنها را مورد توجه قرار ندهد این مسئله داغ ممکن هر لحظه منفجر شود همانند بیکاری که نسل جوان با آن روبروست ومی تواند گرفتاریهای اجتماعی گسترده ای را بدنبال داشته باشد که سالها گریبانگیر کشور خواهد شد. ولیعهد بجای اینکه حکومت خود را با ابتکار عمل حسن نیت آغاز نماید به اعمال روشها وسیاستهای قدیمی ادامه داد که حتی زنان از آن در أمان نماندند واین آینده تاریک وسیاهی را برای رژیم عربستان وحکومت آن نوید می دهد . در گذشته حکومتهای سعودی با مرحمتهای ملوکانه همراه میشد که از جمله آن آزادی زندانیان بیگناه از زندان بود ، اما این موضوع اکنون به فراموشی سپرده شده و زندانیان حتی تا پس از مرگ همچنان در سلولها بسر میبرند همچنانکه درباره چند تن از اصلاحگرایان سالخورده زندانی صورت گرفت . همسوئی رژیم عربستان با این خواسته ها ممکن است جزو محالات باشد چون در گذشته مخالفت خود را با هرگونه اصلاحات سیاسی به اثبات رساند اما روند کنونی ثابت کرد که رژیم نمی تواند صداها وفریادهای خواستار اصلاحات را نادیده بگیرد و یا خاموش نماید و امیدواریم این جنبش پایمال نشود و سرکوبگری همچنان برجای بماند .
دکتر مضاوی رشید فعال سیاسی حقوق مدنی عربستانی است که این یادداشت را اختصاصی برای خبرآنلاین نگاشته است.
ترجمه : محمد ماجد نجار
4949
نظر شما