*آمریکای لاتین در گذشته خیلی نزدیک حیاط خلوت آمریکا بوده و کاملا آنجا یک فضای امن و امان برای آمریکا ایجاد شده بود که هر تصمیمی میگرفتند به راحتی اجرا میشد. از زمانی که ایران از طریق ونزوئلا وارد قاره آمریکا شد، توانست در این منطقه اثرگذار باشد و یکی بعد از دیگری کشورهای این منطقه را همسو کند. این کشورها هم روابط بسیار نزدیکی با ایران برقرار کردند که منجر به رفت و آمدها بین مقامات و مسوولان شده است. بهخصوص اینکه ونزوئلا در بحث نفت و برزیل از نظر قدرتی که در اقتصاد پیدا کرده کشورهای مهمی برای ما محسوب میشوند. این روابط اما برای آمریکا مضر و نگرانکننده بوده است. آمریکا احساس میکند جمهوری اسلامی ایران مشکلاتی برای آنها در منطقه ایجاد میکند. ما منطقمان را منتقل میکنیم و تبادل داشتهها با این کشورها صورت میگیرد.
* هر دو سال یکبار هر وقت فرصتی بوده سفری به این منطقه صورت گرفته است. آنچه که هست این کشورها ما را بیشتر قبول دارند. ما هم ضرر نکردهایم و بهرهوری هم داشتهایم. توجه به آمریکای لاتین در سیاست خارجی رویکرد درستی است.
* دولت اصلاحات که دوست داشت با کشورهای غربی رفت و آمد داشته باشد به دنبال برقراری ارتباط با آنها بود. در دولت «هاشمیرفسنجانی» و دوران سازندگی هم توجه سیاست خارجی به سمت غرب و تا حدودی آفریقا بود. ارتباط با آمریکای لاتین به دولت نهم و دهم مربوط میشود اما این بدان معنا نیست که این خواست تنها دولت است. سیاست کلی نظام این است که چنین رویکردی دنبال شود.
*رویکرد غربیها در رابطه با کشورهای دیگر این است که آنها را بچاپند. اما در رابطه با کشورهای آمریکای لاتین حداقل این است که با کشور همسو و همتای خود رابطه برقرار میشود. اتفاقا دولتهای آینده هم باید اینچنین باشند. البته اینگونه نبوده که بخواهیم ارتباط با کشورهای غربی را قطع یا محدود کنیم.
/27217
نظر شما