*مطالبات مردم در انقلابات عربی به چند دسته تقسیم میشود؛ اول مطالبات آزادی خواهی و یا به تعبیری دموکراسی خواهی که به دلیل نظامهای توتالیتر و بستهای که در این کشورها بود، برانگیخته شده است. دوم، مطالبات اقتصادی که به دلیل فاصله زیاد فقیر و غنی و نوع حکومتهایی که معمولا در آنها ثروت در اختیار یک عده بسیار محدودی از یک تا پنج درصد افراد جامعه و طبقات خاص بوده و بیش از نود درصد مردم در فقر به سر میبردند، شکل گرفته است. مطالبات بعدی اسلام خواهی است. در مجموع با یک نگاه به مدلها و الگوهای موجود، باید گفت که مطالباتی که مردم داشتند حتی مطالبات مدنی،اجتماعی و دموکراسی خواهی اینها در چارچوب مطالبات اسلام خواهی است. علتش این است که به لحاظ ریشهای در این کشورها اسلام حاکمیت دارد. اما اینکه سرنوشت انقلابات به چه مسیری منتهی خواهد شد، حقیقت این است که در هیچ یک از این کشورها نمیتوان گفت که انقلاب به مراحل تکاملی خود رسیده وتمام شده است.
* ایران در ارتباط با یکایک این کشورها به دلیل مشترکاتی که با این کشورها دارد وضعیت متفاوتی دارد. آمریکا و رژیم صهیونیستی از بازیگران خارجی صحنه هستند. برخی از کشورهای عربی منطقه هم هرکدام به سهم خود نقشی دارند. ایران هم یکی از بازیگران موثر است اما بازیگری طرفهای مقابل در این کشورها به صورت مداخله نمود پیدا میکند اما بازیگری ایران در قالب نفوذ آشکار میشود. حقیقتا ما درهیچ یک از این کشورها مداخلهای نداشتیم اما بدون استثنا در تمام این کشورها دارای نفوذیم و این نفوذ هم به مشترکات ما با برخی از کشورها، گفتمان مربوط به انقلاب اسلامیو دیدگاههای انقلاب اسلامیو دستاوردهای جمهوری اسلامیبر میگردد. به نقل از خود بازیگران جدید صحنه تحولات منطقه، خروجیهایی از ایران دریافت میشود این است که جمهوری اسلامیایران بیش از 3 دهه توانسته بهرغم این تحریمها شرایط را مدیریت کند و در سخت ترین شرایط به بهترین فنآوریها دست یابد. ایران در عرصه سیاسی همیشه تهدید میشود که موفق شده در ناامن ترین شرایط منطقه خاورمیانه و کشورهای پیرامون یکی از امنترین کشورهای منطقه باشد. این خروجیهایی است که برای یک ناظر سیاسی مفهوم خاصی دارد ما سعی کردیم در مجموعه تحولات منطقه، اولا تحولات را با دقت رصد کنیم ثانیا متناسب با شرایط هر کشور از نفوذ خودمان در راستای منافع ملی بهرهبرداری حداکثری داشته باشیم.
*درباره سوریه مواضع ما خیلی واضح است. ما مانند سایر کشورهای عربی معتقدیم که سوریه نیازمند سطحی از اصلاحات است. مردم مطالباتی داشتند و بشار اسد هم پاسخ این مطالبات را در چارچوب اصلاحات دنبال میکند. نکته مهمی که وجود دارد این است که این کشور در محور مقاومت است. در یک نگاه کلان و راهبردی، بازیگران خارجی و برخی بازیگران منطقهای پس از اینکه دیدند با تحولات منطقه، رژیمهای وابسته به غرب و آمریکا و یا رژیمهای خاندانی یکی پس از دیگری در حال سرنگونی هستند، تلاش کردند که مسیر انقلاب را منحرف کنند که در نهایت دیدند که دستاورد زیادی ندارد. بنابراین کار زیرکانهای کرده و مهندسی معکوس نموده و جهت این تحولات را تغییر دادند. حالا ببینیم برای حرکتهای مردمیچه اتفاقی افتاده است . الان وضعیت محور مقاومت در این تحولات منطقه ارتقا پیدا کرده است و وضعیت رژیم صهیونیستی افول پیدا کرده است. اینها برای آنکهاین خروجی را تغییر دهند آمدند از مهندسی معکوس استفاده کردند و گفتند اگر قرار است اتفاقی بیفتد باید آن نقطه اتفاق، سوریه باشد. اگر برای سوریه اتفاقی بیفتد ارتباطش با ایران، مقاومت و جریان حزبالله و گروههای جهادی در فلسطین قطع میشود و محور مقاومت فرو میریزد. لذا بر سوریه تمرکز کردند. ما نقش سوریه را به دلیل اینکه در محور مقاومت قرار دارد، بسیار کلیدی و راهبردی میدانیم. تغییر در سوریه را مخاطرهای جدی برای تغییر جغرافیای سیاسی در منطقه میدانیم و بهاین دلایل معتقدیم که هم از مردم سوریه با صدای بلند و هم از طرح اصلاحات بشار اسد باید حمایت کنیم. مداخله خارجی را کاملا رد کنیم و از هر امکانی که داریم برای کمک به مردم و طرح اصلاحات در سوریه استفاده بکنیم. اوضاع اخیر منطقه و درگیریهای جدید میان سوریه و طرفهای مقابل را به دقت رصد میکنیم و در چارچوب این راهبرد با تمام توانمان با حمایتهای سیاسی و معنوی با سوریه همراهی میکنیم.
/27217
نظر شما