سیامک آقایی، سالار عقیلی و پدرام خاورزمینی به یاد «پرویز مشکاتیان» طی دو شب در روزهای 21 و 22 آبان ماه در تالار وحدت کنسرت میدهند. در بخش نخست از این برنامه، «سیامک آقایی» به تکنوازی سنتور میپردازد. در بخش دوم هم «سالار عقیلی» و «پدرام خاورزمینی»-نوازنده تمبک- برای اجرای تصنیفها، آقایی را همراهی خواهند کرد. بخش دوم این برنامه در دستگاه «نوا» و با اشعاری از حافظ اجرا خواهد شد. متن زیر یادداشت سیامک آقایی نوازنده و آهنگساز گروه «گوشه» است:
در فضای کنونی جامعه، ما سیر عجیب نزولی به لحاظ انرژیهای روحی داشتیم. بسیاری از سینماگرها، نقاشان و موزیسینها به نوعی تصمیم گرفتند تا فعالیت را موقتاً به کناری بگذارند. حقیقت این است که آنقدر فضا نامناسب است که کسی حال کار کردن ندارد. خود من به عنوان موزیسین تا مدتها دستم به ساز نمیرفت. حوصلهاش را البته کسی ندارد.
با تشویقهای زندهیاد مشکاتیان ابتدا قرار بود این برنامه در اردیبهشت ماه و با فرم دیگری برگزار شود که امکان آن فراهم نشد و تصمیم گرفتیم در مرداد ماه این برنامه را برگزار کنیم که آن زمان هم شرایط جامعه برای برگزاری کنسرت مناسب نبود.
اما فوت مشکاتیان برای ما شوک بزرگی شد. او و توصیههایش در یادم مانده است؛ که او همیشه میگفت چه میکنید و پرسشگر کار بود؛ او هماره میخروشید. مشکاتیان مردمی بود، جامع الشرایط بود. بهترین آثارش را در بحبوحهها ساخته بود. تعدادی از بهترین کارهایش را در سالهای اول انقلاب و در شرایط خاص دهه60 و جنگ و بعد از آن ساخت و اجرا کرد. در آن زمان شرایط تولید به مراتب سختتر از حالا بود، اما آن نسل از هنرمندان در مقابل شرایط سکوت نکردند و تعدادی از بهترین آثار تاریخ موسیقی ما را خلق کردند. او آستان جانان را ساخت و بیداد را منتشر کرد. دستان را در آن سالها در چهارگاه پرشور ساخت و دود عودش غوغا کرد. چه بخواهیم و چه نخواهیم بسیاری از آثار بزرگ در واکنش به زمانه تلخ و روزگار دشوار خلق شدهاند. به خاطر همین فکر میکنم خانهنشینی و قهر کردن فایدهای ندارد.
حقیقت این است که ما جایی هستیم که همیشه شرایطش خاص بوده و خواهد بود. اگر بخواهیم بنشینیم و ساکت بمانیم درست نیست. آقایان و بزرگانی مانند شجریان اگر در این روزها کنسرت برگزار کنند تأثیرش بیشتر است تا اینکه اجرا نکنند و یا در خارج از ایران بخواهند حتی فریاد بزنند.
نکته دیگر قهر دوستان است؛ اگر قهری هست برای ما نیست که بزرگان برازندهترند. که اگر آنها قهر کنند فریاد است و ما اگر بنشینیم کسی برایش مهم نیست و اتفاقاً خیلیها از این سکوت و قهر خوشحالند. به قول مشکاتیان که: «حضور کمرنگ از هر عدم حضوری بهتر است.»
مدتی است کارمان شده شاگرد درس دادن و خارج از ایران کنسرت دادن؛ مشکاتیان اما در سالهای فعالیتش سالی چند کنسرت برگزار میکرد. پس ما هم باید به سلوک او رفتار کنیم؛ باید کار کنیم تا صدایمان رسا باشد.
شاید عدهای اعتقاد داشته باشند که همینروزها هم شرایط برای برگزاری برنامه فراهم نیست، اما در نظر داشته باشید که در این صورت آیندگان خواهند گفت که در فلان سال، بزرگی همچون مشکاتیان درگذشت اما از اهالی موسیقی کسی کاری نکرد و یادی از او نشد. من فکر میکنم در چنین شرایطی باید به سلوک «پرویز مشکاتیان» نگاه کنیم.
به یاد دارم که استاد مشکاتیان اشاره میکردند که کیفیت گروهنوازیها پایین آمده است و اینکه تعداد زیادی نوازنده روی صحنه میروند تا سطح پایین سلیقه مخاطبان را تأمین کنند.
اساتید ما پیش از همه چیز، تکنوازان خوبی بودهاند که بعد از آن میتوانستند این توانایی را در هنگام گروهنوازی هم به کار بگیرند. اما مدتهاست که یکی از اصول موسیقی ما یعنی تکنوازی و تواناییهای فردی به فراموشی سپرده شده. میبینیم که اساتید با گروههای حداقل پنج نفری یا گروههای بزرگ رویصحنه میروند، اما در این اجراهای کوچک نوازنده نمیتواند خود را پشت گروه یا خواننده پنهان کند همانطور که خواننده هم دیگر نمیتواند چنین کند.
امروز جماعت ما همه افسرده حالند؛ درونگرایند و ما میخواهیم از این افسردگی فرار کنیم. میخواهیم نسل بعد ببیند و قصد کند که کار کند. از طرفی باخبرم که چند کنسرت بزرگ در راه است. محمدرضا لطفی و چند بزرگ دیگر میخواهند در همین نزدیکیها کنسرت برگزار کنند. پس دیگر وقت کار است.
نظر شما