به گزارش خبرآنلاین، متن یادداشت موسوی بدین شرح است:
چند نکته درباره یک طرح خداپسندانه فرهنگی
در چرخه معیوب و ناقص مولف، ناشر و مخاطب، مولف از همه مظلومتر است. برای اثبات این ادعا، شاهد و گواه و مصداق نیاز نیست. به قول اهل فضل: تصورش موجب تصدیق است. جز آنها که همای اوج سعادت بر شانههایشان نشسته و جزء استثنای یک قاعده کلی به شمار میآیند، نویسنده جماعت در این سرزمین حال و روزی دارد که مسلمان نشنود کافر مبیناد. در هفته کتاب و نمایشگاه کتاب و عنوانها و مراسم فرمایشی از این دست همه مسوولان از خرد تا کلان در حمایت از نویسنده شعارهایی سر میدهند که دل سادهلوحان را جلا میدهد اما واقعبینان نیک میدانند که این حرفها در حد همان شعار باقی میماند و هیچگاه رنگ عمل به خود نمیگیرد. شعاردهندگان خوب میدانند که مخاطبان اغلب علاوه بر سادهدلی مشکل حافظه تاریخی دارند، هم از این رو هرچند وقت یک بار همان شعارها را با آب و تاب بیشتری تکرار میکنند، بابت شعار هم که کسی، کسی را مواخذه نمیکند پس ما همچنان دوره میکنیم شب را و روز را، هنوز را. در میان این همه حرف و شعار توخالی و بیسرانجام «سام» کاری کرده است کارستان. بدون شک آنها که با اعداد و ارقام حقالتالیف چاپ کتاب در این سرزمین آشنایند، خوب میدانند که بهترین حقالتالیفها بابت یک چاپ –حتی اگر تمام و کمال پرداخت شود و ناشر، بازی در نیاورد- به کار پرداخت یک ماه اجاره یک منزل 70متری در مرکز شهر تهران نمیآید. و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
یعنی اگر یک نویسنده ماهی یک کتاب چاپ کند –فرض محال که محال نیست- و ناشر هم پول آن را تمام و کمال پرداخت کند و آن کتاب دست کم دویستسیصد صفحه باشد و در سهچهار هزار نسخه هم به چاپ برسد نویسنده خیلی که شاهکار کند بتواند کرایه خانهاش را پرداخت کند. تازه باید فرض کنیم این نویسنده محترم نه زن دارد و نه فرزند. برای ادامه حیات هم به آب و غذا نیازی ندارد و همچون گیاهان از راه فتوسنتز روزگار میگذراند. از آب و برق و تلفن و گاز هم استفاده نمیکند. در چنین شرایطی است که میگویم «سام» کاری کرده است کارستان. نه به اعتبار پولی که قرار است به دست نویسندگان برسد. حساب و کتابم را که دیدید. هفتدرصدی که قرار است از پول پشت جلد به نویسنده برسد، قطعاً مرغهای وارداتی را هم به خنده میاندازد. اما اینجا بحث میزان پول و حقالتالیف نیست. مهم این است که بالاخره کسی پا را از حد شعار و حرفهای تبلیغاتی فراتر گذاشته و کاری کرده است. کاری که ارزش آن را نمیتوان با پول و درصد و آمار سنجید. دیگر آنکه «سام» با این حرکت نشان داد برای برداشتن گامی در راه اعتلای فرهنگ این سرزمین نیاز به دکان و دستگاه و هیاهوی بسیار برای هیچ نیست. باید به کار فرهنگی اعتقاد داشت. اگر این اعتقاد وجود داشته باشد و هرکس به قدر وسع خود گامی هرچند کوچک در این راه بردارد، اتفاقهای بسیار خوبی را شاهد خواهیم بود. تعارف که نداریم، بزرگترین مشکل نویسندگان ما وضعیت معیشتی آنهاست. اگر حقیقتاً میخواهیم به نویسندگانمان احترام بگذاریم باید شرایطی را پیش بیاوریم که آنها بتوانند با دغدغه کمتری نسبت به گذران زندگی روزمره به کار و بار اصلیشان برسند.
چقدر باید از این مولف و آن محقق محترم این جمله دردناک را بشنویم که: «فلانی! من هم میدانم که این کتابم مشکلات و نواقص فراوانی دارد اما چه کنم، کرایه خانهام عقب افتاده بود و من مجبور بودم هرجور هست پولی تهیه کنم. این شد که کار را با عجله به ناشر تحویل دادم.» در چنین شرایطی منتقد هم دست و بالش بسته است. میخواهی کتاب را منصفانه نقد کنی و معایب و محاسنش را بیتعارف بگویی اما به خودت نهیب میزنی: هی! نکند این استاد هم گرفتار مصیبتهای معمول و مرسوم دیگر اساتید بوده، و اصلاً خود تو چند بار مجبور شدهای برای رهایی از گرفتاریهای روزمره کاری را سمبل کنی و ... الخ. و اینجوریهاست که بازار کتاب پر میشود از کتابهای ناقصالخلقه و بسیاری از استعدادهایی که میتوانند به به بازار کتاب، آثار خلاقه تحویل دهند، به کتابسازی روی میآورند و همه میشوند گردآورنده و انتخابکننده و گزینشگر و خلاصه استاد! آنها که چنین طرحی را در «سام» اجرایی کردهاند خودشان هم خوب میدانند که گرهی از کار فروبسته اهل قلم با هفت درصد که چه عرض کنم با هفتاد درصد هم باز نخواهد شد. اما دستکم دو سه کار مهم انجام دادهاند. اول آنکه بالاخره به جای حرفهای صد تا یک غاز کاری انجام دادهاند. فرمود: به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل.
البته حرکت «سام» مصداق «به راه بادیه رفتن» نیست اما هرچه هست، دور باطل شعار و وعده و وعیدهای سر خرمنی را شکسته است و این خود حرکتی است در خور تحسین و تقدیر. دیگر آنکه دیگران را که کارهای هستند و هزینههای بیشمار بیتالمال را به نام حمایت از اهل فرهنگ به باد فنا میدهند مجبور میکند کمی عاقلانهتر فکر کنند و حداقل برای رفع اتهام از خود کاری صورت دهند. چرا که دیگران خواهند گفت چطور یک شرکت جمع و جور خصوصی میتواند در حد وسع خود به اهل فرهنگ کمک کند اما شما نمیتوانید؟ سوم آنکه در زمانهای که سرها در گریبان است و سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت، ناامیدان شاید امیدوار شوند و با خود بگویند:خردک شرری هست هنوز. فکر کنم شما هم میتوانید نکاتی را به آنچه گفتم اضافه کنید. اشتباه که نمیکنم؟
ساکنان تهران برای تهیه هر کتاب و محصول فرهنگی دلخواه کافی است با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه پستی می توانند این کتاب را تلفنی سفارش بدهند.
6060
نظر شما