رئیس سابق سازمان شهرداریها و دهیاریهای دولت نهم احمدینژاد، فردی که یکی از تیترهای اول رسانهها در مورد اجرای شعارهای عدالتمحورانه آغاز به کار این دولت در مورد روستاییان بود، حالا حرفهای دیگری دارد. از اینکه تا قبل از انتخابات سال 88، یعنی همان اواخر سال 87، ردیفی برای مدیریت بحران بوده که در قالب آن وامهای کمبهره به روستاییان برای بازسازی خانههای روستایی و بیمه روستایی میشده اما از 88 به این سو، ابتدا گفته میشود، بودجه کم هست و پولی برای تخصیص این ردیف مهم روستایی ندارند؛ بعد از مدتی هم ردیف اسماً در اختیار وزارت کشور اما رسماً خرجکرد آن در اختیار نهاد ریاستجمهوری قرار میگیرد و این نهاد، آن را برای اولویتهای دیگر روستایی در سفرهای استانی خرج میکند. اولویتهایی که بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا حیاتی. بخش هایی از گفته های او را
* روستاها برای آغاز بازسازی نیاز به یکسری زیرساختها داشتند. دهیاری در روستاها وجود نداشت. ابتداییترین نیاز روستاها آب و خدمات درمانی بود که تامین همین سه موضوع وقت بسیاری را برای شروع کار گرفت. ما در سالهای ابتدایی شروع به کار یعنی از 84 تا اواخر 87، 10 هزار روستا را دارای دهیاری کردیم. این تشکیلات برای آغاز اجرای طرح جامع روستایی لازم بود. طرح جامع روستایی در عمل بازسازی اصولی روستاها را در پی داشت. مشکل اصلی زمانی آغاز شد که دولت ردیف مدیریت بحران را از وزارت کشور گرفت و آن را مستقیم به نهاد ریاستجمهوری برد. عملاً میتوان گفت که از سال 88 به این سمت، ردیف مدیریت بحران را حذف کردند.
*دولت در نظر داشت که اولویتهای بودجه تغییر کرده است. نمیخواهم تقصیر را هم به گردن آقای نیکزاد بیندازم. چون دوره ایشان بسیار کوتاه و به نوعی دوران گذار بود و عملاً وقتی برای برخی پیگیریها را نداشتند. چون در فاصله کوتاه مدتی پس از ریاست سازمان شهرداریها و دهیاریها به عنوان وزیر جدید آغاز به کار کردند. اما به هر حال واقعیت این است آن ردیف مدیریت بحرانها که به جد تلاش کردیم و برای دادن تسهیلات برای بازسازی خانههای روستایی در بودجه وزارت کشور آورده بودیم، بعد از سال 88 به طور کامل حذف شد. اوایل دلیل این بود که میگفتند کمبود بودجه هست و تخصیصها در سال 88 کمتر از میزان مصوب مجلس شده اما این روند در سال 89 و 90 هم عملاً ادامه پیدا کرد. از ظواهر امر هم پیداست کل این ردیف را در اختیار نهاد ریاستجمهوری قرار دادند تا طبق نظر مستقیم معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی آنجاهایی خرج شود که بیشتر خود نهاد مایل است.
*چون خودم رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریها بودم، این حرف را نمیزنم. اسنادش موجود است. آن موقع دولت میگفت اولویتم خدمترسانی به روستاهاست. ما ردیف مدیریت بحران را هدفمند کردیم. پیگیری اصلی هم بافت فرسوده و قدیمی و سنتی روستاها بود. این بودجه مدیریت بحران را به صورت یارانه، به وامهای ساخت و ساز روستایی میدادیم تا روستاییها تشویق شوند با این وامهای کمبهره، ساخت و سازهایشان را شروع کنند. از آن طرف هم دهیاریهای جدید تاسیس کرده بودیم که در تدوین برنامه جامع روستایی کمک میکردند و در تامین مصالح برای ساخت و ساز و همچنین رعایت اصول ایمنی در ساخت و سازهای روستایی. انصافاً کار حرفهای و مهندسیشدهای را شروع کردیم تا حداقل در یک بازه زمانی هشتساله بتوانیم تمام بافتهای قدیمی را نوسازی کنیم. از طرفی از همین ردیف بودجه مدیریت بحران برای بیمه خانههای روستایی استفاده کردیم.
*اولویت برخی مناطق محرومتر بودند. روستاهای دورافتاده و مناطق بسیار محروم. اما به هر حال قرار بود اگر برنامه ادامه پیدا کند همه روستاها را دربر بگیرد. من دیگر به تدریج از سازمان شهرداریها و دهیاریها و وزارت کشور به دلیل وظایف بیشتر فاصله گرفتم اما در جریان بودم که دولت سال 88 به نوعی نشان داد دیگر این موضوع در دستور کار نیست. اوایل ردیف در بودجه بود. یعنی نمیشد اعتراضی هم رئیس جدید سازمان شهرداریها و دهیاریها بکند. چون طبق قانون بودجه ردیف را از آنها نگرفته بودند اما پول این ردیف، جای دیگری خرج میشد. ابتدا موضوع را عدم تحقق بودجه و لذا عدم تخصیص عنوان کردند بعد هم که مشخص شد کل اعتبارات این بخش را از لحاظ خرجکرد و مدیریتی به نهاد واگذار کردهاند.
*اگر قرار بر وام و یارانه بازسازی باشد که باید زیر نظر وزارت کشور باشد. وقتی پول میرود که توسط نهاد ریاستجمهوری خرج شود، یعنی میخواهند به روستاها بدهند اما موضوع خرجکردش فرق کند. مثلاً سفرهای استانی یا برخی امتیازات دیگر به روستاییها مانند کمک نقدی و یا کمکهای دیگر. به هر حال از سال 88، طرح احیای بافت فرسوده روستایی تقریباً نیمهتعطیل شد. بیمه خانههای روستایی هم همینطور.
*باید دیوان محاسبات یا هر نهاد نظارتی دیگر بررسی کند که این پولها کجا خرج شد؟ به هر حال اسم ردیف مشخص بود. مدیریت بحران. حالا باید دید این ردیف در 88 و بعد از آن کجا خرج شده و آیا برای مدیریت بحران بوده یا نه؟ در مورد نیکزاد هم گفتم قضاوتی نباید کرد. چون ایشان عملاً نتوانست در دوره کوتاهمدت روی کارهای سازمان شهرداریها و دهیاریها سوار شود.
*این انتقاد را ما هم به وزیر وارد کردیم که به عنوان وزیر مسکن، به مناطق نرفت. باید میرفتند. 48 ساعت تا سفر به عربستان وقت داشتند و حداقل حضورشان در ساعتهای اولیه و رویت میزان خرابیها میتوانست بسیار کمک باشد. اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد. حالا هم تصور میکنم که ایشان باید یک برنامه مدون داشته باشند برای بازسازی مناطق زلزلهزده؛ زلزله تبریز با بم بسیار تفاوت دارد و سرمای زودرس به وزیر مسکن اجازه نمیدهد که بتواند با خیال آسوده و فرصت چندماهه به فکر بازسازی باشد. تنها امیدوارم که ایشان از تجربههای سازمان شهرداریها و دهیاریها استفاده کنند. از دهیاریها و وزارت کشور کمک بگیرند و برای بازسازی حتماً طبق برنامه جامع روستایی عمل کنند.
* اینکه 45روزه، بنیاد مسکن آنجا خانهسازی کند، تصور کنیم که این وعده تنها برای این بود که مردم از لحاظ روحی کمی آرام شوند. مسلماً اینطور نیست. اما میتوانند سولههایی را در این مناطق روستایی تعبیه کنند تا حداقل مردم زیر یک سقف بروند. به هر حال وسعت زلزله و تعدد روستاها، نشان داده که نمیتوان حتی یک روز را عقب انداخت. تصور میکنم کمبود بودجه نداریم اما شرایط به گونهای نیست که یک خانه مهندسی روستایی را تنها در یک دوره 45روزه یا دوماهه ساخت. به هر حال من تجربه سازمان شهرداریها و دهیاریها را به عنوان یک مقام دولتی دارم. الان نماینده مردمم. یعنی به هر حال از یک خواستگاه متفاوت. هم روحیه دولت آقای احمدینژاد را میدانم. هم روحیه و توقعات مردم را در چنین شرایطی. مطمئناً الان دیگر دوران شعار نیست. در شرایط کنونی یک روستایی حاضر است دلش به قول ساخت دوماهه خوش نباشد اما برای اول مهر یک سوله یا کانتینر پیشساخته داشته باشد تا چادرش زیر برف و باران با بحران جدیدی مواجه نشود.
3939
رئیس سابق سازمان شهرداریها و دهیاریهای دولت نهم در گفت و گو با هفته نامه تجارت فردا از تغییر اولویت شعارهای دولت دهم میگوید.
کد خبر 240487
نظر شما