۰ نفر
۲۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۷:۰۰

عبدالله آلبوغبیش

پس از شکست تجربه های ناسیونالیسم (شکست تجربه ناسیونالیستی و ملی گرایی در جهان عرب ) و سوسیالیسم (فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ضعف اقمار آن در جهان عرب) سیاست سازان دنیا از این بابت مطمئن شدند که ملت های جهان عرب بهترین گزینه را در اسلام گرایی خواهند دید و چنین نیز شد؛ از این رو، باید برای مهار و به کنترل در آوردن این گزینه چاره ای می اندیشیدند. انقلابی که در تونس در گرفت بهترین گزینه برای ورود به این عرصه و فعال سازی این ایده بود. به همین علت، انقلاب هایی که از مصر به بعد شروع شد، کاملا تعریف شده و در جهت مصالح آن سیاست سازان تعریف و ترسیم شد. در این میان، می بایست راهی برای اجرای این ایده (مهار اسلام گرایی) فراهم می شد و این راه از قطر می گذشت چرا که عربستان به دور از هرگونه موضع گیری احساساتی، سیاستی قائم به ذات دارد و به سهم خود بر سیاست هژمونی ایالات متحده تاثیر می گذارد. اما قطر به عنوان یک دولت / شرکت نه سیاستی قائم به ذات دارد و نه ایدئولوژی. از این رو، مروج این گفتمان شد. این امر را به خوبی می توان در مشارکت نظامی و سپس سیاسی قطر در رخدادهای لیبی پیش و پس از سرنگونی نظام قذافی که برای قطر 8 میلیارد دلار هزینه در بر داشت، هجوم رسانه ای شدید و بی سابقه قطر به نظام مبارک پیش از سقوط، ودیعه گذاری دو میلیاردی قطر در بانک مرکزی مصر، سرمایه گذاری 18 میلیارد دلاری قطر در مصر طی پنج سال، موازی کاری قطر در یمن و ارایه ابتکار عمل صلح همزمان با ابتکار عمل ارایه شده از سوی شورای همکاری خلیج فارس و ارایه کمک های مالی کلان برای تقویت اخوان المسلمین در یمن، هزینه 12 میلیارد دلاری قطر برای حذف بشار اسد از قدرت در سوریه، می توان مشاهده و لمس کرد.
اکنون هژمونی ایالات متحده و طبعا اقمار وابسته به آن، کاملا سوار بر موج این انقلاب ها حرکت می کنند و موج اسلام گرایی به مثابه گزینه ناگزیر ملت ها را کنترل می کنند. اما این مهار و کنترل چه منافعی برای ایالات متحده رقم می زند؟ واقعیت این است که شکست اسلامگرایی در سالهای آتی به علل مختلف از جمله دامنه دار شدن آشوب ها در منطقه و ناتوانی اسلامگرایان در کنترل این آشوب ها، چنان ملت های منطقه را به ستوه خواهد آورد که خود اتوماتیک وار و بی هیچ اعمال فشار و جهت دهی، لیبرالیسم را به عنوان منجی خود و بهترین گزینه برای نجات خود خواهند یافت. این امر شاید اکنون هزینه ای ولو اندک برای آمریکا داشته باشد ، اما در آینده بی هیچ هزینه ای هدف ایالات متحده اعمال می شود. در خوشبینانه ترین حالت و در صورتی که چنین قرائتی مغایر با واقعیت باشد، دست کم نظام های سیاسی شکل گرفته جدید در منطقه خاورمیانه، همگی اسیر پترودلارهای قطری، سیاست های خود را همسو با قطر به عنوان مجری سیاست های هژمونی ایالات متحده تعریف و ترسیم می کنند. این امر برای سالیان متمادی خیال واشنگتن نشینان را از بابت همگامی این نظام های سیاسی با سیاست ایالات متحده و از بابت امنیت اسراییل در منطقه راحت خواهد کرد. در این بین، سوریه آخرین مرحله پیاده سازی این پروسه کلان است.
با این حال، نباید طراحان این ایده و مجریان این افکار را به لعن و نفرین گرفت چرا که آنان برای چشم اندازهای آینده خود را تعریف و طراحی می کنند و برای چند بلکه چندین سال آینده برنامه ریزی می کنند، برعکس، باید طرف مقابل و مخالف این جبهه، خود را سرزنش کند که در طی این مدت نتوانسته است گفتمان خود را به خوبی مطرح سازد و سنگر خود را تقویت کند که اینگونه سربازانش در مراحل بعد او را تنها خواهند گذاشت. از این رو، برای من نوعی به عنوان کسی که از نزدیک رخدادهای این منطقه پر آشوب را دنبال می کند، اصلا عجیب نیست که فردی به نام ریاض حجاب در مقام نخست وزیر سوریه از این کشور جدا شود. درست است که یک کشور و یک نظام سیاسی بسته به یک شخص نیست و شخص در نظام های سیاسی تنها مجری یک طرح است و خود طرح نیست و از این رو، بنیان یک نظام با رفتن یک شخص ولو در جایگاهی بالا متزلزل نمی شود، اما باید سوریه خیلی پیش از اینها جبهه خود را از این منظر تقویت می کرد و افق دید خود را اندکی بیشتر گسترش می داد. آیا اکنون دیگر دیر شده است؟ همراه شما به انتظار می نشینیم.
4949

کد خبر 241675

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۷:۱۷ - ۱۳۹۱/۰۶/۲۰
    6 11
    یه مشت شر ور گفتی ساخته تخیلات

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین