فرنوش صفویفر: «در دنیای غرب، نگهداری از حیوانات جای بچهداری و روابط فامیلی را گرفته.» این جمله را بارها از زبان افراد گوناگون شنیدهایم، اما این بار نتایج یک مطالعه، این جمله را مستند کرده است. به گزارش پایگاه اینترنتی «نیوساینتیست» محققان ژاپنی در دانشگاه آزوبا دریافتهاند که در افرادی که سگ نگه میدارند و با او با توجه و علاقه فراوان بازی میکنند، هورمونی ترشح میشود که به نام «هورمون عشق» معروف شده است؛ «اکسیتوسین»، همان هورمونی که آغازگر فرایند زایمان است و همزمان موجب ترشح شیر در مادر و به وجود آمدن عواطف مادرانه در او میشود و به این ترتیب او را برای مراقبت از فرزندش و مهر ورزیدن به او، آماده میکند.
در این مطالعه، 2 گروه از افرادی که سگ داشتند، انتخاب شدند. یک گروه از خیره شدن به سگهایشان در طول آزمایش منع شدند و به گروه دیگر اجازه داده شد در زمین بازی با سگشان بازی کنند و به چشمهای او خیره شوند و با او ارتباط چشمی برقرار کنند. قبل و بعد از آزمایش، از هر دو گروه نمونه ادراری گرفته شد و میزان اکسیتوسین آن اندازهگیری شد.
بررسیها نشان داد که میزان اکسیتوسین ترشحشده در بدن افراد گروه دوم، تا 20 درصد افزایش یافت و این در حالی بود که در گروه اول، اندکی کاهش هم پیدا کرده بود. نتایج این مطالعه در نشریه «رفتار و هورمون» منتشر شده است.
هورمون عشق چیست؟
بررسیهای قبلی، در مورد هورمون اکسیتوسین، نقش این هورمون را در دلبستگی انسان و برخی پستانداران به جفتهایشان نشان داده بود. همچنین مطالعات نشان میداد که این هورمون میتواند حافظه اجتماعی ایجاد کند.
یک مطالعه جالب انجامشده در این مورد نشان میدهد که وقتی افراد از این هورمون استفاده کنند، وقتی عکس چهره افراد به آنها نشان داده میشود، بیشتر از سایرین، به چشمهای چهره در عکس خیره میشوند و این نگاه هم طولانیتر از بقیه است. گویی این هورمون، سبب میشود که ارتباط افراد با یکدیگر عمیقتر و واقعیتر شود.
همچنین بررسیها نشان داده است که افزایش این هورمون، نقش مهمی در کاهش میزان افسردگی و اضطراب دارد.
با این حال، از حق نمیتوان گذشت که صرف افزایش هورمون، نمیتواند توجیهکننده جایگزینی ارتباط انسان بین انسانها، با ارتباط بین انسانها و حیوانات باشد. شاید اگر افرادی که تنهایی خود رابا حیوانات خانگی و دوستی با آنها پر میکنند، از نتیجه این مطالعات علمی مطلع شوند، به جای دلبستگی بیشتر به حیواناتشان، به نیازهای روانی و عاطفی واقعی خود بیشتر توجه میکردند و سعی میکردند از طریق مناسبتری به این نیازها پاسخ دهند.
نظر شما