اینکه جمهوری اسلامی ایران در برخورد با کانادا، «دست به عصا» حرکت میکند، به دلیل نوع نگاه متفاوت ایران به سیاست خارجی به نسبت دیگر کشورها همچون کانادا است. کشور ما نگاهی انسانی به روابط دیپلماتیک با دیگر کشورها دارد.
ارتباط میان دو کشور در دو سطح «سیاسی» و «کنسولی» قابل ارزیابی است. در حوزه یا سطح «سیاسی» تلاش میشود که روابط دو کشور دوستانه و بدون اخلال باشد و با حداقل مواجهات روبرو بوده و برای تنش زدای در روابط دو کشور تلاش میشود ولی در حوزه «کنسولی» به رتق و فتق اموری همچون وضعیت اتباع دو کشور پرداخته میشود.
آنچه که سبب شده ایران در قضیه رابطه با کانادا، «دست به عصا» پیش برویم، موضوع روابط دو کشور در حوزه دوم یعنی امور کنسولی است. چون بسیاری از ایرانیان در کانادا هستند، روابط کنسولی با کانادا برای ایران مهم است. چون از جمله کشورهای پر آمد و شد با ایران به شمار میرود. هموطنان ما چه در سطح تجاری و یا دانشگاهی و کارهای مختلف، در آمد و شد به کانادا به سر میبرند. همین امر سبب شده که ایران در رابطهاش با کانادا با نگاهی انسانی به تصمیم گیری در این باره بپردازد. یعنی با نگاه به وضعیت ایرانیان مقیم کانادا درباره رابطهاش با این کشور تصمیم گیری کند. به ویژه آنکه 100ها هزار نفر از ایرانیان داخل کشور نیز که خانوادههای ایرانیان مقیم کانادا را شامل میشوند، در این ارتباط دخیلند. لذا نباید تصمیمی بی توجه به این موضوع گرفت.
اما کانادا متقابلا چنین مشکلی ندارد، چون اتباع محدودی در ایران ممکن است داشته باشد و بیتوجه به این موضوع اهانتهایی به ایران و اتباع کشورمان میکند.
در نگاهی کلان هم باید این موضوع را در نظر داشت که در طول 10 سال گذشته، کشورهای غربی تقسیم کاری بین خود کردهاند که طی آن، کانادا «مسئول پیگیری مسائل حقوق بشر در ایران» است. این کار ویژه را برایش تعریف کردهاند تا این موضوع را علیه ایران گرم نگه دارد. از همین رو کانادا در رابطه سیاسی با ما، وارد جنگ سرد شده و تنها عاملی که سبب شد نماینده ایران در کانادا، بماند همان امور کنسولی است.
غرب از دوران پس از جنگ تحمیلی که نتوانستند ایران را به قلمرو استراتژیک خود بکشانند، یعنی از ابتدای دهه 90 میلادی، کانونها تقابل با ایران را فعال کرد. یکی کانون «فلسطین اشغالی» بود که طی آن، غرب ایران را مخالف طرح صلح خاورمیانه معرفی کرده و ایران را مدافع تروریست معرفی میکرد. پس از آن، غرب در حوزه «هستهای» وارد شده و 5 قطعنامه علیه ایران صادر کردند. مورد سوم که کانون تقابل با ایران را تشکیل میدهد، بحث «حقوق بشر» است که به عنوان کار ویژهای از سوی غرب برای کانادا تعریف شده است. این کشور حتی موارد کوچک را بزرگ جلوه داد و قطعنامه ضد حقوق بشری در سازمان ملل علیه ما دنبال میکند.
الان هم در چنین شرایطی، کانادا باز یک موضوع را بهانه کرده است و در آستانه اجلاس سالیانه سازمان ملل، موضوعی تازه را مطرح کرده تا قطعنامه حقوق بشری دیگری را علیه ایران به تصویب برساند. از چنین منظری باید موضوع تعطیلی سفارت این کشور در ایران را طبیعی دید.
جمهوری اسلامی ایران بعد از جنگ، بحرانهای دیپلماتیک بسیاری را پشت سر گذاشته است. بیش از 20 سفیر از ایران خارج شدهاند و می بینیم که برخی کشورها ارتباطشان را با ما قطع کرده و بعد، بی سرو صدا، خودشان برگشته اند. این را هم در نظر داشته باشیم که سال گذشته هم که انگلیس رابطهاش را با ایران قطع کرد، تلاش آنها برای اینکه ایران را به سمت تحریم دیپلماتیک پیش ببرند، ناکام ماند.
در حال حاضر پرونده ما ذیل فصل هفتم است و آنها می خواهند علاوه بر تحریم اقتصادی، ایران را تحریم دیپلماتیک نیز بکنند ولی نمیتوانند. چون ایران الان رئیس جنبش عدم تعهد است و این کارت ایران یک لژستیک بین المللی است که ریاست دو سوم کشورهای دنیا را دارد و می تواند در حل بحرانهای بین المللی نقش داشته باشد.
نشست مربع بین ایران و مصر و عربستان و ترکیه هم نشان از قدرت بینالمللی ایران است که کانادا در پی کمرنگ کردن آن است. تمامی اینها لزوم این امر را نشان میدهد که باید با طمانینه در عرصه بین المللی وارد شویم. نباید احساسی برخورد کنیم و از کارت های دیپلماتیکمان باید به جا استفاده کنیم. یعنی در سه سال ریاستمان بر اجلاس غیر متعهدها، باید با کارت های دیپلماتیک بازی کنیم نه برخورد احساسی.
در حال حاضر وضعیت اتباع ایرانی در کانادا مهم است وباید عدم ضرر و زیان آنها را در برخورد با کانادا مدنظر داشت. حتی لازم است نسبت به حقوق اتباعمان، یادداشت رسمی به سازمان ملل بدهیم.
/2929
نظر شما