به گزارش خبرآنلاین، نمایش «ملاقات» با کارگردانی مشترک شهاب حسینی و احمد ساعتچیان از یکشنبه دوم مهر در سالن اصلی فرهنگسرای نیاوران به صحنه میرود.
این نمایش که نوشته اریک امانوئل اشمیت است، داستان فردی را روایت میکند که در روزهای آغازین جنگ جهانی دوم نزد روانشناس میرود و....
در نمایش «ملاقات»، مهدی حسینی بجستانی در نقش افسر گشتاپو، فرانک حیدریان در نقش آنا فروید، احمد ساعتچیان در نقش زیگموند فروید و شهاب حسینی در نقش غریبه روی صحنه میروند.
شهاب حسینی که با نمایش «ملاقات» پس از چهار سال به صحنه تئاتر باز میگردد، گفتوگویی با روابط عمومی فرهنگسرای نیاوران انجام داده که خلاصه شده آن را میخوانید.
- آخرین بار سال 85 بود که در نمایش «کرگدن» با آقای فرهاد آئیش همکاری داشتم و آن نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر در 45 شب اجرا شد. در مورد بازگشت و حضور دوباره بر صحنه تئاتر، باید این بیت مولانا را شاهد بیاورم که «هرکسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش».
- در پاسخ به تعدادی از نقدهایی که متاسفانه این روزها در بعضی نشریات به چشم میخورد که بازیگران احتمالا کاری در سینما پیدا نمیکنند، درآمد مناسبی ندارند و خلاصه از سر بیکاری به تئاتر بازمی گردند، باید بگویم اصلا اینطور نیست. به خاطر خود بازیگران نیست که این نقدها را ناپسند میدانم، بلکه فکر میکنم دامن تئاتر مقدس است. این عرصه پرورنده است و خیلی از ما و بزرگان نسلی که شاهدشان هستیم از دامن تئاتر وارد عرصههای گوناگون هنرهای نمایشی شده اند. برای مثال اگر استاد انتظامی پیشینه تئاتری نداشت، آیا واقعا در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی میتوانست آن نقش بهیادماندنی را خلق کند؟ یا زنده یاد خسرو شکیبایی که در «هامون» سنگ تمام گذاشت و پرویز پرستویی و بسیاری چهرههای دیگر می توانستند این قدر اوج بگیرند؟
شهاب حسینی و احمد ساعتچیان در حال تمرین نمایش «ملاقات»
- این روزها سینما به بخش صنعت خیلی نزدیک شده تا هنر. در واقع وجه صنعتی سینما نسبت به بعد هنری غالب شده و این باعث میشود به افرادی که در سینما به عنوان هنرمند مشغول کار هستند سخت بگذرد. اینکه کدام بازیگر را بیاوریم که فیلم فروش بهتری داشته باشد با ذات آن هدفی که ما از ابتدا داشتیم متفاوت است. این باعث میشود که ما الان در سینما احساس کنیم حالمان خوب نیست. من فکر میکنم ما باید بتوانیم از کارمان لذت ببریم و وقتی لذت نمیبریم این لذت به مخاطب هم منتقل نخواهد شد. من فکر میکنم در این شرایط نیاز داریم که خودمان را ترمیم کنیم.
- من احساس میکنم که همیشه به ترمیم نیاز دارم و تئاتر این حس را به من میدهد. تئاتر شما را از نو بازسازی میکند. وقتی این اتفاق افتاد مسلما میتوانیم این موج خوب و این احساس را در فضا منتشر کنیم. تئاتر انسانها را به وادی اندیشه دعوت میکند. خیلی از ماها میتوانیم جواب خیلی از گرهها و معماها و پیچیدگیهایی که در ذهنمان وجود دارد را در قالب هنر پیدا کنیم. صادقانه بگویم خود من در این چند ماه برای بازگشت به صحنه تئاتر چند پیشنهاد مناسب از سینما را رد کردم که از نظر مالی منافع زیادی داشت اما چیزی که الان نیاز دارم حضور در تئاتر است. احساس میکنم اینجا حال من خوب میشود.
- من اگر از اول امسال تا الان سه قرار داد سینمایی میبستم، درآمد خیلی زیادی داشتم ولی سینما در برابر آن از من زندگی و لحظاتم را میخواست. در حالی که تئاتر به من زندگی میبخشد. تئاتر میگوید پول زیادی ندارم بدهم ولی در عوضش به تو زندگی میدهم. برای همین من از وقتی که مشغول این کار هستم برای فرزندم پدر بهتری هستم. خوشاخلاقترم و حساسیتهایم به حداقل رسیده است. سینما زندگی، خانواده و همه چیز آدم را میگیرد، درحالی که تئاتر همه چیز میبخشد؛ روحیه میدهد، اندیشه میدهد، جهانبینی میدهد.
- در حال حاضر روی صحنه سالن های نمایشی تهران، بیشتر تئاترهایی اجرا میشوند که در این کارها صرفا روی بعد تکنیکال کار شده است، در حالی که من فکر میکنم در تئاتر باید تمرکز روی محتوا باشد. ما زمانی میتوانیم موفق باشیم که عمق مطلب را دریافت کنیم. در این شرایط ابتدا خودمان پالایش میشویم و یک عصاره ناب و خالصی به دست میآوریم و آن وقت همین حس و همین عصاره را میتوانیم به مخاطب انتقال بدهیم که این بسیار ارزشمند است.
- بازیگر بازیگر است، چرا که تئاتر، سینما، نمایش خیابانی، تلویزیون، دوبله کارتون و... شاخههای کاری متفاوت ماست و فرقی با هم ندارند. برای یک شناگر چه تفاوتی میکند که در چه استخری و با چه ابعادی شنا کند؟ مشکل ما سهلانگاری در کار و روی آوردن به کارهای کمی است. در سینما یا تئاتر نباید به دنبال ساخت کارهای زیاد باشیم و به جایش باید تولید آثار با کیفیت را دنبال کنیم. مشکل امروز سینما و تئاتر بیتوجهی به محتوا و کییفت آثار است. در تلویزیون هم این مشکل را میبینیم. یک بار محاسبه کنیم و ببینیم در همین سریالهای ماه رمضان که هر سال پخش میشود چقدر هزینه و نیروی انسانی را به هدر میدهیم و به دنبال چه کیفیتی هستیم؟
بازیگران نمایش «ملاقات» از راست به چپ: احمد ساعتچیان، فرانک حیدریان، مهدی حسینی بجستانی و شهاب حسینی
- من فکر میکنم بازیگرانی که تئاتری نبودند و از سینما وارد تئاتر شدند باید به هدف و نیت خودشان فکر کنند. آغوش تئاتر به روی همه باز است و از همه استقبال میکند و تنها یک چیز از شما طلب میکند و آن عشق است. بازیگری که با عشق میآید، موفق میشود اما اگر هدف دیگری داشته باشد بیش از هر کس به خودش ضربه میزند. به آبرو و اعتبار خودش آسیب میرساند.
صحنه تئاتر جای خودنمایی نیست، جای تظاهر نیست، تئاتر جایی نیست که بخواهیم بیاییم از مردم پول بگیریم تا فلان بازیگر را از نزدیک تماشا کنند.ای کاش بازیگری که حتی با شهرت و اسم و رسم به تئاتر میآید با فروتنی و تواضع بیاید و بگوید که آمدهام خودم را بسازم، خودم را تربیت کنم. شرایطی که الان میبینیم شرایط خوبی نیست. اینکه یک نمایش 3 ساعته اجرا میشود و فلان بازیگر صاحب نام 4 دقیقه در نمایش حضور دارد توهین به مخاطب است.
- به نظر من زیبایی نمایش نامه «ملاقات» این است که اتفاقات آن بین یک آدم غریبه و دکتر زیگموند فروید روی میدهد؛ روانپزشکی که اندیشمندی مادی گرا و نظریهپرداز تئوری تسلسل تصادفی زنجیره ملکولی است. با این حال بر اثر این برخورد، در آخر نمایش سایه تردید بر تمام افکار گذشته فروید میافتد.
معجزه فقط این نیست که آسمان شکافته بشود و اتفاق خاصی بیفتد، همین که یک اندیشمند ملحد و منکر خدا از یک جایی به اندیشه و فکر خودش شک میکند و حتی به خدا معتقد میشود، یک معجزه است. اینجا بازیگر و هنرمند رسالت دارد که این اتفاق را به تصویر بکشد و این چالش را نمایش بدهد؛ چالشی میان روحانیت و وجود جسمانی انسان.
پوستر نمایش «ملاقات»
- اگر کسی برای دیدن شهاب حسینی یه سالن نمایش فرهنگسرای نیاوران بیاید، بازنده من هستم و به آنچه که میخواستهام نرسیدهام. استاد سمندریان در این باره میگفت به عنوان بازیگر زمانی موفق خواهید بود که تماشاگر در مرتبه اول که شما را روی صحنه میبیند، متوجه شخصیت ظاهری شما شود، ولی بعد از گذشت زمان، نقش را ببیند و بعد از 30 دقیقه دیگر نقش را هم نبیند و خودش را در نقش پیدا کند.
من ترجیح میدهم از این موقعیت خدادادی و از این بستر مناسب در جهت جذب مخاطب استفاده کنم، البته به شرطی که تماشاگر وقتی از در بیرون میرود، اصلا یادش برود که چه کسی را دیده و بیشتر عمق مطلب ذهنش را مشغول کرده باشد.
58245
نظر شما