تازه‌ترین شماره هفته‌نامه «نگاه پنجشنبه» با مطالبی در باب معضلات آموزشی، خاطرات فرار از مدرسه، مروری بر مدارس عشایری، علل مرگ استعدادها در مدارس ما، مقایسه بین نظام آموزشی در ایران و انگلیس، جایگاه دارالفنون به عنوان اولین مدرسه مدرن ایران، مکاتب مدرسه‌داری، نقش و جایگاه مراسم صبحگاه در مدارس دهه شصت و... منتشر شد.

 

به گزارش خبرآنلاین، در بیست و پنجمین شماره مجله «نگاه پنجشنبه» یادداشت ها و گفتارهایی از سیداحمد محیط‌طباطبایی، رضا امیرخانی، فریدون مجلسی، صادق زیباکلام، سیدعبدالجواد موسوی، احمد طالبی‌نژاد، حسین چرم‌شیر، شاهرخ تندروصالح، جواد طوسی و... به چشم می خورد. پایان‌بخش پرونده ویژه شماره اخیر «نگاه پنجشنبه» گفت‌وگویی است با دکتر عباس‌پور؛ رئیس سابق کمیسیون آموزش مجلس. عباس‌پور در این گفت‌وگو از مشکلات و معضلات تغییر نظام آموزشی و حذف دوره راهنمایی، و عدم تطابق عملکرد وزارت آموزش و پرورش با سند تحول نظام آموزش و پرورش سخن گفته‌ است.

 

بخش هایی از این گفتگوی انتقادی و خواندنی بدین شرح است:

 

-اگر شما درباره مناسب بودن کتاب‌های درسی نظر مرا بخواهید، خب من این کتاب‌ها را مناسب نمی‌بینم و به همین دلیل یکی از محورهای مهمی که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در نظر گرفته شده، بحث کتب آموزشی است و اینکه این کتاب‌ها باید به نحوی تدوین شوند که هدف آموزش و پرورش را تامین کنند؛ این هدف در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، دستیابی به حیات طیبه است که تعریفی است که از دل قرآن و احادیث دینی ما استخراج شده. البته این چیزی است که روی کاغذ نوشته شده اما اینکه تا چه حد اجرایی شده بحث دیگری است. ما در کمیسیون آموزش و تحقیقات این مساله را مورد بحث و پژوهش قرار دادیم که اشکالات کتب درسی چیست. و تذکراتی هم در این زمینه داده شد. مبنای این تذکرات مطالعات و پژوهش‌هایی بود که توسط یک گروه تحقیقاتی در قم، متشکل از اساتید دانشگاه‌ها و علمای حوزه صورت می‌گرفت. نتایج تحقیقات این گروه به ویژه درباره کتاب‌های مقطع دبستان در جلسه‌ای با حضور اعضای گروه و مسوولان آموزش و پرورش به مشورت گذاشته شد و منجر به تغییراتی در کتاب‌های درسی در سال‌های بعد شد. اگر حافظه‌ام یاری‌ام کند این ماجرا مربوط به 1387 بود اگر اشتباه نکنم. کار بسیار علمی انجام گرفته بود، اشکالات را استخراج کرده بودند و ما این موارد را به مسوولان امر در وزارتخانه آموزش و پرورش منعکس کردیم و آنها هم پذیرفتند و تغییرات را اعمال کردند. اما این تغییرات، عمقی نبودند.

 

- اگر قرار بر این باشد که تغییرات عمده در کتاب‌های درسی صورت بگیرد، قاعدتاً باید بر مبنای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش صورت بگیرد و نهایتاً کتاب‌های درسی در یک زنجیره به هم پیو‌سته از پیش‌دبستانی تا پایان دوره دبیرستان تدوین شوند. حالا اینکه پیش‌دبستانی هم باید به نحوی وارد نظام آموزشی کشور شود بحث دیگری است. چرا که دانش‌آموز کلاس اول ذهنش خام است و باید در دوره پیش‌دبستانی ذهن او چارچوب آموزشی بپذیرد. اما به هر حال کتاب‌های درسی از کلاس اول دبستان تا پایان دبیرستان باید به گونه‌ای تنظیم شوند که معلوم باشد یک دانش‌آموز وقتی مقطع متوسطه را به پایان می‌رساند چقدر باید ریاضی بداند، چقدر باید فیزیک بداند یا از سایر علوم باید چه میزان اطلاع داشته باشد. این اطلاعات باید طی یک روند دوازده ساله و در دوازده مقطع به هم پیوسته، تنظیم شوند، تا کتاب‌هایی استاندارد بر اساس آنچه در سند تحول بنیادین آمده، تدوین شوند اما کتاب‌های ما الان اینطور نیستند. اشکالات متعددی دارند و پیوستگی بسیار کمی دارند که نمونه‌هایی که شما به آن اشاره کردید هم در کتاب‌ها وجود دارد که البته من این نمونه‌ها را، چندان...


- نه تنها در کتاب‌ها، بلکه در سیستم آموزشی‌مان. نه تنها در سیستم آموزشی بلکه در به کارگیری فناوری‌ها و آموزش معلمانمان این مجموعه دچار اشکال است. این مجموعه باعث شده که ما الان در سطح استانداردهای بین‌المللی، زیر متوسط قرار بگیریم. حالا بحث بنده استانداردهای فرهنگی نیست چرا که فرهنگ ما متفاوت است. ما کشوری اسلامی هستیم و مولفه‌های فرهنگی خاص خودمان را داریم. اما در زمینه ریاضی و فیزیک متاسفانه از سطح متوسط جهانی پایین‌تریم. ارزیابی‌های صورت گرفته نشان می‌دهد که ما به طور مشخص از متوسط جهانی پایین‌تریم. ما در حقیقت پسرفت داشته‌ایم. حداقل در حوزه ریاضی و فیزیک، دانش‌آموزان ما جزء دانش‌آموزان برتر جهان بوده‌اند. وقتی دانش‌آموز ایرانی در دانشگاه‌های درجه یک دنیا حضور پیدا می‌کرد، عملاً برتری سیستم آموزشی کشور، خود را نشان می‌داد.
 

- دوره‌ای که خود ما درس می‌خواندیم. دهه 40، دهه 50 و حتی دهه اول انقلاب. در دهه اول انقلاب وقتی گذر دانش‌آموزان ما به دانشگاه‌های برتر دنیا می‌افتاد، در مقایسه با دانش‌آموزانی که از کشور‌های دیگر حضور داشتند، در زمینه ریاضی، خیلی مورد تقدیر قرار می‌گرفتند و برتری خود را نشان می‌دادند. اما متاسفانه رفته‌رفته ما این موقعیت را از دست دادیم و به جایی رسیدیم که در آزمون‌های بین‌المللی در سطح پایین‌تر از متوسط قرار گرفته‌ایم و با اقداماتی هم که اخیراً وزارت آموزش و پرورش انجام داده، مثل تعطیلی پنجشنبه‌ها وضعمان بدتر شده است.
 

- خب این دوستان پنجشنبه‌ها را تعطیل کرده‌اند و به تبع آن ناچار شده‌اند برنامه دروس را یک نوبته و فشرده کنند. و این قضیه قطعاً ما را به سمت وضعیت نامطلوب‌تری می‌برد. بنابراین کل این مجموعه باید بازنگری شود از جمله بحث کتاب‌های درسی که لازمه این کار این است که به وضعیت کلی اجتماع، ارتقاء سطح اجتماعی دانش‌آموزان ما و... توجه شود. مثلاً بحث چراغ راهنما که شما مطرح کردید، در همان روستا هم باید ما به آن دانش‌آموز روستایی آموزش بدهیم و سطح علمی و فرهنگی او را ارتقا دهیم. یا اینکه در بخش‌هایی از کشور ما غذاهایی طبخ می‌شود که در بخش دیگر، اصلاً آن غذاها را نمی‌شناسند. شما نان را مثال زدید. درباره غذا هم همین مساله وجود دارد. این باید عملاً در کتاب‌های درسی نشان داده شود.
 

- عنوان می‌کنند که در گام اول سیستم 6-3-3 را پیاده می‌کنند در حالی که عرض کردم سند تحول بنیادین، سیستم 3-3-3-3 را طراحی کرده است. این چهار دوره سه ساله هم مفهوم دارد. وقتی می‌خواهید سیستم 6-3-3 را پیاده کنید، یعنی دانش‌آموزان باید 6 سال در کنار هم باشند. حتی در بسیاری از کشورهایی که فرهنگ اسلامی ندارند چنین کاری نمی‌کنند. ما که فرهنگ اسلامی داریم. ما با استناد به فرهنگ اسلامی عمل کرده‌ایم. اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، قرآن، احکام اسلامی و احادیث ماست. این کار که با همکاری متخصصان علوم تربیتی و علمای حوزه صورت گرفته است، کاری سنگین و ارزنده است. عرض من این است که حتی در کشورهایی که اسلامی نیستند، بچه کلاس اول دبستان را در کنار بچه کلاس ششم قرار نمی‌دهند. چرا؟ به دلیل مسائل اخلاقی، تربیتی. به همین علت در سند تحول، چهار دوره سه ساله در نظر گرفته شد. وقتی از تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش حرف می‌زنید، این تحول بنیادین اگر قرار باشد شکل بگیرد باید همه مقدمات آن فراهم شود، از نظام آموزشی بگیرید تا کتاب‌های درسی و آماده کردن معلمان. ممکن است بهترین کتاب‌ها تدوین شوند اما معلم برای تدریس آن کتاب‌ها آماده نباشد.

 

- خود معلم هم باید آموزش لازم را ببیند. فضای آموزشی لازم و تکنولوژی نوین باید مهیا شود و المان‌های دیگری که همه به عنوان محورهای عملی و اصول کلی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مطرح شده‌اند. ما همه این موارد را کنار گذاشته‌ایم و ناگهان تصمیم گرفته‌ایم سیستم 6-3-3 را پیاده کنیم. خب طبیعی است این طور تصور شود که بعد از این همه سال داریم به همان نظام سابق برمی‌گردیم در حالی که اصلاً در سند تحول بنیادین چنین چیزی نیامده است. در آذرماه این طرح به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده و دوستان از دی‌ماه شروع کرده‌اند به تدوین کتاب‌های کلاس ششم. در حالی که تا قبل از این وزارت جدید، بر اساس آیین‌نامه‌ها سنت در وزارت آموزش و پرورش این بوده که اگر قرار باشد کتابی به طور عمومی تغییر کند، پس از تغییر باید به مدت یک سال و در ابعاد محدود به آزمایش گذاشته شود تا اشکالات کتاب جدید مشخص شود و ببینند معلم چه مشکلاتی با کتاب جدید دارد، دانش‌آموز در درک مطالب کتاب چه مشکلاتی دارد و بعداً با توجه به این مشکلات کتاب اصلاح شود و پس از آن به عنوان یک کتاب استاندارد برای همه دانش‌آموزان آن مقطع تولید شود و در آن فاصله معلمان هم آموزش لازم را برای تدریس این کتاب ببینند. در حالی که الان هیچ‌کدام این مراحل طی نشده‌اند.
- من در اخبار شنیده‌ام و نقل قول می‌کنم که برای آموزش معلم‌ها چهل ساعت سی‌دی آموزشی تهیه شده و در اختیار آنها قرار داده شده است. آخر مگر می‌شود یک معلم را با چهل ساعت سی‌دی آموزشی برای تدریس در کلاس ششم آماده کرد؟ آن هم برای کلاس ششم که قرار است اساس تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش کشور باشد. علاوه بر این ارتباط کتاب‌های کلاس ششم با سال‌های قبل و بعد یعنی کلاس پنجم دبستان و اول دبیرستان تا چه حد در نظر گرفته شده، وقتی با این عجله تدوین شده‌اند. آموزش ما برای دروس و تدوین کتاب‌های درسی باید مثل یک کیک باشد که ابتدای کیک اول دبستان است و انتهای آن سال آخر دبیرستان، این کیک باید به دوازده قطعه مساوی و متوالی تقسیم شود تا به هم‌پیوستگی و زنجیره‌ای بودن نظام آموزشی حفظ شود. اگر ما بیاییم هول هولکی و با عجله، کلاس ششم را در این میان بگنجانیم و با همان عجله کتاب‌هایی برای آن تدوین کنیم در این صورت اسم این کار تحول بنیادین نمی‌شود!


- من از معلمان گله دارم. معلم همیشه با توجه به شغلی که دارد باید یک فرد دلسوز و متعهد باشد. تعجب می‌کنم که چرا الان فرهنگی‌های ما و مسوولان آموزش و پرورش خودشان را اسیر دستور مقامات بالا کرده‌اند. در صورتی که می‌دانند پیاده کردن این دستورها به نظام آموزشی ما آسیب می‌زند. بعضاً می‌آمدند پیش بنده و گله می‌کردند که این کار چه اشکالاتی دارد و چه ضررهایی می‌زند اما حالا سکوت کرده‌اند و تاییدکننده مقام بالا هستند. این برای نظام آموزش و پرورش ما فاجعه است. این نکته را هم بگویم که متاسفانه زمانی طولانی باید بگذرد تا اثر تصمیمات فرهنگی و آموزشی ما خودش را نشان بدهد. در حالی که در مورد اقتصاد این طور نیست. مثلاً دولت در دی‌ماه یک تصمیم اشتباه اقتصادی می‌گیرد و در عرض دو هفته ارزش پول ملی نصف می‌شود و همه می‌فهمند که آن تصمیم، بسیار غلط بوده. یا اخیراً که دو سه هفته پیش دولت تصمیم اشتباهی گرفت و نتیجه آن تصمیم غلط ظرف چند روز خود را در قیمت ارز و سکه نشان داد. 

 

- متاسفانه وقتی تصمیمی غلط در حوزه فرهنگ و آموزش می‌گیریم، شاید ده، پانزده سال بعد نتیجه‌اش آشکار می‌شود. برای مثال در اواخر دهه شصت تصمیم گرفته شد که سال سوم دبیرستان، دانش‌آموزان دیپلمه شوند و سال چهارم دبیرستان بشود پیش‌دانشگاهی. الان تقریباً بیست سال گذشته و همه به این نتیجه رسیده‌اند که آن تصمیم اشتباه بوده. پیش‌دانشگاهی دوره‌ای بود که قرار بود حلقه وصل بین دبیرستان و دانشگاه باشد اما اصلاً این منظور را ایفا نکرد و اخیراً به این نتیجه رسیده‌اند که باید حذف شود. تقریباً بیست سال طول کشید که این تصمیم غلطی که در اواخر دهه شصت گرفتیم نتایجش را نشان بدهد. البته شاید آن تصمیم روی کاغذ، تصمیم درستی بوده اما مقدماتش برای اجرایی شدن فراهم نشده بود. البته خود ما از چند سال پیش به غلط بودن این تصمیم اشاراتی داشتیم اما اینکه در کشور به اجماع برسیم که پیش‌دانشگاهی باید حذف شود و دیپلم باید برگردد به همان سال دوازدهم، نهایتاً دو دهه طول کشید. خب تمام دانش‌آموزانی که این دوره را از سر گذرانده‌اند، لطمه‌اش را دیده‌اند و چه بسا اگر ما این اشتباه را مرتکب نشده بودیم، از متوسط آزمون‌های ارزشیابی ریاضی و فیزیک در سطح جهان پایین‌تر نمی‌آمدیم و می‌توانستیم موقعیت برتر خود را حفظ کنیم.
الان هم آمده‌ایم یک تصمیم عجولانه گرفته‌ایم که سیستم 6-3-3 را اجرا کنیم و آقای وزیر مدام می‌گویند این تصمیم بر اساس سند تحول اتخاذ شده. در حالی که این طور نیست. یعنی ما حرف حقی می‌زنیم اما بر اساس این حرف حق اقدامی باطل داریم. بله، سند تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش، سندی قابل قبول است و البته ممکن است متخصصان امر، اشکالاتی را به آن وارد کنند، اما بنده معتقدم کار ارزشمند و قابل قبولی است، نمی‌گویم ایده‌آل ولی قابل قبول است اما همین کار قابل قبول، وسیله‌ای شده برای مدیریت فعلی آموزش و پرورش که هر کاری بخواهند انجام دهند، آن را به سند تحول بچسبانند. آقایان توضیح نمی‌دهند اگر در سند تحول چهار دوره سه ساله در نظر گرفته شده، چرا آنها دارند سیستم 6-3-3 را پیاده می‌کنند.


- می‌گویند در بسیاری از کشورها بچه‌ها فقط پنج روز به مدرسه می‌روند. حرفی نیست. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، مدارس در روزهای شنبه و یکشنبه تعطیل‌اند. که برای ما می‌شود پنجشنبه و جمعه. اما این یک روی سکه است. روی دیگرش را نمی‌بینند که دانش‌آموزی که در سیستم فلان کشور پیشرفته درس می‌خواند صبح ساعت 8 می‌رود مدرسه و تا پنج بعد از ظهر در مدرسه است و آنجا زیر نظر معلمانش درس می‌خواند، تمرینش را انجام می‌دهد و نقاط قوت و ضعف درسی‌اش برای معلم آشکار می‌شود. این دانش‌آموز وقتی ساعت 5 از مدرسه برمی‌گردد دیگر دغدغه‌ای ندارد، تکلیفی برای انجام دادن ندارد. در صورتی که مدارس ما دوشیفته‌اند. و دانش‌آموز شیفت صبح، فقط از صبح تا ظهر توی مدرسه است. در این ساعات فشرده دانش‌آموز فقط درس می‌گیرد و معلم هم فرصتی برای ارزیابی وضعیت دانش‌آموزانش ندارد و فقط باید درس بدهد. بدون اینکه بداند دانش‌آموز چه میزان از این اطلاعاتی را که به او داده شده، درک کرده و آموخته است. ظهر هم او را رها می‌کنند که برود. در کشورهایی که بچه‌ها پنج روز به مدرسه می‌روند، برای آن دو روز تعطیلی برنامه‌ریزی کرده‌اند. توی همان مدارس ورزشگاه وجود دارد، جوان می‌رود آنجا ورزش می‌کند و انرژی سرشار نوجوانی‌اش را تخلیه می‌کند، حتی بعضاً در مدرسه در همان دو روز تعطیلی کار گروهی انجام می‌دهند. ما برای تعطیلی پنجشنبه‌های دانش‌آموزانمان چه تدارکی دیده‌ایم. آیا مراکز ورزشی ما، وزارت ارشاد ما، شهرداری‌های ما و پارک‌های ما برای این تصمیم آماده شده‌اند؟ در کشورهایی که دانش‌آموزان پنج روز در هفته مدرسه می‌روند، پدر و مادرها هم پنج روز در هفته سر کار می‌روند. اما با وضع اقتصادی‌ای که ما داریم و به تبع آن متاسفانه بعضاً پدر خانواده حتی جمعه‌ها هم مجبور است کار کند و مادرهای شاغل هم تا روز پنجشنبه سر کار می‌روند، چطور روز پنجشنبه، این بچه‌ها را رها می‌کنیم به حال خودشان، آن هم در سنی که دانش‌آموز دارد وارد دوره بلوغ می‌شود و دچار تلاطمات فکری و روحی بسیاری است. باید به این تلاطمات فکری و نیازهای جسمانی پاسخ داده شود. انرژی فعال این نوجوان باید در زمینه‌های مثبت به کار گرفته شود.


- چه هماهنگی‌هایی با وزارت ارشاد اسلامی، با وزارت ورزش و جوانان و حتی با خود مدارس صورت گرفته است. ما فقط هورا می‌کشیم که پنجشنبه‌ها را تعطیل کرده‌ایم. دانش‌آموزان هم خب اگر به جای دو روز در هفته، سه روز تعطیلشان کنیم خوشحال می‌شوند. درصد بالایی از معلم‌ها هم از این تعطیلی خوشحالند، اما اینکه نمی‌تواند مبنای تصمیم‌گیری ما باشد. اگر مبنای ما برای تصمیم‌گیری، سند بنیادین تحول نظام آموزش و پرورش است که در هدف این سند، تربیت انسانی است که باید به حیات طیبه برسد؛ حیات طیبه‌ای که قرآن و اسلام و ائمه اطهار و علمای دینی ما و متخصصان علوم تربیتی ما از آن یاد کرده‌اند.

 

ساکنان تهران برای تهیه این شماره و شماره های پیشین و تمام هموطنان برای اشتراک نگاه پنجشنبه کافی است با شماره های 88557016 الی 20 تماس بگیرید. همچنین این هفته نامه در دکه های روزنامه فروشی و کتابفروشی های معتبر تهران توزیع شده است.

6060

کد خبر 246091

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین