۰ نفر
۲۵ آبان ۱۳۸۸ - ۱۵:۱۵

شاهین امین

1- جمله خیلی تکراری ما ملت افراط و تفریط هستیم را احتمالاً زیاد شنیده‌اید. اما دوستی دارم که توضیح بهتری برای این ماجرا دارد، او می‌گوید ما متخصص مبتذل کردن مفاهیم و واژه‌ها هستیم. کمی به حافظه‌تان فشار بیاورید، طی روز چند بار کلمه‌هایی چون عشق، ایثار، محبت، دوستی و. . را از همکار، مجری تلویزیون و رادیو، سیاستمدار، روزنامه‌نگار، همسایه می‌شنویم و می‌خوانیم.

آنقدر زیاد که تقریباً معنای اصلی خود را از دست داده‌اند، بگذریم از این‌که هرچند وقت، واژه‌ای در ادبیات رسمی ما رواج پیدا می‌کند، آن‌وقت تریبون‌های رسمی و نشریات آن‌قدر درباره‌اش می‌گویند و می‌نویسند که خیلی وقت‌ها اصل ماجرا فراموش می‌شود. این روش و سلوک دیرینه که نمی‌دانم چند ده سال قدمت دارد، اگرچه آزارمان می‌دهد اما تقریباً همه ما را به نوعی آلوده خود کرده‌‌است.

این مقدمه را نوشتم تا برسم به حکایت استفاده خیلی ابزاری که در سالیان اخیر از تاریخ ایران باستان و نشانه‌های آن شده‌است. آن‌هایی که هم سن و سال نگارنده هستند، حتماً روزگاری نه چندان دور را به یاد دارند که عده‌ای با بیل و کلنگ می‌خواستند تخت‌جمشید را خراب کنند، چون تصور می‌کردند، نماد طاغوت است. در کتب درسی و غیردرسی هم خیلی درباره سلسله هخامنشیان و امثال آنها نمی‌نوشتند. نام باشگاه «پرسپولیس» را هم به «پیروزی» تغییر دادند. کسی هم دنبال بازگرداندن منشور کوروش نبود و جایی هم عنوان نمی‌شد، این سنگ‌نوشته اولین منشور حقوق بشر جهان است. اما طی 7-8 سال اخیرماجرا کمی وارونه شده و این بار از آن طرف پشت‌بام افتاده‌ایم.

درواقع به دلیل بالا رفتن عرق ایرانی- باستانی که حتماً اگر همراه با دانایی و شعور و آگاهی باشد، مایه افتخار و سربلندی است، انواع ترکیبات پارس می‌شود نام بانک و آموزشگاه که در این حد کمی قابل قبول است. اما به دنبال این ماجرا پیرو همان افراط و تفریط تاریخی، سربازان جاویدان و تخت‌جمشید و ریتون هخامنشی می‌شوند زینت‌بخش کاشی توالت، سرامیک، ملحفه و. . . . . از سوی دیگر فقط و فقط برای جذابیت و احتمالاً شمول تاریخی، فیلم‌ها و سریال‌ها هم علاقه وافری به بنای باستانی تخت جمشید پیدا کرده‌اند و صحنه‌هایی را بدون هیچ دلیل دراماتیک و غیردراماتیک در باقی‌مانده کاخ‌های پادشاهان هخامنشی فیلم‌برداری می‌کند که خالی از خسارت و زیان هم نیست.

حتی این اواخر ایران باستان دوستان عزیز زحمت بسیار کشیده و برای تبلیغ ماکارونی هم دست به دامان تخت‌جمشید و پله‌های باشکوه و نمادین آن شده‌اند. واقعاً این اثر عضیم جهانی چه نسبتی با ماکارونی دارد؟ شاید هم آقایان تصور می‌کنند با این روش عرق ملی مردم می‌جنبد و از محصولات دیگر استفاده نمی‌کنند! جالب اینجاست که با این همه بهره‌برداری، کارشناسان بار‌ها عنوان داشته‌اند که طی بیست سال گذشته میزان تخریب و یادگاری نویسی بر باقی مانده‌های بنای تخت‌جمشید به شدت افزایش یافته است.

2- جشنواره فیلم کوتاه تهران به پایان رسید، خوشبختانه این جشنواره به بلایایی دچار نشد که ناغافل بر سر جشنواره سینما حقیقت نازل شد. نکته این‌که بسیاری از کسانی که سومین جشنواره سینما حقیقت را به دلایل مختلف تحریم کردند و باعث بی‌رونقی جذاب‌ترین جشنواره کشور شدند، در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور فعال و مؤثر داشتند.

برای من سؤال است، چه تفاوتی بین این دو رویداد وجودداشت؟ مگر هردو دولتی نبودند؟ یا اینکه تعدادی از دوستان معترض متوجه زیان‌های تصمیم خود شدند؟ شاید هم اصلاً مسئله چیز دیگری بود و این میان سینما حقیقت قربانی شد.

3- می‌دانم اشاره به اکران غیر‌فرهنگی فیلم «صداها» شاید کمی دیر شده‌باشد، اما از همین جا از تمام دست‌اندر کاران با مسئولیت و بی‌مسئولیت شورای صنفی نمایش، معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، انجمن سینماداران، خانه سینما و. . . . خواهش می‌کنم، اگر نمی‌توانند 3 سالن سینمای مناسب را با سانس‌های متوالی و مشخص برای فیلم‌های پشت سد اکران مانده مهیا کنند و می‌خواهند ‌آنها را به همین روش نمایش دهند، لطفاً دست نگه‌دارند و هیچ‌کاری نکنند، چون این شیوه بیشتر به زنده ‌به گور کردن می‌ماند تا اکران!

کد خبر 24994

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مریم IR ۱۹:۴۵ - ۱۳۸۸/۰۸/۲۶
    0 0
    آفرین! خود خودشه!