- اصولگرایان هیچگاه نخواستند که در معادلات جاری تن به نسبتبندیهای سیاسی و تعامل با رقبایشان بدهند. از همین روست که امروز حاصل کارشان تبدیل به مشکلاتی برای خودشان شده است. رفتار امروز محمود احمدینژاد در حقیقت نتیجه اعتماد به نفس قابل توجهی است که مجموعه جناح اصولگرا در 4سال دولت نهم به او و تیم تحت امرش تزریق کرد. در حقیقت این اعتماد به نفس روی دیگر سکه سیاست اصولگرایان بود که در آن مناسبات سیاسی با اصلاحطلبان و منتقدان خارج از دایره رقابت اخلاقمدارانه شکل گرفته بود. این وضعیت به روشنی از دست رفتن تعادل در سیاست اصولگرایان را نشان میدهد.از آنجا که اصولگرایان نهادها و قوای مختلف را تحت مدیریت خود دارند طبیعی است که این نگاه در سیاستورزی به بخشهای دیگر نیز سرایت کند. پافشاری اصولگرایان بر این سیاست به جایی رسیده که اختلافات میان سران دو قوه به شکلی که همگان میدانند از پرده برون افتاده است.
- عیان شدن اختلافات میان محمود احمدینژاد و آیتالله لاریجانی، آن هم با شکل و ترتیبی که شاهد آن بودیم را باید نقطه عطفی در فضای سیاسی کشور دانست. به عبارتی میشود وضعیت اصولگرایان را در یک دهه اخیر به این سو به دوران قبل و بعد از این مواجهه تقسیم کرد که قطعا معادلات درونی اصولگرایان را تکانی جدی خواهد داد. محمود احمدینژاد کسی نیست که نظارهگر بازی باشد. اصولگرایان روزی معادله دو قطبی بزرگ و پایهدار سیاست کشور یعنی اصلاحطلبی-اصولگرایی را به هم ریختند، اما قطعا نخواهند توانست از دو قطبی جدید شکل گرفته میان خودشان بهراحتی خلاص شوند. چه آنکه قطب مقابل آنها در این معادله جدید همان نیرویی است که مقابل رقیب ایستاد. این نیرو به روشنی نقاط ضعف و قدرت اصولگرایان را میداند و البته طریقه توسل به روشهای غیرسیاسی را بلد است. به نظر میرسد نامهنگاریهای اخیر نشان دهنده ایجاد یک فضای دوقطبی جدید است.
/2727
نظر شما