انتخابات كلا واژه خوبي است. البته وقتي كه قرار باشد در آن انتخابات كسي كه قبلا «منصوب» شده، «انتخاب» شود. اين جور انتخابها كلا در ورزش خيلي اتفاق ميافتد؛ اما چرا اين روزها همه درباره انتخابات حرف ميزنند؟
وزارت ورزش، كميته ملي المپيك، فدراسيونها و اهالي ورزش همه از انتخابات ميگويند در حالي كه زيربناي فرهنگي انتخابات درست نشده. كميته بينالمللي المپيك اين روزها اصرار فراواني بر اين نكته دارد كه انتخابات كميته ملي المپيك ايران نبايد برگزار شود. اما چرا اين اصرار به وجود آمد و چه محركهايي شاخكهاي IOC را جنباند؟
حقيقت ماجرا اين است كه سازمان تربيتبدني فقيد و وزارت ورزش فعلي جايي است كه اصولا آدمهاي متخصصي در خود نميبيند. افرادي كه براي پستهاي ديگر كانديدا شدهاند و به آن نرسيدهاند، ورزش را تحويل ميگيرند. به اين دليل مهم، افرادي كه ورزش را مديريت ميكنند افرادي آشنا با اين مقوله مهم و بزرگ اجتماعي نيستند. ميآيند و در چند سال با ورزش و افقها و فراز و فرودهاي آن آشنا ميشوند و درست در روزهايي كه ميتوانند تصميمهاي درستي در مقوله ورزش بگيرند، ميروند... و اين پروسه مدام تكرار ميشود.
حالا ورزش ما به دليل همين ناآشنايي، به مشكلاتي برميخورد كه براي برون رفت از آن مشكلات گاه بايد تا 100 سال صبر كنيم. مثل از دست رفتن يكي از صندليهاي مهم IOC كه با عزل تشريفاتي رئيس كميته ملي المپيك در انتخابات كميته ملي المپيك اتفاق افتاد و هيچ كس توضيح نداد كه چرا نام ايران از يكي از پستهاي كليدي كميته بينالمللي پاك شد.
اينك به دليل اصرار وزرات ورزش براي دراختيار داشتن زمام امور و اصرار برخي روساي فدراسيونها و حساسيت برخي نهادهاي جهاني، شرايط خاصي براي ورزش ما به وجود آمده. تعليق چند فدراسيون و رايزني براي رفع تعليق تنها گوشهاي از مشكلات ماست. با اين حال به نظر ميرسد هنوز مديران ما به پختگي لازم براي اتخاذ تصميمهاي مناسب نرسيدهاند. انتخابات كميته ملي المپيك برگزار بشود يا نشود، تفاوتي نميكند. مهم اين است كه مديران ما با ذائقه و طرز فكر مديران و مكانيزم اداره ورزش جهان و مهمتر از آن، با مقوله ورزش آشنا شوند.
43 43
نظر شما