عرفان خسروی :تروسورها، گروهی از خزندگان دوران مزوزوئیک (250 تا 65 میلیون سال پیش) بودند که پسرعموهای نزدیک دایناسورها و کروکودیلها محسوب میشدند (همانطور که امروز مثلاً خفاشها پسرعموهای نزدیک سنجابهای پرنده و میمونها هستند اما کسی خفاشها را میمون یا سنجابپرنده ردهبندی نمیکند).
طی تاریخ پر فراز و نشیب حیات روی زمین، دست کم چهار گروه از جانوران توانایی پرواز با استفاده از بال زدن را پیدا کردهاند. اولین آنها حشرات بودند. نخستین حشرهای که توانست پرواز کند، جانور بندپای ششپایی بود که حدود 400 میلیون سال پیش میزیست و مجبور بود محیط زیستش را با سختپوستان و هزارپاهای زمان خودش تقسیم کند ولی پرواز با کمک زاوئد پوستی پشت بدنش به او این امکان را داد که چندین گام از رقبایش پیشتر باشد و به همین دلیل به سرعت فرگشت یافت و طی چند میلیون سال نسلش به میلیونها گونه حشره جدید رسید که همگی به لطف میراث پدربزرگ پروازگر خود، کمابیش قادر به پرواز بودند و دیگر با سختپوستان و هزارپاها رقابت نداشتند بلکه هر گونه از آنها رقیب پسرعموهای دیگرش بود. بنابراین از نظر فرگشتی سطح رقابت میان آنها بالاتر از دیگر بندپایان و جانوران غیرپروازگر قرار گرفت و توانستند کنامهای زیستشناختی جدیدی پیدا کنند و به این ترتیب تنوعی چشمگیر پیدا کردند.
پس از حشرات چندین میلیون سال هیچ جانور جدیدی نتوانست پرواز کند، تا اینکه سرانجام حدود 250 میلیون سال پیش نسلهای جدیدی از مهرهداران شروع به پیدا شدن کردند. پستانداران یکی از این گروهها بودند که به واسطه برخی ویژگیها (متابولیسم پایه بالا یا همان خونگرم بودن، پوشیدهشدن بدن از مو، مغز بزرگ و زندگی خانوادگی و نگهداری از زادهها) موفقیت زیادی کسب کردند.
گرچه پستانداران از همان 250 میلیون سال پیش وجود داشتند، اما گروه دیگری از مهرهداران خونگرم همزمان با آنها پیدا شدند که باعث شدند برای 180 میلیون سال، پستانداران زیر سایه باقی بمانند و تنوع زیادی پیدا نکنند. این گروه دوم مهرهداران خونگرم، اجداد دایناسورها و تروسورها بودند. در این گروه نیز به صورت همگرا با پستانداران (یعنی به صورت کاملا جداگانه، ولی با شباهتهایی موازی) هم متابولیسم خونگرم، هم پوشش مومانند بدن و هم مغز بزرگ تکامل یافت. از نسل این جانوران که رقبای پستانداران بودند دو گروه بزرگ فرگشت یافت: تروسورها و دایناسورها. تروسورها از همان ابتدا پروازگر بودند. در حقیقت پس از حشرات، آنها گروه بعدی جانوران بودند که قادر به پرواز حقیقی با کمک بال زدن بودند. مکانیسم بالزدن تروسورها با پرندگان (که از نسل دایناسورها هستند) و خفاشها (که از نسل پستانداران هستند) فرق داشت. آنها بالهایی پوستی (مثل بال خفاش داشتند) که تنها به یک انگشت دست آنها اتکا داشت، یعنی برخلاف خفاشهای که چهار انگشت کشیده دارند و پرده پوستی بال میان این انگشتان کشیده شده، بال تروسورها از پوستی ساخته شده بود که میان انگشت آخر دست و بدن آنها امتداد داشت.
شرح عکس: یک تاپههارا با کاکل فریبایش که روی لبه یک صخره نشسته است
نخستین تروسورها حیواناتی کوچک و حشرهخوار، با دندانهای زیاد و دم بلند بودند. اما به تدریج دست فرگشت تروسورهایی بیرون کشید که دم کوتاه داشتند، از میوه یا ماهی، یا حتی مثل فلامینگو از پلانکتونهای آبزی تغذیه میکردند و تنوع زیادی در اندازه و شکل داشتند و حتی خیلی از آنها مثل پرندگان بیدندان شدند. برخی از تروسورهای دمکوتاه بیدندان اندازههایی بسیار بزرگ پیدا کردند. عرض دو بال در اغلب آنها بیش از دو متر بود و در بزرگترین نمونه به 13 یا 14 متر نیز میرسیدهاست.
حدود 140 میلیون سال پیش، پسرعموهای تروسورها نیز شروع به پرواز کردند. دایناسورها نزدیکترین پسرعموهای تروسورها هستند و 140 میلیون سال پیش دایناسورها که برخلاف بدن مودار تروسورها، بدنی پوشیده از پر داشتند، توانستند با فرگشت همین پرها، بالهایی از پر پیدا کنند و پرواز کنند. دایناسورهای پروازگر (که امروزه به آنها پرندگان میگوییم) مهمترین رقیب تروسورها بودند و طی چند ده میلیون سال باعث انقراض نسل تمام خانوادههای درختزی تروسورها شدند. بنابراین تنها گروهی از تروسورها که در چند میلیون سال نهایی دوران مزوزوئیک باقیمانده بود، همان تروسورهای عظیم بودند که نه لای شاخههای درختان، بلکه مثل پرندگان بزرگ امروزی (لاشخورها یا برخی پرندگان دریایی) در آسمانهای باز پرواز میکردند و یا لاشهخوار بودند یا ماهیخوار.
سوال اصلی دانشمندان درباره پرواز این تروسورهای غولآسا به اندازه بزرگ آنها باز میگردد. پرندگان با بالهای پردار خود بهتر از تروسورها با بالهای آسیبپذیر پوستی پرواز میکردند. اما سنگینترین پرندهای که قادر به پرواز باشد، نمیتواند بیش از 21 کیلوگرم وزن داشته باشد و از نظر مهندسی نیز حداکثر وزن یک موجود پروازگر باید حدود پنجاه کیلوگرم باشد. اما وزن تروسورهای غولآسا گاهی تا 200 کیلوگرم نیز میرسیده و گرچه آنها را به گلایدرهای بزرگ تبدیل میکرده، اما این وزن مانع شروع پرواز از روی زمین میشده است.
تا امروز نظریه غالب درباره آنها این بوده که تروسورهای غولآسا تنها از لبه پرتگاهها پرواز میکردهاند و مثل گلایدرها سوار جریانهای هوا اوج میگرفتهاند و دوباره به لبه همین پرتگاهها فرود میآمدهاند و اگر روی زمین فرود میآمدهاند دیگر قدرت پرواز نداشتند. برخی هم میگویند تروسورها غولآسا گرچهها بالهایی عریض دارند، اما از این بالها برای چهار دست و پا راهرفتن استفاده میکردند و هرگز پرواز نمیکردهاند.
اما محاسبات یک دیرینهشناس هندی ساکن تگزاس به نام سنکر چاترجی که با کمک مدلهای رایانهای و مدلهای آزمایششده در تونل باد انجام شده نشان میدهد تروسورهای غولآسا نیز برخلاف نظر مهندسان پرواز، قادر بودهاند با دویدن روی زمین و گرفتن سرعت کافی (که برای آنها ممکن بوده) ناگهان به هوا بپرند و بال بگشایند و با چند بالزدن پرانرژی کمی اوج بگیرند و به آسمان بروند.
چاترجی در محاسبات خود وزن بدن تروسورها را با توجه به توخالی بودن استخوانهای تروسورها (چیزی شبیه پرندگان) و وجود کیسههای هوایی بزرگ متصل به شش (باز هم شبیه پرندگان) کمتر از اندازههای پیشین محاسبه کرد و به این نتیجه رسید که حتی تروسورهایی با عرض بال 14 یا حتی 17 متری نیز میتوانستهاند از روی زمین بلند شوند و پرواز کنند.
در اینجا میتوانید فیلمی کوتاه از چگونگی پرواز یکی از این تروسورهای غولآسا را با نام علمی Tapejara (تاپههارا) مشاهده کنید. این مدل یکی از مدلهای تولیدشده توسط آقای چاترجی است. تاپههارا البته تروسوری متوسط بوده ولی همین مدل در مورد تروسورهایی با دو برابر اندازه بزرگتر نیز درست از آب درمیآید.
5353
نظر شما