سیدمحمد صفی​زاده با بیان اینکه قیمت روزنامه‌ها در حقیقت قیمتی است که 3 برابر آن برایشان تمام شده است، گفت: درآمد روزنامه‌ها از فروش نمی‌تواند باشد.

سید صادق روحانی: مدیر مسئول روزنامه ابرار سال‌هاست که در عرصه مطبوعات فعالیت دارد و برای همه مطبوعاتی‌ها چهره‌ای آشناست.وی در گفت و گوی مشروح خود با خبرآنلاین از وضعیت یارانه مطبوعات گله می‌کند و می‌گوید در زمان دولت هاشمی روزنامه‌ها بودجه شرکت کاغذ و چوب مازندران را تامین کردند اما اکنون برای کاغذ مورد نیاز خود دچار مشکل هستند.
وی همچنین درباره فضای سیاسی کشور نیز صحبت کرده است که پیش از این منتشر شده است. در ادامه بخش دوم این مصاحبه می‌آید:
*درباره یارانه‌ مطبوعات،  خیلی‌ها می‌گویند که چند ماه دیگر روزنامه‌ها از بین خواهند رفت چراکه نمی‌توانند چاپ بکنند یا اگر هم باشند، صوری هستند. به نظرشما وزارت ارشاد چه نقشی داشته و چه کاری می‌تواند بکند ؟
 وزارت ارشاد را اگر بخواهیم زیر ذره‌بین انتقاد و بررسی قرار بدهیم، دو تا مسئله دارد. سیر نزولی مدیریتی در وزارت ارشاد از 30 سال پیش تا حالا شروع شده است. یعنی از زمان دولت قبل از این دولت و دولت قبل از آن هرکدام از آن وزرای ارشاد که آمدند نسبت به دیگری ضعیف‌تر بودند . در دولت‌های نهم و دهم ضعیف‌ترین وزرای ارشاد را داریم. در این دولت نهم و دهم در حال حاضر که وزیر ارشاد آقای محمد حسینی هست، من فکر می‌کنم مدیریت ایشان قطعاً یکی از ضعیف ترین مدیریت‌های دولت فعلی است. در بحث مهم مسئولیت‌ها و شرح وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر بخواهیم نگاه به تشکیلات‌ آن داشته باشیم این یکی از ضعیف‌ترین وزراست. وزارت ارشاد تشکیلات محدودی دارد که این تشکیلات محدود از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. نمودار سازمانی یا چارت سازمانی این وزارت ممکن است از نظر تشکیلات اداری زیر مجموعه کم داشته باشد ولی از نظر کیفی بالاست که بخش مهمی از فرهنگ کشور است. من در قسمت خودمان که مطبوعات است وارد می‌شوم. صرف نظر از اینکه در بحث مسائل سینما، در بحث مسائل چاپ کتاب و نیز در بحث‌های دیگری که مکمل شرح وظایف وزارت ارشاد است یعنی فرهنگ‌سازی، زمینه‌سازی فناوری‌های دیجیتال، وزارت ارشاد ناتوان بوده  است. علت آن این است که وقتی کسانی را انتخاب می‌کنند برای اداره یک وزارتخانه‌ای، یا باید وزیر پخته و مسلط باشد یا اینکه معاونین ذی‌ربط آن در حوزه‌های مختلف آن توانایی‌ها و خلاقیت و مدیریت را داشته باشند. وزیر فعلی که روی کار آمد، یا خودش معاونینش را انتخاب کرد یا کسانی را برای او تعیین کردند که به هر حال مورد پذیرش خود او بوده است. وقتی آقای رامین معاون مطبوعاتی بود می‌شود که گفت یک شخم کامل به مطبوعات زده شد که هنوز اثرات مخرب آن را می‌شود دید. با آن شعاری که نفر بعدی یعنی آقای محمدزاده در جمع مدیران مسئول زد و شعارهای خیلی زیبا و در قالب بسته‌بندی‌های شکیلی ارائه داد تصور همه این بود که ممکن است مطبوعات از وضع بهتری برخوردار شوند اما بعضی از این‌ها در حد شعار باقی ماند. این اتفاقات باعث شد هم از نظر کمی هم از نظر کیفی، وضع مطبوعات بسیار ناراحت‌کننده باشد. در بحث کمی، چه بحث مسائل مادی چه بحث مسائل معنوی بیشترین تضییقات و بیشترین مشکلات را به مطبوعات تحمیل کردند. چند تا از روزنامه‌ها یا هفته‌نامه‌هایی که دولت ساخته هستند یا توسط بعضی از وکلایی که در مجلس هستند و یار غار دولت هستند و سریعا مجوز گرفته‌اند و به امکانات زیادی رسیدند. متأسفانه دستگاه‌های نظارتی کشور ما هم چه در مجلس شورای اسلامی و چه دیوان محاسبات به حداقل وظایف آنها رسیدگی نمی‌کنند. یعنی مطالعه و نظارت بر مطبوعات را به جای اینکه به مسائل کمی و کیفی بپردازند روی مسائل با نگاه و عینک ذره‌بین سیاسی چشم‌ انداختند و این نگاه‌شان باعث شده است که به عمق مشکلات مطبوعاتی پی نبرند. متأسفانه در کشور، مخاطبان روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌ها اضافه نشدند. به تبع آن تیراژها هم اضافه نشدند.وقتی که دولت آمد سر کار، قیمت کاغذ 250 تومان بوده اما امروز 2500 تومان است. ما دومین روزنامه بعد از انقلاب هستیم . 19 سال پیش در دولت آقای هاشمی رفسنجانی 8 تا روزنامه بودیم. اطلاعات، کیهان، کار و گارگر ، جمهوری اسلامی، رسالت، سلام ، همشهری و ابرار بودند که بعدها ایران هم اضافه شد. این 8 روزنامه 50میلیون دلار ارزشان را در دو سال تخصیص دادند به چوب و کاغذ مازندران یعنی در واقع سرمایه چوب و کاغذ مازندران از امکانات ما بود. اگر نگوییم همه آنها حداقل یک قسمت مهم آن از ارز ما بود. این 50 میلیون دلار را موافقت کردیم که بدهیم به چوب و کاغذ مازندران. بعد از اینکه این کارخانه راه افتاد، یک مقداری اول تولید کرد با حواله‌های 150 تومانی می‌داد به روزنامه‌ها ولی بعدها دستخوش همین مشکلات شد و حالا ادعا می‌کنند که تولید مقرون به صرفه نیست و یا مواد اولیه یا خمیر نداریم. نهایتاً این شده است که چند وقت پیش آمدند اعلام کردند که می‌خواهیم به روزنامه‌ها کاغذ یارانه‌ای بدهیم و متأسفانه این شعار را به رسانه‌هایی مثل صداوسیما هم کشاندند که دارند به روزنامه‌ها کاغذ می‌دهند. اینها کلاً هزار  تن کاغذ مازندران با کیفیت نامرغوب تولید کرده بودند و قیمت آن در مقایسه با قیمت بازار بیشتر بود. وزارت ارشاد ارز یارانه‌ای روزنامه‌ها را نداده است . نشرآوران زیر مجموعه خود وزارت ارشاد است و این کاغذها را حواله 20 تن یا 30 تن، 40 تن می‌داد. نشرآوران اعلام کرد که باید پول را نقد در حساب بریزید. معمولاً روزنامه‌هایی که مستقل هستند، اینقدر نقدینگی نداشتند و توان نداشتند که پرداخت کنند. این بود که کاغذ گیر آنها نیامد و به بازار آزاد روی آوردند و نتیجه این شد که همان موجودی مختصر آنها را از بین رفت. الان هم که وزارت ارشاد آمده است یک نگاه حذفی کرده به روزنامه‌ها و براساس سلیقه، یارانه‌ها را بعضا تا یک‌پنجم کم کرده است. این اتفاق خوبی برای کشوری که در متن و بطن تحولات جهانی در منطقه مهم خاورمیانه قرار دارد نیست. الان مردم ما اطلاعات و تفسیرها و تحلیل‌های زیادی نیاز دارند.
 
* گاهی احساس می‌شود که بین خود رئیس‌جمهور و وزیر ارشاد یک ناهماهنگی وجود دارد. به عنوان مثال در مصاحبه مطبوعاتی آقای احمدی‌نژاد این امر مشهود بود. آیا شما هم در مدیریت فرهنگی به این ناهماهنگی اعتقاد دارید؟
فکر می‌کنم که آنچه که ناهماهنگی است از بالا به پایین سرایت کرده. اظهارات رئیس دولت ضد و نقیض است. بعضی از وزرا وابسته به بعضی از حامل‌های قدرت هستند. مثلا احتمالا این وزیر فعلی ارشاد ممکن است سهمیه معاون اول باشد. به نظرم می‌رسد که خود رئیس دولت وقتی در مصاحبه‌های خودش به نوعی اعلام می‌کند که من یارانه مطبوعات را پرداخت کردم و بعد دو ماه یا 50 روز طول می‌کشد که وزیر آن بیاید و این کار را انجام بدهد. وزیر ارشاد از افتخاراتش این است که از ارادتمندان رئیس دولت هستم. وقتی دولت می‌خواهد یارانه‌ها را تقسیم بکند( یارانه‌های کل کشور میلیونی است یعنی می‌گویند که 40 میلیون نفر زیر پوشش یارانه هستند) این یارانه ظرف دو روز انجام می‌شود. یارانه‌ مطبوعاتی که مجموعاً دو هزار تا است ده دقیقه کار دارد. شما ببینید از مصاحبه اول وزیر که اعلام می‌کند می‌خواهم یارانه را پرداخت کنم تا زمانی که پرداخت می‌شود 50 روز طول می‌کشد. علاوه بر این جشنواره مطبوعات است. من همیشه گفته​ام جشنواره مطبوعات دستاوردی ندارد. این جشنواره مطبوعات را ببینید چقدر هزینه تبلیغات آن شد؟ شاید رقم‌های میلیاردی باشد، این‌ها از جیب چه کسی رفت؟ از جیب نشریات مظلومی رفت که بروند کاغذ کیلیویی 2500 تومانی بخرند. پرسنل آنها نوعاً 5 ماه یا 6 ماه است که حقوق و دستمزد نگرفتند و مظلومانه عمرشان را سپری می‌کنند و صدای آنها درنمی‌آید. من شنیدم وزیر ارشاد گفته بالاخره توانستیم یک مقدار پول بگیریم برای مطبوعات. یعنی انگار که تکدی می‌کردند. بودجه اول سال تصویب . ابلاغ شده است. مجلس تصویب کرده و آیین‌نامه‌ اجرای‌اش تصویب ‌شده و یارانه مشخص شده است. منتها این‌ها چون می‌خواستند که بتوانند دخل و تصرف بکنند فله‌ای تصویب کردند. یعنی نیامندند بگویند یارانه مطبوعات این‌قدر، کتاب این‌قدر، موسیقی این‌قدر. آمدند گفتند یارانه بخش فرهنگی اینقدر. حالا هر چی دلشان بخواهد این‌ور و آن‌ور می‌کنند. این شده است که دیواری کوتاه‌تر از نشریات پیدا نمی‌کنند. خواستم این را اضافه بکنم که همین آقای وزیر 2 تا مصاحبه کرده گفته که ما یارانه مطبوعات را این هفته می‌دهیم اما  ندادند. 3 هفته بعد هم ندادند. علاوه بر این گفتند که خبرهای خوشی داریم و بعد خبر خوش هم این بود برای بعضی نشریات تایک پنجم یارانه پرداخت شد. یعنی چهار پنجم برای بعضی‌ها کسر شد.
 
هنوز هم بخش‌های دولتی نمی‌توانند به روزنامه‌های غیر دولتی آگهی بدهند؟
قیمتی که الان روزنامه‌ها می‌زنند در حقیقت قیمتی است که 3 برابر آن برایشان تمام شده  است. درآمد روزنامه‌ها از فروش نمی‌تواند باشد. درآمد روزنامه‌ها به 2 تا عامل بستگی دارد: درج آگهی، چه خصوصی یا دولتی و یارانه‌ای که نظام به آنها می‌دهد نه وزارت ارشاد. وزارت ارشاد وسیله است. خیال نکنید یارانه را او می‌دهد. آقای صفارهرندی که وزیر بود در جمع مطبوعاتی​ ها  گفت که می‌گویید یارانه را کم دادید ، یارانه اسب پیش‌‌کشی است که دندان آن را نمی‌شمارند. ببینید درک ایشان از یارانه، ضعیف بوده است. وقتی نگاه یک وزیر اینطور باشد نفر بعدی آن هم که از آن ضعیف‌تر باشد فکر می کنند که از ارثیه خودشان می‌دهند. این حقی است که کشور براساس قوانین مصرح تصویب کرده برای مطبوعات، و موظف هستند بدهند. درآمد دوم روزنامه‌ها آگهی است.این دستور دولت بود که غیر از چند روزنامه دولتی، روزنامه دیگری آگهی دولتی نگیرد. نتیجه آن این شد که روزنامه‌ها نه از آگهی بهره‌مند شدند و نه از یارانه. چندبار هم آقای احمدی‌نژاد اعلام کرد که ما دستور دادیم که به همه آگهی بدهند اما تا الان عملی نشده است. یک شعاری هم وزارت ارشاد داد که تعرفه‌ی آگهی‌های دولت 3 برابر شده .اگر تعرفه را هم 3 برابر کرده باشند وقتی که آگهی نمی‌دهند چه سود برای روزنامه‌ها دارد؟ خوشبختانه نشریات کشور در راستای منافع کشور حرکت می‌کنند. خبررسانی و اطلاع‌رسانی آنها شفاف است و سعی کرده‌اند خطوط قرمز مشخص شده در قانون را رعایت کنند. این‌ها دیدند از نظر سیاسی نمی‌توانند روزنامه‌ها را ببندند مشکلاتی برای ما اعمال کردند تا مطبوعات خود به خود و داوطلبانه ‌ببندند و این برای کشور ما افتخار نیست. برای ما در دنیا نگاه خوبی نخواهد داشت. کشوری که انقلاب فرهنگی کرده، کشوری که انقلاب ایدئولوژیک  کرده است، روزنامه‌هایش به خاطر تنگناهای ناخواسته،‌ دارند به تعطیلی گرایش پیدا می‌کنند. این اتفاق‌ها نامیمون است.
 
6 یا 7 ماه دیگر انتخابات ریاست جمهوری است با این وضعیت مطبوعات فکر می‌کنید باز هم شاهد رونق انتخابات باشیم؟
یکی از دلایلی که ما می‌گوییم که وزارت ارشاد ناتوان است این است که به وظایف خودشان آگاه نیستند. وزارت ارشاد حق دادن هر تذکری به روزنامه‌ها را ندارند. یعنی اگر به نشریه ای تذکری داده بشود که عمل مجرمانه ای را به آن نشریه نصبت بدهند اگر آن نشریه اقامه دعوا بکند در قوه محترم قضاییه حق با آن نشریه است. آن دستگاهی که می‌تواند تذکر بدهد هیئت نظارتبر مطبوعات است که وزارت ارشاد هم خودش فقط یک عضو است. حتی هیئت نظارت تذکراتیمی دهد که در ارتباط توقیف و یا تعطیلی است و باید یک نظر داده بشود و به قوه قضاییه ارجاع داده بشود ، تا بعد از دادگاه تشکیل شود تصمیم بگیرند . بعضی تذکراتی که داده می‌شود می‌بینم که اصلاً این تذکرات، تذکرات نظام نیست. تذکرات استنباط شخصی یک مدیر است. می‌بینیم هیچ‌کدام از اینها عبور از خطوط مرزی که تعیین شده نیست. بعضی از مطبوعاتی‌ها هم که خیلی از آنها تازه‌کار هستند و نمی‌دانند، تصورشان این است که این تذکرها به‌جاست و این فشار را به تحریریه‌هایشان می‌آورند و خبرنگارها می‌بینند که در اطلاع‌رسانی و انعکاس مسائل خیلی دست و پا بسته‌اند. این فشار باعث می‌شود که انگیزه‌های خودشان را از دست بدهند. حالا در کشوری که در آینده خیلی نزدیک انتخابات دوره یازدهم ریاست‌جمهوری و انتخابات چهارم شوراها را دارد باید یک نگاه بازتری به مسائل باشد. این تذکرات آسیب وارد می‌کند. باید یک کاری بکنیم که نشاط را در جامعه از طریق مطبوعات القا بکنیم. اگر مطبوعات بانشاط و شفافی نداشته باشیم و نتوانیم خوب خبررسانی بکنیم، جامعه ما آن پویایی که می خواهیم نخواهد داشت. ذهنیت جامعه نشأت گرفته از انتقادها و انعکاس واقعیت‌ها و تحلیل‌هایی است که توسط رسانه‌ها مطرح می‌شود. حالا وقتی رسانه ملی می‌بینیم در عرصه‌هایی وارد می‌شود که دولتی است و باید یک مقدار بسته در نظر بگیرد، این مطبوعات هستند که باید وارد بشوند. آن خط قرمز برای مطبوعات است ولی رسانه‌ ملی می‌تواند در همه‌جا (سیاسی ، اجتماعی ، ورزشی)وارد شود. صداوسیمارا  ببینید چالش‌های خیلی عجیبی ایجاد می‌کند و مسائلی را مطرح می کند که بعضی از آنها شبهه عبور از خطوط قرمز دارد. آنجا که مخاطب‌های آن میلیونی است. مخاطب‌های روزنامه که خیلی کم‌ترند. آنچه که خطوط قرمز است، مرجعیت و رهبری و مسائل سری کشور است که امنیتی است و ورود به اینها خطوط قرمز است که نباید وارد بشویم.
 
بخش دوم سؤال من را پاسخ ندادید. به نظر شما این رویه خود را در انتخابات چگونه نشان خواهد داد؟
زمینی را که در آن بذر خوب نکاشتید قطعاً محصول خوبی هم درو نخواهید کرد. وقتی اصلاً بذر نکاشته باشید هیچ محصولی به دست نخواهید آورد. الان این اتفاق دارد می‌افتد. یعنی مطبوعات ما حداقل رسالتی که باید آماده سازی جامعه باشد ، برای اینکه مردم را تشویق و ترغیب بکنند که وارد عرصه انتخابات بشویم ،در این زمینه‌ها انگیزه ندارند. چرا انگیزه ندارند؟ چون ابزار آن را ندارند. بعضی از چراغ قرمزهای بی‌خود،  سر راه خودشان می‌بینند.
جامعه‌ای در مسائل انتخابات و در مسائل سیاسی از خودش مشارکت، رغبت، هیجان و بلوغ نشان می‌دهد که در آن جامعه نشاط وجود داشته باشد. نشاط را رسانه‌ها تزریق می‌کنند. وقتی که این اتفاق نمی‌افتد، با این دورنمایی که ما می‌بینیم که مطبوعات انگیزه ندارند. به جای اینکه دولت بیاید مطبوعات را حمایت بکند، چه حمایت معنوی و چه حمایت مادی، اما محدودیت ایجاد می‌کند. با این وضع اگر پیش برویم، اتفاق خوبی نخواهد افتاد و آن انتظار مشارکت همگانی را با این وضع، من پیش‌بینی نمی‌کنم. مگر اینکه بفهمند که جامعه نیاز به آگاهی دارد و نیاز به نشاط دارد و این را بدانند که چه کسانی می‌توانند تزریق کنند. ابزار این کار هم رسانه‌ها هستند. زمانی که آقای خاتمی رئیس جمهور  شد توهماتی داشت که اشتباهات جبران‌ناپذیری کرد. ایشان فکر می‌کرد بسترسازی سیاسی و توسعه‌سیاسی، عبارت از توسعه کمی مطبوعات است. بنابراین مرتبا به روزنامه و یا هفته‌نامه مجوز می‌داد. بدون اینکه بتواند اینها را حمایت کند. وقتی شما سر سفره به جای 10 نفر 100 نفر نشاندید قطعاً ارزاق کمتری به آنها می‌رسد. در حالی که اگر شما این 10 نفر را خوب سیر کنید، راندمان‌شان بالاتر می‌رود. آن دولت یعنی دولت اصلاحات با آن توهمی که داشت، آمد به توسعه کمی مطبوعات پرداخت. ما آنقدر روزنامه نگار حرفه‌ای نداشته و نداریم که بخواهند در کل این روزنامه‌ها، ماهنامه‌ها وهفته‌نامه‌ها توزیع شوند. بنابراین یه عده‌ای فقط برای تأمین معاش،‌ کارمند روزنامه‌ها شدند و روزنامه‌نگاران حرفه‌ای در جاهای مشخص و محدود بودند و فعالیت می‌کردند. اینکه ژورنالیزم حرفه‌ای نداریم ولی کمیت روزنامه‌هامان بالا است، نتیجه‌اش این شد که اولا میزان حمایت دولت خیلی کم شده و ثانیا اینها به خاطر تعدد و تنوع ممکن بود به اشتباهاتی دست بزنند که این اشتابهات منجر به تعطیلی خیلی از آنها شد. بعضی‌ها به لحاظ سیاسی و بعضی به خاطر اینکه امکانات نداشته و نمی‌توانستند. مثلا بعضی از روزنامه‌ها زیر بار قرض رفتند. آن اشتباهات را دولت نهم و دهم هم ادامه دادند. آنها به اطرافیان خودشان گفتند که سریع بروید و مجوز بگیرید و به وزیر ارشاد هم که فرمانبر بدون چون و چرای آنها بود گفتند که هر کسی مراجعه کرد بلافاصله به او مجوز بدهید.
هرکو عمل نکرد و عنایت امید داشت/ دانه نکشت ابله و دخل انتظار کرد.

29219

کد خبر 259904

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین