حج از آن نظر که یک امر عبادی - سیاسی است، آثار سیاسی در آن به خوبی ظاهر است چنان که آثار عبادی نیز در این سیاست به خوبی بارز است. ذات اقدس اله، مراسم حج را هم مظهر جمال خود قرار داد، هم محور جلال خویش.
در زیارت خانه خدا هم آثار تهذیب و تزکیه مشهود است و هم نشانه تبرّی از شرک و مشرکان. تولّیِ عبادی حج، نشانه جمال خداست و تبرّی سیاسی آن نمونه جلال حق میباشد.
در بیان نورانی امیر بیان، حضرت علی(ع) آمده است: "زیارةُ بیتِ الله أمنٌ من عذابِ جهنّمَ". همچنین حضرتش فرمود: ذات اقدس اله، بار یافتن به حرم امن خود را نشانه فروتنی بندگان خود قرار داد و از بین بندگان، انسانهای شنوا و مطیع را انتخاب کرد که به جای انبیا میایستند و همانند فرشتگان دور عرش خدا طواف میکنند؛ همان طوری که فرشتگان، حافّین حول عرشاند، زائران بیت الله نیز طایفان حول کعبه و بیت خدا هستند؛ همان طوری که انبیا منادیان حقّاند و فرشتگان منادیان رحمت، زائران و مهمانان بیتالله نیز کاری که انبیا و فرشتگان میکنند در حج انجام میدهند.
...دو روایت از حضرت نبی اعظم(ص) رسیده است که فرمود: "ما من أیامٍ أزکی عندالله سبحانه و تعالی و لاأعظم أجراً من خیر فی عشر الأضحی". هیچ زمانی به عظمت دهه اول ذیحجه و ازکی از آن نمیباشد. در حدیث دوم که بالاتر از حدیث اول است، چنین آمده است: "ما من أیام العمل الصالح فیها أحب الی الله عزوجل من أیام العشر". کلمه "احب" در اینجا پربارتر از "ازکی" و "اعظم" است.
راز اینکه عارف بزرگوار، مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی (قدسسره) این حدیث را مهمتر از حدیث اول میداند این است که در حدیث دوم سخن از "محبت" است نه "عظمت". در هر دو روایت از حضرت نبی اکرم (ص) پرسیدند که حتی جهاد در راه خدا نیز به اندازه اعمال دهه اول ذیحجه محبوب خدا نیست؟ فرمود: نه، حتی جهاد در راه خدا به اندازه اعمال دهه اول نیست.
لیکن برای اینکه مسئله را روشن کند تا شنونده بین "جهاد" و "شهادت" فرق بگذارد، فرمود: جهاد یک عمل است، شهادت و ایثار مال، عملی دیگر. هر که به جبهه رفت، فضیلت ایام عشر ذیالحجه را ندارد، مگر آن مجاهدی که با نثار جان و ایثار مال برود و برنگردد که او حساب دیگری دارد: "إلا رجل خرج بنفسه و ماله فلم یرجع بشیءٍ من ذلک".
چنین مجاهدی در هر زمان به شهادت برسد به آن زمان و تاریخ فخر میدهد و در هر زمین بیارَمَد به آن سرزمین شرف میبخشد. اینکه در فرهنگ ما گفتهاند: زیارت وارث و عاشورا را به طور مکرر تلاوت کنید، برای آن است که در مضمون آنها آمده است که سرزمین شهادت، سرزمین طیب است "طبتُم و طابَت الارضُ التی فیها دُفتُم". حساب شهید و شهادت چیز دیگری است اما جهاد، عملی است که ممکن است مجاهد در آن به شهادت برسد و ممکن است شهید نشود، لیکن اگر جهاد او به شهادت منتهی شد، چیزی همتای آن نخواهد بود: "لایعدلها و لایُعادلها شیء". شهید، هم روزگار و زمان و زمانه خود و هم سرزمین خویش را مرهون خون خود میکند.
حال این سئوال مطرح است که آیا تنها مسئله عبادی حج است که حتی از جهاد منهای شهادت بالاتر است یا آن بار سیاسی که در حج تعبیه شده، او را این گونه گرانبار کرده است؟ برای رسیدن به پاسخ این سئوال بنگرید و ببینید در ماه ذیقعده و ذیحجه چه حادثهای رخ داده است.
1ـ مهمترین حادثهای که در ذیقعده رخ داد، ساختار و بنای کعبه است. در روز 25 ذیقعده سخن از "دَحوُالارض" و پیدایش سرزمینی که زیربنای حرم خداست.
2ـ در دهه ذیحجه مهمترین حادثه تاریخی که رخ دارد، نزول سوره برائت و ابلاغ تبری به دست امیر تبری، حضرت علی بن ابی طالب (ع) است. در مراسم حج بود که سوره مبارکه تبری با دستور برائت از شرک و مشرکین آمد: "و أذانٌ من الله و رسوله إلی الناس یوم الحج الاکبر أنّ الله بریءٌ من المشرکین و رسوله" و اعلانی است از خدا و رسولش به سوی مردم در روز حج اکبر، که خدا و نیز رسولش از مشرکان بیزار است.
این حوادث نشان میدهد که زمان حج از جهات یاد شده فضیلت دارد؛ چون هر زمانی را متضمن آن "شرف" میدهد و هر مکانی را متکن آن "فخر" میبخشد؛ و گرنه در گوهره زمان، فرقی بین اجزایش و در جوهره زمین فرقی بین ابعاضش نیست.
احرام دگر بند...
...اگر حج فقط جنبه عبادی و تقرب محض داشت و در گشتن صرف در اطراف احجار خلاصه میشد، این عمل در جاهلیت نیز بود که با یک تفاوت کوتاهی در اسلام ظهور کرد. بنابراین اساس و روح حج چیز دیگری است. حضرت امام باقر (ع) که مظهر علم ذات اقدس اله و باقر علومالاولین و الاخرین است، وقتی به مکه مشرف شد، دید مردمی کنار کعبه طواف میکنند، فرمود: "هکذا کانوا یطوفون فی الجاهلیة". در جاهلیت نیز این چنین اشواط سبعه داشتند و دور این کعبه میگشتند و اسلام نیامده است تا همان سنت جاهلی را ادامه دهد "إنما أمروا أن یطفوا بها ثم ینفروا الینا فیعلمونا بولایتهم و مودتهم و یعرضوا علینا نصرتهم"، ثم قرأ قوله سبحانه و تعالی: "فاجعل أفئدة من الناس تهوی الیهم". فرمود: دور این سنگ های بی اثر گشتن در جاهلیت نیز رایج بود. این تعبیر که "احجار کعبه سود و زیانی نمیرساند" به طور مکرر در بیانات اهل بیت (ع) آمده است تا زائران کعبه بدانند که در کنار "کعبه گِل"، آن "کعبة دِل" که اصل ولایت و رهبری است، محفوظ است.
در کتاب قیم نهجالبلاغه آمده است که "ألا ترون ان الله سبحانه و تعالی اختبر الاولین من لدن آدم الی الاخرین من هذا العالم باحجار لا تضر و لا تنفع و لا تبصر و لا تسمع فجعلها بیته الحرام الذی جعله للناس قیاماً". خداوند با این سنگ ها، که تقرب و تعبّد آن ها را سود و زیانی نیست، مردم را امتحان کرده است. بوسیدن احجار کعبه برای آن نیست که این حجر سود و زیانی دارد. حضرت امام باقر (ع) فرمود: مردم موظفاند که اطراف این سنگ ها بگردند اما بعد از طواف، به بارگاه ولای ما بار یابند و مودت و نصرت و آمادگی خود و "حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر" را بر ما عرضه کنند، آنگاه حضرت این آیه کریمه را قرائت فرمود: "فاجعل أفئدةً من الناس تهوی الیهم". یعنی پروردگارا! دل های گروهی از مردم را به فرزندان من مشتاق کن!
این آیه در قبال سوره کریمه حج، دو پیام دارد یعنی مردم که از نقاط دور و نزدیک به حرم خدا مشرف میشوند، موظفاند دو کار را انجام دهند: اول اینکه با بدن، دور آن سنگ هایی که "لاتضر و لاتنفع" است، بگردند و دوم اینکه با جان، گردِ حرم وِلای اهل بیت و رهبری علی و اولاد او (ع) طواف کنند. خدای سبحان پیام اول را که بدان مردم کار دارد به عهده ابراهیم خلیل (ع) گذاشته و فرمود: تو اعلام کن، مردم میآیندم: "و أذّن فی الناس بالحج یأتوک رجالاً و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق". اما وقتی مردم با جان بیایند تا وِلای خود را به اهل بیت(ع) عرضه کنند و آمادگی خود را برای فداکاری و نثار جان و ایثار مال ارائه دهند، "حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر" محقق میشود که ابراهیم خلیل(ع) آن کار را از خدای سبحان چنین درخواست نمود، فرمود: پروردگارا! تسخیر دل های مردم که به اطراف کعبه دل بگردند، به عهده تو است.
حضرت امام باقر (ع) فرمود: این طواف صوری بیروح در جاهلیت نیز بود، اشواط سبعه و قربانی سابقه داشت و اسلام آمد تا به مردم بگوید که گذشته از طواف کنار کعبه سنگ و گلی که "لاتضر و لاتنفع"، آمدن به حضور امام و عرض نصرت کردن، متمم حج است.
طبق بیان نورانی حضرت امام باقر (ع) حجی که رهبری در آن حضور و ظهور ندارد، ناقص است: "مِن تمام الحج لقاء الامام". البته این شامل همه عبادات بوده و اختصاصی به حج ندارد...
این سخن حضرت امام باقر (ع) که "من تمام الحج لقاء الامام"، از آیه کریمه "الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا" که در حجهالوداع نازل شده، الهام و مدد گرفته است. خداوند سبحان، اسلام همراه با ولایت و رهبری را برای ما پسندیده است. دین خداپسند، دینی است که با "کمال نعمت" و "تمام ولایت" آمیخته باشد پس نه تنها "من تمام الحج لقاء الامام"، بلکه "مِن تمام الاسلام لقاء الامام" است...
***
نظر شما