سه عضو جبهه ایستادگی با حضور در کافه خبر به تشریح فعالیت‌ها و استراتژی انتخاباتی جبهه متبوع خود در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداختند.

فاطمه استیری: انتخابات مجلس نهم محمل ظهور و بروز جبهه ها و تشکل‌های سیاسی در اردوگاه اصولگرایان بود، از جبهه ایستادگی و پایداری تا جبهه منتقدان دولت و ... در این میان اما این جبهه ایستادگی و پایداری بودند که پابرجا ماندند و با آغاز فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری یازدهم باردیگر علم خود را بلند کردند. ایستادگی ها که در انتخابات مجلس نهم با نام محسن رضایی نمود یافتند اما این روزها نشان می دهند چندان وفادار و متکی به «برادر محسن» حرکت نمی کنند و برای اثبات این نظر تاکید دارند «جبهه ایستادگی مساوی با محسن رضایی نیست.»

خبرآنلاین در میزگردی با حضور حجت الاسلام یدالله حبیبی«دبیرکل»، حسین کنعانی مقدم«دبیر سیاسی» و ابوالقاسم رئوفیان «عضو شورای عالی» جبهه ایستادگی به بررسی فعالیت ها و استراتژی انتخاباتی این جبهه و مصادیق احتمالی آنها در انتخابات آتی پرداخته است. مشروح این گفتگو در ادامه می آید:

*********

دسته‌بندی بین اصولگرایان بعد از انتخابات مجلس نهم پررنگ‌تر شد و در انتخابات ریاست جمهوری هم نمود یافته است، اگر در آن انتخابات ما لیست‌های مستقل‌ را داشتیم الان بحث کاندیدای مستقل از سوی هر تشکل اصولگرا مطرح است شما وضعیت فعلی اردوگاه اصولگرایان را چطور ارزیابی می کنید. فکر می کنید در انتخابات92 جبهه متحد یا شبیه آن شکل بگیرد؟
کنعانی مقدم:
اولین نتیجه پدیده «محمود احمدی‌نژاد» این بود که تعریفی متفاوت از آن چیزی که رهبر معظم انقلاب از اصولگرایی مطرح کرده بودند، از سوی او مطرح شد. رییس جمهور در شعار‌ها و عملکردشان عملاً از اصولگرایی عبور کردند و این باعث شده بود که آن حرکتی که آیت‌الله مهدوی‌کنی برای وحدت اصولگرایان شروع کرده بودند به نتیجه مطلوب نرسد. البته بخشی از این موضوع هم به این موضوع بازمیگردد که اصولگرایان ساختار حزبی منسجمی ندارند و عمدتا جزیره‌هایی هستند که با ارتباطات به همدیگر متصل می شوند و این موضوع نیز آسیبی دیگر برای اصولگرایان است که باعث شد بعد از انتخابات مجلس عملاً ما در مجلس شاهد فراکسیون‌های متعدد با دیدگاه‌های متفاوت باشیم. فراکسیون‌‌ حامی دولت به یک عبارتی فراکسیون‌ اصولگرایان و یا فراکسیون‌هایی که با نگاه‌های متفاوت نسبت به مسائل اصولگرایی بوجود آمدند.

 

جریان اصولگرایی در حال پوست اندازی است

شاید از همین رو باشد که باید گفت جریان اصولگرایی در حال پوست‌اندازی است، به یک عبارت رجال سیاسی اصولگرا به فکر این هستند که یک تشکیلات منسجمی را ایجاد کنند تا اصولگرایان با یک ساختار تشکیلاتی وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری شوند. این دوره از انتخابات حساسیت خاص خود را دارد، هم همزمان با انتخابات شورا‌ها برگزار می شود و هم بعد از اتفاقات سال 88 ایجاد شور و شوق انتخاباتی برای مشارکت حداکثری مردم در انتخابات از دیگر اهداف مهمی است که باید مورد توجه سیاسیون باشد. در عین حال در این دور از انتخابات تعدد کاندیدا‌ها و کسانی که خودشان را در معرض دید ریاست جمهوری قرار داده‌اند زیاد هستند. اما شاید نقطه حساس این دور از انتخابات ورود آقای احمدی‌نژاد و اطرافیانش به عرصه رقابت باشد. احمدی نژاد به پشتوانه قدرتی که در دولت دارد به دنبال این است که سرقفلی انتخابات و ریاست جمهوری را به همراهانش بدهد. از همین رو تلاش می کند خارج از جریان اصولگرایی کاندیدایی را به میدان بفرستد.
معتقدم تعریف اصولگرایی از دیدگاه آقای احمدی‌نژاد تعریفی متفاوت از آن چیزی که ما از اصولگرایی تعریف می کنیم، ما اصولگرایی را همان منشور 8 ماده‌ای مقام معظم رهبری می دانیم البته نقظه ضعف هایی هم در اجرای کامل منویات ایشان داشته ایم که به همان عدم وجود یک تشکیلات منسجم و قوی و یک مجموعه‌ای که بتواند تصمیم گیر اصلی در لحظات حساس بادش بر می گردد. یکی از دلایلی هم که جبهه ایستادگی وارد عرصه سیاست شد همین بود. ما می خواهیم به عنوان مجموعه‌ای از جریان‌هایی که در عین همراهی با اصولگرایان می تواند منتقد این جریان و هم منتقد دولت باشد حضور داشته باشیم. ما معتقدیم که باید یک ساختار تشکیلاتی برای تصمیم سازی و تصمیم گیری اصولگرایان وجود داشته باشد، به‌هرحال این جزیره‌های کوچک‌ کوچک اصولگرایی نمی‌توانند ارتباط‌شان را بدون یک تشکیلات قوی ایجاد کند.
براین اساس اگر بخواهیم تحلیل‌مان را از جریان اصولگرایی تعریف بکنیم این است که مجموعه نیرو‌هایی که وفادار به انقلاب اسلامی هستند، خودشان در چارچوبی که مقام معظم رهبری هم تعریف کردند معتقد به انقلاب، اسلام، قانون اساسی و ولایت هستند، این اصولگرایان در انتخابات آینده تقریباً یک رقیبی را از درون خودشان به وجود آوردند که همان تیم آقای احمدی‌نژاد و افراد حامی ایشان هستند که قبلا هم گفته ام که آقای احمدی‌نژاد به دنبال ایجاد سلسله احمدی‌نژاد است.

 

 احمدی‌نژاد از اصولگرایان استفاده کرد و خودش را بالا کشید


یعنی احمدی‌نژاد از درون بدنه اصولگرایان بیرون آمد؟
ببینید، احمدی‌نژاد از اصولگرایان استفاده کرد و خود را بالا کشید. به‌ هرحال شعار‌هایش اول شعار‌های اصولگرایی بود، حرف‌هایش حرف اصولگرایی بود، نگاهش اصولگرایی بود، ولی در عمل به ما ثابت شد که احمدی نژاد و عملکردش، چیزی خارج از جریان اصولگرایی است که من اسمش را گذاشته‌ام مکتب احمدی‌نژاد. مکتبی که خود او درست کرده و افراد خاص را دور خودش جمع کرده است.
از این رو معتقدم که ایشان از دایره اصولگرایی خارج شده و جریان اصولگرایی اگر بخواهد در انتخابات آینده پیروز بشود با دو آفت روبرو است که همین امروز باید آن را آسیب شناسی کرد؛ اول کاندیدا‌های جریان اصولگرا است که ممکن است در رقابتی که بین کاندیداهای اصولگرا ایجاد می شود آسیبی به بدنه اصولگرایی وارد شود. مساله دوم هم این است که در ذهن مردم به غلط مصطلح شده که آقای احمدی نژاد اصولگرا است و همین باعث تغییر نگاه مردم به اصولگرایی شده است.
براین اساس اگر طیف دولت هم وارد انتخابات شود، انتخابات پیش رو را چند قطبی پیش بینی می کنید؟
معتقدم انتخابات آینده بین چهار جریان متفاوت شکل خواهد گرفت، اول اصولگرایانی که بر اصول خودشان پایبند هستند و خط مشی آنها براساس آن تعریفی که رهبری معظم کرده اند تعریف می‌شود، دوم جریان آقای احمدی‌نژاد است که احتمالا با کاندیدا‌های مثل نیکزاد و مشایی وارد صحنه خواهد شد، سوم جریان اصلاحات که آن طیفی از این جریان که خودشان را خارج از نظام تعریف نکرده و درون نظام هستند وارد صحنه می شوند. قطب چهارم طیف افراد مستقلی که به یک عبارتی منتقد هم هستند، من اسم این طیف را ناراضی‌ها می گذارم، یعنی کسانی که نظام را قبول دارند، انقلاب را قبول دارند، ولایت را قبول دارند ولی نسبت به شرایط موجود ناراضی هستند. که به نظر طیف وسیع‌تری هم در مقایسه با 3 قطب دیگر هستند، اینها رای خاکستری نیستند، چون رای خاکستری دنبال کسانی می‌گردد که بتوانند با آن بتوانند یک حرکتی را برای رسیدن به اهداف خودش پیش ببرند، اما اعتقادم این است که یک بخشی از جریان اصولگرای منتقد، متدین و مجموعه‌‌ای از طیف مردم به عنوان ناراضی‌ها وارد صحنه انتخابات خواهند شد که اگر یک کاندید وجیه مله داشته باشند شاید در رقابت بتوانند دور دوم وارد شوند.
آقای کنعانی مقدم در دلایل خود از انشقاق این روزهای اصولگرایان به این موضوع اشاره کردند که یک دلیل عملکرد محمود احمدی نژاد بود. سوال من این است که اگر واقعاً احمدی‌نژادی که پشتوانه حزبی نداشت و در سخننانش مطرح می‌کرد که من اصولگرا هستم بالا آمد و این مشکلات را ایجاد کرد در این دوره فکر نمی‌کنید باید کاندیدایی را اصولگرایان مطرح کنند که یک پشتوانه حزبی داشته باشد؟
حبیبی:
باید یک تفاوتی بین تفکر اصول‌گرایی و اصولگرا‌ها قائل شویم، اگر این نگاه نظری و نگاه علمی به بحث اصولگرایی باشد و همیشه تعریف روشنی از این تفکر و نگاه داشته باشیم آن موقع در شناخت اصولگرایان ما مشکلی نخواهیم داشت. ببینید ممکن است بعضی از افراد که امروز عنوان اصولگرایی را همراه خود دارند از دور خارج ‌شوند اما تفکر اصولگرایی از بین نخواهد رفت حتی تفکر اصلاح‌طلبی هم همینطور است ما هیچ گاه با تفکر اصلاح‌طلبی خداحافظی نخواهیم کرد اما با اصلاح گراهایی خداحافظی کردیم که از دور نقش‌آفرینی در نظام و حاکمیت خارج شدند بنابراین تعریفی که ما می‌توانیم از تفکر اصولگرایی داشته باشیم همان عبارتی است که حضرت امام (ره) از اسلام و انقلاب و جمهوری اسلامی داشتند و در ادامه‌ هم مقام معظم رهبری ارائه فرمودند و ادامه می‌دهند یعنی اعتقاد به اسلام ناب، اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی و کار‌آمدی اسلام در اداره این کشور. در واقع تفکر اصولگرایی یعنی بازتعریفی که از آن تفکر اسلامی و انقلابی در شرایط فعلی می شود.

 

نمی‌توانیم بگوییم احمدی‌نژاد از اول اصولگرا نبود و با طرح و نقشه آمده بود

 

اما در تفکر اصولگرایی باید نسبت احزاب و گروه‌ها با آن سنجیده شود تا مشخص گردد کدام یکی از این احزاب و گروه‌ها به معنی واقعی کلمه اصولگرا هستند شاید کسانی از ابتدا بودند و در ادامه نتوانستند خودشان را وفق بدهند و به قول معروف کم آوردند. ما الان نمی‌توانیم بگوییم آقای احمدی‌نژاد از اول اصولگرا نبودند با طرح و نقشه قبلی آمده بود ولی از باب اینکه ملاک، میزان و معیار فعلی افراد و حال فعلی افراد را باید در نظر بگیریم احمدی‌نژاد به اصول و آن چارچوب‌هایی که خودش و کسانی که از او حمایت می‌کردند امروز پایبندی خودش را نشان نمی‌دهد و این طبیعی است که در اذهان مخاطبین ما تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین اگر اصولگرایان بخواهند به معنی واقعی کلمه از تفکر اصولگرایی حمایت کنند و کار‌آمدی این تفکر را در عمل نشان دهند حتماً در گزینه‌های بعدی‌شان باید سراغ افرادی بروند که مختصات کامل نظری، عملی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی این تفکر را داشته باشند، در امتحانات سخت و در شرایط بحرانی کارنامه‌ درخشانی از خودشان به جای گذاشته باشند، در دوره جهاد و مبارزه و تبعیت از نظام و مقام معظم رهبری کارنامه خوبی داشته باشند. اینگونه که شد اگر بعد‌ها خدایی نکرده چنین افرادی در کار‌آمدی و اثر‌بخشی مشکلی داشتند راهی برای توجیه وجود خواهد داشت اما اگرافرادی باشند که عملکرد آنها مبانی را زیر سوال ببرد، اصول را مخدوش کند یا نگاه افراد به یک تفکر اصیل را از بین ببرد اینها قابل جبران نیست. یک دلیل اینکه ما اصرار داریم که تعریف روشنی از اصولگرایی و خصوصیاتش داده شود این است که نسل جوان و دانشگاهی ما نسل حساس به جریانات سیاسی و انقلابی هستند، اینها فقط افراد و گروه‌ها را نمی‌بینند اینها یک رابطه‌ای بین این شخص و این گروه و این حرف‌ها با این مبانی نظری قائل می‌شوند بنابراین دوره فوق‌العاده حساسی است اگر جریان اصولگرا بخواهد واقعاً مشی اصولگرایی ادامه پیدا کند و آسیب‌‌ها و چالش‌های گذشته تکرار نشود و حتی در یک فرصت که در پیش‌رو خواهد داشت بتواند جبران مافات کند باید از آنچه که حضور احمدی نژاد بر سرشان آورد در انتخابات بعدی درس بگیرند. و به تفکر حزبی و داشتن پشتوانه سیاسی کاندیداها توجه کند.
رئوفیان: در جامعه‌شناسی سیاسی بین جریان، جبهه، حزب قاعدتاً باید تفاوت‌هایی قائل شویم اما آنچه که باید به عنوان یک الگو قرار بگیرد و گفتمان و ادبیات و روش‌ها مبتنی بر آن اصل تدوین شود جریان است. جریان اصولگرایی نقطه آغازی داشته اما هرگز نقطه پایانی نمی‌تواند برای آن تصور کرد به اعتقاد من نقطه آغاز جریان اصولگرایی در تأسیس دولت نوئی به رهبری رسول خدا (صلوات‌الله‌والسلام‌علیه) بود که جریان اصولگرا پدید آمد یعنی جریان اصولگرایی نقطه آغازش انقلاب صدر اسلام است که استمرار پیدا کرد آمد تا به تاسیس حکومت علی‌ابن‌ابی‌طالب (ع) و بعد دچار مسائلی شد. چالش‌هایی به لحاظ اینکه برخی شعارهای این جریان را مصادره به مطلوب کردند. در نهایت انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) در سال 57 رخ داد. با انقلاب اسلامی جریان اصولگرایی پدید آمد، این جریان در 33 یا 34 سال گذشته دستخوش حوادث شد، جبهه پدید آمد، احزاب و گروه‌های سیاسی جریان اصولگرایی را به عنوان بستر قرار دادند و در این بستر حرکت می‌کنند. مشخصا در مورد دولت نهم و دهم باید گفت که گفتمان این دو دولت گفتمان اصولگرایی بود، گفتمانش عیناً گفتمان شهید رجایی بود، اما در ادامه این گفتمان در عمل و رفتار رنگ باخت، وقتی که شعار عدالت، عدالت محوری، حفظ اسلامیت، جمهوریت و سایر شعار‌های ارزشی مطرح می‌شود نگاه‌ها تنها به این شعارها جلب نمی شود بلکه به سمت عمل و رفتار نیز کشیده می شود. دولت نهم و مخصوصاً در دولت دهم اگر چه همان گفتمان و همان ادبیات اتخاذ شد و شعار‌هایی که داده شد شعار‌های ارزشی بود اما در عمل روز به روز فاصله زیادتر شد، این حکایت از این دارد که برداشت‌ها از شعار‌های واحد متفاوت است.

شما نگاه کنید همه بحث عدالت‌محوری، آزادی و حفظ حقوق مردم را مطرح می کنند، می گویند حفظ دستاورد‌های انقلاب را قبول دارند اما برداشت‌هایشان متفاوت است، یعنی شعور با شعار منطبق نیست همین فاصله‌ای که شعور با شعار دارد در دولت احمدی نژاد نیز مشاهده شد. آن گفتمان عدالت‌خواهانه که دولت نهم با محوریت آن روی کار آمد و اساسا با تکیه بر همین ادبیات مردم جذب شدند و رای دادند در ادامه کمرنگ شد. من فکر می‌کنم که راه برون رفت از این وضعیت بازگشت به آن اصل است یعنی برگشت به همان جریان اصولگرایی اصیل و ناب جریان اصولگرایی که از نوع تفکر و اندیشه رسول خدا که برخواسته و منبعث از کتاب خدا است. حالا رفتار و آن سیره عملی ائمه خدا است.  من فکر می‌کنم در انتخابات پیش‌رو اگر بخواهیم کسی از جبهه عظیم اصولگرایی به صحنه بیاید باید به آن اصل و اندیشه امام (ره) و مقام معظم رهبری که تبلور اندیشه های امام است التزام عملی داشته باشد.
آقای کنعانی مقدم شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که در انتخابات آینده 4 طیف حضور دارند، که طیف اصلی را هم اصول‌گرایان ناراضی تشکیل می دهند که می‌توانند در جذب آرا هم خیلی مؤثر باشند. براین اساس تشکل ایستادگی در این طیف چهارم تعریف می شود؟
کنعانی مقدم:
من با یک مثال به این سوال شما پاسخ دهم، ما الان در حزب سبز که 15 سال از تأسیس آن می گذرد از ابتدا تفکر اصول‌گرایی بر اساس آن مبنایی که امام فرمودند، فکر و عمل کردیم. در عین منتقد هم بودیم ولی الان منتقد ناراضی هستیم. یعنی اعتقاد ما این است که بخشی از جامعه ما دیگر بحث انقلاب و ضد انقلاب را ندارند. متأسفانه یک سری از جریانات سیاسی در کشور دنبال ایجاد کارخانه ضدانقلاب بودند. همان حرفی که آمریکایی‌ها می‌زنند. اوباما می‌گوید که یا با مایی یا علیه مایی. الان یا با مایی یا اصلا نباید باشید. اساسا سیاست بین‌المللی‌شان این را می‌گوید. بعضی‌ها در داخل کشور هم متأسفانه همین‌طور بودند که می‌گفتند یا با ما هستید یا نباید باشید، یا سیاهی یا سفیدی یا ما رنگ دیگری هستیم، و نباید غیر از این باشد. ما معتقدیم اولا فضای سیاسی کشور باید باز بشود. جریانات مختلف باید فضای عمل داشته باشند، تنفس کنند، یک بعدی، دو بعدی نباید نگاه کرد، سه بعدی باید دید. ما در این طیف هستیم، یعنی در فضای سوم سیاسی کشور می‌خواهیم کار کنیم. ما می‌خواهیم این دو جهت بودن، صفر و صد بودن، ایکس و ایگرگ بودن و چپ و راست بودن را بشکنیم. ما اعتقادمان این است که کشور ما ظرفیت خیلی بیشتر از این‌ها دارد که بخواهد فقط خودشان را محدود به این یک جریان یا دو جریان کند. مثل آنچه در کشور‌هایی چون آمریکا و انگلیس که دو حزبی هستند وجود دارد، یعنی در آمریکا یا دموکرات هستند یا جمهوری‌خواه، یا در انگلیس که شما محافظه‌‌کارها را در مقابل کارگرها می بینید. اما ما می گوییم ظرفیت نظام سیاسی ایران خیلی فراتر از این است که خود را درگیر دو حزب یا دو جریان کند.
نکته دیگر این است که ما در جبهه ایستادگی شعارهایی برای خودمان داریم. ما اعتقاد‌مان این است که گفتمان انتخابات آینده، گفتمان قانون اساسی است. هرچند دغدغه اصلی نظام ما الان مسائل اقتصادی است و باید راهکارهای جدی برایش داشته باشیم. ما هم تاکنون سه راهکار اعلام کردیم؛ اول اینکه نفت باید ملی شود، نفت در کشور ما ادولتی و منافع آن در اختیار دولت قرار می‌گیرد که هر طور می‌خواهد آن را هزینه می‌کند در حالیکه باید تبدیل به ثروت و سرمایه نظام شود. دوم اینکه سیاست‌‌گذاری ارز و طلا باید از دولت گرفته شود. چون طلا هر موقع دولت پول کم می‌آورد، بودجه کم می‌آورد، اقدام به فروش طلا و یا عرضه ارز می‌کند. این سیاست‌گذاری باید اصلاح شود. سوم اینکه متناسب با تورم و ضریب جینی حقوق کارمندان، بازنشستگان و حقوق‌بگیران افزایش یابد. نمی‌شود ما ساکت بنشینیم و تورم کمر مردم را بشکند. مقام معظم رهبری بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند ولی مطمئنا مقصود ایشان اقتصاد ریاضتی‌ نبوده که ما ریاضت‌کشی کنیم که برخی اقتصاد‌دانان این تفکر را رونق دادند. اما در بحث گفتمان قانون هم به نظر می‌رسد که اکثریت به این نتیجه رسیده‌اند که بخشی از مشکلاتی که ما داریم به دلیل نوع ساختار حاکمیتی ما است. همان طور که مقام رهبری در کرمانشاه مطرح کردند. یا ساختار حکومتی باید ریاستی باشد یا پارلمانی. اینکه ما فی‌مابین این دو حرکت کنیم و یا اینکه ساختار صرفا ریاستی باشد نتیجه اش همین اتفاقاتی که الان می‌افتد. بعضی‌ها فکر می‌کنند نفر اول نظام هستند و برای این نظام تصمیم می‌گیرند. می‌گویند ما رأی‌مان از مردم است، پس باید حرف، حرف ما باشد. در واقع رئیس‌ قوه مجریه خودش را منصوب کل کشور می‌‌داند. اعتقاد ما این است که اولین گفتمانی که در انتخابات آینده باید شکل گیرد این است که کدامیک از کاندیداها دنبال ساختار پارلمانی است و چه کسانی دنبال تقویت ساختار ریاستی. مردم هم به تفکر ساختار پارلمانی رأی خواهند داد چون احساس می‌کنند اگر این شکل حکومتی درست شود خیلی از مشکلات کشور هم حل خواهد شد.
البته مقام معظم رهبری در صحبت اخیرشان فرمودند که این موضوع را به عنوان مثال مطرح کردند، که چندان هنوز شکل عملی به خود نگرفته‌ است.
کنعانی مقدم:
خب در این مورد باید خبرگان و نخبگان بنشینند و بحث کنند ولی بهرحال یک موضوعی است که الان در مجلس و در بین نخبگان مطرح است و ممکن است کسی که نامزد ریاست جمهوری می‌شود سمت و سویش به سمت این تفکر باشد، یعنی بگوید من دنبال این هستم که اگر رئیس‌جمهور شدم سعی کنم بستر را برای نظام پارلمانی آماده کنم یا بالعکس آن. به نظرم این یک گفتمان جدید را در بین کاندیدای ریاست جمهوری خواهد داشت.


آقای حبیبی! جبهه ایستادگی در حال حاضر مشغول رتق و فتق چه اموری در ارتباط با انتخابات است؟ آیا شاخص ها در جبهه تعریف شده؟ برنامه ریزی ورود به انتخابات را داشته اید و ...
حبیبی:
من برای پاسخ به این سوال ابتدا از دلایل تشکیل جبهه ایستادگی توضیحاتی را ارائه می دهم، اینکه اصلا چرا این جبهه تشکیل شد، اینکه واقعا چه ضرورتی داشت در بین تشکل های اصول‌گرای متعددی که وجود دارد، 10 تشکل سیاسی و چندین شخصیت حقیقی دور هم جمع شوند و اعلام کنند که ما می‌خواهیم یک حرف جدید، یک گفتمان با رویکرد کارآمدی نسبت به شرایط امروز کشور را ارائه کنیم. جبهه ایستادگی به 3 دلیل در درون جبهه بزرگ اصولگرایی شکل گرفت و به دنبال این بوده و هست که این تفکر و این گفتمان را توسعه بدهد، به بحث بگذارد و از همه صاحبنظرانی که واقعا به این گفتمان و رویکرد بپردازند استقبال می کند. اولین دلیل تشکیل این جبهه این بود که اساسا پیروزی انقلاب اسلامی نشان داد که روحیه مقاومت، ایستادگی، مجاهدت و کوتاه نیامدن در برابر دشمن یکی از رمز‌های پیروزی ما بود. هرجا ما برسر اصول مقاومت و توکل به خدا کردیم و روحیه‌مان را حفظ کردیم، واقعا کارمان را پیش بردیم. در مقیاس‌های جهانی این اتفاق افتاده و در بعد داخلی هم بارها شاهد بوده‌ایم. در بحران‌های منطقه‌ای با این روش پیش رفته‌ایم، بنابراین تأکید بر عنصر ایستادگی در برابر زورگویان، ایستادن و مجاهدت کردن در مقابل تهدید‌ها و کوتاه نیامدن یک رمز بسیار مهم و مؤثریست و این مهم باید حفظ شود. به خصوص در شرایط فعلی کشور که شرایط تهدید است. یعنی تا جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی با ذاتیات خودش حاضر است، ما جریان ضد آن را در مقابل خواهیم داشت. دلیل دومی که باعث تشکیل جبهه ایستادگی شد دغدغه ایجاد آسیب و اشکال در اصولگرایی بود.

کسانی به نام اصولگرایی قدرت را در دست گرفتند اما حرف و عملشان یکی نبود

کسانی با عنوان اصولگراها و با نام اصولگرایی و تحلیل انقلاب اسلامی آمدند و قدرت را به دست گرفتند در حالی که حرفشان با عملشان سازگاری نداشت. یک نگاه افراطی به جریان اصولگرایی زاده شد و این به مصلحت انقلاب و نظام نیست و حتما باید این تفکر نقد شود. در بحث آزادی‌ها، مشارکت مردم، رعایت سلسله‌ مراتب نظام، اصول و محتویات انقلاب و ...همه باید مورد توجه قرار گیرد. اما اینها یک حرف‌هایی به نام اصولگرایی زدند و می‌زنند که اصولگرایی نیست. تفسیرهایی از اصول‌گرایی را ارائه دادند که اصولگرایی نبود. جبهه ایستادگی به منظور تعیین یک رویکرد اعتدالی و برای پرهیز از افراط و تفریط شکل گرفت که بگوید بیاید براساس مبانی حضرت امام(ره)، تفکرات و اندیشه‌های حضرت امام و مقام معظم رهبری، اصولگرایی را تفسیر کنیم. در توضیح عامل سوم هم باید بگویم با اینکه ما جبهه‌ هستیم و اعضا را دور هم جمع کردیم ولی نکته‌ای که وجود دارد این است که فضای سیاسی ما هنوز با ساختار یک جامعه حزب‌مدار فاصله دارد. در کشورهای مردم‌سالار و دموکراتیک اصلا این قاعده شده است که یک حزب می‌آید قدرت را به دست می‌گیرد، مسئولیت کشور را بر عهده می‌گیرد و بعد پاسخگو هم هست. دیگران هم مراقب هستند و منتظرند نقدش کنند، به موقع مسائل را تحلیل کنند. اما ما این را در کشور خودمان نداریم. نظام‌ مردم‌سالار است اما به لحاظ شکلی حزب‌هایش را ندارد، از طرفی به جای احزاب، گروه‌ها، طوایف و سازمان‌های مختلف را دارد چاره‌ای نیست که از همه ظرفیت‌ها استفاده کند. تجربه این سی‌و سه سال هم نشان داده که کشور با یک تفکر، با یک حزب اداره نشده است. برآیند تفکرات و سلیقه‌هایی که در اصول‌ مشترک بوده و همدیگر را قبول داشتند ولی در روش اختلاف نظر داشتند، کشور را اداره کرده‌اند. ما در جبهه ایستادگی خواستیم به این مسئله بپردازیم که نیاییم یک خط‌‌کش‌هایی را برای خودمان تعریف کنیم، انعطافی نداشته باشیم. نیاییم افراد و گروه‌های مختلف را از هم جدا کنیم و نگذاریم این ظرفیت اجتماعی و این ظرفیتی که در نظام است شکل گیرد. در حال حاضر چقدر از نیروهای اجتماعی، چقدر از مدیران با تجربه و نیروهای کارآمد هستند که نقش‌آفرین نیستند؟ یعنی یا واقعا مسئولیتی را قبول نمی‌کنند یا به آنها زمینه‌ حضور و مشارکت را نمی‌دهند. وجود جبهه‌ها و تشکیل جبهه‌ها یکی از راه‌هایی است که ما بتوانیم تفکر کار جمعی و خرد جمعی مسالمت‌آمیز و کنار هم بودن و کار کردن را اشاعه دهیم. بر اساس همین تفکر ما در انتخابات مجلس حضور پیدا کردیم که به‌حمد‌الله با توجه به منابع، توان و ظرفیتی که داشتیم، توانستیم در سطح تهران و شهرستان‌ها تعدادی را روانه مجلس کنیم. بنای ما براین است که با همین تفکر در انتخابات ریاست‌جمهوری هم وارد شویم. سعی ما براین است که فعلا بیشتر بر برنامه‌محوری و تبیین تفکرات و نقطه‌نظرات تاکید داشته باشیم تا وارد مصداق شویم. بحث مصداق و معرفی مصداق را می‌گذاریم در مراحل نهایی.
در واقع اعتقاد ما این است که امروز باید مردم بیشتر با یک نگاه آسیب‌شناسانه به گذشته و به‌ خصوص در هشت سال اخیر مسیر انتخابات را دقیق‌تر نگاه و تحلیل کنند، برنامه‌های کاندیداها را به دقت مطالعه کنند، مسائل اصلی کشور را خوب بفهمند و بعد بررسی کنند که کدام برنامه‌ می‌تواند کشور را از شرایط فعلی عبور دهد، ما را به آن چشم‌‌انداز برساند. ما را در شرایط تهدید مثل گذشته موفق پیش ببرد. بیشتر رویکرد ما در ارائه بحث‌ها و جلسات و نشست‌هایی که داریم، معطوف به این بحث هست.
به نظر می‌رسد این جبهه ایستادگی انتخابات ریاست جمهوری، با آن جبهه ایستادگی مجلس نهم یک تفاوت‌هایی دارد، آن جبهه را همه معتقد بودند که آقای رضایی راه‌اندازی کرده اند و منتسب به ایشان بود. در انتخابات حالا به استناد به یک سری مصاحبه ها که اعضا انجام دادند به نظر می رسد آن وابستگی به آقای رضایی کمرنگ شده و آنقدر بر کاندیداتوری آقای رضایی تأکید ندارید و مصادیق دیگری را هم مد نظر دارید. گفته می شود برخی اعضا نیز از این جبهه جدا شده اند اینها نشانه های انشقاق بین جبهه است؟
حبیبی:
الان که موقع معرفی کاندیدا نیست هر زمان وقتش رسید اعلام خواهیم کرد که کاندیدای ما چه کسی است.
آقای رضایی گزینه شما هستند؟
حبیبی:
ببینید آقای رضایی رسما اعلام نکردند که می‌خواهند بیایند. آقای کنعانی نقل قول کردند که اگر بنا شد آقای رضایی بیایند و زمینه فراهم شد و قرار شد ایشان بیایند ما دوست داریم این شعار باشد. بنابراین خودشان وقتی رسما اعلام نکردند، ما نمی‌توانیم بیاییم از جانب ایشان بگوییم.
بهرحال ایشان در مظان کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری هستند
حبیبی:
بله هستند؛ خیلی‌ها هستند.
کنعانی مقدم: از نظر ما آمدن ایشان قطعی است. من قبلا هم عنوان کردم که ایشان حضورشان را منوط به مشورت و نظرخواهی با بعضی از بزرگان و مراجع کرده است و بعد از آن اعلام می‌کند که نتیجه چه شد. اما قاعده این است که کسی که می‌خواهد کاندیدا شود الان اعلام حضور نمی‌کند، بیشتر آن جریان‌های اطرافشان هستند که عمدتا به این موضوع می‌پردازند.

جبهه ایستادگی مساوی با محسن رضایی نیست

 

حبیبی: در هر صورت چون بحث کاندیداتوری مطرح نیست، ما هم علی القاعده اعلام نمی‌‌کنیم. برخی افراد از ابتدا هم عضو جبهه نبودند و اگر در جلسات حضور داشتند به عنوان عضو نبودند و شخص حقیقی حضور داشتند. اما در خصوص نقش آقای رضایی هم که ایشان جبهه ایستادگی را تأسیس کرده‌اند، نه اینطور نیست. یعنی واقعا جبهه ایستادگی مساوی با آقای رضایی نیست. که بعضی از رقبا و مطبوعات می‌خواهند جبهه ایستادگی را منحصر به ایشان کنند. نه، جبهه ایستادگی متشکل از 10 تشکل پروانه‌دار است و در کنار این تشکل ها چند شخصیت حقیقی که آقای رضایی هم یکی از اینهاست. در انتخابات مجلس هم همگرایی خیلی خوبی بین اشخاص، تشکل‌ها و ایشان بود و فعالیت کردند. بنابراین این نیست که بگوییم جبهه ایستادگی متعلق به آقای رضایی است و یا ایشان تأسیس کرده‌اند. ایشان هم به عنوان یکی از کسانی که در تأسیس‌ آن البته نقش مهمی داشته‌اند، بودند. حالا یک مقدار برویم جلوتر و شرایط را ببینیم. ما قطعا اعلام خواهیم کرد که کاندیدای ما چه کسی است.
جبهه ایستادگی رایزنی را با دیگر تشکل های اصولگرا شروع کرده است، یا اینکه فعلا درون‌گروهی دارید مسائل را دنبال می کنید؟
رئوفیان:
من ابتدائا یک توضیح کوتاه درباره سوال قبلی شما بدهم، ببینید جبهه ایستادگی قائم به یک فرد نیست که اگر فردی به هر دلیلی از گردونه فعالیت خارج شود جبهه ایستادگی کرکره‌اش پایین بیاید، نه! جبهه ایستادگی پدید آمده که بایستد. با همان شاخص‌ها و خواهد هم ایستاد. مثل برخی از جبهه‌ها یا احزاب و گروه‌های سیاسی که موسمی و فصلی هم هستند هم نیست که بگویید حالا هنگامه انتخابات است و یک بیرقی را علم کنیم و بعد برود گوشه حیاط‌ خلوت تا انتخابات بعدی. نه، ما در همین مدت همایش و اجلاس های زیادی با موضوعاتی نظیر اقتصاد مقاومتی، اجلاس غیرمتعهدها و ... داشته ایم. یکی از موانع جدی در شکل‌گیری نظام حزبی در کشور ما وجود احزاب موسمی و فصلی است. که یک دفعه زمینه حضور پیدا می‌کند و بعد انتخابات تمام می‌شود و کنار می‌روند. البته عواملی متعددی در شکل گیری نظام حزبی در ایران مؤثراست. یکی از مؤثرترین‌شان همین است که در قانون احزاب که قرار است جدیدا اصلاحاتی در آن ایجاد شود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حزب جمهوری اسلامی را داشتیم که بعد از مدتی فیتیله آن پایین کشیده شد. در دوران اصلاحات براساس آماری که وجود دارد کمیسیون ماده 10 احزاب هر سال مجوز 30 حزب را صادر می‌کرد یعنی در هشت سال اصلاحات 200 حزب بوجود آمدند. در دو دوره احمدی‌نژاد، اما سالی 3 تا حزب تشکیل شد چیزی حدود 10، 12تا حزب در 7 سال اخیر. بیشتر این حزب‌ها هم موسمی و فصلی هستند. اما جبهه ایستادگی ضمن اینکه یک جبهه است و ترکیبی از گروه‌ها و شخصیت‌های حقیقی و اثرگذار در آن جمع شدند، اما احزابی هم که در آنجا عضوند موسمی نیستند. وقتی اعضای یک پیکر اینگونه فعال هستند آیا می‌شود خود این پیکره فعالیت نداشته باشد. می‌خواهم بگویم که جبهه‌ ایستادگی، با همان شاخص‌ها ایستاده، قائم به فرد هم نیست. در رابطه با مسائل انتخابات هم یک روی سکه فعالیت انتخابات است. که حالا دیگر فصلش است و وارد شده است، برای انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری برنامه‌ دارد. برنامه‌هایی برای دیدار با کاندیداها داریم. جبهه ایستادگی دنبال این است که در این نشست‌هایی که با نامزدهای احتمالی دارد آنها اولویت‌های یک تا سه خودشان را مشخص کند. و در نهایت جبهه با درنظر گرفتن شاخص های خود و الویت‌های کاندیداها، مصداق های یک تا سه خود را مشخص می کند. اینکه 3 گزینه را انتخاب میکنیم هم به این دلیل است که شاید به هر دلیلی گزینه اول وارد رقابت نشد، یا وارد عرصه رقابت شد اما به دور دوم راه پیدا نکرد. جبهه‌ای که داعیه فعالیت‌ سیاسی در عرصه انتخابات دارد و می‌خواهد حضور فعال داشته باشد در چنین وضعیتی که نباید بلاتکلیف بماند. بنابراین اگرچه نظام حزبی در جامعه ما نهادینه نشده است اما جبهه ایستادگی نگاهش یک نگاه حزبی است. اما دلیل نمی‌شود که ما مثل برخی از جبهه‌ها، من نمی‌خواهم بگویم ولی به هر حال چیز جدیدی نیست. قرار نیست ما مثل برخی جبهه‌های دیگر عمل کنیم، جبهه پایداری دچار ناپایداری شد. در هنگامه انتخابات مجلس آمد بعد کرکره‌اش را پایین کشید، الان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بعد دوباره وارد صحنه شده است. قبل از به عنوان اریحه خوش خدمت آمد ولی باز هم تعطیل شد.

 

تندرویی پایداری‌ها برای فرار از پاسخگویی است


جبهه پایداری و ایستادگی تقریبا همزمان با یکدیگر در بحبوحه انتخابات مجلس ظهور و بروز یافتند اما آنقدر که جبهه پایداری موجب نگرانی جبهه متحد و بزرگان اصولگرا شد و رایزنی زیادی با آنها برای نشاندنشان بر سر سفره وحدت شد جبهه ایستادگی نه موجبات نگرانی را ایجاد کرد و نه به نظر می رسید از سوی جبهه متحد جدی گرفته شد. حتی برخی از درون جبهه گلایه می کردند که چرا بزرگان ایستادگی ها را جدی نمی گیرند. سوال من این است که چرا آنقدر که جبهه پایداری الان در فضای سیاسی مطرح می‌شود جبهه ایستادگی حداقل در فضای رسانه‌ای سیاسی چندان مطرح نشده است؟
حبیبی:
یک ضرب‌المثلی هست که می‌گوید اگر می‌خواهی معروف شوی، مخالفت کن! پاسخ سوال شما هم به این موضوع باز می‌گردد. جبهه پایداری الان در حاکمیت قدرت نشسته و مسئولیت دارد و باید پاسخگو باشد. از طرفی آن نگرانی‌های تداوم قدرت را همیشه داشته و تندوری‌ها و افراط‌گرایی‌های درون اصولگرایان اساسا از سوی آنها مطرح شد. یکی از نگرانی‌ها و دغدغه‌ ما این بود که جریان‌های تندرویی از اصول‌گرایی سربرآورد که امروز نشانه‌هایی از آثار این تندروی قابل مشاهده است. بخشی از این تفکر تندورانه هم در جبهه پایداری بنیادگذاشته شد. اصولگرایانی که بر محوریت جامعتین تاکید دارند هم به دنبال این بودند که نگذارند آن افراطی‌گری‌ها ادامه یابد. یعنی بحث تقریب و وحدتی که مطرح می‌کردند در این جهت بود که انشقاق به وجود نیاید. اما جبهه ایستادگی اینگونه عمل نکرد این نگرانی که اصولگرایان از ناحیه پایداری‌ها حس می کردند از ایستادگی نداشتند.
ما از اول با جامعه روحانیت و مدرسین در ارتباط بودیم و بر همبستگی و وحدت هم تاکید داشتیم. تا اخرین مرحله انتخابات مجلس نهم هم تلاش کردیم وحدت شکل بگیرد و اگر به بحث رقابت ورود کردیم با تکیه بر فرمایشات رهبری مبنی بر رقابتی کردن فضای انتخابات بود.

جبهه پایداری، کارگزاران و مشارکت نمونه احزاب دولت ساخته هستند


کنعانی مقدم: یک مشکلی که نظام ما با آن روبرو است، بحث احزاب دولت ساخته است. در زمان آقای هاشمی کارگزاران، در زمان آقای خاتمی حزب مشارکت و در زمان آقای احمدی‌نژاد هم جبهه پایداری نمونه‌هایی از این احزاب دولت ساخته بودند. به هر حال این احزاب با دولت‌ها می‌آیند و بعد از رفتن دولت ها هم آنها سقوط می‌کنند. این یک آفت احزاب در کشور ما است که عمدتا به جای اینکه احزاب دولت‌ها را سر کار بیاورند، دولت‌ها می‌آیند و احزاب می‌سازند. برای اینکه حامی‌شان باشند و حمایت‌شان کنند. و همیشه هم از این افت ضربه خوردیم. ما تجربه خوبی از این احزاب نداشتیم در واقع اگر نگاه‌مان به احزاب این نباشد که قبل از رسیدن به قدرت به دنبال جریانات سیاسی برویم و تازه بعد از اینکه به قدرت رسیدیم بگوییم اصلا کی بوده؟ کجا بوده؟ حزب چیست؟ تشکیلات چیست؟ در این مرحله برویم حزب درست کنیم، تشکیلات درست کنیم و از قدرت در جهت حزب‌گرایی استفاده کنیم، این مشکل جدی ماست. اما درخصوص جبهه پایداری هم باید بگویم که نگاه ما با جبهه پایداری به بحث انتخابات آینده و حتی مجلس خیلی متفاوت است. ببینید ما استراتژی را برای انتخابات در درون جبهه تعریف کرده‌ایم، استراتژی که در انتخابات آینده قرار است مدنظر ما باشد این است که ما دیگر فرد‌گرا نیستیم، دنبال این نیستیم که یک شخصیتی را پیدا کنیم، به عنوان نردبان از آن استفاده کنیم و با آن به قدرت برسیم. نه ما بحثمان این است که برنامه محوری یکی از مسائل اصلی است. یعنی اگر کسی می‌خواهد کاندید ریاست‌ جمهوری بشود باید برنامه‌اش را ارائه کند، چالش‌های پیش رو را خوب بشناسد. بحثی که دکتر رضایی مطرح کردند این است که چالش‌های پیشروی ما در زمینه، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی چه چیزهایی است؟ و چه راه‌حل‌هایی برای حل این چالش‌ها وجود دارد؟ و برای تبدیل این چالش‌ها به فرصت برای نظام باید یک برنامه داشته باشیم. دوم اینکه می‌گویند کاندیداها به جای شعارهای پرطمطراق و خوب بروند برنامه‌شان را بنویسند، اینکه با چه تیمی می‌خواهند این کار را انجام دهند؟ یاران‌شان در صحنه چه کسانی هستند؟ کابینه‌‌‌شان چه کسایی هستند؟ آیا باز هم قرار است بحث اقلیت و اکثریت مطرح شود؟ وقتی یکی حاکم می‌شود، باقی همه محکوم هستند؟ ما در نظام مردم‌سالاری دینی این را ضعف این نظام می‌‌دانیم. ما اعتقاد داریم وقتی کسی رئیس‌جمهور شد رئیس‌جمهور همه مردم ایران است. نه رئیس‌جمهور جریان خاص خودش یا حزب خودش. مسئله سوم این است که این کابینه‌ای که دارید، برنامه‌ای که دارید آیا متناسب با توانمندی نظام، متناسب با آرمان‌های نظام، متناسب با ارزش‌هایی که ما برای آن مقاومت و ایستادگی کردیم هست؟ در صحنه بین‌المللی شما چه برنامه و نگاهی دارید؟ دیدگاه‌هایتان چیست؟

نباید دنبال کاندیداهای بی ریشه برویم


و نکته مهم دیگر این است که به هر حال ممکن است یکی برنامه‌ خوب ارائه کند، کابینه خوبی هم ارائه کند، حرف‌های بسیار خوبی هم زده باشد ولی ریشه در نظام نداشته باشد. یعنی ما تجربه‌ای از او در بحران‌ها ندیده‌ باشیم که او چگونه رفتار کرده باشد، در مشکلات نظام ندیدیم که او چه عکس‌العمل‌هایی از خود نشان خواهد داد، این عامل برای ما یک فاکتور بسیار مهمی است. یعنی دنبال آدم‌های بی‌ریشه نمی‌رویم. سعی می‌کنیم دنبال کسانی برویم که امتحان پس داده باشند و لیاقت ریاست جمهوری را داشته باشند. نکته بعدی در استراتژی انتخاباتی ما این است که نگاه افرادی که می‌خواهد نامزد شود در خصوص ساختار سیاسی آینده کشور خصوصا در بحث تغییرات در قانون اساسی، تغییر ساختار نظام و حرکت از نظام ریاستی به پارلمانی، از پارلمانی به ریاستی، این هم باید مشخص باشد.
آقای کنعانی مقدم! بحث دولت ائتلافی را آقای محسن رضایی مطرح کردند، شما هم ضمنی به این اشاره کردید. این روزها خبرهای انتخاباتی بیشتر بر بحث ائتلاف بین آقایان حدادعادل، ولایتی و قالیباف زوم شده است. در دوره ای عنوان می شد این ائتلاف بین آقایان رضایی و قالیباف شکل خواهد گرفت. اساسا این ایده دولت ائتلافی به نظر شما زمینه اجرایی شدن دارد یا نه؟
کنعانی مقدم:
دو نگاه وجود دارد، اول دولت ائتلافی و دوم کابینه ائتلافی؛ این دو متفاوت از هم هستند. یک زمانی پنج نامزد ریاست جمهوری هستند، سه نفر از آنها ائتلاف می‌کنند یا دو نفر از آنها ائتلاف می‌کنند که یک نفر رأی اکثریت را داشته باشد و اکثریت آرا را به دست بیاورد و رئیس‌جمهور شود. این نگاه آقای رضایی نیست. نگاه آقای رضایی این است که کابینه‌ای که می‌خواهد در دولت آینده تشکیل شود باید فارغ از این صف‌بندی‌های سیاسی که شکل گرفته و انشعاب‌های مختلفی که ایجاد شده باید به سمتی حرکت کرد که کابینه ای تشکیل شود که مبنای انتخاب افرادی باشند که کارآمد باشند، توانمندی این را داشته باشند که مشکلات نظام را حل کنند در این صورت میتوان آن کابینه را کابینه ائتلافی دانست. برای مثال یکی از شعارهای مدنظر آقای رضایی جامعه امید است، بالاخره ما باید جامعه‌مان را به سمت امید حرکت دهیم، امید به آینده بهتر و این به نظرم برای نسل جدید ما که در حال ورود به مسئولیتی جدید است و قرار است قبول مسئولیت جدید کند این یک انگیزه بسیار مهمی است. یعنی ما بیاییم چشم‌انداز را مطرح می‌کنیم ولی اگر موتور امید نداشته باشیم، نمی‌توانیم حرکت کنیم. پس این امید به آینده بهتر، یکی از بحث‌های مدنظر ایشان بود.

دولت مورد نظر رضایی دولت فراگیر است نه ائتلافی

آقای رضایی نیامدند بگویند دولت ائتلافی، گفتند یک دولت فراگیر. این دولت فراگیر شاید بهتر از این کابینه ائتلافی هم باشد. دولت فراگیر دولتی است که همه جامعه ایران را در برگیرد و همه مردم نسبت به این دولت تعلق‌خاطر پیدا کنند. در این حالت وقتی کسی رئیس‌جمهور نظام جمهوری اسلامی شد بخشی وسیعی از مردم، چه موافقینی که به او رأی داده‌اند، چه مخالفینی که رأی ندادند احساس کنند که این رئیس جمهوری است که می‌خواهد نظام را به سمت تعالی و شکوفایی ببرد. به این خاطر تنش‌ها کمتر می‌شود. چالش‌ها کم‌تر می‌شود و افراد کارآمد بیشتری وارد نظام می‌شود. خیلی از این‌هایی که الان رفتند و کناری نشستند و منتظر هستند ببینند چه خبر می‌شود، اینها انگیزه پیدا می‌کنند و وارد صحنه اجرایی کشور می‌شوند و مشکلات نظام حل می‌شود. در رسانه‌ها درج‌ شده که این دولت فراگیر و ائتلافی و جامعه امید شعار انتخاباتی ایشان است اما این شعار انتخاباتی نیست، این چیزی است که ایشان به آن اعتقاد دارد که به‌هر حال یک جامعه‌ای که امید در آن باشد زنده است و با یک دولتی که فراگیر باشد می‌تواند مشکلات نظام را حل کرد.
حبیبی: در واقع هدف ما استفاده از ظرفیت‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی در کشور در اداره دولت است. چون ما حزب فراگیر نداریم. حتی من می‌خواهم بگویم چند حزب فراگیر هم نیاز داریم، الان ما نزدیک به 240 حزب داریم اما کدام یک فراگیر هستند؟ این نشان می دهد که احزاب بنا به دلایلی در کشور ما هنوز جا نیفتادند. دولت ائتلافی مفهومش می‌تواند این باشد که قدرت قرار نیست بین احزاب و  گروه‌ها و طوایف تقسیم شود، بلکه این دولت است که سعی و تلاش می‌کند ظرفیت‌های نهفته در کشور، در تمام گروه‌ها و در همه اقشار و تشکل‌ها را شناسایی کند و از ظرفیت‌ آنها در اداره کشور بهره بگیرد. شاید بهترین یا تنها مسیری که بشود آن چالش فقدان احزاب را پر کرد همین مسیر است. وقتی توانستیم از همه ظرفیت‌ها استفاده کنیم این اختلافات و این انشقاق‌های ایجاد شده از بین می‌رود. من اخیرا دیدم چند نفر به این تفکر حمله کردند که مگر اداره کشور شرکت سهامی است که ما بیاییم آن را بین همه تقسیم کنیم، نه این برداشت درستی نیست که بگوییم دولت ائتلافی یعنی هر کسی، هر بخشی یک سهمی داشته باشد. دولت ائتلافی یعنی شناسایی توانمندی‌ها، قابلیت‌ها و ظرفیت‌های کارآمد و به‌کارگیری آنها در این دولت.

درباره طرح ارائه شده در قالب ائتلاف 1+2 هم من معتقدم که نفس تشکیل ائتلاف چه با محوریت افراد یا تشکلها خوب است ویا شروع خوبی است وبه انسجام بحثهای انتخابات وآماده سازی افکار عمومی کمک می کند ولی همه اقدام نیست ما قبلا هم گفته ایم رعایت سازوکار ائتلاف خیلی مهم است کسانی که پیشگام می شوند از وزن لازم برخوردار باشند از هرنوع تفکر و عمل انحصار طلبی دور باشند ،همه افراد وجریان اصول گرائی را پوشش دهند،واقعا با اقدامات خود نشان دهند وحدت اصول گرائی برای آنان یک اصل خدشه ناپذیر است ازطرفی ائتلاف گروهها بر افراد ترجیح دارد خاصه اگر خود افراد درمعرض کاندیداتوری باشند.
کنعانی مقدم: در واقع ائتلاف برای قدرت نیست یا اینکه قدرت برای قدرت باشد. ائتلافی که برای خدمت باشد، که از توانایی‌های مختلف استفاده شود.
شاید این تفکر به نوعی باز هم نتیجه دولت آقای احمدی‌نژاد بود که امروز برخی گروه های سیاسی به این نتیجه رسیده اند.
کنعانی مقدم:
بله. یکی از گرانقدر‌ترین تجربه‌های نظام ما همین دولت آقای احمدی‌نژاد بوده است گرانقدر نه، بلکه گرانقیمت. 
فکر می‌کنید که این الگو بتواند برای دولت بعدی راهگشا باشد و اینکه این جریان قرار است از این خط‌کشی‌های موجود بگذرد یا این خط‌کشی‌ها یک حد مرزی را دارد یعنی شما با اصلاح‌طلب‌ها هم می‌توانید وارد گفت‌وگو و تعامل شوید و یا صرفا محدود در جبهه جریان اصولگرا خواهید شد.
حبیبی:
اصلاح‌طلبی از جمله مؤلفه‌های نظام ماست اما نه اصلاح‌طلب‌ها! فرق است بین تفکر اصلاح‌طلبی و کسانی که پرچم اصلاح‌طلبی را به دست گرفتند. ما امروز کسانی را داریم که منسوب به اصلاح‌طلبی هستند و در نظام حضور دارند، در مجمع تشخیص هستند، در مجلس هستند در چند جای دیگر هم هستند. اینها قابل حذف نیستند و درست هم نیست. شما می‌خواهید یک ظرفیت رقابتی را در جامعه از بین ببرید؟ نشاط را از جامعه بگیرید و انحصار را تعریف کنید. نه اینگونه نیست بلکه ما به تفکر درست و صحیح اصلاح‌طلبی که معتقدیم در متن اصول‌گرایی هم است احترام میگذاریم. مقام رهبری یکبار فرمودند که ما تفکرمان تفکر اصولگرایی اصلاح‌طلبانه است یعنی همواره شرایط کشور را رصد می‌کنیم و مدیریت جامعه را برای رسیدن به آن اهداف و اصولی که مورد نظر خودمان اصلاح می کنیم. نگاه اصلاح‌طلبی نگاه پایش مستمرکشور و دور شدن از آسیب‌ها و نگرانی‌هاست. امروز هستند اصلاح‌طلبان معتدلی که واقعا در اداره کشور می‌توانند سهیم باشند، می‌توانند ورود پیدا کنند، ما باید زمینه‌ها را برای ورود این افراد فراهم کنیم.
کشور ما تجربه‌های مختلفی را در در خصوص مدیریت جریان‌های سیاسی و غیره از سر گذرانده است و انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای سال 92 طبیعتا این تجربیات راهگشا خواهد بود.

وجه متمایز این انتخابات برگزاری همزمان این دو انتخابات است. معمولا در انتخابات هایی که برگزار می شود انتخابات شوراها مورد غفلت واقع می‌شود. جبهه ایستادگی برای انتخابات شوراها هم برنامه دارد و پیش‌بینی‌ای در این زمینه کرده اید؟ فکر می‌کنید جریان‌های سیاسی اصولگرا باید به انتخابات شوراها چه نگاهی داشته باشند و چه آمادگی برای آن داشته باشند؟
رئوفیان:
این موضوع سه، چهار جلسه در شورای عالی جبهه مورد بحث بود که آیا جبهه ایستادگی به هر دو انتخابات بپردازد و حمایت کند و یا صرفا به انتخابات ریاست جمهوری ورود داشته باشد، که در نهایت به این تصمیم رسیدیم که مگر می‌شود یک جبهه که ماهیت سیاسی دارد به انتخابات‌هایی که در کشور برگزار می‌شود، التفاط نداشته باشد؟ درست است انتخابات ریاست جمهوری مخصوصا آن هم انتخاباتی که منجربه تشکیل دولت اسلامی می‌شود، حائز اهمیت است اما دلیل نمی‌شود که جبهه ایستادگی به موضوع انتخابات شوراها نپردازد. لذا تصمیم بر این شد که در کلانشهرها انتخابات شوراها را هم برنامه‌ریزی کنیم. حتی احزاب و گروه‌های عضو جبهه قرار شد در سایت خودشان فراخوان بدهند و از کسانی که آمادگی دارند برای حضور در عرصه رقابت شوراهای پنجم دعوت کنند. به این جهت من فکر می‌کنم که تصمیم بسیار درستی بود که جبهه ایستادگی گرفت. معتقدیم افراد توانمندی هستندکه اگر در کرسی شوراها قرار گیرند می‌توانند به مدیریت شهری و تامین نیاز شهرنشینان خدمت کنند. ما از این افراد خواسته‌ایم که یک رزومه از سوابق خودشان را به سایت جبهه ارسال کنند و از این طریق جبهه با توجه به اینکه در استان‌های کشور هم دفتر، شعبه و نمایندگی دارد، استان‌ها هم همین وظیفه را انجام خواهند داد که بتوانیم نسبت به تنظیم فهرست نامزدهای پیشنهادی در انتخابات شوراها هم قدم برداریم.


کنعانی مقدم: فقط من یک نکته ای را بگویم شاید این خبر ائتلاف هم منصوب به من بوده؟! من گفتم که از اصولگرایان دو نفر احتمال دارد که وارد شوند یکی آقای ولایتی و دیگری آقای محسن رضایی. از اصلاح‌طلب‌ها هم آقای عارف و خاتمی هستند و از جناح آقای احمدی‌نژاد هم آقای مشایی و نیکزاد. شاید برداشت از مصاحبه من این بود که برخی فکر کردند که ما گفتیم بحث ائتلاف ولایتی با رضایی مطرح است. من نظر خودم و شخصی خودم را به عنوان پیش‌بینی مطرح کردم.
اما درباره انتخابات شوراها به نظر می‌رسد اینبار از اهمیت بیشتری برخوردار است. یعنی می‌شود گفت سبد آرای شوراها که در دورترین روستاهای کشور تا شهر و کلانشهر وجود دارد اگر شکل آرایش سیاسی به خودش بگیرد قطعا در انتخابات ریاست جمهوری بیشترین تأثیر را دارد، یعنی همان آرا می‌آید جمع می‌شود روی همدیگر و به عبارتی می‌شود گفت که انتخابات ریاست جمهوری دو مرحله‌ای می‌شود. یک مرحله‌اش آنهایی که اکثریت در شوراها رأی می‌آورند و دیگری آنهایی که در انتخابات ریاست جمهوری آرایی را به دست می‌آورند. اعتقادم این است که انتخابات شوراها را نباید سیاسی کرد بلکه به کارآمدی توجه کرد. چون در ارتباط با مسائل و امور شهرها و روستاها مردم نیازمند این هستند که افرادی مدیریت را دست بگیرند که کارآمدی داشته باشند و فارغ از جریانات سیاسی عمل کنند. به این خاطر ورود انتخابات شوراها در کشاکش‌های جریان‌های سیاسی به عنوان کسب آرا و استفاده در انتخابات ریاست جمهوری، به نظر می‌رسد که شوراهای ما را سیاسی‌کند و همان اتفاقی می‌افتد که در شوراهای اول شهر تهران افتاد و بعد منحل شد. به نظر می‌رسد که در عین حال که ما باید فعالیت کنیم، جبهه ایستادگی هم همانطور که گفته شد فعال است اما به هر حال رنگ سیاسی و جناحی نباید به این انتخابات داد که بگوییم کسی در شورا باید باشد که حتما کاندیدای ریاست جمهوری ما را قبول داشته باشد به نظر می‌رسد که روی این موضوع ما باید بیشتر فکر کنیم.
آقای حبیبی! برای انتخابات شوراها جبهه ایستادگی بهتر است که سراغ چهره و افراد شناخته شده در شهرستان‌ها و مراکز استان‌ها برود یا نه بیاید در پروسه‌ای که افراد متخصص و گمنام را شناسایی کند و بر این اساس عمل کند. معمولا روال احزاب و گروه‌ها این است که به سراغ چند چهره معروف شهر، یک استاد دانشگاه معروف یا یک واعظ معروف می روند و لیست خود را به براساس آن می‌بندند. به نظر شما جبهه ایستادگی کدام را باید روش خود قرار بدهد؟
حبیبی:
تجمیع انتخابات شوراها و ریاست‌جمهوری با توجه به ویژگی که هر کدام دارد، برای اولین بار اتفاق می‌افتد و به نظر می‌رسد که مدیریتش هم خیلی مهم است. در واقع دو عامل فوق‌العاده قوی برای مشارکت وجود دارد. تشکیل شورا برای اداره محل شهروندان قطعا خیلی مهم است. مردم خواهان این هستند که بیایند نقش‌آفرینی کنند، از طرف دیگر برای اثبات نقش آفرینی درسطح ملی و ابراز هویت ملی خودشان می‌خواهند رئیس‌جمهور انتخاب کنند و اگر خوب مدیریت و برنامه‌ریزی شود، من فکر کنم این حضور مضاعف می‌تواند برآیند خیلی بالایی در مشارکت مردم داشته باشد. ما امروز به شدت نیازمند به این مشارکت هستیم.
اما این که در تهیه لیست داوطلبان و انتخاب افراد چگونه باید عمل کرد، بهرحال الان در مجلس یا شوراها می بینیم که در هر دوره تعدادی از افراد باتجربه شوراها یا مجالس قبلی انتخاب می‌شوند و این در انتقال تجربه مدیریت خیلی مهم خواهد بود. البته این به آن معنا نیست که همه افراد باید کسانی باشند که در گذشته بودند، چون بعضی از آنها ناکارآمد بودند و نباید حضور مجدد داشته باشند. از سوی دیگر هم نباید کسانی به شوراها راه یابند که تازه از راه رسیدند و تجربه مدیریتی ندارند. از این رو من فکر می‌کنم یک لیست ترکیبی از افراد موفق موجود در شوراها که توانسته‌اند نقش‌آفرین باشند، رضایت عمومی را جلب کنند، از پذیرش خوبی برخوردارند به همراه نیروهای جوان، متخصص و علاقه‌مندی که هم از باب کادرسازی و هم از باب دلگرم شدن جوان‌ها می‌تواند الگویی خوبی باشد.
یعنی شما ضرورتا تجویز نمی کنید که جبهه ایستادگی صرفا به سراغ افراد شناخته شده برود؟
حبیبی:
ما لیست ترکیبی را ترجیح خواهیم داد.
یک سؤال رسیدم که بی‌جواب ماند، آنهم بحث رایزنی جبهه ایستادگی با اصول‌گرایان سنتی، مشخصا جبهه پیروان یا جامعتین و اینکه برنامه‌ای دارید که ارتباطتان را با این جبهه‌ها برای انتخابات ریاست جمهوری بیشتر کنید؟
حبیبی:
ما رایزنی‌هایمان را شروع کردیم. در درجه اول هم به منظور افزایش مشارکت در این انتخابات با رویکرد وحدت‌گرایانه، همگرایی بیشتر و در واقع نگاه مشترکی که اصول‌گرایان می‌توانند داشته باشند تاکید کرده‌ایم. یعنی اگر ما بتوانیم در این نشست‌ها واقعا در جبهه اصول‌گرایی یک ائتلاف به‌وجود بیاوریم من فکر کنم تأثیرش در انتخابات آینده بیشتر خواهد بود. البته در کنار این مهم می توانیم اصل رقابت را نیز مدنظر داشته باشیم اما اگر این رقابت بین اصولگرایان و اصلاح‌طلبان شکل بگیرد به نظر می‌رسد برایند مثبتی خواهد داشت. اما پیش‌بینی ما این نیست که این اتفاق بیافتد. تلاش خواهیم کرد که در سایر نشست‌ها بحث ائتلاف، هم‌گرایی و به حداقل رساندن کاندیداهای اصولگرا اتفاق بیافتد. از سوی دیگر در این نشست‌ها تلاش می کنیم که با نقطه‌نظرات سایر گروه‌ها و تشکل ها آشنا شده و انتقال تجربیات صورت گیرد. در واقع در یک فضای رقابتی، رعایت الزاماتش خیلی مهم است. این نشست‌ها می‌تواند به فضای با نشاط اخلاقی و سیاسی و دوری جستن از رقابت‌های ناسالم کمک کند. بر همین اساس تشکل‌ها و اشخاص حقیقی را ما انتخاب کردیم و دعوتنامه‌ها را هم فرستادیم. مذاکرات هم در حال انجام است که امیدواریم این رایزنی‌ها به زودی شروع شود. 
یعنی شما فکر می کنید که تشکل شما با جبهه پیروان به یک همگرایی و همراهی برسید. در گفتگویی که با آقای کوهکن داشتیم عنوان می کردند که ما می خواهیم افرادی خارج از این جبهه را هم مورد بررسی قرار دهیم که بر این اساس طبیعتا آقای رضایی هم باید یکی از این افراد باشد. فکر می کنید احتمال تفاهم و همگرایی بین شما و پیروان وجود دارد یا خیر؟
رئوفیان:
ما اختلاف استراتژیک با جبهه پیروان نداریم. نقطه اشتراک فراوانی بین جبهه ایستادگی و جبهه پیروان خط امام و رهبری هست. البته در کنار جبهه پیروان با دیگر گروه ها نیز ارتباط داریم، هدف این نیست که به یک رزومه واحدی با دیگر گروه ها برسیم و ممکن است گزینه جبهه پیروان غیر از جبهه ایستادگی باشد. اما اینکه نسبت به رفتارها، نحوه رقابت، رعایت اخلاق معنویت در عرصه رقابت انتخاباتی، منشور اخلاقی که مخصوصا می‌توان در انتخابات یازدهم که بسیار هم حساس هست مدنظر باشد به توافق و انسجام برسیم. در واقع جبهه پیروان یک جمعی را زیر چتر حمایتی خودش دارد و آنها به عنوان حامیان جبهه می شناسد و جبهه ایستادگی هم جمعی دیگر را. اولا ما می‌خواهیم این همسویی و وحدت را تا حد امکان فراهم سازیم ولی ممکن است به نتیجه هم نرسیم، ولی ما هدفگذاری کردیم که در این خصوص با جبهه پیروان وارد مذاکره شویم. اما خب اینکه ضرورتا از این یدارها و مذاکرات قصد رسیدن به گزینه واحدی را داشته باشیم نیست.
ما می‌خواهیم با دیگر تشکل‌ها تعامل کنیم تا نسبت به رفتار انتخاباتی، نحوه رقابت، بحث مناظره‌های تلویزیونی به نتیجه واحدی برسیم. شما ببینید اگر در انتخابات 88 و آن مناظره‌ها قبلا آداب مناظره و فرهنگ مناظره تشریح شده بود، حدود اختیاراتی که آنها دارند و می‌توانند در آن چارچوب حرکت کنند تبیین شده بود، طبیعتا این حوادث و مسائل خیانت‌های سوء بعد از آن را هم به دنبال نداشت. به نظر می‌آید که دلسوزان نظام باید بنشینند و بتوانند بر اساس یک منشور اخلاقی حرکت کنند، ولو اینکه اگر یک نامزد داشته باشیم ولی باز هم این یک نامزد باید بتواند بر اساس یک معیارهای اسلامی و مبتنی بر اصول اصولگرایانه حرکت کند. این مهم هم ایجاب می‌کند که ما کنار هم بنشینیم و گفت‌وگو کنیم.
آقای حبیبی! با توجه به تجربیات این چند سال برای اصولگرایان، ضرورت ایجاب نمی کند که برای پیروز شدن اصولگرایان در انتخابات به یک تفاهم در بین خود برسند و در نهایت معرفی نامزدی مشترک که احتمال پیروزی او وجود داشته باشد.
حبیبی:
پیش‌بینی‌ من این است که در صورت حضور جدی و با برنامه اصلاح طلبان رقابت اصلی بین اصولگرایان و آنها خواهد بود و شانس اصولگراها بیشتر است والا باید شاهد رقابت بین اصول گراها باشیم.
اصولگراها اگر چند دسته باشند؟
حبیبی:
در هر صورت برآورد ما این است که پیروز انتخابات یک فرد اصولگرا خواهد بود. ولی اگر شخصی از جبهه اصولگرایان انتخاب می‌شود باید یک پشتوانه وحدت گروهی و وحدت تشکل‌ها را داشته باشد. یعنی باید اعتبار و پشتوانه قوی داشته باشد تا بتواند اصولگرایان را نمایندگی کند. و این نیازمند آن همبستگی و وحدتی است که لازم است اتفاق بیفتد. در واقع اصول‌گرایانی که در اصول مشترکند و مبانی را قبول دارند. اما الان اختلاف نظر‌ها در مسائلی خواهد بود مانند مصادیق و استراتژی ها که در کار خواهند داشت. شاید یکی از بحث‌هایی که می‌شود در بین احزاب مطرح کرد همین باشد. یعنی ما الان در بین افراد اصولگرا هم مطرح کنیم که کدام یک از این دو با توجه به شرایطی که کشور دارد ضروری است. این برمی‌گردد به این که ما بدانیم مسائل اصلی کشور چیست؟ واقعا امهات اصلی کشور ما در شرایط فعلی چه چیزی است و چه کسی می‌تواند مشکل را حل کند. حل مشکلات جمهوری اسلامی و تحقق مبانی انقلاب به معنی پیروزی اصولگرایی در کشور است. حالا کسی این مهم را کنار بگذارد و دعوا بر سر این آقا و آن آقا باشد، بیراهه رفتن وفرصت ازدست دادن است تجربه سی سال گذشته و امتحاناتی که افراد داده‌اند، هم همین را نشان می دهد. غیر از این هشت سال اخیر که من این را یک استثنا می‌دانم. پدیده آقای احمدی‌نژاد برای نظام ما یک پدیده استثنایی بود. و قابل بحث هم هست، باید در موقع خودش بحث کرد. امروز ما چشم‌مان خیلی بازتر شده، ما باید کسی را انتخاب کنیم که به معنی واقعی کلمه قدرت اداره کشور را داشته باشد. ببینید مسائل اصلی کشور مشخص است، امروز چالشی‌ترین بحثی که در پیش روی ماست، بحث اقتصاد داخلی است، بحث تهدید‌ها و تحریم‌های خارجی است. استفاده از ظرفیت‌های همه بخش‌ها در کشور است، ما یک پرچمی بلند کرده ایم به عنوان سند چشم‌انداز که در افق 1404گفته ایم به آن نائل می شویم، بحث اشتغال، بیکاری و تولید است. همین آسیب‌هایی که اخیرا مقام معظم رهبری در 20 محور عنوان کردند و رسیدن به سبک جامعه اسلامی در زندگی. اصول‌گرایان بیایند جمع شوند، تمام اراده‌ها و فکرشان را جمع کنند و پرچم را به شخصی که از عهده این انتظارات بر می آید بدهند. تعصبات گروهی و قومی را باید کنار گذاشت، در آن صورت این موفقیت و این پیروزی خیلی شیرین خواهد بود هم برای آنها و هم برای مردم و این اختلافات را از بین خواهد برد، دغدغه‌ها را کم خواهد کرد. اما اگر بخواهیم کسی بیاید و با وزن کم، با پشتیبانی کمتر هرچند اصولگرا هم باشد طبیعی است که موفق نخواهد بود.


در حال حاضر از بین چهره هایی که در صحنه حضور دارند کدامیک را دارای این ویژگی ها و شاخص هایی که گفتید دارند؟ فردی که بتواند اصولگرایان را رهبری کند و به عنوان نماد اصولگرایان توانمند در انتخابات پیروز شود؟
حبیبی:
من پیشنهادی که می‌توانم بدهم این است که اولا: تمام اصولگرایان جمع شوند و کارگروه‌های تخصصی تشکیل دهند، پرسشنامه‌های مربوطه تنظیم شود، احزاب و افراد و کاندیداها خود را مطرح کنند، نخبگان اصولگرا بیایند براساس شاخص‌های اصول‌گرایی به این افراد نمره دهند. کار سختی نیست. مسئله اصلی هم اقتصاد، و مدیریت اقتصادی جامعه است. بحث‌های فرهنگی و سیاست‌ خارجی ماست، بحث هسته‌ای ماست. بحث احترام به احزاب و گروه‌هاست. ما می‌توانیم هفت، هشت تا شاخص براساس قانون اساسی بیابیم و مشخص بکنیم، اصولگراها جمع شوند در بین این ده‌تا واقعا امتیاز بدهند. همه ملتزم باشند به نتایج این امتیازدهی. افراد هم که همه مشخص هستند. افرادی هستند الان نشان داده‌اند که واقعا به لحاظ اقتصادی صاحب نظر و صاحب برنامه‌ هستند. عده‌ای ممکن است در حوزه سیاسی تخصص داشته باشند، عده‌ای در روابط خارجی، عده‌ای ممکن است مجمع صفات باشند. ما الان یک بحثی که داریم اصولگرایان دور هم جمع نمی‌شوند.

چتر جامعتین باید بر سر همه اصولگرایان باشد نه منحصر به موتلفه یا جامعه مهندسین


متولی این جمع کردن اصولگرایان دور هم چه کسی یا کسانی باید باشند؟
حبیبی:
تا الان جامعتین تلاش داشتند این نقش را ایفا کنند. اگر این اتفاق بیافتد، اتفاق مبارکی خواهد بود. الان هم به نظر من می‌توانند اما در صورتی که جامعتین چتری را باز کنند که همه اصولگراها را پوشش بدهند اما اگر اصولگرایان در جامعتین منحصر شود، در حزب مؤتلفه، جامعه مهندسین منحصر شود و بقیه را بگذارند کنار ما دوباره نمی‌توانیم یک نسخه را بپیچیم. بزرگان اصولگرا جمع ‌شوند همه تفکرات و تشکلات اصولگرایی را دور هم تجمیع کنند و به یک استراتژی بهتری برای تعیین رجل سیاسی -مذهبی آینده برسند و بعد در معرض افکار عمومی قرار بدهند. ما این فرآیند را رعایت نمی‌کنیم در حالی که هیچ اشکالی ندارد. حالا که سیستم حزبی به معنای واقعی کلمه نداریم، تشکل‌های حزبی را نداریم. ونظام کدخدا منشی وجود دارد و احزاب وجود دارند با روابط سیاسی و فرهنگی مؤثر. بیایند وبااجماع اصولگرایان و انتخاب فرد اصلح در درون خودشان به معنای واقعی کلمه با شاخص‌های قانون اساسی، تدابیر رهنمود‌های مقام رهبری، اندیشه‌های حضرت امام به مردم معرفی کنند ودر نهایت به فرآیند انتخاب مردم کمک کنند.
اگر این تجمیع اصولگرایان صورت نگیرد، به نظر شما باز هم یک چهره اصولگرا در آینده‌ برنده انتخابات است؟
حبیبی
: بله. منتهی با رای و پشتوانه کمتر. 
چرا؟ بر چه اساسی این استدلال را مطرح می کنید؟
حبیبی:
ببینید! در مقابل اصولگراها ما الان تشکلی به نام اصلاح طلبی را داریم. دلیل اینکه اصلاح‌طلب‌ها خودشان هم تا حالا نیامده‌اند و البته سعی می‌کنند توپ را به زمین حریف بیندازند، اما در واقع این دلیل اصلی آنها نیست. یک بخشی از این نیامدن آنها برمی‌گردد به اینکه زمینه اجتماعی ندارند، واقعا بخشی از اصلاح طلبان در زمان خودشان ساختارشکنی کردند و فرصت‌ها را از نظام گرفتند و نتوانستند آن وعده‌هایی که داده‌ بودند محقق کنند. این از ذهن مردم خارج نشده است. در عین حال گروه اعتدالشان حرف‌های خوبی زدند و هستند. آنها رأی خودشان را دارند. اکثریت مردم، نگاه مردم ما، نگاه به اصلاح‌طلبی نیست به اصولگرایی است. حالا ما سعی ‌کنیم اصولگرایی که انتخاب شود با رأی بالا و با وحدت همه تشکل‌ها باشد که هم آثار داخلی و آثار خارجی خواهد داشت.
رئوفیان: من معتقدم که فراگیری گروه‌های اصول‌گرا می‌تواند محصول و معلول چند علت باشد اگر می‌خواهیم این اتفاق بیافتد و اینکه احزاب و گروه‌های سیاسی که حالا برخی از آنها کنار جمع شدند. جبهه‌های متحد به وجود آورده‌اند و همینطور اشخاص یا آن چهره‌هایی که به عنوان گزینه‌های مطرح برای ریاست جمهوری الان نامشان در روزنامه‌ها و خبرها و بالاخره سینه به سینه انتقال پیدا می‌کند خودشان نسبت به این مسئله اعلام آمادگی کرده‌اند. اگر بخواهند چنان اتفاقی بیافتد باید در راستای تشکیل یک دولت فراگیر باشد. یعنی فراگیری ائتلاف اصولگرا می‌تواند نتیجه اعلام آمادگی نامزد‌های مطرح اصولگرا باشد برای اینکه بیایند کنار هم قرار گیرند. جبهه‌های و گروه‌های سیاسی که می‌خواهند از اینها حمایت کنند هم در تعامل با هم برسند به جایی که یک نفر از بین اینها به عنوان نامزد دوره یازدهم بیاید، در صورتی که رأی آورد در دولت فراگیر خودش از آن افراد مطرح دیگر استفاده کند. معاون اول بگذارد، با توجه به تخصص و موضوع فعالیت در سایر مسئولیت‌های رده بالای کشوری و کابینه از آنها استفاده کند. آقای رضایی زمانی یک صحبتی داشت که تلاش من به همراه قالیباف و لاریجانی در راستای همین است که این گروه‌های اصول‌گرا ائتلاف گروه‌هایشان اتفاق می‌افتد و همین مسئله تبیین شود. به لحاظ اینکه اگر رئیس‌جمهور ولو قوی ترین فرد باشد از هر نظر باز به تنهایی قادر به اداره کشور و تحقق شعارها و کارهایی که می‌گوید، نخواهد بود. این کابینه است، این دولت است، این مجمع عناصر توانمند و کارآمدی است که کنار هم جمع می‌شود، به عنوان دولت و می‌خواهند قوه اجرایی کشور را به دست بگیرند و به وظایف اجرایی خودشان جامه عمل بپوشانند و این میسر نخواهد شد الا اینکه کنار هم جمع شوند و در واقع از بین خودشان یک نفر را که قابلیت بیشتری دارد انتخاب کنند.
من حتی معتقدم ما ریاست جمهوری دوره یازدهم را نباید فقط برای دوره یازدهم در نظر بگیریم چون معمولا از ابتدا تا به الان انتخابات ریاست جمهوری در واقع دو تا دوره چهار ساله و با یک رئیس جمهور بود یعنی من معتقدم که رئیس‌جمهور دوره یازدهم، رئیس‌جمهور دوره دوازدهم خواهد بود. کما اینکه رئیس جمهور نهم رئیس‌جمهور دوره دهم بود. رئیس جمهور هفتم رئیس‌جمهور دوره هشتم هم بود. یعنی این دوره از جهاتی بسیار حساس و حائز اهمیت است از جمله همین کسی که منتخب مردم است و در جایگاه استراتژیک ریاست جمهوری قرار می‌گیرد پیداست که در دوره دوازدهم هم رئیس‌جمهور خواهد بود. لذا آن کسی که می‌تواند حداقل پاسخگوی نیاز‌ها و تحمیل کننده خواسته‌های مشروع و معقول جامعه در یک دوره ده ساله خواهد بود. حالا ضمن این که توجه به زیرساخت هم مهم است و این بحثی باشد که بتواند در واقع هم دیگران را در کنار خودش داشته باشد هم به خواسته و نظرات آنها اهمیت بدهد و هم از هر گونه استبداد رأی پرهیز کند، هم آنچه را که امروز در اولویت نیاز‌های جامعه است مورد توجه قرار دهد. مباحث اقتصادی، سیاست داخلی و خارجی و فرهنگ مهم هستند. باید یک کسی باشد که بتواند هم دارای این روحیه باشد که دیگران را جذب کند. آن هم نه دیگرانی که فقط از تیم من بودند، نه. یعنی در واقع کسانی که قابلیت دارند در این جایگاه مدیریت قرار بگیرند و بتوانند از عهده انجام وظایف‌شان حدالمقدور بربیایند.
جبهه ایستادگی الان به یک گزینه خاصی که واقعا به نتیجه رسیده باشد و به این تصمیم رسیده باشد، ندارد، همینطور که اشاره شد دنبال این است که در مذاکرات و گفت‌وگو با این کاندیداها با توجه به سؤالاتی که مطرح می‌کند به یک مصداق واحد برسد. الان ما در تدارک تهیه سؤالات در دو بخش عمومی و اختصاصی هستیم که هر یک از این دو بخش به دو قسمت سیاست داخلی و سیاست خارجی تقسیم می‌شود. چه سؤالات بخش عمومی و چه سؤالات بخش اختصاصی، در دیدار با هر یک از نامزد‌های مطرح هم سؤالات عمومی از همه اینها خواهد پرسیده شد. سؤالات اختصاصی با توجه به ویژگی‌ها و خصوصیات و تخصصی که فرد کاندیدا دارد سؤال خواهد شد. نهایت وقتی که جدول شاخص‌ها با توجه به امتیازاتی که در نظر گرفته شده در ارتباط با همین قضیه نامزدها کامل شد، نگاه می‌کنیم ببینیم چه کسی اول خواهد بود. می‌شود گزینه یک. بعدی دوم بعدی سوم و... حالا اگر چنین اتفاقی بیافتد، فکر می‌کنم که اتفاق درستی است.
/27220

عکس از لیلا افشار

کد خبر 272140

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین