نمایش موزیکال یا کنسرت نمایشی «قحطی نور» با کارگردانی امین حیایی بعد از 10 روز که روی صحنه تالار وحدت بود، شامگاه دوشنبه 14 اسفند به کار خود پایان داد.
این کار که هر شب در دو نوبت اجرا میشد، کشکولی از موسیقی، شعر، حرکات موزون و... بود که از آشفتگی و بیتکلیفی مفرط رنج میبرد. وقتی ایدههای ذهنی پراکنده یک نفر بدون آنکه شکل و شمایلی هنری پیدا کند و قالبی مشخص بیابد، روی صحنه بیاید، نتیجهاش کاری سردرگم و عجیب الخلقه مثل «قحطی نور» میشود.
اینکه کاری ضعیف در شهری بزرگ به لحاظ جمعیت و البته کوچک از نظر تعداد مراکز هنری روی صحنه برود، اتفاقی عجیب و تازه نیست، اما اینکه سالنی قدیمی و با هویت چون تالار وحدت را به تصرف درآورد، باور نکردنی است.
در حالی تالار وحدت با آغوش باز پذیرای نخستین تجربه کارگردانی یک بازیگر سینما و تلویزیون شده که در چند سال گذشته میزبان هیچ چهره برجسته هنرهای نمایشی کشور نبوده است. سیاست تالار وحدت در پهن کردن فرش قرمز برای تازه کارها و بسته ماندن درهایش به روی پیشکسوتها یک علامت سوال بزرگ است که پاسخ مسوولان و مدیران فرهنگی و هنری را میطلبد.
در این ارتباط، توضیحاتی که سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، صبح یک شنبه در یک نشست خبری ارائه کرده، به جای روشنگری، پرسشهای بیشتری را پیش میکشد.
حسینی در ارتباط با حمایت از امین حیایی توضیح داده است: «زمانی که هنرمندان مراجعهای برای حمایت از آثارشان داشته باشند، ما موظف به حمایت هستیم. من در این ارتباط به شخصه کار ویژهای برای حمایت از اثر آقای حیایی انجام ندادهام و تنها حمایت را به معاونت هنری سپردهام.» (اینجا را بخوانید)
اما آنچه وزیر ارشاد اسلامی به عنوان وظیفه حمایت کردن از هنرمندان اشاره کرده است، گویا شامل همه افراد نمیشود. برای مثال امسال، دکتر علی رفیعی، حسن فتحی و پری صابری به قصد اجرای نمایش با بنیاد رودکی وارد مذاکره شدند که هیچ کدام راهی به تالار وحدت پیدا نکردند. درخواست این سه هنرمند پیشکسوت عرصه نمایش یا به بهانههای واهی رد یا در پیچ و خم اداری گرفتار شد. جالب آنکه برخی از این کارگردانان با سابقه برای رفع موانع و مشکلات از مدیران و مسوولان ارشاد درخواست حمایت کردند که جز وعده، نتیجه دیگری نگرفتند.
از سوی دیگر توضیحاتی هم که امین حیایی در یک نشست خبری ارائه داده، نشان میدهد توجه مسئولان به نمایش موزیکال این بازیگر، بیش از حمایت صرف است. او در آن نشست وقتی در برابر این پرسش قرار گرفته که چگونه درهای تالار وحدت به روی پیشکسوتها همچنان بسته مانده و برای او باز است، پاسخ داده: «مسئولان با شنیدن موضوع نمایش من، خودشان پیشنهاد اجرا در تالار وحدت را دادند و میدانم دیگرانی که شاید وجهه کاری مرا ندارند، سخت سالن در اختیارشان قرار میگیرد.» (اینجا را بخوانید)
حال باید از امین حیایی پرسید دیگرانی که وجهه او را ندارند، چه کسانی هستند؟ آیا نیم قرن فعالیت پر بار هنری پری صابری، 40 سال سابقه درخشان کارگردانی علی رفیعی و... به نظر او و البته مسوولان هنری هیچ به حساب میآید.
بخشی دیگر از توضیحات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در نشست خبری روز یک شنبه نیز شنیدنی است. او گفته: «فکر میکنم نمایش «قحطی نور» بیشتر با فروش بلیتی که دارد، کار خود را جلو میبرد. البته آقای حیایی هم گله دارد که حمایتها آنطور که انتظار داشته نبوده است.»
در حالی سید محمد حسینی به فروش بلیتهای «قحطی نور» اشاره میکند که در همین چند روز، بلیتهای رایگان این نمایش بین کارمندان ادارهها و مراکز زیر مجموعه معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پخش شده که نگارنده هم با یکی از همین بلیتها به تماشای کار امین حیایی نشسته است. جالب آنکه این بذل و بخشش از سوی تهیه کنندگان خصوصی کار صورت نگرفته و بلیتها از سویی نهادهایی خریداری و به صورت رایگان توزیع شده است.
یکی از گله های امین حیایی هم، سر قیمت بلیتهاست. او گویا درخواست داشته که سقف قیمت بلیتها 70 هزار تومان باشد که بنیاد رودکی با 50 هزار تومان موافقت کرده است. شاید مسوولان از ابتدا می دانسته اند بخشی از این بلیت ها را باید خودشان بخرند و رایگان توزیع نمایند و برای همین این جا را دیگر کوتاه نیامده اند تا خیلی ضرر نکنند.
فروش پایین نمایش «قحطی نور» نشان میدهد که اجرای این کار حتی هدف غیر هنری درآمدزایی بنیاد رودکی را هم پاسخ نداده است؛ رویکردی که متاسفانه در چند سال گذشته باعث شده تالار وحدت از روزهای اوج خود فاصله بگیرد و میزبان هر همایش و برنامه غیر هنری هم شود.
در شرایطی که پیشکسوتها و چهرههای شناخته شده باید ماهها یا سالها به انتظار بنشینند تا سالنی را برای اجرای اثر خود بیابند، به صحنه رفتن «قحطی نور» که نه نمایشی فاخر و نه کاری پولساز است، در ادعای مسئولان که حمایت از همه هنرمندان را وظیفه خود می دانند، ترکی بسیار بزرگ ایجاد می کند.
58245
نظر شما