جشنها و آئینهای نوروزی در خود اندیشه ها و آرمانهای انسانی و یزدانی به همراه دارد که توانست پس از گسترش اسلام جزو معدود آداب و رسومی باشد که پابرجا ماند. جشنها و آئینهای نوروزی در خود اندیشه ها و آرمانهای انسانی و یزدانی به همراه دارد که توانست پس از گسترش اسلام جزو معدود آداب و رسومی باشد كه پابرجا ماند. این آئینهای زیبای نوروزی که برخی در پیشواز از نوروز، برخی در ایام نوروز و برخی دیگر در بدرقه نوروز در گستره ای وسیع در بین مردمان گوناگون برگزار می گردد و دامنه آن نه تنها محدودتر بلکه سال به سال گستره تر شده و جمهوری های بازمانده از شوروی را فراگرفته و به عنوان جشنی دولتی برای بازیابی هویت سیاسی مردم و اندیشه سیاسی دولتها شناخته شده از زیبایی، شکوه، عظمت و قداست خاصی برخوردار است. به نظر می رسد که این آیین ها توانایی آن را دارند كه ملل و اقوام گوناگونی را كه بدان باور داشته و همه ساله آن را پاس داشته و برپا می دارند، بهم نزدیك سازد. اگر این فرض در نظر گرفته شود این وظیفه را كدام كشور یا ملتی می تواند به انجام رساند؟
جشنهای سال نو مسیحی صبغه دینی و مذهبی دارد ولی همه پیروان مسیحیت چه آنهایی كه اعتقاد مذهبی و دینی ندارند و بدان پای بند نیستند و چه مومنان و پیروان راستین حضرت عیسی مسیح(ع)، آن را گرامی می دارند و به عنصر وحدت بخش انان تبدیل شده است. آیا نوروز می تواند چنین نقشی را ایفا كند؟ آیا باید آن را از دیدگاه مذهبی و دینی باید نگریست؟ اگر سال نو مسیحی كه در نیمه زمستان نیمكره شمالی و در سرمای طاقت فرسا می تواند میلیونها انسان را به یك حس و باور مشترك رهنمون شود، آیا نوروزی كه در آغاز بهار طبیعت همین نیمكره برگزار می شود و خنده طبیعت دل هر موجود زنده ای را به طپش وا می دارد، می تواند ملل و اقوام مسلمان را از هر مذهب اسلامی از سنی و شیعه به هم نزدیك سازد؟
با نگرش به بزرگی و اهمیت نوروز و نقش فرهنگی گسترده آن كه در بین ملل مختلف شرق گرامی داشته می شود، آیا می توان از آن به عنوان یك عامل فرهنگی- سیاسی برای اعمال گفتمان بین فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی در راستای همگرایی های منطقه ای بهره گرفت؟ در غرب نمونه های زیادی از آئینها از جمله كارناوالهای مذهبی و فستیوالهایی كه با اهداف نزدیكی فرهنگها برپا می شود در راستای دیپلماسی فرهنگی بكار گرفته می شود. برای نمونه می توان از جشن كریسمس و جشن ژانویه در سال نو مسیحی یاد كرد. در سراسر جهان مسیحیت این جشنها و آئینها گرامی داشته می شود. با وجودی كه جهان مسیحیت شامل یك دین و مذاهب گوناگون است، ولی كشورها، ملل، تمدنها و فرهنگهای گوناگونی را در سراسر گیتی در بر می گیرد. آیا نوروز كه یك آیین است و سابقه تمدنی آن دیرپا تر از مسیحیت است می تواند چنین نقشی را ایفا كند؟
برای پی بردن به اهمیت جایگاه نوروز در بین مردمان گوناگون، بایسته است گستره جغرافیایی آن مورد بررسی قرار گیرد. نوروز در گسترة جغرافیایی جهان ایرانی از غرب چین تا آناتولی، از شبه قاره هند و افغانستان در شرق تا بینالنهرین در غرب و از سین كیانگ و آسیای مركزی در شمال شرق تا دامنه های شمالی قفقاز بزرگ در شمال و آسیای صغیر در شمال غربی را شامل میشود كه دورتا دور ایران زمین را به عنوان خاستگاه تمدن ایرانی در بر می گیرد. این آیین كهن و ارزشمند با جشن ها و مراسم معنوی و مادی علاوه بر ایران زمین در همة جمهوری های آسیای مركزی و استان سین كیانگ در غرب چین با شكوه تمام برگزار می شود. تركمنها، ازبكها، قره قالپاقها، قزاقها و قرقیزها(در آسیای مرکزی)، آذریها و کردهای ایزدئ ارمنستان، تركهای شمال قفقاز از جمله آذریهای دربند در داغستان(در فدراسیون روسیه)، افغانها، پشتونها، بلوچهای پاكستان و بلوچها و تاجیكهای آسیای مركزی، كردهای تركیه، عراق و سوریه و تاتها و تالشهای قفقاز، و تركهای آناتولی(از جمله علوی ها) و ترکهای بالکان(قاقائوزها در مولداوی در اروپای شرقی) و مسلمانان حوزه ولگا در تاتارستان، اودمورتستان و باشقیردستان و مسلمانان آستاراخان(در فدراسیون روسیه) همه در باور به این آیین شكوهمند و در برگزاری آن با هم سهیمند و از مراسم «میر نوروزی» در قزاقستان تا كردستان عراق، تا سبز كردن گندم در تمامی این گسترة عظیم تا پختن سمنو در جای جای این قلمرو در پیشباز به نوروز باستانی و عید نوزایی طبیعت و دگرگونی جان و تن و نبات و جماد به هم می پیوندند و تازه میگردند. این ویژگی های رحمانی و الهی و فرهنگی و خدایی، راز ماندگاری این سنت از پیش از اسلام تا همین امروز و سالها و دهه ها و سده های آینده است كه آیینها، سنتها، باورها و جشنهای آن سرشار از معنویت و نوع دوستی و شكران نعمات الهی و دوستی و مهربانی و احترام به هم نوع و زدودن كدورتها و پاك و تازه گردانیدن دلها و الهی شدن قلبهاست. سازمان فرهنگی و هنری سازمان ملل متحد (یونسكو) در پاسخ به پیشنهاد کمیسیون ملی یونسکو در ایران در سال 1383 (کنفرانس بین المللی کشورهای حوزه نوروز در تهران) برای ثبت جهانی این میراث مشترك جهانی به عنوان یك میراث بشری، در حال بررسی به این درخواست است که امید می رود در طول سال 2009 این کار صورت گیرد. این میراث بشری شكوهنمد زنده است و زنده خواهد ماند.
قلمرو جغرافیایی حوزه نوروز در ناحیه كم آب كره زمین واقع شده است. این قلمرو منطبق است با عرض های بین مدار راس السرطان(23 درجه و 27 دقیقه عرض شمالی) تا مدار 50 درجه عرض شمالی در نیمکره شمالی و نصف النهارات 20 درجه تا 80 درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ، نیمکره شرقی. در اینجا آب ارزش بسیار دارد و حیات انسان و طبیعت مستقیما بدان وابسته است و با یكدیگر پیوند عمیق دارند. در كتیبه بیستون آمده است كه اهورمزدا این سرزمین را از خشكسالی در امان نگاهدارد. در آئین زرتشت گفته شده است کسی که در آب تف بیاندازد گناهکار است. در بین مسلمانان این باور وجود دارد که آب کابین حضرت فاطمه زهرا(س) است. نباید به آن بی حرمتی کرده و آن را آلود. این قلمرو گستره سرزمین میترائیسم و مهر پرستی بود و تمام عناصر آن را اكنون نیز می توان بازشناخت. دین مبین و انسان ساز اسلام نیز ارزش زیادی به آب قائل است و بهشت وعده داده شده خداوند یكتا در قران كریم جایی است كه نهرهای فراوان در آن جاری است و باران نعمت الهی است كه به امر خداوند بر زمین می بارد و به اذن پروردگار دانه را در خاك می رویاند و تازه شدن طبیعت در هر سال بعد از زمستان سخت، نشانه و نمادی از رویش و حیاتی دوباره برای انسان و نشان رستخیز است. خدواند یکتا در قرآن کریم فرموده است هر چیز زنده را از آب نهادیم.
از علل ماندگاری نوروز آن است که این آیین مردمی است و در قلب مردم و در بین مردم و در خانواده برگزار می شود. خانواده خاستگاه، پاسگاه و پروردگاه نوروز است به همین جهت آن را ماندگار و جاوید ساخته است. چون خانواده کوچکترین واحد اجتماعی و پس از جمعیت از بیشترین تعداد برخوردار است، نوروز را توانسته است در طول تاریخ نگهدارد، شکوه بخشد و به نسلهای بعدی منتقل نماید. این رمز جاودانگی و ماندگاری نوروز را باید در جاودانگی و ماندگاری نهاد خانواده در جامعه شرق جستجو کرد. نام این جشن و آیین در بین همه مللی که آن را برگزار می کنند از هر زبان و نژاد همان «نوروز» نامیده می شود و هیچگاه نام آن به زبانهای دیگر مردمانی که آن را برگزار می کنند و به حتی به زبانهای محلی ایرانی نیز ترجمه نشده است. این مورد از دیگر وجوه ماندگاری و جاودانگی آن است.
نوروز از معدود آئینهایی است كه در آن رابطة انسان و طبیعت و پاسداری از محیط زیست متجلی میشود. آئینهای نوروزی آن چنان در دل مردم نشاط میآفریند كه از گذشته دور تا كنون نه تنها از بین نرفته بلكه بر شكوه آن افزوده شده است. كمتر آئینی را میتوان یافت كه ضمن برخورداری از جنبههای مردمی توانسته باشد بر روح و جان مردم ریشه دواند. آئینی است توحیدی كه هم ویژگیهای مردمی و انسانی در آن وجود دارد و هم آئین دینی و مذهبی پنداشته میشود. این آئینها كه از دورة باستان در قلمرو امپراتوری ایران پدیدار شد، شکل گرفت و جاودانه شد، پس از اسلام نیز به حیات روحانی خود ادامه داد. دین اسلام هر آنچه روشها، باورها و آیینهایی كه مخالف با اندیشههای اسلامی بود، در قلمرو خود منسوخ كرد. ولی نوروز با تمام قدرت خود ماندگار شد. راز این ماندگاری چیزی نبود جز ویژگیهای آئینی آن كه مظاهر شرك و بت پرستی در آن نبود. هر چند سرزمین ایران سرزمین بت پرستی نبود. اینجا سرزمین توحیدی بود.
آئین نوروزی سپاسگزاری بدرگاه یزدان بپاس نعماتی است كه در اختیار انسان گذاشته شده است. با نگاهی به آئینهای نوروز از جمله چارشنبه آخر سال، سفره هفت سین، مراسم تحویل سال، دید و بازدیدهای نوروزی، اهدای عیدیانه، و مراسم سیزده بدر، همه به نحوی با روابط انسان و طبیعت و روابط بین انسانهاست.
در مراسم نوروز سبزكردن گندم در یك بشقاب جزو سنت معمول است كه در تمام كشورهایی كه در حوزه نوروز قرار دارند بدون هیچ گونه تفاوتی انجام میگیرد. سبزی گندم نشانه احترام به طبیعت و رستنی است. از طرفی گویای این واقعیت است كه برای پاسداری از نعمات الهی باید آن را عزیز داشت. در آئین زرتشت آمده است كه «هر كس كه كندم میكارد راستی میافشاند». زحماتی كه دهقان برای رویاندن گندم می كشد عبادت شمرده می شود. سمنو نماد برکت و روزی با حرمت تمام به عنوان عنصر اصلی آئین های نوروزی در تمام گستره جغرافیایی نوروز در کنار سبزه از واجبات سفره نوروزی و هفت است. آب از دیگر عناصر م نعمات خدواندی است که در عرصه جغرافیایی حوزه نوروز گرامی داشته می شود و تنگ بلور با آب زلال و ماهی قرمز نشان زندگی و حیات شاداب است.
همه این ویژگی های زیبای نوروز سبب شد تا به عنوان میراث بشری در سازمان ملل به ثبت برسد و نوروز به عنوان یك عید بین المللی از سوی این سازمان در تقویم فرهنگی سازمان برسمیت شناخته شود.
برای مشاهدۀ وبلاگ بهرام امیراحمدیان در صفحۀ وبلاگ نخبگان خبرآنلاین اینجا کلیک کنید
5252
نظر شما