۰ نفر
۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۸

یاداشتی از دکتر غلامرضا اعوانی

 می پرسند آیا عقل هم مدار تشخیص حق از باطل وخیر از شر هست و اصلا مصدرحکم است؟ پاسخ به این پرسش امری ضروری برای ساماندهی و سازماندهی مدیریت اجتماعی امروز ماست.
احکامِ اخلاق ما حکم می کند که چه خوب وچه بد است . مسلما حس ، مصدر حکم نیست . مصدر حکم ، عقل است هم احکام اخلاقی و هم اخلاق وجودی وغیره . در امروز و دوره قبلی کسانی که اصلااحکام اخلاقی را کاملانسبی می دانستند می گفتند منشا آن فرهنگ هر جامعه ای است .
مخصوصا در میان اینها سوفیست ها بودند . دراینان امر مطلق اخلاقی که امری منجز و قابل اعتباروقبول برای همه باشد نداریم . بلکه یا وضعی در اثر مواضعه یا براثر قرداداست . امروزه هم قرارداد اجتماعی به نظر بعضی ها پذیرفته شده وتمام قوانین رامدیون ومرهون نوعی قرارداداجتماعی یا وضع می دانند اینها کم نبودند چه در دوره قرارداد اجتماعی ها یا کسانی که در قدیم می گفتند هرکس آنچه که به نظر او می رسد، حق است .
بنا براین در ادامه می گویند معیاری برای تشخیص حق وباطل نداریم. اینها به نوعی سوبژکتیو است وبه نوعی اصالت نسبت در اخلاق قائل شدند . امروزه هم عده ای هستند واین را مرهون این می دانند که قراردادی است که براثر پرورش انسان در محیطی اجتماعی تحت تاثیر آن قراردارد ویا رفتار قرار می گیرد . یکی نظریه اصالت نسبت ودیگری نظریه اصالت نفع است که می گوید فایده ای که اخلاق به ما می رساند خوب است وآن چیز که حداکثر نفع را برای مردم داردخیر است .
عده ا ی ملاک ومعیار را لذت والم می دانند و می گویند مقداری از نفعی که به ما می رسد منشا خوب بودن وفع اخلاقی است . بنابراین مسئله سوبژکتیو است که من به عنوان یک فاعل چه لذتی ازاین عمل می برم این را منشا ارزیابی احکام اخلاقی وارزش های اخلاقی قرار می دهند . اما اگر قرار است اخلاقی باشد بااینها درست نمی شود ونمی توانیم به علم اخلاق وبه یک اصل اخلاقی برسیم . اگر قائل به این باشیم که چیزی مورد توافق باشد حالااگر دو نفر باشند که قائل به نسبیت باشند نمی توانندبه یک مبدا مشترک برسند . اومی گویدبرای من درست است ودیگری می گوید برای من درست است ، بنابراین هردودرست است چنان که سوفیست ها وعده ای قائلند .
ما نمی توانیم به یک نظریه مستحکمی درباره اخلاق برسیم. تنها راهی که وجود دارد راه کسانی است که قائل به اصالت عقلند. اگر عقل را برداریم اخلاق رذایل می شود وعلم اخلاق وشناخت غیرممکن می شود . کسانی که قائل به اصالت عقلند ، اخلاق را فطری می دانستند وبه فطرت قائلند . که دراینجا بحث دراز دامنی وجود داردکه از ذکر آن خودداری می کنم .

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 289300

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 9 =