چرا برای امنیت یک پرواز آن همه اقدامات صورت میپذیرد اما برای امنیت یک مسافرت اتوبوسی به همین حداقلها بسنده میشود؟ اگر همین الان از ترمینال جنوب تهران اتوبوسی که دیروز سیستم ترمزش خراب شده است خارج شود و به سمت کرمان برود چه کسی متوجه خواهد شد؟
قطعا حادثــــه دهشتناک تصادف اتوبوس در روز پنجشنبه 12/2/92 در استان خوزستان نیز مانند صدها حادثه مشابه دیگر بهزودی فراموش خواهد شد.
حکایت اتوبوسها همان حکایت همیشگی فقیر و غنی است. آن هم به دلایلی ساده. وقتی پول داشته باشید میتوانید از اهواز تا تهران و اصفهان و مشهد را با هواپیما طی کنید. در این حالت راننده شما (یعنی خلبان هواپیما) کسی است که تحصیلات ارزشمندی دارد، از سلامتی کامل جسمی و روحی برخوردار است و مدام و مکرر مورد معاینه پزشکی قرار میگیرد تا مبادا یک ذره از سلامتیاش کاسته شده باشد. کافی است یکی از دندانهایش پوسیده شده باشد، یا یکی از چشمهایش کمی ضعیف شده باشد، در این صورت اجازه خلبانی نخواهد داشت. او ضمنا سیگاری نیست، اهل ورزش است، به زبان انگلیسی مسلط است، خوشپوش و خوشلباس است، دورههای آموزشی کافی را گذرانده است و از آموزشهای ضمن خدمت نیز بهرهمند است. هنگام مسافرت با هواپیما، مثلا یک هواپیمای فوکر100 که ظرفیت 100 مسافر را دارد، شما رانندگی وسیله نقلیه خود را به چنین کسی میسپارید. اما در اتوبوس که چهلوچند نفر را در خود جا داده است شرایط چگونه است؟
در اینجا راننده شما ممکن است سیگاری باشد، دندانهای خراب و پوسیده داشته باشد، یک عینک شماره 3 به چشم داشته باشد، بر اثر پرخوری و ورزش نکردن شکم بزرگ و برآمدهای داشته باشد، اگر دلش خواست برای اینکه خوابش نبرد پشت فرمان تخمه بشکند، اگر دلش خواست میتواند پیراهن بدون اتو بپوشد، حتی میتواند به جای کفش با دمپایی و صندل رانندگی کند، میتواند دارای گواهینامه پایه یک صادره از 15 سال پیش باشد بیآنکه در این 15 سال حتی یک روز به دوره آموزش ضمن خدمت رفته باشد و میتواند بدون ترس از جریمه و عقوبتی فوقالعاده سخت و بازدارنده در طول جادههای کشور هرگونه که دلش خواست رانندگی کند. درنهایت چند اسکناس 10هزارتومانی جریمه میشود که آن هم چه اهمیتی دارد؟
این است فرق رانندههای دو وسیله نقلیه. اولی وقتی در اختیار توست که بتوانی برای تهران تا مشهد 130هزار تومان تقدیم کنی و دومی با حدود 30هزار تومان در اختیارت خواهد بود. اینک روی سخنم با پلیس محترم راهور است و قبل از آن البته به آن گروه رانندههای اتوبوس که فرهنگ بالای رانندگی دارند احترام میگذارم. از پلیس محترم راهور میپرسم آیا جان آدمهایی که از هواپیما استفاده میکنند فرقی با مسافران اتوبوس دارد؟
قطعا میفرمایید هرگز! پس چرا برای امنیت یک پرواز آن همه اقدامات صورت میپذیرد اما برای امنیت یک مسافرت اتوبوسی به همین حداقلها بسنده میشود؟ اگر همین الان از ترمینال جنوب تهران اتوبوسی که دیروز سیستم ترمزش خراب شده است خارج شود و به سمت کرمان برود چه کسی متوجه خواهد شد؟ در حقیقت داشتن یک گواهینامه پایه یک و یک معاینه فنی سالانه و درنهایت دفترچه رانندگی برای بهعهده گرفتن جان 40 نفر انسان کافی است.
از پلیس محترم راهور خواهش میکنم آمار ارجاع رانندگان اتوبوس در سال 91 به آزمایشگاههای پزشکی برای تشخیص سلامتی جسمانی و عدماعتیاد و ضوابط این آزمایشگاهها و نظارت پلیس راهور بر آنها را اعلام کند. واقعا اگر آمار قابلقبولی بود بنده به عنوان یک شهروند دهها ساعت از وقتم را در اینترنت و سایر رسانهها و بر سر کلاسهای درسیام در رثای پلیس راهور تبلیغ خواهم کرد. و باز هم البته کسی منکر زحمات شبانهروزی پلیس راهور نیست اما این مطالبه شهروندی که ارتباط کامل با امنیت انسانها دارد نیز از همین سازمان محترم رواست. شاید در دایره این مطالبه شهروندی بخشهای مختلف تابعه وزارت راه و شهرسازی نیز قرار گیرند اما پرچمدار یک اقدام فوقالعاده جدی، ماندگار و دقیق به نظرم پلیس راهور میتواند باشد و بس.
*استاد دانشگاه
45234
نظر شما