ترکیب شورای امنیت به گونه ای است که قدرت های بزرگ هرچه بخواهند می کنند و همین سبب ساز نزاع آن ها با افکار عمومی و وجدان عمومی جهانی شده است. یکی از مصادیقی که وجدان عمومی جهانی به آن می تازد موضوع بی کیفر ماندن کردارها و رفتارهای اسرائیل در منطقه است. اسرائیل از هنگام پیدایش تاکنون، از ارتکاب جرایم بین المللی مانند نسل کشی، تجاوز، نقض حقوق بشر و حقوق بین المللی بشردوستانه دریغ نکرده است؛ با این همه امریکا تاکنون 30 قطعنامه شورای امنیت را وتو کرده است. همین موضوع سبب شده تا اعراب به این نتیجه برسند که اسرائیل ششمین عضو دوفاکتوی شورای امنیت است.
بدتر اینکه وجدان عمومی جهانی به صورت بسیار شفاف بایدها و نبایدهای جهانی را تعریف کرده است. این رویکرد سبب شده تا بسیاری از قدرت های بزرگ در رفتارهای خود بازبینی و بازنگری کنند. شکل گیری دادگاه اروپایی حقوق بشر در همین راستا است، به گونه ای که می توان یک دولت را با شکایت یک فرد بسیار عادی به محکمه و دادگاه کشاند و مورد عقوبت قرار داد.
ولی جنس اسرائیل از تافته دیگری است که نه تنها مورد پیگرد و عقوبت قرار نمی گیرد بلکه در حد عضو دوفاکتوی شورای امنیت عمل می کند. اسرائیل تاکنون توانسته در شورای امنیت گلیم خود را از آب بیرون بکشد، ولی قطعا فشار وجدان عمومی جهانی سبب ساز ریشه گرفتن راهبردهای سازمان های مردم نهاد در برابر اسرائیل و به حاشیه راندن آن از متن جامعه بین المللی خواهد شد.
اسرائیل اکنون توانسته با به کارگیری میلیتاریسم به بقای خود ادامه دهد، چون اقتضای بقای آن میلیتاریسم است. ولی در بستری که دیگر پذیرای عملیات نظامی نیست، آیا جز این است که گزینه های میلیتاریستی به استحکام نیروی مقاومت در برابر خشونت و جنایات اسرائیلی ها خواهد انجامید؟ به ویژه اینکه وجدان عمومی جهانی تنبیه مدنی این کشور را در به حاشیه راندن آن از متن سازمان ملل متحد از جمله شورای امنیت و گستره حمایتی اعضای دائم آن بداند.
بدین روی، دور نیست زمانی که ما گواه کم رنگ شدن بازیگری اسرائیلی ها باشیم. حضور آن ها در سازمان ملل متحد و در میان پدرخوانده های خود در شورای امنیت، قطعا کم خواهد شد؛ آنگاه اسرائیل باید در انتظار محاکمی باشد که سران آن را به پای میز محاکمه بکشانند و یا دست کم مجبور شوند همانند نسل کشی های ارامنه، در برابر نسل کشی مردمان بیگناه به صورت علنی اقرار و عذرخواهی کنند.
نظر شما