به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، نیوشا ضیغمی بازیگر سینما و تلویزیون در گفتوگو با فارس در خصوص عملکرد خود در مدت حضورش در سینما توضیحاتی ارائه داد. بخشهایی از صحبتهای او را در ادامه میخوانید:
- هر هنرمندی علاقهمند است به ایدهآلترین شکل ممکن به سینما نگاه کند اما شرایط و مسایل مختلف دست به دست هم میدهد تا یک بازیگر یا فیلمساز به جایگاهی که برای خود در نظر دارد برسد یا از آن دور شود.
- عدم نمایش فیلمهایم در زمان معین مرا مجبور به انتخاب فیلم های به اصطلاح تجاری کرد تا اکران و دیده شوند. فیلم هایی که بازی کردم متاسفانه به دلیل فضای هنری آن ها موفق به دریافت نوبت نمایش نمی شدند یا در زمان خودشان مانند «تردست» دچار توقیف شدند یا مانند «شوریده» با مشکل عدم اکران از سوی پخش کنندگان و سینماداران مواجه شد. من درآن زمان بازیگر چهرهای نبودم و متاسفانه سینمادارها به دنبال اکران فیلمهایی بوده و هستند که چهرههای شناخته شده باشند که البته از یک جنبههایی حق با آنهاست.
- هشتمین فیلم کارنامه سینمایی من یعنی «اخراجیها» اولین اکران فیلم سینمایی من بود. در واقع این چرخه نامناسب اکران باعث شد تا من در انتخابهایم به گونهای دیگر رفتار کنم. شاید اگر اکران فیلمهایم به موقع صورت میگرفت بازیگر فیلمهایی در ژانری دیگر میشدم .
- سینماگران معمولا آخرین نقشآفرینی یک بازیگر را قضاوت میکنند. اگر بازیگر نقشی را در یک ژانر خوب بازی کرد پیشنهادات درهمان ژانر سینمایی تکرار میشوند و این امر یکی از عواملی است که بازیگر را به ورطه تکرار سوق میدهد.
- بازیگر باید مراقب باشد به تکرار دچار نشود. من در یک دوره تقریبا یک سال و نیم فعالیت بازیگری نداشتم (سالهای 87 تا 89) و تلاش کردم با امتناع از پذیرفتن نقشهای تکراری به دنبال فیلمنامهای باشم که موجهتر باشد و بیشتر به آن علاقه داشته باشم اما میدیدم فیلمنامه مناسبی وجود ندارد.
- اگر به فیلمهای هنری نگاه کنید به این مسئله خواهید رسید که یک تعداد بازیگر مشخص از یک فیلم به فیلم دیگری میروند و یک موج رسانهای هم اطراف این بازیگران به وجود میآید و به عنوان بازیگران هنری مطرح میشوند. بخشی از این اتفاق به نگاه کارگردان ها بازمیگردد و بخش دیگر موجی رسانهای است که دست به دست هم میدهد و بازیگر را از جایی به جای دیگر میرساند.
در شرایط فعلی سینما هیچ کس مقصر نیست. سینمای ما در شرایط بسیار بدی به سر میبرد و میتوان گفت بازیگر حق انتخاب ندارد، زیرا گزینه مناسب وجود ندارد که بخواهید انتخاب کنید. این شرایط در 7 یا 8 ماه اخیر تشدید شده است. بسیاری از بازیگران به بازی در تلهفیلمها روی آوردند. فیلمهایی که شاید درحدواندازه آنها نبوده است. خودم از سال گذشته تا امسال پیشنهادات متعددی داشتم که آن ها را نمیپسندیدم و کاری را قبول نکردم. تنها کار سینمایی در سال گذشته من «اینجا ایران است» بود که فیلمنامهاش در دفتر خودمان شکل گرفت و فیلمنامه را دوست داشتم و کار کردم.
- باتوجه به تجربیاتم در طول این سالها و تجربهای که در عرصه تولید کسب کردهام، فکر می کنم اگر سالی یک کار بازی کنم، اما آن را دوست داشته باشم خیلی بهتر از آن است که نقشهایی را بپذیریم که علاقهای به آنها ندارم.
- سینمایی که تجارت و گیشه نداشته باشد به عقیده من سینما نیست. باید به این نکته توجه داشت که هر فیلم تجاری الزاماً بد نیست. به عقیده من سینما باید مخاطب داشته باشد. من به مرزبندی سینما به تجاری و هنری معتقد نیستم و به فیلم خوب و بد را میشناسم. فیلم پرفروش الزاما فیلم بدی نیست. اگر آن فیلم نباشد چرخه سینما به گردش در نمیآید و سینما تعطیل میشود.
- باید بین سینمای تجاری و سینمای هجو تفاوت قائل باشیم. موجی در سینما به راه افتاد و فیلمهایی که اصلا ویژگیهای یک سینمای استاندارد را نداشت و به قول معروف بیسرو ته بود ساخته شد. به عقیده من این دسته آثار، فیلمهای آبرومندی نبودند. من چند وقت پیش فیلم «پیتزا مخلوط» را دیدم که به جرات میتوانم بگویم این فیلم مبتذل نبود بلکه شنیع بود. مواردی در فیلم نمایش داده شده که حال مخاطب را بد میکند. امروز خدا را شکر می کنم که فیلمهای سینمای تجاری را انتخاب کردم فیلمهای بی آبرویی نبودند.
- نمی توانم از همه فیلمهایی که بازی کردم دفاع کنم ولی در شرایط زمانی ساخت فیلمها بهترین انتخابی بود که در آن زمان انجام دادم. شاید من تنها بازیگری بودم که وقتی وارد سینما شدم تعداد زیادی فیلم بازی کردم که هیچ یک موفق به نمایش در سینماها نشد و دو بار کاندید سیمرغ بلورین بودم، اما هیچ کس در میان جامعه و مخاطب عام مرا نمی شناخت. این حس خیلی بدی بود زیرا من هنوز از سوی مخاطب قضاوت نشده بودم.
- وقتی در سینمای ما به بازیگری برچسب چهره بودن زده می شود، ایجاد نگرانی برای بازیگر فراهم میشود. وقتی مردم برای حضور آن بازیگری، به سینما میآیند و برای حضور او حاضر به خرید بلیت میشوند کار بازیگر سخت میشود. این اتفاق خوبی برای بازیگر در ایران نیست. در تمام دنیا تلاش می شود بازیگر به چهرهای تبدیل شود که مخاطب را به سینما میکشاند اما مشاورهای متعددی در کنار او حضور دارند تا با برنامه ریزی قوی او برای سینمای کشورش مفید باشد و مسیر حرفهای اش را درست طی کند. این مشاوران زمانی که فعالیت بازیگر در سینما کم میشود،برای او برنامه ریزیهای متعدد از جمله فعالیتهای اجتماعی، خیریه و... انجام میدهند تا او دوباره دیده شود. حتی حاشیههای ساختگی برای او به وجود میآورند تا از ذهن مخاطب فراموش نشود.
- اگر نگاه دقیقی به فیلمهای پرفروش هالیوود داشته باشیم خواهیم دید قبل از اکران آن برنامهریزی منظم و منسجمی صورت گرفته تا فیلم به درستی دیده شود. در سینمای ما متاسفانه کارشناسی که بازیگر را در انتخابهایش راهنمایی کند و او را به یک مسیر مناسب سوق دهد نداریم. در هر صورت باید قبول کنیم که بازیگر عالم کل نیست و به دلیل توانمندیهایش توانسته مخاطب را به سمت خود جلب کند، اما چون مشاوران خوبی در کنار وی حضور ندارند ممکن است به ورطه تکرار بیفتد. از طرف دیگر فیلمساز هم حاضر نیست در شرایط فعلی سینما ریسک کند. ما امروز ستاره هایی داریم که در برخی از نقشها جا افتادهاند و فیلمسازان ما حاضر نیستند حتی مدل موی آنها را تغییر دهند زیرا در فیلم قبلی بازیگر با این فرم در گیشه جواب داده است. پس بخشی از ماجرای تکرار و کلیشه شدن هم دست بازیگر نیست و به فیلمسازان مربوط می شود.
وقتی فیلم «زمهریر» را انتخاب کردم فکر نمیکردم نتیجه فیلم به این شکل خواهد شد. تهیهکننده فیلم آقای هاشمی بود که جزو بهترین تهیهکنندگان سینما هستند. بازیگران و عوامل پشت دوربین بسیار حرفهای بودند. اما در انتها چه اتفاقی افتاد؟ بازیگر دیگر باید چگونه انتخاب کند؟
- فیلمنامه «زمهریر» مثل یک شعر، زیبا بود و به گونهای نوشته شده بود که نمیتوانستی چنین نتیجه ای را برایش تصور کنی! حالا به هر دلیلی خروجی کار یک چیز دیگری درآمده است. آیا مقصر بازیگر است؟
- در بسیاری از اوقات فیلمنامهها دستخوش تغییرات زیادی می شوند. متاسفانه شرایط در سینمای ایران فاقد ثبات لازم است. فیلمنامه عوض می شود، ممیزی باعث حذف بخشهایی می شود و.. اتفاقات زیادی ممکن است رخ دهد که فیلمساز و بازیگر به آنچه مد نظرشان بود نرسند.
- من در جایگاهی نیستم که در مورد فیلم «زمهریر» نظر بدهم اما به عقیده من هر هنرمندی ممکن است اشتباه کند. به نظرم یک موجی قبل از اکران فیلم برعلیه آن آغاز شد که افکار را متشنج کرد. توقع مخاطب هم توسط کارگردان و تهیه کننده قبل از اکران فیلم بالا رفت. و در نهایت وقتی فیلم اکران شد نتوانست سطح توقع مخاطبین را برآورده کند و همه چیز به ضرر فیلم تمام شد.
- من خدا را شاکرم که یک عده مخاطبین به من علاقهمند هستند و از آن هرهتر از من و امثال من در سطح شهر دیده میشوند، اما به عقیده من چهره به تنهایی نمیتواند ملاک باشد. نمیتوان پذیرفت که یک بازیگر فقط برای داشتن چهره و فیزیک مناسب در سینما فعال باشد. ماندگاری در سینما این نظر را رد میکند. 10 سال است که در حدود 30 فیلم و سریال حضور داشتهام. اگر تنها برای فیزیک و چهره در سینما باقی ماندم شاید بتوانم بگویم که بسیار خوش شانسم.
- من در حالی که 21 ساله بودم،با تجربه بسیار محدود وارد سینما شدم. مسیر حرفهای مسیری پیچیده و عجیب بود . هشت فیلم بازی کردم که میتواند کارنامه بازیگری 10 سال یک بازیگر با تجربه باشد. فیلمهایی که برخی از آنها هنوز اکران نشده مانند «مواجهه» ، «پارک وی»، «شوریده»، «تردست»، «حس پنهان»، «گناه من» و... بعد از بازی در این هشت فیلم به نقطهای رسیدم که چهار سال از ورودم به سینما میگذشت اما هنوز هیچ یک از فیلمهایم به اکران عمومی درنیامده بود و نمیدانستم مردم با فیلم هایم ارتباط برقرار می کنند یا خیر.
- شرایط اکران، بیتجربگی من و پیچیدگیهای سینما مسائلی بود که در مسیر حرفهای من وجود داشت و همین موضوع یک مقدار کار من را سخت کرد.
- من علاقهمند فیلمهایی هستم که علاوه بر بار هنری بتواند مخاطب را هم با خود همراه کند مانند فیلم «جدایی نادر از سیمین». فیلمهایی که به لحاظ ساختار و مضمون مورد قبول است و از سوی دیگر پتانسیل جذب مخاطب را هم داشته باشند، سینمای مورد علاقه من است.
- در شرایطی که فیلم خوب زیاد ساخته نمی شود و سینما به یک رکود ناخواسته رسیده چارهای جز صبر وجود ندارد. آرزویم این است که بحرانی که امروز سینمای ایران را فراگرفته، به پایان برسد. سینما فقط بازیگر و کارگردان نیست. سینما مجموعه بزرگی است که از این طریق ارتزاق میکنند. متاسفانه آمار به شدت رو به کاهش تولید، باعث بیکاری غالب سینماگران شده که واقعیت تلخی است.
58246
نظر شما